موضوع سن از جمله مهمترین موضوعاتی است که میتوان درباره آن در طول مکالمات انگلیسی صحبت کرد. سن یکی از عوامل اساسی شناخت هویت فرد است و با توجه به سن، میتوان شخصیت، تجربه و شرایط زندگی شخص را بررسی کرد. آموزش مکالمه انگلیسی در مورد سن میتواند گفتوگوهای جالبی را شکل دهد.
با توجه به اهمیت این موضوع دو مکالمه انگلیسی در مورد سن را با هم بررسی میکنیم تا بتوانید با الگو قرار دادن این مکالمهها، گفتوگوهای هدفمندی بسازید؛ بنابراین همچنان همراه ما باشید.
مکالمه انگلیسی درباره سن بین سارا و ناتاشا
سارا و ناتاشا آشناهای قدیمی دوران دانشگاه هستند. بعد از پایان دانشگاه مدتی از یکدیگر خبر نداشتند تا اینکه دوباره یکدیگر را ملاقات کردند. در جدیدترین دیدارشان آنها در مورد سن با یکدیگر صحبت میکنند و این مکالمه انگلیسی بین آنها شکل میگیرد که به شرح زیر است:
Sarah: Hi Natasha, how are you?
سارا: سلام ناتاشا، خوبی؟
Natasha: Hi Sarah, I'm doing pretty well, thanks for asking. How about you?
ناتاشا: سلام سارا، حالم خیلی خوب است، ممنون که پرسیدی. شما چطور؟
Sarah: I'm doing okay, thanks. It's been a while since we caught up, what have you been up to lately?
سارا: حالم خوبه، ممنون. مدتی است که با هم صحبتی نداشتیم، اخیرا چه کار کردهاید؟
Natasha: Well, I just turned 30 last month, so I had a small gathering with my close friends and family to celebrate. Other than that, I've just been working and trying to stay active.
ناتاشا: خب، من ماه گذشته ۳۰ ساله شدم، بنابراین یک دورهمی کوچک با دوستان نزدیک و خانوادهام برای جشن گرفتن برگزار کردم. به غیر از این، من فقط کار میکردم و سعی میکردم فعال بمانم.
Sarah: Oh wow, happy belated birthday! I remember when we were in college together and 30 seemed so far away. How does it feel to be in your thirties?
سارا: وای، تولدت با تاخیر مبارک! یادم میآید زمانی که با هم در دانشگاه بودیم و ۳۰ سالگی خیلی دور به نظر میرسید. چه احساسی دارید که در سی سالگی هستید؟
Natasha: Honestly, it's not too different from being in my late twenties. I do feel a sense of maturity and confidence that comes with age though. How about you? How's everything going for you?
ناتاشا: راستش، خیلی فرقی با اواخر بیست سالگی من ندارد. من احساس بلوغ و اعتمادبهنفسی دارم که با افزایش سن به وجود میآید. در مورد شما چطور؟ اوضاع برای شما چطور پیش میرود؟
Sarah: It's been a bit hectic with work, but I can't complain too much. I turned 35 last month, so I'm starting to feel like a "real" adult now.
سارا: کارم کمی پرمشغله بود، اما نمیتوانم خیلی شکایت کنم. من ماه گذشته ۳۵ ساله شدم، بنابراین اکنون احساس میکنم یک بزرگسال (واقعی) هستم.
Natasha: Ha, I know what you mean. Did you make a big plan for your birthday?
ناتاشا: آهان، میدونم منظورت چیه. برای تولدت برنامهریزی بزرگی کردی؟
Sarah: Not really, just going out to dinner with my family. I feel like the older I get, the less I care about celebrating my birthday in a big way.
سارا: نه واقعا، فقط با خانوادهام برای شام بیرون رفتم. احساس میکنم هر چه بزرگتر میشوم، کمتر به جشن تولدم اهمیت میدهم.
Natasha: I hear you.
ناتاشا: باهات موافقم.
Sarah: Exactly. Speaking of getting older, have you started thinking about your long-term career goals?
سارا: دقیقا. صحبت از بالا رفتن سن شد، آیا شروع کردهاید به اهداف شغلی بلندمدت خود فکر کنید؟
Natasha: Yeah. I'm happy with my job right now, but I do want to start thinking about my next steps and what I want to achieve in the long run. How about you?
ناتاشا: آره. در حال حاضر از شغلم راضی هستم، اما میخواهم در مورد قدمهای بعدی و آنچه میخواهم در درازمدت به دست بیاورم فکر کنم. در مورد شما چطور؟
Sarah: Same here. I feel like I've hit a bit of a plateau in my current role, so I've been thinking about what my next move could be. It's always a bit daunting to think about making big career changes though.
سارا: من هم همینطور. احساس میکنم در نقش فعلیام کمی به سکون برخورد کردهام، بنابراین به این فکر کردهام که حرکت بعدی من چه خواهد بود. هر چند فکر کردن در مورد ایجاد تغییرات بزرگ شغلی همیشه کمی دلهرهآور است.
