احساسات و عواطف برای بیان آنچه درون ما انسانها درحال وقوع است بسیار مهماند. شاید بسیاری از ما به جای روبهرو شدن با احساساتمان آنها را نادیده بگیریم، اما متاسفانه این فقط اوضاع را بدتر میکند. در این لکچر انگلیسی درباره احساسات به بیان اهمیت بروز احساسات و عواطف میپردازیم. حتما تا پایان همراه ما باشید چرا که پس از مطالعه این لکچر درباره احساسات، از اهمیت احساس و عواطف در زندگی خود شگفتزده میشوید. در ضمن در بخش لکچر انگلیسی میتوانید نحوهی لکچرنویسی انگلیسی را یاد بگیرید و لکچرهای انگلیسی با موضوعات متنوع را مطالعه کنید.
What Are Feelings and Why Do They Matter?
احساسات چیست و چرا اهمیت دارد؟
The term “feelings” can refer to physical or emotional experiences. The sensation of pain, warmth, or cold describes physical phenomena. Sensations like comfort, fear, and happiness describe what we experience.
اصطلاح «احساسات» میتواند به تجربیات فیزیکی یا عاطفی اشاره کند. احساس درد، گرما یا سرما پدیدههای فیزیکی را توصیف میکند. احساساتی مانند راحتی، ترس و شادی آنچه را که ما تجربه میکنیم را توصیف میکند.
Understanding feelings is an essential part of human experience. Why? Because feelings impact how we perceive our entire existence. Our feelings help us identify what is going on inside. They are the body’s way of communicating how we’re experiencing the world.
درک احساسات بخش مهمی از تجربهی انسان است. چرا؟ زیرا احساسات بر نحوهی درک ما از کلیت وجودمان تاثیر میگذارد. احساساتمان به ما کمک میکنند تا بفهمیم در درونمان چه میگذرد. آنها راه بدن برای برقراری ارتباط با نحوهی تجربه ما از جهان هستند.
What Are Feelings?
احساسات چیست؟
Feelings allow us to experience an endless array of emotions. They are what gives us the ability to experience the joys and sorrows that life and all its ups and downs brings to us. They also help us to develop and navigate our way through relationships, make important life choices and identify our responses to events.
احساسات به ما اجازه میدهند مجموعهای بیپایان از عواطف را تجربه کنیم. احساسات به ما توانایی تجربهی شادیها و غمهایی را میدهند که زندگی و همهی فراز و نشیبهای آن برایمان به ارمغان میآورد. احساسات همچنین به ما کمک میکند تا روش خود را در روابطمان توسعه دهیم و مسیر خودمان را طی کنیم، انتخابهای مهم زندگی را انجام دهیم و پاسخهایمان به رویدادها را شناسایی کنیم.
Why Feelings Can Cause Trouble
چرا احساسات میتوانند مشکل ایجاد کنند
Many of us have been taught from childhood to ignore and suppress our naturally occurring emotions. Oftentimes, we have been taught that the feelings we experience are bad or make us bad. Consequently, we learn to ignore them and even deny they exist. However, what we feel can be powerful, more powerful than most of us realize. One way or another, our feelings will fight to be expressed. They usually win. They get expressed. Sometimes their expression is healthy and sometimes their expression unhealthy, even damaging.
بسیاری از ما از دوران کودکی آموختهایم که احساسات طبیعی خود را نادیده بگیریم و سرکوب کنیم. اغلب اوقات به ما آموختهاند که احساساتی که تجربه میکنیم بد هستند یا حال ما را بد میکنند. در نتیجه، ما یاد میگیریم که آنها را نادیده بگیریم و حتی وجود آنها را انکار کنیم. با این حال، آنچه ما احساس میکنیم میتواند قدرتمند باشد، قدرتمندتر از آن چیزی که اکثر ما تصور میکنیم. احساسات ما به هر طریقی برای بروز، مبارزه خواهند کرد. آنها معمولا برنده میشوند. بیان میشوند. گاهی بیان آنها سالم و گاهی بیان آنها ناسالم و حتی مضر است.
