دانلود زیرنویس انگلیسی The jungle book 2016

با خواندن این مقاله می‌توانید فایل زیرنویس انگلیسی The jungle book 2016 را دانلود کنید.

اگر به فیلم‌های درام ماجراجویی آمریکایی علاقه دارید، تماشای فیلم سینمایی «کتاب جنگل» با عنوان انگلیسی «The jungle book» را از دست ندهید. کارگردانی و نویسندگی این فیلم را به ترتیب «جان فاورو» و «جاستین مارکس» انجام داده‌اند. فیلم، داستان پسربچه‌ای را نشان می‌دهد که از وقتی کودک بوده در بین گرگ‌ها زندگی کرده و بزرگ شده است. حالا با دردسرهایی روبه‌رو می‌شود و باید بتواند از خود و حیوانات دیگر محافظت کند. با دانلود زیرنویس انگلیسی The jungle book 2016 تماشای این فیلم سینمایی جذاب را از دست ندهید.

دانلود زیرنویس انگلیسی The jungle book 2016

دانلود_زیرنویس_انگلیسی_The_jungle_book_2016_zabanshenas.com.zip

۲۰ KB

داستان فیلم سینمایی کتاب جنگل در مورد چیست؟

داستان این فیلم سینمایی ماجراهای پسری به نام «موگلی» را به تصویر می‌کشد که در جنگل‌های هندوستان در بین گرگ‌های درنده زندگی می‌کند. گله‌ی گرگ‌ها یک رهبر قدرتمند به نام «آکلا» دارد. جنگل مدت‌های زیادی است که بارانی به خود ندیده است. یک روز حیوانات دور هم جمع می‌شوند تا آب باقی مانده را بنوشند و در این بین «شیرخان» را می‌بینند.

وقتی شیرخان از راه می‌رسد تهدید می‌کند که در پایان فصل خشکسالی موگلی را خواهد کشت. این باعث می‌شود گرگ‌ها دچار شک و تردید شوند و با هم گفت‌وگو می‌کنند که آیا باید در پایان خشکسالی موگلی را نگه دارند یا تصمیم دیگری درباره‌ی او بگیرند.

موگلی تصمیم می‌گیرد که برای حفظ امنیت، گله‌ی خود را ترک کند. در این بین «باگیرا» پلنگی سیاه از راه می‌رسد که می‌خواهد به موگلی کمک کند تا او به سمت انسان‌ها و دهکده‌ای که در نزدیکی جنگل است، برود. در این بین شیرخان در کمین این دو می‌نشیند تا حمله کند؛ اما موگلی در فرار کردن استاد است و موفق می‌شود از دست شیرخان فرار کند.

موگلی در مسیر فرار با یک مار پیتون به نام «کاآ» روبه‌رو می‌شود. این مار توانایی هیپنوتیزم کردن دارد و موگلی را هیپنوتیزم می‌کند. موگلی که توسط مار تحت تاثیر قرار می‌گیرد می‌بیند که شیرخان پدرش را به قتل رسانده است.

بالو از راه می‌رسد

این هیپنوتیزم کردن‌ها برای این است که کاآ بتواند او را بخورد. وقتی دهانش را باز می‌کند تا موگلی را ببلعد، ناگهان خرسی قهوه‌ای به نام «بالو» از راه می‌رسد و موگلی را از خطر بلعیده شدن نجات می‌دهد. موگلی برای تشکر از بالو، به او عسل می‌دهد و از او می‌خواهد همراهش بماند چراکه جانش در خطر است. از بالو می‌خواهد که تا رسیدن فصل زمستان او را ترک نکند.

شیرخان در جنگل سروصدای زیادی به پا کرده است. شیرخان وقتی می‌فهمد که موگلی از جنگل رفته، تصمیم می‌گیرد قدرت خود را بیشتر کند. در این راه او «آکلا» را می‌کشد تا خودش قدرت را به دست بگیرد. او گله را تهدید می‌کند که باید از موگلی فاصله بگیرند و او را بیرون بیندازند.

