موضوعات مختلف

توضیح مختصر

در این درس اصطلاحات رایج در موضوعات مختلف یاد می گیرید .

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

دانلود فایل صوتی

متن انگلیسی درس

  1. To Sleep On It

To have more time to think about something before making a decision

She must sleep on it before making a final decision.

Where should we go for vacation? Let’s sleep on it and decide tomorrow.

You don’t have to accept my proposal now, just sleep on it and tell me later.

  1. Know Someone Like The Back Of Your Hand

To be very familiar with something; when you have learned something by heart

I know Shakespeare’s poems like the back of my hand.

You should know the periodic table like the back of your hand because it will be on the test tomorrow.

She knows the lyrics to this song like the back of her hand.

  1. As Easy As Pie/ A Piece Of Cake

something that is very easy to do or learn.

This math problem is as easy as pie.

This task might seem hard but it is actually a piece of cake.

Learning how to drive is a piece of cake.

  1. Take It Easy

just do things step by step; relax or calm down.

It was just a misunderstanding. take it easy and let it go.

Don’t overwhelm yourself. just take it easy.

Just take it easy at work. we are not in a rush.

  1. To Get The Ball Rolling

to start things; to have something up and running.

Lunch break is over. let’s get the ball rolling again.

We’re back to school. let’s get the ball rolling.

The weekend is over. let’s get the ball rolling at work.

  1. Twenty-Four/Seven (24/7)

always available. available 24 hours a day, 7 days a week.

7-Eleven is a twenty-four seven convenience store.

I’m available 24/7, so you can call me anytime.

The emergency room is open 24/7.

  1. Once And For All

To do something now and never again .

Pay for this service once and for all.

Get vaccinated once and for all to cure this disease.

He needs to act once and for all.

  1. To Make The Best Of

To find positive aspects in a bad situation.

Stop complaining and just make the best of the free trip.

She is the most positive person I’ve ever known. she can make the best of even in the worst situations.

Because we can’t change anything now, try to make the best of it.

  1. Day in and day out (also: day after day; for longer periods of time, year in and year out, year after year)

To do the same thing every day for a long period of time.

He has been taking care of his paralyzed mother day after day for ten years.

She waited for him to return year after year.

They’ve worked hard day after day for five years and were able to buy a house.

  1. To Keep One’s Word

To honor a promise; to do what one said .

Don’t make a promise if you can’t keep your words.

He is a liar who never keeps his words.

I respect people who keep their words.

  1. To Give (Someone) A Hand

To help someone do something.

I’m cleaning my house tomorrow. Can you give me a hand?

Can I give you a hand with anything?

I gave her a hand when she asked for help.

  1. To Be In (Someone’s) Shoes

To try to understand what it’s like to be in someone’s position/ situation.

If you were in my shoes, you would understand my situation better.

Try to be in my shoes before you criticize me.

If she were in his shoes, she would understand his decision.

  1. None Of Your Business

when something is private and you should not know or ask about.

Stop asking about my personal issues, it’s none of your business.

How much I make a year is none of your business.

My marital status is none of your business.

ترجمه‌ی درس

1- حسابی روی چیزی فکر کردن، تأمل کردن در مورد یک موضوع

این اصطلاح زمانی استفاده می‌شود که به فرد بگوییم قبل از اتخاذ یک تصمیم خوب به آن فکر کند

قبل از این که تصمیم نهاییش را بگیرد، باید خوب روی این مسأله فکر کند

برای تعطیلات کجا قرار است برویم؟ بیایید قبلش حسابی فکر کنیم و فردا تصمیم بگیریم

مجبور نیستی الان پیشنهاد من را بپذیری، وقتی حسابی رویش فکر کردی، جوابت را بگو

2- مثل کف دست شناختن، کاملاً از حفظ بودن

این اصطلاح برای بیان آشنایی کامل به چیزی به کار می‌رود که فرد به تمام پیچ و خم‌هایش مسلط است

من اشعار شکسپیر را مثل کف دستم می‌شناسم

باید جدول تناوبی عنصرهای شیمی را کاملاً از حفظ باشی، چون فردا برای امتحان می‌آید

او ترانة این آهنگ‌ها را کاملاً از حفظ است

3- مثل آب خوردن

این اصطلاح برای کارهایی استفاده می‌شود که انجام آنها آسان است

این مسألة ریاضی مثل آب خوردن است

شاید این کار سخت به نظر بیاید، ولی واقعاً مثل آب خوردن است

یادگیری رانندگی مثل آب خوردن است

4- سخت نگیر، خونسرد باش

از این اصطلاح برای مواقعی استفاده می‌کنیم که فرد به خاطر کاری استرس دارد و ما او را دعوت به آرامش و خونسردی می‌کنیم

فقط یک سوءتفاهم ساده بود. سخت نگیر و بی‌خیال شو

خودت را دست‌پاچه نکن. سخت نگیر!

