ترکیب حروف اضافۀ مختلف به علاوۀ فعل "Call"، افعال عبارتی (Phrasal Verbs) متعددی ایجاد میکند که در این قسمت با معنای هرکدام و نحوۀ استفاده از آنها در جمله آشنا میشویم.
فعل عبارتی شامل یک فعل (Verb) به علاوۀ یک حرف اضافه (Preposition) است که در کنار هم میتوانند معنی بسیار متفاوتی از معنای جداگانۀ خود داشته باشند.
Call After
اگر میخواهید بگویید که اسم یک کودک را از روی اسم یک نفر دیگر (به ویژه کسی از اعضای همان خانواده) انتخاب کردهاند، باید از عبارت "Call After" استفاده کنید:
- The baby was called after her grandmother.
اسم بچه را به یاد مادربزرگش گذاشتند.
- She was called Sally after her great aunt.
او را به یاد عمۀ بزرگش، سالی مینامیدند.
Call Around
هنگام ملاقات با کسی یا برای تماسگرفتن با چند نفر برای کسب اطلاعات بیشتر دربارۀ یک موضوع، میتوانید از عبارت "Call Around" در جملۀ خود استفاده کنید:
- Let’s call around to see your mother later.
بیا زنگ بزنیم تا بعداً مادرت را ببینیم.
- We didn’t know which hospital he was in, so we had to call around.
نمیدانستیم که او در کدام بیمارستان است؛ بنابراین مجبور شدیم که با چند نفر تماس بگیریم.
Call At
برای اشاره به توقف کوتاه (معمولاً وسایل نقلیه) در یک مکان، از Call At استفاده میکنیم:
- This train will call at: Brighton and Croydon.
این قطار در برایتون و کرویدون توقف خواهد کرد.
Call Away
برای اینکه تلفنی از کسی بخواهید جایی را ترک کرده یا کاری را که در حال انجام آن است برای انجام کار دیگری متوقف کند، میتوانید از "Call Away"در جملۀ خود استفاده کنید. معمولاً از این عبارت در مواقع اضطراری استفاده میشود.
- The doctor was called away during dinner to attend to a patient.
دکتر حین صرف شام برای رسیدگی به یک بیمار، فراخوانده شد.
- She was called away from the meeting to take an urgent phone call.
از او خواسته شد تا برای جواب دادن به یک تماس فوری، جلسه را ترک کند.
Call Back
اگر کسی با شما تماس گرفت و میخواهید به او بگویید که بعداً با او تماس میگیرید، باید از عبارت Call Back استفاده کنید:
- No, I'll call back later. Thanks.
نه، بعداً تماس میگیرم. ممنون.
- I'll call back at a more convenient time.
زمان مناسبتری تماس میگیرم.
3. Call back in an hour
یک ساعت بعد زنگ بزن.
- Could you call back later?
میشه بعداً زنگ بزنی؟
از Call Back برای دعوت مجدد از یک نفر برای مصاحبۀ شغلی نیز استفاده میشود:
- We will call you back for a second interview next week.
هفتۀ آینده برای مصاحبۀ دوم با شما تماس خواهیم گرفت.
Call By
اگر میخواهید بگویید که سر راهتان به جایی یا به کسی سر میزنید، باید از عبارت Call by استفاده کنید:
- Let’s call by Alice’s place on our way back from town.
بیا در راه بازگشت از شهر، به آلیس سر بزنیم.
Call Down
این عبارت، به معنی تحقیر و ملامت کردن کسی است:
- The teacher called me down for being late.
معلم من را برای دیر رسیدن سرزنش کرد.
Call For
از این عبارت نیز میتوانید در موقعیتهای مختلفی استفاده کنید:
درخواست علنی برای یک کار؛
چیزی که لازم یا ضروری است؛
سزاوار یک چیز بودن؛
دنبال کسی رفتن.
به مثالهای زیر دقت کنید:
- I can call for help.
میتوانم درخواست کمک کنم.
- A call for 100 bottles of blood was answered promptly.
درخواست برای 100 بطری خون، بهسرعت پاسخ داده شد.
- I will call for you tomorrow and we'll go to the park together.
فردا دنبالت میام و با همدیگه به پارک میریم.
- He asked me to call for him at four o'clock in the afternoon.
او از من خواست که فردا ساعت 4 بعدازظهر دنبالش برم.
- This good news calls for a party!
این خبر خوب به یک مهمانی نیاز دارد.
- The job calls for excellent communication and networking skills.
این شغل به مهارتهای ارتباطی عالی و مهارتهای شبکهای نیاز دارد.
Call Forth
برای اشاره به ایجاد کردن، به یاد آوردن یا ظاهر کردن یک چیز، میتوانید از عبارت Call Forth در جملۀ خود استفاده کنید:
- That film always calls forth happy memories.
آن فیلم همیشه خاطرات خوشی را به یاد میآورد.
- Mary called forth all her courage and jumped from the plane.
مری تمام شهامتش را به کار گرفت و از هواپیما پرید.
- Her remarks have called forth harsh criticism in the media.
اظهارات او انتقادهای شدیدی را در رسانهها ایجاد کرده است.
- Bernard insulted his wife’s mother, which called forth an angry response from her.