باگیرا بعد از جست‌وجوی زیادی موفق می‌شود که موگلی و بالو را پیدا کند. او به موگلی گفته بود که شیرخان چقدر خطرناک است و باید به سمت انسان‌ها برود و با آن‌ها زندگی کند. اما او همچنان در دل جنگل است و از این موضوع عصبانی می‌شود. بالو وقتی می‌فهمد که شیرخان قرار است به موگلی آسیب بزند متوجه می‌شود که توان مراقبت از او را ندارد. به‌همین‌دلیل طی یک نقشه تصمیم می‌گیرد که با دور زدن موگلی او را به سمت انسان و دهکده ببرند تا او زنده بماند.

میمون‌های خائن

در راه گروهی از میمون‌ها، موگلی را می‌دزدند و او را پیش رهبر خود که یک گیگانتوپیتکوس دیوانه به نام «کینگ لویی» است، می‌برند. کینگ لویی می‌داند که همه‌ی انسان‌ها می‌توانند آتش برپا کنند. او به موگلی می‌گوید اگر این کار را انجام دهد در مقابل شیرخان از موگلی محافظت می‌کند. اما موگلی، بالو و باگیرا می‌دانند که میمون‌ها قرار نیست به موگلی کمک کنند و نقشه‌های دیگری دارند. آن‌ها می‌خواهند موگلی را به شیرخان تحویل دهند.

بالو با حرکت‌های عجیب و به کار بردن تکنیک‌هایی سعی می‌کند حواس کینگ لویی و میمون‌های دیگر را پرت کند. باگیرا نیز از فرصت استفاده می‌کند تا دزدکی موگلی را از بین جمع میمون‌ها بیرون بکشد. اما میمون‌ها می‌فهمند که آن‌ها نقشه‌ای دارند. موگلی، بالو و باگیرا فرار می‌کنند و در این بین موگلی می‌فهمد که آکلا کشته شده است.

او از باگیرا عصبانی می‌شود که چرا زودتر این موضوع را به او اطلاع نداده بود. از شدت عصبانیت تصمیم می‌گیرد به‌تنهایی بقیه‌ی مسیر را طی کند و با شیرخان به مبارزه بپردازد. موگلی می‌داند که در نزدیکی جنگل دهکده‌ی انسان‌ها وجود دارد. او به‌آرامی وارد دهکده می‌شود و یک مشعل می‌دزدد تا دست خالی به جنگ با شیرخان نرود. اما در حمل مشعل احتیاط نمی‌کند و باعث می‌شود جنگلی که غرق در خشکسالی است، آتش بگیرد.

شیرخان به درون آتش میفتد

وقتی شیرخان و موگلی رودرروی یکدیگر قرار می‌گیرند، حیوانات جنگل نیز دور آن‌ها جمع می‌شوند. گرگ‌های جنگل، بالو و باگیرا معطل نمی‌کنند و برای کمک به موگلی وارد نبرد با شیرخان می‌شوند. نبرد موگلی و شیرخان به بالای درخت کشیده می‌شود که در زیرش شعله‌های آتش قرار دارد. شیرخان می‌خواهد موگلی را مثل پدرش به قتل برساند؛ اما با هوشمندی موگلی از روی شاخه به درون آتش می‌افتد.

انتهای فیلم بسیار شیرین است. موگلی تصمیم می‌گیرد پیش حیوانات در جنگل بماند چراکه زندگی با آن‌ها را بیشتر از زندگی با انسان‌ها دوست دارد. او رئیس گله‌ی گرگ‌ها می‌شود و در کنار باگیرا و بالو با هم در جنگل زندگی شاد و شیرینی را تجربه می‌کنند. حالا جنگل به‌خاطر بارش باران طراوت و شادابی خوبی به خود گرفته است و نوید آینده‌ای سرسبز و خوش‌آب‌و‌هوا را به موگلی و حیوانات جنگل می‌دهد.

درس‌های مهم فیلم سینمایی کتاب جنگل

این فیلم سینمایی درس‌های مهمی را به بیننده منتقل می‌کند که مهم‌ترین آن‌ها به شرح زیر است:

همیشه آماده‌ی یادگیری باشید

باگیرا، پلنگ سیاه، سعی می‌کند موگلی را درباره‌ی خطرات جنگل آموزش دهد. موگلی که جوان و ساده‌لوح است، تمایل ندارد گوش کند. او می‌خواهد همچنان در جنگل زندگی کند و به نصایح باگیرا توجهی نمی‌کند. این رفتار باعث دردسرهای زیادی برای موگلی می‌شود؛ خوشبختانه باگیرا همیشه در کنار او است و به او کمک می‌کند.

