صحبت در مورد ظاهر افراد معمولا در جمعهای دوستانه و برای اینکه طرف مقابل شخص مورد نظر را به یاد آورد، یک گفتوگوی رایج است. در واقع صحبت در مورد ظاهر افراد یک گفتوگوی روزانه است. به همین دلیل است که آموزش مکالمه انگلیسی درباره ظاهر افراد میتواند به بالا بردن کیفیت مکالمه انگلیسی شما با دیگران منجر شود.
در این مقاله چند مکالمه انگلیسی درباره ظاهر افراد را با هم بررسی میکنیم. یادگیری این مکالمهها به شما کمک میکند در توصیف افراد از جملهها و واژههای درستی استفاده کنید و بهتر منظور خود را برسانید؛ بنابراین، تا پایان این مقاله همراه ما باشید.
مکالمه انگلیسی در مورد ظاهر افراد در عروسی
رابین و گری با هم به عروسی یکی از اقوام دورشان دعوت شدهاند. این دو، فامیل دور یکدیگر هستند؛ اما گاهی همدیگر را ملاقات میکنند. مدتی است که در جمعهای خانوادگی حضور نداشتند به همین دلیل چهره برخی از افراد را دقیق به خاطر نمیآورند. یک گفتگوی جالب بین آنها در مورد ظاهر افراد حاضر در عروسی شکل میگیرد که به شرح زیر است:
Robin: Hey Alisa, congratulations. I hope you spend enjoyable days with your wife.
رابین: سلام آلیسا، تبریک میگم. امیدوارم روزهای خوبی را در کنار همسرتان سپری کنید.
Alisa: Oh, I'm really grateful. I'm glad that you are present at my wedding.
آلیسا: اوه، واقعا ممنونم. خوشحالم که در عروسی من حضور دارید.
Gary: Hi Alisa and Thomas. I congratulate you, too. I hope you will experience a happy life together.
گری: سلام آلیسا و توماس. من هم به شما تبریک میگویم. امیدوارم در کنار هم زندگی شادی را تجربه کنید.
Thomas: Thank you. Please enjoy the wedding party.
توماس: متشکرم. لطفا از جشن عروسی لذت ببرید.
Robin: Hey Gary, do you know the man who is next to the groom?
رابین: هی گری، مردی را که در کنار داماد است میشناسی؟
Gary: Which man are you talking about?
گری: در مورد کدوم مرد صحبت میکنی؟
Robin: I mean the same man who looks a bit fat and is overweight.
رابین: منظورم همان مردی است که کمی چاق به نظر میرسد و اضافه وزن دارد.
Gary: He is the cousin of the bride. I heard that he is a close friend of the groom.
گری: او پسر عموی عروس است. شنیدم دوست صمیمی داماد است.
Robin: I didn't see Aunt Marie. Did you see him? Does that mean they didn't invite the aunt to the wedding?
رابین: من خاله ماری را ندیدم. او را دیدی؟ یعنی خاله رو به عروسی دعوت نکردن؟
Gary: Aunt Marie is there.
گری: خاله ماری اونجا است.
Robin: I haven't seen her in years. Can you tell me where Aunt Marie is exactly?
رابین: سالهاست که او را ندیدهام. میشه بگید خاله ماری دقیقا کجاست؟
Gary: The lady wearing a black dress, with a wrinkled face and brown hair, is Aunt Marie.
گری: خانمی که لباس مشکی پوشیده، با صورت چروک و موهای قهوهای، خاله ماری است.
Robin: The last time I saw Aunt Marie, her hair was golden. She was also very fond of red clothes. Aunt Marie has changed a lot.
رابین: آخرین باری که خاله ماری را دیدم موهایش طلایی بود. او همچنین به لباسهای قرمز علاقه زیادی داشت. خاله ماری خیلی تغییر کرده است.
Gary: The passage of time has changed the face of most of the family. However, they are all warm and friendly.
گری: گذر زمان چهره اکثر خانواده را تغییر داده است. با این حال، همه آنها گرم و صمیمی هستند.
Robin: We should talk to the family closely. You can also talk to Aunt Marie. She loves you very much.
رابین: ما باید از نزدیک با خانواده صحبت کنیم. میتونی با خاله ماری هم صحبت کنی. او تو را خیلی دوست دارد.
Gary: So let's go.
گری: پس بزن بریم.
جملات و اصطلاحات مهم مکالمه انگلیسی در مورد ظاهر افراد
Do you know the man who is next to the groom?
برای شروع صحبت در مورد ظاهر افراد باید به فرد مورد نظر اشاره کنید. این جمله سوالی میتواند شروع خوبی برای این مکالمه باشد.
Which man are you talking about?
وقتی متوجه نمیشوید که طرف مقابلتان به چه کسی اشاره میکند، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
I mean the same man who looks a bit fat and is overweight.
برای اشاره ویژگیهای ظاهری یک نفر که در مورد آن صحبت میکنید، استفاده از چنین عبارتی میتواند مناسب باشد.
He is the cousin of the bride. I heard that he is a close friend of the groom.
