گفتوگو در مورد کارهای روزمره یک مکالمه روزانه است. همه ما هر روز در مورد این موضوع با هم صحبت میکنیم. این گفتوگوها میتوانند بسیار متنوع باشند، چرا که گاهی کارهای روزمره ما کسالتآور هستند و گاهی انرژی زیادی به ما میدهند. به همین دلیل آموزش مکالمه انگلیسی در مورد کارهای روزمره میتواند شامل موارد مختلف زیادی شود.
در این مقاله دو مکالمه انگلیسی مختلف در مورد کارهای روزمره را بررسی میکنیم. در این مکالمهها با واژهها و جملههای مختلفی در مورد کارهای روزمره آشنا میشوید که این موارد میتوانند تنوع بهتری به گفتگوهای شما بدهند؛ بنابراین تا پایان این مقاله آموزشی، همچنان همراه ما باشید.
مکالمه زبان انگلیسی درباره کارهای روزمره بین ایزابل و ابیگیل
ایزابل و ابیگیل دو دوست قدیمی هستند که معمولا هر چند روز یک بار همدیگر را ملاقات میکنند. هر دو آنها درگیریهای روزانه زیادی در مورد شغل، بچهها و کارهای روزمره دارند. به همین دلیل هر زمانی که یکدیگر را ملاقات میکنند در مورد اینکه در طول روز چه کارهایی را انجام دادند، با هم صحبت میکنند. این مکالمه انگلیسی جالب بین آنها شکل میگیرد که به شرح زیر است:
Isabel: Hi Abigail! How was your day today?
ایزابل: سلام ابیگیل! امروزت چطور بود؟
Abigail: Hi Isabel, it was a bit busy but overall good. I had to run some errands in the morning, then went to work. How about you?
ابیگیل: سلام ایزابل، کمی شلوغ بود اما در کل خوب بود. صبح مجبور شدم کارهایی را انجام دهم، سپس سر کار رفتم. در مورد شما چطور؟
Isabel: My day was also busy. I had to take my children to school, then went grocery shopping, and did some laundry. After that, I had a virtual meeting with my boss.
ایزابل: روز من هم شلوغ بود. مجبور شدم بچههایم را به مدرسه ببرم، سپس به خرید مواد غذایی رفتم و مقداری لباس شستم. بعد از آن، جلسه مجازی با رئیسم داشتم.
Abigail: Sounds like you had a lot to do. Did you manage to get everything done?
ابیگیل: به نظر میرسد که شما کارهای زیادی برای انجام دادن داشتید. آیا موفق به انجام همه چیز شدید؟
Isabel: Yes, I did. How about you? What did you do at work today?
ایزابل: بله، انجام دادم. شما چطور؟ امروز سر کار چه کردی؟
Abigail: I had a lot of emails to respond to and some projects to work on. It was a bit overwhelming, but I managed to get everything done on time.
ابیگیل: ایمیلهای زیادی برای پاسخ دادن و پروژههایی برای کار داشتم. کمی سخت بود، اما توانستم همه چیز را به موقع انجام دهم.
Isabel: That's great! What did you do after work?
ایزابل: عالیه! بعد از کار چه کردید؟
Abigail: I went to the gym for a quick workout and then came back home to make dinner. I made some chicken with roasted vegetables.
ابیگیل: برای یک تمرین سریع به باشگاه رفتم و بعد برای تهیه شام به خانه برگشتم. با سبزی دودی مقداری مرغ درست کردم.
Isabel: Yum! That sounds delicious. I just ordered some takeout for dinner tonight. I didn't feel like cooking.
ایزابل: بهبه! به نظر خوشمزه میاد. من فقط امشب برای شام مقداری غذای بیرونبر سفارش دادم. حوصله آشپزی نداشتم.
Abigail: That's totally understandable. Sometimes, it's nice to have a break from cooking.
ابیگیل: این کاملا قابل درک است. گاهی اوقات، استراحت کردن در آشپزی خوب است.
Isabel: Exactly! Anyway, what are your plans for the rest of the week?
ایزابل: دقیقا! به هر حال، برای بقیه هفته چه برنامهای دارید؟
Abigail: I have a lot of work to do, but I hope to get more rest this weekend. How about you?
ابیگیل: من کارهای زیادی برای انجام دادن دارم، اما امیدوارم این آخر هفته بیشتر استراحت کنم. در مورد شما چطور؟
Isabel: Same here. I have a few meetings to attend, but other than that, I'm looking forward to spending some quality time with my family.