محیط خود را بپذیرید

موگلی تمرکز خود را روی اینکه خانواده‌ای ندارد و یتیم است، قرار نمی‌دهد. او بیشتر روی چیزهایی که در زندگی دارد و به آن‌ها علاقه‌مند است، تمرکز دارد. او می‌بیند جنگلی بسیار بزرگ و سرسبز در برابر چشمانش قرار دارد. این باعث می‌شود موگلی در یک ماجراجویی بزرگ قرار بگیرد و با دوستان جدید زیادی آشنا شود. در جنگل، موگلی یاد می‌گیرد که خلاقانه عمل کند و از محیط خود بهترین بهره را ببرد.

عشق قدرتمندترین نیرو در جهان است

عشق قدرتمندترین نیرو در جهان است و حتی می‌تواند فراتر از گونه‌های مختلف باشد. در فیلم «کتاب جنگل»، راکشا، گرگ زن، موگلی را به‌عنوان فرزند خود پذیرفته و او را پرورش می‌دهد. راکشا با موگلی مثل یک گرگ واقعی رفتار می‌کند و همواره به او عشق می‌دهد و تشویق می‌کند تا قدرتمند شود. همیشه به او می‌گوید که حامی او خواهد بود و هیچ چیزی نمی‌تواند عشق بین آن‌ها را از بین ببرد. این فیلم به ارتباط احساسی و عاشقانه‌ی بین انسان‌ها و حیوانات نیز اشاره دارد.

سعی کنید خودتان باشید

موگلی در ابتدا سعی می‌کند خودش را به گرگ‌ها شبیه کند و از قدرت‌های انسانی خود فاصله بگیرد. اما وقتی با شیرخان، خرس، مار و دیگر حیوانات روبه‌رو می‌شود، به این نتیجه می‌رسد که می‌تواند کارهایی را انجام دهد که دیگر حیوانات قادر به انجام دادن آن نیستند. او یاد می‌گیرد که از استعداد و توانایی‌های خود به‌عنوان یک انسان بهره ببرد و خودش را بپذیرد.

برای همکاری و دوستی با دیگران ارزش قائل شوید

موگلی در جنگل با دوستان زیادی آشنا می‌شود که به او کمک می‌کنند. بالو، خرسی باشخصیت و شاداب است و به موگلی یاد می‌دهد چطور در جنگل خوشحال و پرانرژی باشد. کاآ، ماری با صدایی آرام و جادویی است و موگلی را در مورد گذشته‌ی خود آگاه می‌کند. باگیرا، پلنگ سیاه حکیم و شجاعی است که محافظ و راهنمای موگلی است. این دوستان به موگلی نشان می‌دهند که چطور با دشمنان خود بجنگد، چطور از خطرات جنگل فرار کند و چطور در جامعه حضور داشته باشد.

شجاع باشید

موگلی در طول فیلم با چالش‌ها و تهدیدهای زیادی روبه‌رو می‌شود. او با شیرخان، یک ببر خبیث و قدرتمند، مبارزه می‌کند که قصد دارد او را بکشد. او با یک گروه از میمون‌های وحشی، مقابله می‌کند که قصد دارند او را ربوده و به شیرخان تحویل دهند. او با آتش، یک نیروی خطرناک و تخریبگر، سروکار دارد که جنگل را به آتش می‌کشد. در همه‌ی این موقعیت‌ها، موگلی نشان می‌دهد که شجاع است و برای حفظ جان خود و دوستانش تلاش می‌کند.

با وجود اینکه شخصیت اصلی فیلم یک پسربچه‌ی نه‌چندان معروف است، اما با بازیگری حرفه‌ای خود توانست همه را شوکه کند. فیلم «کتاب جنگل» جوایز زیادی را از آن خود کرد و همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد که این فیلم ارزش تماشا کردن دارد. با دانلود زیرنویس انگلیسی The jungle book 2016 تماشای این فیلم سینمایی ماجراجویانه و هیجان‌انگیز را از دست ندهید.