برنارد به مادر همسرش توهین کرد که واکنش خشمگینانۀ او را به دنبال داشت.
Call In
اگر میخواهید با جایی تماس بگیرید یا برای کمک یا مشورت گرفتن به کسی مراجعه کنید، این عبارت به کارتان میآید:
- The doctors were stumped and had to call in a specialist.
پزشکان گیج شده بودند و مجبور شدند که به یک متخصص مراجعه کنند.
- We had to call in the electrician as all the lights went out.
با خاموش شدن همۀ چراغها، مجبور شدیم با برقکار تماس بگیریم.
- My boss called me in to his office yesterday morning to give me a warning because I came to work late three times this week.
رئیسم دیروز صبح مرا به دفترش فراخواند تا به من اخطار دهد که این هفته سه بار دیر سرکار آمدم.
Call In On
عبارت Call in on به معنای ملاقات کردن کسی برای مدتی کوتاه است؛ برای مثال:
- The inspector wants to call in on your class.
بازرس میخواد به کلاستون سر بزنه.
- Let’s call in on your brother for a cup of tea on our way home.
بیا توی راه خونه، به صرف چای به برادرت سر بزنیم.
- Can you call in on your grandmother on your way home and make sure she is alright?
میتونی توی راه خونه به مادربزرگت سر بزنی و مطمئن شی که حالش خوبه؟
Call Off
برای بهم زدن یک برنامه یا متوقف کردن آن، میتوانید از عبارت Call off در جملۀ خود استفاده کنید:
- He decided to call off his press conference.
او تصمیم گرفت که کنفرانس مطبوعاتی خود را لغو کند.
- It rained so much that they had to call off the soccer game.
آنقدر باران بارید که مجبور شدند بازی فوتبال را متوقف کنند.
- Sandra called off the wedding at the very last minute!
ساندرا عروسی را در آخرین لحظه لغو کرد.
- We had to call off the search when it became too dark.
وقتی هوا خیلی تاریک شد، مجبور شدیم که جستجو را متوقف کنیم.
Call On
عبارت Call On در موقعیتهای مختلفی کاربردی است:
درخواست رسمی از یک شخص یا سازمان برای انجام کاری؛
استفاده از مهارت یا ویژگیهای یک شخص؛
استفاده از یک ویژگی درونی خود؛
ملاقات با کسی.
مثالهای زیر، نحوۀ استفاده از این عبارت را در هریک از موقعیتهای بالا نشان میدهند:
- The foreign guests will call on you next Wednesday afternoon.
مهمانان خارجی بعدازظهر چهارشنبۀ هفتۀ آینده، به شما سر خواهند زد.
- We thought we'd call on James on the way home.
فکر کردیم که سر راه به جیمز هم سر بزنیم.
- The UN has called on America to act swiftly.
سازمان ملل از آمریکا خواسته که به سرعت عمل کند.
- We may need to call on your excellent diplomacy skills in this meeting.
شاید لازم باشد که در این جلسه از مهارتهای دیپلماسی عالی شما استفاده کنیم.
- She called on her experiences to face the challenge ahead.
او برای رویارویی با چالش پیش رو، از تجربههای خود استفاده کرد.
همچنین میتوانید از عبارت Call upon به جای Call On استفاده کنید:
- He was called upon to give a speech at the awards ceremony.
از او خواسته شد که در مراسم اهدای جوایز سخنرانی کند.
Call Out
برای درخواست از کسی برای انجام کاری یا بلند حرف زدن به قصد جلب توجه یک نفر، از عبارت Call out در جمله استفاده میشود:
- Then they call out our names in order and we answer "yes" or "no".
سپس آنها اسامی ما را بهترتیب صدا میکنند و ما با «بله» یا «خیر» پاسخ میدهیم.
- We had to call out an electrician.
ما مجبور شدیم یک برقکار خبر کنیم.
- They called out the fire services when they saw the flames.
آنها با دیدن شعلههای آتش، با آتشنشانی تماس گرفتند.
Call Up
از عبارت Call Up نیز میتوانید برای تماس گرفتن، خبر کردن و همچنین به معنی بهخاطر آوردن چیزی استفاده کنید:
- OK, I'll call up again later.
باشه، بعداً دوباره زنگ میزنم.
- I called up Tom yesterday as we hadn’t spoken in months.
دیروز با تام تماس گرفتم چون چند ماه بود که با هم صحبت نکرده بودیم.
- That music calls up summers in Paris.
آن موسیقی، تابستانهای پاریس را به یاد میآورد.
- I will call up everyone we’d invited and tell them that we have called off the party.
با همۀ کسانی که دعوت کرده بودیم تماس میگیرم و به آنها میگویم که مهمانی را لغو کردهایم.
حروف اضافه و افعال عبارتی، مباحثی چالشبرانگیز برای یادگیری هستند که تسلط بر آنها، به تمرین و تکرار زیادی نیاز دارد. برای یادگیری و تقویت زبان انگلیسی خود، میتوانید اپلیکیشن زبانشناس را بهسادگی روی تلفن همراه خود نصب کرده و از آموزشهای مقدماتی و پیشرفتۀ آن استفاده کنید.