واژۀ "insist" به معنای «درخواستکردن»، «پاپیشدن» و «پافشاریکردن» است. بیایید قبل از اینکه به نحوۀ استفاده از این واژه در جمله و حروف اضافۀ آن بپردازیم، چند مثال را با یکدیگر بررسی کنیم:
1. They're insisting that we report the matter to the police right away.
آنها اصرار دارند که موضوع را بلافاصله به پلیس گزارش کنیم.
2. That company insisted that the money be paid immediately.
آن شرکت درخواست کرد که پول فوراً پرداخت شود.
3. He insisted that we stay at his home.
او اصرار کرد که در خانهاش بمانیم.
4. She still insists her husband is wrong.
او همچنان اصرار دارد که شوهرش اشتباه میکند.
5. My father always insists on paying for dinner.
پدرم همیشه اصرار دارد که پول شام را پرداخت کند.
همانطور که میبینید، واژۀ "insist" میتواند به شکلهای مختلفی در جمله استفاده شود و در موقعیتهای مختلف، معنای متفاوتی داشته باشد. یکی از کاربردهای آن، زمانی است که میخواهیم بر درستبودن یک چیز اصرار کنیم؛ در حالی که دیگران با ما مخالفند یا حرفمان را باور نمیکنند.
1. Mike insisted that he was right.
مایک اصرار داشت که حق با اوست.
2. She insisted that Sally was not jealous of his twin brother.
او اصرار داشت که سالی به برادر دوقلوی خود حسادت نمیکند.
3. She still insists her critics are wrong.
او همچنان اصرار دارد که منتقدانش اشتباه میکنند.
همچنین میتوانید از این ترکیب برای وقتی که میخواهید بگویید یک نفر باید یک کار را انجام دهد، استفاده کنید:
1. They insisted that everyone should come to the party.
آنها اصرار داشتند که همه باید به مهمانی بیایند.
2. He insisted I should take a taxi.
او اصرار کرد که تاکسی بگیرم.
3. They insisted that I should join them.
اصرار داشتند که به آنها ملحق شوم.
4. My family insisted that I should not give in, but stay and fight.
خانوادهام اصرار داشتند که تسلیم نشوم؛ بلکه بمانم و بجنگم.
همانطور که میبینید، معمولاً از این ترکیب برای صحبت دربارۀ درخواستی که یک نفر در گذشته داشته است، استفاده میشود.
در برخی از جملات نیز میتوانید از واژۀ "insist" بهتنهایی استفاده کنید:
1. I didn't really want to go but he insisted.
من واقعاً نمیخواستم بروم ولی او اصرار کرد.
2. "Please come with us." "Very well then, if you insist."
«لطفاً با ما بمان.» «باشه، اگه اصرار میکنی.»
3. I tried to refuse but she insisted so much that I gave in.
سعی کردم رد کنم اما او آنقدر اصرار کرد که تسلیم شدم.
در برخی مواقع لازم است که همراه با واژۀ "insist"، از حروف اضافه استفاده کنیم. بهطور کلی، حرف اضافۀ "on"، متداولترین حرف اضافهای است که همراه با این واژه استفاده میشود و میتواند در معانی متفاوتی به کار گرفته شود. از عبارت "insist on" میتوانیم به چند شکل در جملۀ خود استفاده کنیم:
- Insist on somebody/something doing something:
She insisted on him wearing a suit.
معنی: اصرار کرد که او کتوشلوار بپوشد.
- Insist on somebody's/something's doing something:
She insisted on his wearing a suit.
معنی: اصرار داشت که او کتوشلوار بپوشد.
دقت کنید که از این ترکیب، در موقعیتهای رسمی استفاده میشود و استفاده از آن در مکالمههای روزمره، چندان رایج نیست.
- Insist on something:
We insist on the highest standards of cleanliness in the hotel.
ما درخواست بالاترین استانداردهای نظافت در هتل را داریم.
- Insist on doing something:
He insisted on checking everything himself.
او اصرار داشت که همهچیز را خودش بررسی کند.
I asked him to stay but he insisted on leaving.
از او خواستم بماند اما او اصرار کرد که برود.
She insisted on bringing her son to school to take the test.
او اصرار داشت که پسرش را برای شرکت در آزمون، به مدرسه بیاورد.
She insisted on leaving right away.
او اصرار داشت که فوراً برود.
دقت کنید که در همۀ موارد بالا، میتوانیم از حرف اضافۀ "upon" به جای "on" استفاده کنیم؛ برای مثال:
1. He insists upon/on speaking to you personally.
او اصرار دارد که شخصاً با شما صحبت کند.
2. My client insists upon/on remaining anonymous.
موکل من اصرار دارد که ناشناس بماند.
با دقت به مثالهای زیر، شیوۀ استفاده از واژۀ "insist" را بدون حروف اضافه و همراه با حروف اضافۀ "on" و "upon"، بهتر درک خواهید کرد:
1. She insisted on seeing her lawyer.
او اصرار داشت که با وکیلش ملاقات کند.
2. She insisted on telling me every single detail of what they did to her in the hospital.
او اصرار داشت که تکتک جزئیات کارهایی را که در بیمارستان با او انجام دادند، به من بگوید.
3. He insisted on seeing the woman's supervisor.
او اصرار داشت که ناظر زن را ببیند.
4. He insists on the rightness of his decision.
او بر درستی تصمیم خود پافشاری میکند.
5. We insist upon a definite answer.
ما درخواست یک پاسخ قطعی داریم.
6. Always insist upon seeing your room before booking in.
همیشه درخواست کنید که قبل از رزرو، اتاق خود را ببینید.
7. Life is really simple, but we insist on making it complicated.
زندگی واقعاً ساده است؛ اما ما اصرار داریم که آن را پیچیده کنیم.
8. I insist on paying for the damage.
اصرار دارم که خسارت را بپردازم.
9. He was a religious man who insisted his children went to church every Sunday.
او یک مرد مذهبی بود که اصرار داشت فرزندانش هر یکشنبه به کلیسا بروند.
10. Mom always insists that we keep our rooms neat.
مامان همیشه اصرار میکرد که اتاقمان را تمیز نگه داریم.
بهطور کلی، میتوانیم از واژههای انگلیسی در ترکیبهای مختلف و به چند معنی متفاوت استفاده کنیم. در برخی مواقع، یک واژه میتواند با چند حرف اضافه استفاده شود و معنی آن در هر ترکیب، متفاوت باشد.
برای یادگیری این حروف و نحوۀ استفاده از آنها در جملات انگلیسی، لازم است که یک برنامۀ آموزشی منسجم برای دیدن مثالهای مختلف و تمرین مداوم داشته باشید. با نصب اپلیکیشن زبانشناس و گذراندن آزمون تعیین سطح آن، میتوانید از برنامهای که بهصورت اختصاصی و متناسب با سطح شما ارائه میشود، برای تقویت مهارتهای زبانی خود به مؤثرترین شیوۀ ممکن استفاده کنید.