بعد از توضیح در مورد ظاهر فرد میتوانید در مورد اینکه چه کسی است، با طرف مقابل خود صحبت کنید.
Aunt Marie is there.
طرف مقابلتان برای اشاره به شخصی که در جمع است ولی شما آن را نمیشناسید از این جمله ساده استفاده میکند.
I haven't seen her in years. Can you tell me where Aunt Marie is exactly?
برای توضیح این موضوع که چرا نمیتوانید چهره یک فرد آشنا را به خاطر آورید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
The last time I saw Aunt Marie, her hair was golden. She was also very fond of red clothes. Aunt Marie has changed a lot.
این جمله میتواند علت اینکه چرا طرف مقابل را به جا نیاوردید، توضیح دهد.
The passage of time has changed the face of most of the family.
برای اینکه از گذر زمان و تاثیر آن روی تغییر چهره صحبت کنید میتوانید این عبارت را به کار بگیرید.
مکالمه انگلیسی در مورد ظاهر افراد برای به یاد آوردن اشخاص
سم تصمیم میگیرد بعد از چند سال یک دوست قدیمی را ملاقات کند. در این ملاقات آنها عکسهای قدیمی یکدیگر را برای تجدید خاطره مرور میکنند. همین موضوع باعث میشود این مکالمه انگلیسی جالب بین آنها شکل بگیرد:
Sam: Hey, look who's here. My God, are you James? How are you?
سم: هی، ببین کی اینجاست. خدای من، تو جیمز هستی؟ حالت چطوره؟
James: Oh Sam. I'm happy to see you healthy and happy.
جیمز: اوه سم. خوشحالم که تو را سالم و شاد میبینم.
Tip: Ten minutes after they met, they started talking about the past.
نکته: ده دقیقه بعد از ملاقات، آنها شروع به صحبت در مورد گذشته کردند.
Sam: Indeed, I brought the photo album that we took with our friends during university. Would you like to watch it together?
سم: راستی آلبوم عکسهایی که در دوران دانشگاه با دوستانمان گرفتیم را آوردم. دوست داری با هم تماشا کنیم؟
James: Yes. I want to watch it very much.
جیمز: آره. خیلی دلم میخواد تماشاش کنم.
Sam: This is Tami. Do you remember her?
سم: این تامی است. او را به خاطر میآوری؟
James: Yes, I saw Tommy just yesterday. It has changed a lot.
جیمز: بله، همین دیروز تامی را دیدم. خیلی تغییر کرده است.
Sam: In what ways has Tommy's face changed?
سم: چهره تامی از چه جهاتی تغییر کرده است؟
James: Tommy has lost so much weight. His face is much thinner than in this picture and he dyed his hair black. If you face him, I don't think you can recognize him.
جیمز: تامی خیلی وزن کم کرده است. صورتش خیلی لاغرتر از این عکس است و موهایش را مشکی رنگ کرده است. اگر با او روبهرو شوید، فکر نمیکنم بتوانید او را بشناسید.
Sam: Isn't this person in Anna's photo?
سم: این شخص در عکس آنا نیست؟
James: It's true. Anna is now married and has three sons. Anna is still as beautiful and lovely as before.
جیمز: درسته. آنا اکنون متاهل است و سه پسر دارد. آنا هنوز هم مثل قبل زیبا و دوستداشتنی است.
Sam: I remember that most of the boys in college liked Anna because of her kindness, blue eyes, and honesty.
سم: یادم میآید که بیشتر پسرهای دانشگاه آنا را به خاطر مهربانی، چشمان آبی و صداقتش دوست داشتند.
James: It is as you say. This is Leonardo's photo. I have no news about it.
جیمز: همینطوره که تو میگی. این عکس لئوناردو است. خبری ازش ندارم.
Sam: Leonardo is involved in drugs. A very thin man with a lot of wrinkles and he always looks tired.
سم: لئوناردو درگیر مواد مخدر است. مردی بسیار لاغر با چین و چروکهای زیاد و همیشه خسته به نظر میرسد.
James: Sorry to hear this news. Leonardo is very similar to the manager of this cafe. I remember that his black hair and green eyes gave a special charm to his face.
جیمز: متاسفم از شنیدن این خبر. لئوناردو شباهت زیادی به مدیر این کافه دارد. به یاد دارم که موهای مشکی و چشمان سبزش جذابیت خاصی به چهرهاش میداد.
Sam: Hey James. Look at the man sitting across from us.
سم: هی جیمز. به مردی که روبهرومون نشسته نگاه کن.
James: Who are you talking about?
جیمز: در مورد کی حرف میزنی؟
Sam: I mean a man who reads a newspaper. He has a long beard and black eyes.
سم: منظورم مردی است که روزنامه میخواند. او ریش بلند و چشمانی مشکی دارد.
James: I saw it. He is very similar to our literature professor at university. Do you remember him? He still teaches at the college and we meet once in a while.
جیمز: دیدمش. خیلی شبیه استاد ادبیاتمان در دانشگاه است. آیا او را به یاد میآوری؟ او هنوز در دانشکده تدریس میکند و هر چند وقت یک بار همدیگر را ملاقات میکنیم.