Natasha: Definitely. But I think it's important to take risks and push ourselves out of our comfort zones. Otherwise, we might never know what we're capable of achieving.
ناتاشا: قطعا. اما من فکر میکنم مهم است که ریسک کنیم و خودمان را از منطقه امن خود خارج کنیم. در غیر این صورت، ما هرگز نمیدانیم که قادر به دستیابی به چه چیزی هستیم.
جملات و اصطلاحات مهم مکالمه انگلیسی درباره سن
I just turned 30 last month.
برای اشاره به اینکه چه تغییری در سن و سالتان ایجاد شده است میتوانید از این جمله استفاده کنید.
How does it feel to be in your thirties?
برای اینکه بدانید طرف مقابلتان چه احساسی در مورد ۳۰ سالگی دارد، میتوانید از این جمله سوالی استفاده کنید.
It's not too different from being in my late twenties.
برای اینکه بگویید احساس شما در مورد ۳۰ سالگی مانند احساستان در مورد ۲۰ سالگی است، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
I turned 35 last month, so I'm starting to feel like a "real" adult now.
برای اینکه اشاره کنید ۳۵ ساله هستید و احساس بزرگسالی میکنید میتوانید از این جمله استفاده کنید.
I hear you.
در مکالمه انگلیسی درباره سن این عبارت یک اصطلاح است و معانی «باهات موافقم» و «درکت میکنم» را میدهد.
Have you started thinking about your long-term career goals?
برای اینکه ببینید طرف مقابل با افزایش سن چه برنامههای شغلی خاصی برای خود دارد، میتوانید از این جمله سوالی استفاده کنید.
I feel like I've hit a bit of a plateau in my current role.
برای اینکه بگویید به یک وضعیت «سکون» و «یکنواختی» در زندگی خود رسیدهاید، میتوانید از این جمله استفاده کنید.
But I think it's important to take risks and push ourselves out of our comfort zones. Otherwise, we might never know what we're capable of achieving.
برای اینکه بگویید باید از منطقه امن خود خارج شوید و به دنبال تغییر و تحولات مختلف بروید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
مکالمه انگلیسی درباره سن بین الیزابت و توماس
افزایش سن موضوعی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول میکند. موضوع گفتوگوی الیزابت و توماس در مورد سن و دیدگاه آنها در مورد بالا رفتن سن است. به این مکالمه انگلیسی جالب، توجه کنید:
Elizabeth: Hi Thomas, how are you doing today?
الیزابت: سلام توماس، امروز چطوری؟
Thomas: Hi Elizabeth, I'm doing well, thank you. How about you?
توماس: سلام الیزابت، حالم خوب است، متشکرم. در مورد شما چطور؟
Elizabeth: I'm doing pretty good, thanks. So, I wanted to ask you something. How do you feel about getting older?
الیزابت: حالم خیلی خوب است، ممنون. خب میخواستم یه چیزی بپرسم. چه احساسی نسبت به پیر شدن دارید؟
Thomas: Hmm, that's an interesting question. I think getting older is a natural part of life, and it's something that we all have to accept.
توماس: هوم، این یک سوال جالب است. من فکر میکنم که بالا رفتن سن بخشی طبیعی از زندگی است و این چیزی است که همه ما باید آن را بپذیریم.
Elizabeth: Yeah, I agree with you. But do you ever feel like you're running out of time to achieve everything you want to achieve?
الیزابت: بله، من با شما موافقم. اما آیا تا به حال احساس کردهاید که برای رسیدن به هر چیزی که میخواهید به آن دست یابید، وقتتان کم شده است؟
Thomas: Sometimes, yes. But I try not to think about it too much. I think it's important to focus on the present moment and enjoy life as it comes.
توماس: گاهی، بله. اما سعی میکنم زیاد به آن فکر نکنم. من فکر میکنم مهم است که روی لحظه حال تمرکز کنید و از زندگی همانطور که پیش میآید لذت ببرید.
Elizabeth: That's a good way to look at it. I feel like society puts a lot of pressure on us to achieve certain things by certain ages, like getting married or having kids.
الیزابت: این یک راه خوب برای نگاه کردن به عمر است. احساس میکنم جامعه فشار زیادی به ما وارد میکند تا در سنین خاص به چیزهایی مانند ازدواج یا بچهدار شدن برسیم.
Thomas: Yeah, I think society can be very ageist in that way. But I also think it's important to remember that everyone's journey is different, and there's no right or wrong way to live your life.
توماس: آره، من فکر میکنم جامعه میتواند در این راه بسیار سنگرا باشد. اما من همچنین فکر میکنم مهم است که به یاد داشته باشید که سفر هر کس متفاوت است و هیچ راه درست یا غلطی برای زندگی کردن وجود ندارد.
Elizabeth: I couldn't agree more. It's important to live life on our own terms and not let societal expectations dictate our choices.