Consequences of suppressed and denied feelings:
Anxiousness, agitation and sadness
Problems with anger, aggression and explosive behaviors
Experiencing phobias and unexplained fears
Struggles with eating disorders, and addiction
Difficulty experiencing healthy relationships
Poor communication and passive aggression
Developing a long-standing pessimistic perspective on life
Feelings of low self-esteem, shame, guilt, and low self-worth
پیامدهای احساسات سرکوبشده و انکارشده:
اضطراب، آشفتگی و اندوه
مشکلات خشم، پرخاشگری و رفتارهای انفجاری
تجربهی فوبیا و ترسهای غیر قابل توضیح
مبارزه با اختلالات خوردن و اعتیاد
دشواری در تجربه کردن روابط سالم
ارتباطات ضعیف و پرخاشگری منفعلانه
ایجاد دیدگاه بدبینانهی طولانیمدت در مورد زندگی
احساس عزت نفس پایین، شرم، گناه و کمارزش دانستن خود
To experience emotional and psychological well-being, it is crucial to learn to recognize and embrace your emotions. The next step is to learn how to verbalize effectively in order to avoid the consequences of suppressed and denied feelings.
برای تجربهی بهزیستی عاطفی و روانی، بسیار مهم است که یاد بگیرید احساسات خود را بشناسید و در آغوش بگیرید. گام بعدی این است که یاد بگیرید چگونه بهطور موثر احساسات را کلامی بیان کنید تا از عواقب سرکوب و انکار احساسات اجتناب کنید.
Remember, we are not our feelings. We do not have to act upon or become what we feel. In other words, just because I might feel angry does not mean I have to act angry. I can learn to safely communicate how I feel without literally becoming my emotions.
به یاد داشته باشید، ما احساسات خود نیستیم. ما مجبور نیستیم به آن چیزی که احساس میکنیم عمل کنیم یا تبدیل شویم. به عبارت دیگر، فقط به این دلیل که ممکن است احساس خشم کنم به این معنا نیست که باید با عصبانیت رفتار کنم. من میتوانم یاد بگیرم که با خیال راحت با احساساتم ارتباط برقرار کنم بدون این که به معنای واقعی کلمه تبدیل به احساساتم شوند.
Learning to Understand Your Feelings
یاد بگیرید احساسات خود را درک کنید
Our cognitions influence how we feel. This means that the way we see and perceive everyone and everything around us, impacts how we feel. We tend to follow a very simple formula in the precise order of:
1.Thinking (our thinking influences how we feel)
2.Feeling (what and how we feel impacts our behaviors)
3.Behaving (we behave as a result of what we think and feel)
شناخت ما بر احساس ما تاثیر میگذارد. این بدان معنی است که نحوهی دید و درک ما از همه و همه چیز در اطرافمان، بر احساس ما تاثیر میگذارد. ما تمایل داریم از یک فرمول بسیار ساده و به ترتیب دقیق پیروی کنیم:
تفکر (تفکر ما بر احساس ما تاثیر میگذارد)
احساس (آنچه احساس میکنیم و چگونه احساس میکنیم بر رفتارهای ما تاثیر میگذارد)
رفتار کردن (ما در نتیجهی آنچه فکر و احساس میکنیم رفتار میکنیم)
Be sure to pay close attention to how you interpret the events and other people around you. Sometimes a simple adjustment in how someone or something is perceived can set off a whole new chain of responses.
حتما به نحوهی تفسیر وقایع و سایر افراد اطراف خود دقت کنید. گاهی اوقات یک تعدیل ساده در نحوهی درک شخص یا چیزی، میتواند زنجیرهی کاملا جدیدی از پاسخها را ایجاد کند.
Emotions are not good or bad.
احساسات، خوب یا بد نیستند.
Feelings are not right or wrong. They just are. Also, feelings need validation. This means they must be acknowledged as real.
احساسات، درست یا غلط نیستند. آنها فقط وجود دارند. همچنین، احساسات نیاز به اعتبار دارند. یعنی باید به عنوان احساسی واقعی تایید شوند.
Accept and Embrace Your Feelings
احساسات خود را بپذیرید و در آغوش بگیرید.
Sometimes you will understand their origin and sometimes you will have no clue as to where they came from. It doesn’t matter. Validate all of them. Acknowledge them as yours and allow them to surface in an acceptable way.
گاهی منشا آنها را خواهید فهمید و گاهی هیچ سرنخی از این که از کجا آمدهاند نخواهید داشت. مهم نیست. همهی آنها را به رسمیت بشناسید. آنها را به عنوان دارایی خود بپذیرید و به آنها اجازه دهید به روشی قابل قبول ظاهر شوند.