وقت کار خونسرد باش. ما هیچ عجله‌ای نداریم

5- دست به کار شدن، برگشتن به کار

این اصطلاح را برای بیان شروع مجدد کار یا فعالیت به کار می‌بریم

وقت استراحت ناهار تمام شد. برگردید سر کار

دوباره برگشتیم مدرسه. بیایید دست به کار شویم(دوباره درس بخوانیم)

تعطیلات آخر هفته تمام شد. بیایید دوباره کارمان را شروع کنیم

6- بیست و چهار ساعته، در تمام طول شبانه روز

برای کسی که همواره در طول روز در دسترس است . یا در مورد مکانی که همواره باز است از این اصطلاح استفاده می‌کنیم .

مغازة الون یکی از فروشگاه‌هایی است که بیست و چهار ساعته باز است

من بیست و چهار ساعته در دسترس هستم و تو هر وقت که می‌خواهی می‌توانی زنگ بزنی.

بخش اورژانس بیست و چهارساعته باز است

7- یک بار برای همیشه، مرگ یک بار و شیون هم یک بار

ای اصطلاح را برای موقعیتی به کار می‌بریم که د رآن کار سخت یا غیرمعمولی را برای یک بار انجام می‌دهیم و هرگز مجبور به تکرار آن یا تبعات آن نیستیم

یک بار هزینة این سرویس را بپردازید و برای همیشه از شر پرداخت هزینه خلاص شوید

یک بار خود را واکسینه کنید و برای همیشه از شر این بیماری خلاص شوید

او باید در این زمینه اقدامی انجام دهد مرگ یک بار و شیون هم یک بار

8- ، بخش مثبت ماجرا را دیدن(حتی در موقعیت بد و منفی)، نیمة پر لیوان را دیدن منظور اصطلاح این است که شخص باید با وجود شرایط نامساعد نیمة پر لیوان را ببیند

دست از غر زدن بردار و به بخش‌های مثبت سفر فکر کن

او مثبت‌اندیش‌ترین شخصی است که تا کنون دیده‌ام. او قادر است حتی در بدترین حالت نیمة پر لیوان را ببیند

چون فعلاً نمی‌توانیم وضعیت را بهبود ببخشیم، سعی کن که نیمة پر لیوان را ببینی

9- به صورت هر روزه و یکنواخت، هر روز، برای سال‌های مدید

این اصطلاح زمانی به کار می‌رود که شخص یک عمل تکراری را به صورت یکنواخت و هر روزه انجام می‌دهد

او برای مدت طولانی و به صورت روزانه از مادر فلجش مراقبت کرده است

او سال‌های مدیدی است که منتظر بازگشت شوهرش است

آنها به صورت هر روزه و یکنواخت به مدت پنج سال کار کردند و توانستند خانه بخرند

10- سر قول خود ماندن، سر حرف خود ایستادن

این اصطلاح برای بیان وضعیتی به کار می‌رود که فرد قول شرف می‌دهد و باید به آن قول عمل کند

اگر نمی‌توانی سر حرفت بایستی از همان اول به کسی قول نده

او یک آدم دروغگو است که نمی‌تواند سر حرفش بایستد

من برای کسانی که سر حرف خودشان می‌ایستند، احترام قائلم

11- کمک کردن، دست کسی را گرفتن

این اصطلاح عبارتی عامیانه برای کمک کردن به حساب می‌آید

فردا خانه‌تکانی می‌کنم. می‌توانی بیایی کمکم کنی؟

کمکی از دست من ساخته است؟

وقتی از من کمک خواست، دستش را گرفتم

12- جای کسی بودن

هنگامی که می‌خواهیم در مورد درک عمیق موقعیت دیگران صحبت کنیم، این اصطلاح را به کار می‌بریم

اگر به جای من بودی، بهتر می‌توانستی موقعیتم را درک کنی

قبل از این که از من ایراد بگیری، سعی کن خودت را جای من بگذاری

اگر جای او بود، حتماً دلیل این تصمیمش را می‌فهمید

13- به تو ربطی ندارد

وقتی که چیزی جزء امور شخصی است و ما نمی‌خواهیم کسی از آن اطلاع یابد یا در مورد آن سئوال بپرسد، از این اصطلاح استفاده می‌کنیم

دست از سئوال پرسیدن راجع به امور شخصی من بردار، چون به تو ربطی ندارد

درآمد سالیانة من به تو ربطی ندارد

مجرد یا متأهل بودن من ربطی به تو ندارد

توضیحات دیگر

برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با این دوره به مقاله‌ی اصطلاحات انگلیسی پرکاربرد مراجعه کنید.

همچنین، دیگر دوره‌های رایگان مکالمه زبان انگلیسی زبانشناس را از دست ندهید:

مکالمات روزمره انگلیسی

جملات رایج زبان انگلیسی

الگوهای رایج انگلیسی

اصطلاحات رایج انگلیسی