الیزابت: کاملا باهات موافقم. مهم است که زندگی را بر اساس شرایط خودمان زندگی کنیم و اجازه ندهیم انتظارات اجتماعی، انتخابهای ما را دیکته کند.
Thomas: Exactly. At the end of the day, what matters most is that we're happy and fulfilled, regardless of our age.
توماس: دقیقا. در پایان روز، آنچه بیش از همه مهم است این است که ما بدون در نظر گرفتن سن خود، خوشحال و راضی هستیم.
Elizabeth: Yes, that's very true. Thanks for sharing your thoughts with me, Thomas.
الیزابت: بله، این خیلی درست است. متشکرم که افکارت را با من در میان گذاشتی، توماس.
Thomas: Anytime, Elizabeth. It was great talking to you.
توماس: خواهش میکنم، الیزابت. صحبت کردن با شما عالی بود.
جملات و اصطلاحات مهم مکالمه انگلیسی درباره سن
I wanted to ask you something. How do you feel about getting older?
برای اینکه ببینید طرف مقابلتان چه احساسی در مورد بالا رفتن سن دارد، میتوانید از این جمله استفاده کنید.
I think getting older is a natural part of life, and it's something that we all have to accept.
این جمله اشاره به طبیعی بودن روند افزایش سن دارد و روی پذیرش آن تاکید میکند.
But do you ever feel like you're running out of time to achieve everything you want to achieve?
برای اینکه بپرسید آیا طرف مقابل وقت کمی دارد تا به چیزهایی که دوست دارد برسد، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
I think it's important to focus on the present moment and enjoy life as it comes.
در مکالمه انگلیسی درباره سن این جمله اشاره به اهمیت زندگی در زمان حال و لذت بردن از آن را دارد.
I feel like society puts a lot of pressure on us to achieve certain things by certain ages, like getting married or having kids.
برای اشاره به فشار جامعه در مورد سن، ازدواج و بچهدار شدن میتوانید از این جمله استفاده کنید.
I think society can be very ageist in that way.
این جمله به پیریگرایی کلیشهای جامعه در مورد سن اشاره دارد.
But I also think it's important to remember that everyone's journey is different, and there's no right or wrong way to live your life.
برای اینکه بگویید هر کسی در زندگی باید مسیر خود را طی کند و به خطکشیهای جامعه در مورد سن اهمیتی ندهد، میتوانید از این جمله استفاده کنید.
I couldn't agree more.
این یک اصطلاح است و معنی «کاملا باهات موافقم» را میدهد.
Anytime.
این عبارت یک اصطلاح است و مفهوم «خواهش میکنم»، «قابلی نداشت» و «کاری نکردم» را میرساند.
جملات کاربردی برای مکالمه انگلیسی درباره سن
جملههای کاربردی و مهمی برای مکالمه انگلیسی در مورد سن وجود دارند که در ادامه آنها را بررسی میکنیم:
How old are you?
چند سالته؟
I'm 33 years old.
سی و سه سالمه.
Age is just a number; it is your attitude and actions that truly define how old you are.
سن فقط یک عدد است؛ این نگرش و اعمال شماست که واقعا سن شما را مشخص میکند.
With age comes wisdom, but it also brings new challenges and responsibilities.
با افزایش سن، خرد میآید، اما چالشها و مسئولیتهای جدیدی نیز به همراه دارد.
The older we get, the more we appreciate the value of time and the importance of making the most of every moment.
هر چه سن ما بالاتر میرود، ارزش زمان و اهمیت استفاده بهینه از هر لحظه را بیشتر درک میکنیم.
As we age, we may experience physical changes and limitations, but it is important to focus on what we can do and not what we cannot.
با افزایش سن، ممکن است تغییرات و محدودیتهای فیزیکی را تجربه کنیم، اما مهم است که روی آنچه میتوانیم انجام دهیم و نه آنچه نمیتوانیم، تمرکز کنیم.
Age is not a barrier to success; there are many examples of people achieving great things at all stages of life.
سن مانعی برای موفقیت نیست. نمونههای زیادی از افراد وجود دارند که در تمام مراحل زندگی به موفقیتهای بزرگ دست مییابند.
Growing older can be a time of reflection and personal growth, as we gain new insights and perspectives on life.
بزرگ شدن میتواند زمان تامل و رشد شخصی باشد، زیرا بینشها و دیدگاههای جدیدی در مورد زندگی به دست میآوریم.
سخن پایانی
در این مقاله دو مکالمه انگلیسی درباره سن را بررسی کردیم. به خاطر داشته باشید که وقتی طرف مقابل شما یک فرد انگلیسیزبان است هنگام صحبت در مورد سن وارد جزئیات نشوید چون برای این افراد خوشایند نیست. مکالمه روزمره انگلیسی در مورد سن را نیز فراموش نکنید چرا که به افزایش کیفیت گفتوگوهای روزمره شما کمک خواهد کرد.