Feeling are Physical
احساس، فیزیکی است
Have you heard of “butterflies in the stomach”? Our bodies react to how we feel. These manifestations are different for everyone. For example, in times of stress, common reactions include headache, body ache, gastrointestinal issues, and trembling.
آیا در مورد احساس دلهره یا بال زدن پروانه در شکم، چیزی شنیدهاید؟ بدن ما به احساسمان واکنش نشان میدهد. ظهور آن برای هر کسی متفاوت است. به عنوان مثال، در مواقع استرس، واکنشهای رایج شامل سردرد، بدن درد، مشکلات گوارشی و لرزش میشود.
It is important to learn to understand your feelings. Doing so is the first step in learning to embrace and accept them as part of who you are. Remember, it’s never helpful to label your feelings as “good” or “bad.” Accept them as part of your experience. Then you can begin to share how you feel. This creates more positive outcomes in your life.
مهم است یاد بگیرید که احساسات خود را درک کنید. انجام این کار اولین قدم در یادگیری در آغوش گرفتن و پذیرش آنها به عنوان بخشی از آنچه هستید، به حساب میآید. به یاد داشته باشید، هرگز مفید نیست که احساسات خود را به عنوان «خوب» یا «بد» برچسب بزنیم. آنها را به عنوان بخشی از تجربهی خود بپذیرید. سپس میتوانید شروع به به اشتراک گذاشتن احساس خود کنید. این کار نتایج مثبت بیشتری در زندگی شما ایجاد میکند.
Sharing Feelings
Put your feelings into words. Talking to a trusted friend, family member or mental health professional allows you to share everything you are carrying inside. Talking to the right person can make you feel less alone. Having a healthy and safe outlet can reduce the power of uncomfortable feelings.
Learn how to acknowledge and manage anger. Anger is often referred to as a secondary emotion. This means it follows feelings of fear, hurt, or disappointment. Identify and talk about what scares, hurts, or disappoints you. Recognize your body’s signals responding to anger. Then, talk about your feelings before they can turn into action. There are many anger management classes that can teach you how to talk through your anger. In other words, manage your anger before it manages you.
Express yourself. Journaling and artwork can be effective ways of processing what’s going on inside. Writing down or drawing your what you feel brings them out. Storytelling, art, and writing is a healthy outlet that helps process what might be festering inside of us.
به اشتراکگذاری احساسات
احساسات خود را در قالب کلمات بیان کنید. صحبت کردن با یک دوست قابل اعتماد، یکی از اعضای خانواده یا متخصص سلامت روان به شما این امکان را میدهد که هر چیزی را که در خود حمل میکنید به اشتراک بگذارید. صحبت کردن با فرد مناسب باعث میشود کمتر احساس تنهایی کنید. داشتن یک خروجی سالم و ایمن میتواند قدرت احساسات ناراحتکننده را کاهش دهد.
یاد بگیرید چگونه خشم را بشناسید و مدیریت کنید. خشم اغلب به عنوان یک احساس ثانویه شناخته میشود. یعنی خشم به دنبال احساساتی مانند ترس، آسیب یا ناامیدی میآید. آنچه شما را میترساند، آزار میدهد یا ناامید میکند، شناسایی کنید و دربارهی آن صحبت کنید. سیگنالهای بدن خود را که به خشم پاسخ میدهد، بشناسید. سپس، قبل از این که احساسات شما به عمل تبدیل شوند، در مورد آنها صحبت کنید. کلاسهای مدیریت خشم وجود دارد که میتواند به شما یاد دهد چگونه خشم خود را کنترل کنید. به عبارت دیگر، خشم خود را قبل از این که شما را مدیریت کند، مدیریت کنید.
خودتان را ابراز کنید. ژورنالنویسی و آثار هنری میتوانند روشهای موثری باشند برای پردازش آنچه درون شما میگذرد. نوشتن یا ترسیم آنچه احساس میکنید آنها را آشکار میکند. داستانسرایی، هنر و نوشتن، یک خروجی سالم است که به پردازش آنچه ممکن است در درون ما وجود داشته باشد کمک میکند.
Learning to understand and share allows you to acknowledge and accept your innermost experiences. Also, when you share your feelings, you build longer-lasting healthy relationships. In addition, you improve communication and experience greater well-being.