Sam: Yeah. The difference between them is that the professor of literature isn't sporty. This gentleman has a sporty look and his face also looks older.
سم: آره. فرقشان این است که استاد ادبیات ورزشکار نیست. این آقا ظاهری اسپرت دارد و چهرهاش هم پیرتر به نظر میرسد.
James: That's exactly right. Hey, let's order another coffee and talk about our other friends.
جیمز: دقیقا همینطوره. هی، بیا یک قهوه دیگر سفارش بدیم و در مورد دوستان دیگرمان صحبت کنیم.
Sam: I agree with you.
سم: باهات موافقم.
جملات و اصطلاحات مهم مکالمه انگلیسی در مورد ظاهر افراد
Indeed, I brought the photo album that we took with our friends during university. Would you like to watch it together?
برای شروع صحبت در مورد ظاهر افراد یک مقدمه نیاز دارید که چنین عبارتی میتواند مناسب باشد.
This is Tami. Do you remember her?
وقتی عکس یک دوست قدیمی را به طرف مقابل خود نشان میدهید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
I saw Tommy just yesterday. It has changed a lot.
برای صحبت در مورد ظاهر و احوالات یک دوست قدیمی که هنوز با آن دیدار میکنید، این جمله را به کار بگیرید.
In what ways has Tommy's face changed?
برای اینکه در مورد ظاهر تامی یا شخص مورد نظرتان اطلاعاتی به دست آورید از این عبارت استفاده کنید.
Tommy has lost so much weight. His face is much thinner than in this picture and he dyed his hair black. If you face him, I don't think you can recognize him.
این عبارت یک توضیح کامل در مورد ویژگیهای ظاهری یک فرد است که میتوانید آن را در مکالمههای خود به کار بگیرید.
I remember that most of the boys in college liked Anna because of her kindness, blue eyes, and honesty
برای صحبت در مورد ظاهر افراد از این عبارت استفاده کنید.
Leonardo is involved in drugs. A very thin man with a lot of wrinkles and he always looks tired.
برای صحبت در مورد ظاهر کسی که در حال حاضر وضع خوبی ندارد میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
Look at the man sitting across from us.
این عبارت برای شروع صحبت در مورد ظاهر یک فرد غریبه گزینه مناسبی است.
Who are you talking about?
وقتی نمیدانید طرف مقابلتان به چه کسی اشاره دارد یا در مورد چه کسی صحبت میکند، این جمله سوالی را به کار بگیرید.
I mean a man who reads a newspaper. He has a long beard and black eyes.
چنین جملهای نیز برای صحبت در مورد ظاهر یک فرد مناسب است.
This gentleman has a sporty look and his face also looks older.
یک جمله دیگر در مورد توصیف ظاهر یک فرد غریبه استفاده از چنین عبارتی است.
جملات کاربردی برای مکالمه انگلیسی در مورد ظاهر افراد
در این دنیا هر کسی چهره و ویژگیهای مخصوص خودش را دارد. به همین دلیل میتوانید بینهایت جملههای کاربردی برای یک گفتگوی انگلیسی در خصوص ظاهر افراد استفاده کنید. در ادامه به مهمترین و کاربردیترین این جملهها میپردازیم. به این عبارتها و معانی آنها توجه کنید:
She has long gray hair.
او موهای بلند و خاکستری دارد.
He has on oval face with high cheekbones.
او صورتی بیضیشکل دارد و استخوانهای گونهاش برجستهاند.
He has brown eyes and bushy eyelashes.
او چشمهای قهوهای و مژههای پرپشتی دارد.
Everyone knows her because of her white skin, blond hair, and tall height.
همه او را به خاطر پوست سفید، موهای بلوند و قد بلندش میشناسند.
He has scar on his left cheek.
روی گونه چپش جای زخم دارد.
She is a petite black-skinned girl with beautiful gray eyes.
او یک دختر ظریفجثه سیاه پوست با چشمان خاکستری زیبا است.
He goes running every day, so he has a very athletic figure. He looks great.
او هر روز میدود، به همین خاطر هیکلی ورزشی دارد. او عالی به نظر میرسد.
He is not so handsome.
او چندان جذاب نیست.
My grandmother has pale blue eyes.
مادربزرگم چشمان آبی کمرنگی دارد.
سخن پایانی
در این مقاله چند مکالمه انگلیسی در مورد ظاهر افراد را با هم بررسی کردیم. وقتی میخواهید در مورد ظاهر کسی با یک فرد خارجی زبان صحبت کنید، کنترل شده این کار را انجام دهید. یعنی باید مراقب باشید که گفتوگویتان به توهین یا تمسخر ظاهر یک فرد منجر نشود. چرا که انگلیسیزبانها و به خصوص آمریکاییها چنین مکالمههایی را نمیپسندند. در کنار آن تمرین مکالمه روزمره انگلیسی را نیز فراموش نکنید چرا که تاثیر زیادی روی کیفیت مکالمههای انگلیسیتان دارد.