در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی think of آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی think of
به طور خلاصه ترجمه think of در فارسی به معانی زیر است:
چیزی را بهخاطر آوردن؛
چیزی را درنظر داشتن؛
به چیزی با کسی فکر کردن؛
مطرح کردن؛
و غیره
کاربرد think of
اگر چیزی به ذهنتان خطور کند؛ با استفاده از think of میتوانید آن را بیان کنید. همچنین اگر درباره کسی یا چیزی نظری داشته باشید نیز میتوانید از این فعل استفاده کنید. فعل think of بهعنوان یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی بهشمار میآید که بهتنهایی و یا بهصورت think of someone or something کاربرد دارد. معنی think of به فارسی عبارت است از:
بهحساب آوردن، درنظر گرفتن، منظور داشتن، مورد توجه قرار دادن، مد نظر داشتن و یا فکر چیزی را کردن؛
امکانات چیزی را بررسی کردن، مطالعه کردن درباره و یا فکر کردن درباره؛
تصور چیزی را کردن، فکر چیزی را کردن و یا تصورش را کردن که؛
بهخاطر آوردن و یا بهیاد آوردن؛
پیشنهاد کردن و یا مطرح کردن؛
بهفکر کسی رسیدن و یا بهذهن کسی رسیدن؛
در مورد کسی یا چیزی نظری داشتن ؛
فکر کردن به و یا اندیشیدن به.
علاوه بر موارد فوق، با استفاده از این فعل میتوانید اصطلاحات و عبارات زیر را نیز بسازید:
بهذهن کسی هم خطور نکردن که و یا تصورش را هم نکردن که به انگلیسی معادل could (would/ should) never think of doing something است؛
نظر تو در اینباره چیست؟ را میتوانید با What do you think of it? بیان کنید؛
جات خالی بود، جایت را خالی کردم و یا یادی هم از تو کردم معادل میشود با I thought of you ؛
نسبت به کسی بدگمان بودن، نسبت به کسی فکر بد کردن و یا نسبت به کسی نظر بد داشتن با think ill of someone عنوان میشود؛
نسبت به کسی خوشگمان بودن و یا نسبت به کسی نظر خوب داشتن نیز think well of someone است؛
اگر بهفکرم رسیده بود را نیز میتوانید بهشکل If I had thought of it بیان کنید.
برای اینکه کاربرد و معنی think of ملکه ذهنتان شود؛ در ادامه مثالهای مختلفی به شما ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی think of از جمله افعال بیقاعده زبان انگلیسی بوده که برای تغییر شکل دادن به زمان گذشته و کامل نیازمند ed نیست. از این رو، زمان گذشته و شکل سوم آن thought of میشود. همچنین شما میتوانید از thinking of نیز بهعنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل استفاده کنید.
مثال برای فعل think of
I looked everywhere I could think of, but I still couldn't find my glasses.
هر جا که فکرش را میکردم گشتم اما هنوز عینکم را پیدا نکردم.
Ask Pat what he thinks of our new boss?
از پت بپرسید که درباره رئیس جدید ما چه فکری میکند؟
I was introducing our new manager to the accounting staff, and I couldn't think of our head accountant's name. It was really embarrassing.
داشتم مدیر جدیدمان را به کادر حسابداری معرفی میکردم و اسم حسابدار ارشدمان بهذهنم نمیرسید. واقعا شرمآور بود.
Please don’t think ill of me. It was a silly mistake.
لطفا درمورد من فکر بد نکن. اشتباه احمقانهای بود
When leaving a cinema, most people say, "What did you think of the movie?"
اکثر مردم هنگام خروج از سینما میگویند: «نظرت در مورد فیلم چیست؟»
We'll have to think of a pretty good excuse for being late.
باید به بهانه خوبی برای دیر رسیدنمان بیاندیشیم.
Pauline couldn't think of her password. She had forgotten it.
پائولین نمیتوانست رمز عبور خود را بهیاد آورد. آن را فراموش کرده بود.
What did you think of the concert? Did you like it?
نظر شما در مورد کنسرت چیست؟ خوشت آمد؟