یادگیری درک و به اشتراکگذاری به شما این امکان را میدهد تا تجربیات درونی خود را تایید کنید و بپذیرید. همچنین، وقتی احساسات خود را به اشتراک میگذارید، روابط سالم طولانیتری ایجاد میکنید. علاوه بر این، ارتباطات را بهبود میبخشید و رفاه بیشتری را تجربه میکنید.
Keeping your emotions bottled up inside can create lots of negative outcomes. Let yourself feel and share your feelings. You will feel lighter, more authentic, and more connected to others.
نگه داشتن احساسات در درون خود میتواند نتایج منفی زیادی ایجاد کند. به خود اجازه دهید احساس کنید و احساسات خود را به اشتراک بگذارید. به این ترتیب احساس سبکتر، واقعیتر و ارتباط بیشتری با دیگران خواهید داشت.
Find Help for Managing Your Feelings
برای مدیریت احساسات خود کمک پیدا کنید
If left unchecked, feelings can grow from uncomfortable to unmanageable to downright dangerous. With enough time, anger or grief can become a mental health disorder like depression or anxiety. Uncomfortable feelings can also lead to alcoholism or drug addiction. In such cases, professional help is needed.
احساسات اگر کنترل نشوند، میتوانند از حالت ناراحتکننده به غیرقابل کنترل و کاملا خطرناک تبدیل شوند. خشم یا اندوه با زمان کافی میتواند به یک اختلال سلامت روان مانند افسردگی یا اضطراب تبدیل شود. احساسات ناخوشایند همچنین میتواند منجر به اعتیاد به الکل یا اعتیاد به مواد مخدر شود. در چنین مواردی نیاز به کمک حرفهای وجود دارد.
Feelings versus Emotions
احساسات در مقابل عواطف
Many people use the terms “feeling” and “emotion” as synonyms, but they are not interchangeable. While they have similar elements, there is a marked difference between feelings and emotions.
بسیاری از مردم از feeling به معنای احساس و emotion به معنای عواطف، به عنوان اصطلاحات مترادف استفاده میکنند، اما آنها قابل جابهجایی و استفاده کردن بهجای هم نیستند. در حالی که عناصر مشابهی دارند، تفاوت قابل توجهی بین احساسات و عواطف وجود دارد.
Feelings: Both emotional experiences and physical sensations — such as hunger or pain — bring about feelings. Feelings are a conscious experience, although not every conscious experience, such as seeing or believing, is a feeling, as explained in the lecture.
احساسات: هم تجربیات عاطفی و هم احساسات فیزیکی - مانند گرسنگی یا درد - باعث ایجاد احساسات میشوند. احساسات یک تجربهی آگاهانه است اگرچه هر تجربهی آگاهانه، مانند دیدن یا باور کردن، یک احساس نیست، همانطور که در لکچر انگلیسی دربارهی احساسات توضیح داده شد.
Emotions: an emotion “can only ever be felt…through the emotional experiences it gives rise to, even though it might be discovered through its associated thoughts, beliefs, desires, and actions.” Emotions are not conscious but instead manifest in the unconscious mind. These emotions can be brought to the surface of the conscious state through extended psychotherapy.
عواطف: عاطفه «همیشه میتواند از طریق تجربیات عاطفی احساس شود، حتی اگر ممکن باشد از طریق افکار، باورها، خواستهها و اعمال مرتبط با آن کشف یا پیدا شود.» عواطف آگاهانه نیستند، بلکه در ضمیر ناخودآگاه ظاهر میشوند. این عواطف را میتوان از طریق رواندرمانی گسترده به سطح حالت خودآگاه رساند.
A fundamental difference between feelings and emotions is that feelings are experienced consciously, while emotions manifest either consciously or subconsciously. Some people may spend years, or even a lifetime, not understanding the depths of their emotion.
تفاوت اساسی بین احساسات و عواطف این است که احساسات به صورت آگاهانه تجربه میشوند، در حالی که عواطف به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه ظاهر میشوند. برخی از افراد ممکن است سالها یا حتی یک عمر را صرف درک عمیق عواطفشان نکنند.
10 Reasons why talking about your feelings is important
۱۰ دلیل مهم بودن صحبت در مورد احساسات
Too many of us tend to ignore our feelings and suffer alone when the opposite is much more effective. We've summarized 10 reasons why you should talk about your feelings rather than hush up.
بسیاری از ما تمایل داریم احساسات خود را نادیده بگیریم و به تنهایی رنج بکشیم در حالی که برعکس آن حالت بسیار موثرتر است. ما در این لکچر انگلیسی درمورد احساسات 10 دلیل را خلاصه کردهایم که چرا باید به جای سکوت کردن، در مورد احساسات خود صحبت کنید.
