در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی zonked out آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی zonked out
به طور خلاصه ترجمه zonked out در فارسی به معانی زیر است:
از حال رفتن؛
خسته و کوفته شدن؛
مست و لول بودن؛
و غیره
کاربرد zonked out
اگر بسیار خسته بوده و دلتان میخواهد که استراحت کرده و یا به رختخواب بروید؛ میتوانید این حال را با zonked out بیان کنید. فعل zonked out یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که جنبه محاوره، عامیانه و یا غیررسمی (informal ) دارد. این فعل معمولا بهصورت to be zonked out مورد استفاده فرار میگیرد. در این حالت شما میتوانید فعل to be را با توجه به زمان و فاعل جمله از بین am، is، are، was، were، have been، has been، had been و یا will be انتخاب کنید. معنی zonked out به فارسی عبارت است از:
خسته و کوفته شدن، درب و داغون شدن، هلاک شدن، از نا افتاده بودن، از پا درآمده بودن، از حال رفتن و یا له و لورده شدن؛
مست و لول بودن، نشئه بودن و یا مست و پاتیل بودن.
در ادامه با بیان چند مثال به شما کمک خواهیم کرد تا معنی و کاربرد zonked out را بهتر بهیاد بسپارید. فعل عبارتی to be zonked out چون حالتی مجهول دارد؛ برای تبدیل شده به زمانهای مختلف باید فعل to be آن تغییر کند. مثلا زمان گذشته آن was/ were zonked out میشود. زمان حال کامل آن have/ has zonked out بوده و گذشته کامل آن با had zonked out بیان میشود. علاوه بر این، زمان حال ساده آن am/ is/ are zonked out بوده و آینده آن را با will be zonked out و یا to be going to be zonked out بیان کنید.
مثال برای فعل zonked out
That run we did today was really tiring. I was totally zonked out when I got home.
دویی که امروز انجام دادیم واقعاً خستهکننده بود. وقتی به خانه رسیدم کاملاً له و لورده بودم.
Hector must have been really zonked out. He fell asleep in front of the TV.
هکتور باید واقعاً خسته و کوفته بوده باشد. جلوی تلویزیون خوابش برد.
Joanna was so zonked out that she nodded off on the sofa.
جوآنا بهقدری هلاک بود که روی مبل چرت زد.
She’s too zonked out to drive.
او مست و لولتر از آن است که رانندگی کند.
Jed was almost zonked out to unconsciousness.
جِد در حد بیهوشی خسته و کوفته بود.
She was totally zonked out by the time I got home.
زمانی که به خانه رسیدم او کاملا از پا افتاده بود.
We were really zonked out after our long journey.
بعد از سفر طولانیمان واقعا از نا افتاده بودیم.