1. Feelings don't magically disappear just because you ignore them
۱. احساسات فقط به این دلیل که شما آنها را نادیده میگیرید بهشکل جادویی ناپدید نمیشوند.
Bottling up really isn't an option. It doesn't work. Feelings don't disappear. Instead, facing them head-on by talking about them with a trusted friend, family member or qualified therapist is one of the most successful strategies for dealing with whatever's going on for you. Like the UK-based Mental Health Foundation writes, "talking about your feelings isn’t a sign of weakness. It’s part of taking charge of your well being and doing what you can to stay healthy."
سربسته نگه داشتن احساسات، راه چاره نیست. این روش کار نمیکند. احساسات ناپدید نمیشوند. در عوض، مواجههی رودررو با آنها با صحبت کردن در مورد آنها با یک دوست قابل اعتماد، یکی از اعضای خانواده یا تراپیست واجد شرایط، یکی از موفقترین استراتژیها برای مقابله با هر چیزی است که برای شما اتفاق میافتد. همانطور که بنیاد سلامت روان مستقر در بریتانیا مینویسد، «حرف زدن در مورد احساسات نشانهی ضعف نیست، بلکه بخشی از مسئولیتپذیری سلامت و انجام هر کاری است که میتوانید برای سالم ماندن خود انجام دهید.»
2. Talking about your feelings is validating
۲. صحبت در مورد احساسات، اعتباربخش است
Talking about your feelings validates that what you are experiencing is real and means something to you. If you're upset over something, it's because you care about it. Trying to ignore that feeling would be invalidating to your experience and your values. Instead, by recognizing and seeking to understand your feelings, you'll learn what's important to you and be able to live a more fulfilling life in line with your values.
صحبت کردن در مورد احساساتتان تایید میکند که آنچه تجربه میکنید واقعی است و برای شما معنا دارد. اگر از چیزی ناراحت هستید، به این دلیل است که به آن اهمیت میدهید. تلاش برای نادیده گرفتن این احساس برای تجربه و ارزشهای شما بیاعتبار خواهد بود. درعوض، با شناختن و تلاش برای درک احساسات خود، آنچه برایتان مهم است را میآموزید و میتوانید زندگی رضایتبخشتری مطابق با ارزشهای خود داشته باشید.
3. Research has shown that talking about feelings lowers their intensity
۳. تحقیقات نشان داده است که صحبت در مورد احساسات از شدت آنها میکاهد
Psychologists at UCLA have proven what we've suspected all along, that talking about feelings is relieving. Through brain imaging studies, the researchers found that the mere act of putting feelings into words reduced brain activity in the amygdala, one of the primary areas of the brain associated with processing emotional responses, meaning that the intensity of an emotion decreases.
روانشناسان دانشگاه UCLA آنچه را که ما همیشه درباره آن مشکوک بودیم را ثابت کردهاند که صحبت در مورد احساسات، تسکیندهنده است. از طریق مطالعات تصویربرداری مغز، محققان دریافتند که صرفا بیان احساسات در قالب کلمات باعث کاهش فعالیت مغز در آمیگدال، یکی از مناطق اولیهی مغز که مرتبط با پردازش پاسخهای احساسی است میشود، به این معنی که شدت یک احساس کاهش مییابد.
4. You'll be better supported and understood
۴. بهتر مورد حمایت و درک قرار خواهید گرفت
Have you ever found yourself wanting to support a friend but not known how? How often have you wished that they would share what was going on for them, what they needed? Now consider how you tend to feel... have you ever held back from sharing your feelings, even when your friends can clearly see that you need help? By sharing your feelings and what you need, you invite the people who care about you to support you, the way you want to be supported.
آیا تا به حال خودتان را در این حالت که بخواهید از یک دوست حمایت کنید اما نمیدانید چگونه، پیدا کردهاید؟ چند بار گفتید ای کاش آنها آنچه را که برایشان میگذرد، آنچه را که نیاز دارند را به اشتراک بگذارند؟ حال در نظر بگیرید که چه احساسی دارید... آیا تا به حال از به اشتراک گذاشتن احساساتتان خودداری کردهاید، حتی زمانی که دوستانتان به وضوح متوجه میشوند که به کمک نیاز دارید؟ با به اشتراک گذاشتن احساسات و چیزهایی که نیاز دارید، از افرادی که به شما اهمیت میدهند دعوت میکنید تا از شما حمایت کنند، همانطور که شما نیز میخواهید مورد حمایت قرار بگیرید.
5. Helps you stay in the present
۵. به شما کمک میکند در زمان حال بمانید
With intense feelings, especially ones like worry and uncertainty, it's easy to get stuck ruminating; like your brain is obsessively pondering a question, going through what happened or imagining what may happen. Opening up to a friend can jolt you back to the present and into a more productive mindset that will actually allow you to do something about the feeling.
با احساسات شدید، به ویژه احساساتی مانند نگرانی و عدم اطمینان، به راحتی میتوان در نشخوار فکری گیر کرد. به این شکل که مغز شما با وسواس در حال فکر کردن به یک سوال است، وارد آنچه اتفاق افتاده است میشود یا آنچه ممکن است اتفاق بیفتد را تصور میکند. سفره دل باز کردن با یک دوست میتواند شما را به زمان حال و به طرز فکر سازندهتری برگرداند که در واقع به شما امکان میدهد کاری در مورد این احساس انجام دهید.
6. Gain new perspectives on a situation or feeling you're struggling with
۶. دیدگاههای جدیدی در مورد موقعیت یا احساسی که با آن دست و پنجه نرم میکنید به دست میآورید
Your friends have had different experiences to you and will see the same situation differently than you do. Sharing your struggles, feelings and thoughts allows you to gain new perspectives on the situation and to more objectively analyze a situation.
دوستان شما تجربیات متفاوتی با شما داشتهاند و وضعیت مشابه را متفاوت از شما خواهند دید. به اشتراک گذاشتن کشمکشها، احساسات و افکارتان به شما این امکان را میدهد که دیدگاههای جدیدی در مورد آن موقعیت به دست آورید و به طور عینیتری موقعیت را تحلیل کنید.
7. Realize that you're not alone in feeling unpleasant feelings
۷. میفهمید که در تجربه احساسات ناخوشایند تنها نیستید
When you're visited by difficult feelings, it's easy to feel alone. Like you're the only one suffering (especially if you spend any time on social media!). When you share what is going on for you, chances are high that your friends will respond and share that they too are feeling, or have felt, similarly to you. Opening up invites others to be more honest about their own struggles, allowing you to build stronger, healthier and more supportive relationships.
وقتی با احساسات سخت روبهرو میشوید، بهراحتی احساس تنهایی میکنید. مثل این که شما تنها کسی هستید که رنج میکشید (مخصوصا اگر زمانی را در رسانههای اجتماعی میگذرانید!). وقتی آنچه را که بر شما میگذرد به اشتراک میگذارید، احتمال این که دوستانتان پاسخ دهند و به اشتراک بگذارند که آنها نیز احساسی مشابه با شما دارند، زیاد است. باز کردن احساسات، دیگران را دعوت میکند تا در مورد مبارزات خود صادقتر باشند و به شما این امکان را میدهد که روابط قویتر، سالمتر و حمایتکنندهتری ایجاد کنید.
8. Avoid the feeling ballooning and becoming more intense
۸. از جمعشدن و شدید شدن احساسات، اجتناب کنید
Feelings are signals from the brain aimed at helping us survive. Feelings of fear arise when we should be cautious, joy and excitement when we are feeling happy and worry when something important to us is coming up. These signals aren't always accurate or complete, but that doesn't mean that we can ignore them completely. Like Licensed Clinical Social Worker Hilary Jacobs Hendel warns, "when the mind thwarts the flow of emotions because they are too overwhelming or too conflicting, it puts stress on the mind and the body, creating psychological distress and symptoms." (via Time). That's to say, ignored feelings have a tendency to become more intense and to show themselves in novel ways. Interestingly, the National Institute for Health and Care Excellence in the United Kingdom recently updated their recommendations and suggested that people suffering from chronic pain with no known cause should seek physical and psychological therapies rather than painkillers.
احساسات سیگنالهایی از مغز هستند که هدفشان کمک به زنده ماندن است. احساس ترس زمانی به وجود میآید که باید محتاط باشیم، شادی و هیجان زمانی که احساس شادی میکنیم و نگرانی زمانی که چیزی برایمان مهم است، پیش میآید. این سیگنالها همیشه دقیق یا کامل نیستند، اما این بدان معنا نیست که ما میتوانیم آنها را به طور کامل نادیده بگیریم. مانند هیلاری جیکوبز هندل، مددکار اجتماعی بالینی دارای مجوز که هشدار میدهد: «وقتی ذهن جریان احساسات را به این دلیل که بیش از حد طاقتفرسا یا بسیار متضاد هستند خنثی میکند، بر ذهن و بدن فشار وارد کرده و ناراحتی و علائم روانی ایجاد میکند.» به این معنا که احساسات نادیدهگرفتهشده تمایل دارند شدیدتر شوند و خود را به شیوههای بدیع نشان دهند. جالب توجه است که موسسه ملی بهداشت و مراقبت عالی در بریتانیا اخیرا توصیههای خود را بهروز کرده و پیشنهاد کرده است که افرادی که از درد مزمن بدون علت شناختهشده رنج میبرند، به جای داروهای مسکن، به دنبال درمانهای فیزیکی و روانی باشند.
9. Help normalize mental health care
۹. به عادیسازی مراقبت از سلامت روان کمک میکند
This probably isn't at the top of your priority list when you're hesitating over whether or not to share your feelings but know that every conversation about your struggles slowly chips away at the pervading mental health stigma. By opening up and sharing your vulnerabilities, you welcome your listeners to do the same and together you help normalize seeking and receiving mental health care and support.
زمانی که در مورد اشتراکگذاری یا عدم اشتراکگذاری احساسات خود تردید دارید، این مورد احتمالا در صدر لیست اولویتهای شما قرار نمیگیرد. اما بدانید که هر مکالمهای در مورد تقلای شما، بهآرامی انگ فراگیر در مورد بیماری روانی را از بین میبرد. با باز کردن عواطف و به اشتراک گذاشتن نقاط آسیبپذیر خود، از شنوندگان خود استقبال میکنید تا همین کار را انجام دهند و با هم به عادیسازی جستوجو و دریافت مراقبت و حمایت برای سلامت روان کمک میکنید.
10. Sharing is caring
۱۰. به اشتراک گذاشتن، مراقبت است
The previous reasons have mostly assumed that the feelings we're hesitating to share are unpleasant ones, but even pleasant feelings can be uncomfortable to share. How often have you held back from sharing because you didn't want to appear to be bragging, shine attention on yourself or be excited when others aren't? In cases like these, remember the Swedish proverb:
“Shared joy is a double joy; shared sorrow is half sorrow.”
دلایل قبلی عمدتا فرض میکردند که احساساتی که ما در به اشتراک گذاشتن آنها تردید داریم، احساساتی ناخوشایند هستند، اما حتی احساسات خوشایند نیز ممکن است برای به اشتراک گذاشتن، ناراحتکننده باشند. چند بار از اشتراکگذاری خودداری کردهاید، زیرا نمیخواستید به نظر برسید که لاف میزنید، توجهتان را به خود جلب کنید یا هیجانزده شوید وقتی دیگران نیستند؟ در مواردی مانند این، ضربالمثل سوئدی را به خاطر بسپارید:
«شادی مشترک یک شادی مضاعف است. غم مشترک نیمی از غم است.»
اپلیکیشن زبانشناس
یکی از روشهای جذاب امروز برای یادگیری زبان انگلیسی استفاده از اپلیکیشنهای آموزش زبان است. با انتخاب اپلیکیشن مناسب برای یادگیری میتوانید پیشرفت زیادی را در مهارت زبان انگلیسی خود مشاهده کنید. در میان اپلیکیشنهای فارسیزبان، زبانشناس با ارائهی امکانات ویژه، یکی از بهترین و کاملترین اپلیکیشنهای آموزش زبان انگلیسی است. امکانات فوقالعادهای مانند یادگیری زبان با موسیقی، فیلم و پادکست، کلمات ضروری زبان انگلیسی، جعبه لایتنر، آموزش گرامر، دورههای آموزشی در سطوح مختلف و… مسیر شما را برای یادگیری زبان انگلیسی آسان میکند. همین حالا اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید تا لذت یادگیری زبان انگلیسی را تجربه کنید.
سخن پایانی
امیدوارم از مطالعه این لکچر انگلیسی درمورد احساسات نکات آموزندهای آموخته باشید. پیشنهاد مطالعه مقاله بعدی: داستان کوتاه انگلیسی درباره روانشناسی