ایزابل: منم همینطور. من چند جلسه برای شرکت دارم، اما به غیر از آن، مشتاقانه منتظر گذراندن اوقات خوش با خانوادهام هستم.
Abigail: Sounds like a good plan. Well, I better get going now. It was nice talking with you!
ابیگیل: برنامه خوبی به نظر میرسد. خب بهتره الان برم. صحبت کردن با شما خوب بود.
Isabel: You too, Abigail! Have a good night.
ایزابل: تو هم ابیگیل! شب خوبی داشته باشی.
جملات و اصطلاحات مهم مکالمه زبان انگلیسی درباره کارهای روزمره
How was your day today?
برای اینکه بپرسید طرف مقابل روز خود را چطور پشت سر گذاشته است، میتوانید از این عبارت سوالی استفاده کنید.
It was a bit busy but overall good. I had to run some errands in the morning, then went to work. How about you?
وقتی میخواهید در مورد روز شلوغی که داشتید صحبت کنید، میتوانید این جمله سوالی را به کار بگیرید.
My day was also busy. I had to take my children to school, then went grocery shopping, and did some laundry. After that, I had a virtual meeting with my boss.
این عبارت نیز برای توصیف کارهای روزانه مناسب است.
Did you manage to get everything done?
برای اینکه ببینید طرف مقابلتان موفق به انجام کارهای روزانهاش شده است یا نه میتوانید از این جمله سوالی استفاده کنید.
I had a lot of emails to respond to and some projects to work on. It was a bit overwhelming, but I managed to get everything done on time.
برای توضیح کارهایی که در محل کار انجام دادهاید از این جمله استفاده کنید.
I went to the gym for a quick workout and then came back home to make dinner. I made some chicken with roasted vegetables.
برای اینکه بگویید بعد از کار در شرکت چه کارهای روزمرهای را انجام دادهاید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
I didn't feel like cooking.
برای اینکه بگویید حوصله انجام کاری مانند آشپزی کردن را ندارید، میتوانید از این جمله استفاده کنید.
Sometimes, it's nice to have a break from cooking.
وقتی میخواهید بگویید که آشپزی کردن برای هر روز میتواند خستهکننده باشد و انجام ندادن آن نوعی استراحت محسوب میشود، از این جمله استفاده کنید.
It was nice talking with you.
برای پایان دادن به گفتوگو میتوانید از این جمله استفاده کنید.
مکالمه زبان انگلیسی درباره کارهای روزمره بین شارلوت و ویکتوریا
شارلوت و ویکتوریا دوستان نزدیکی هستند که هفتهای چند بار یکدیگر را میبینند. آنها بعد از گذراندن یک هفته کاری سخت با هم ملاقات میکنند و از خستهکننده بودن برخی از کارهای روزانه و اینکه زمان کمی برای استراحت دارند، با هم صحبت میکنند. این مکالمه انگلیسی بین آنها شکل میگیرد که به شرح زیر است:
Charlotte: Hey Victoria, how are you doing today?
شارلوت: هی ویکتوریا، امروز چطوری؟
Victoria: Hi Charlotte, I'm okay, just feeling a bit tired and overwhelmed with all the daily tasks that need to be done.
ویکتوریا: سلام شارلوت، من خوبم، فقط کمی خسته و غرق در تمام کارهای روزانهای هستم که باید انجام شوند.
Charlotte: I know the feeling. It seems like there's always something that needs to be done, whether it's work, chores, or errands.
شارلوت: من این احساس را میدانم «درک میکنم.» به نظر میرسد که همیشه کاری وجود دارد که باید انجام شود، چه شغل باشد، چه کارهای خانه و چه وظایف.
Victoria: Exactly. It can be really draining to feel like you're always on the go and there's no time to relax.
ویکتوریا: دقیقا. این میتواند واقعا خستهکننده باشد که احساس کنید همیشه در حال حرکت هستید و زمانی برای استراحت ندارید.
Charlotte: Have you tried finding ways to add some variety to your daily routine? Sometimes just changing things up a bit can make a big difference.
شارلوت: آیا سعی کردهاید راههایی را بیابید که کمی به برنامههای روزانه خود تنوع بدهید؟ گاهی اوقات فقط کمی تغییر دادن چیزها میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.
Victoria: That's a good idea. What kind of things do you suggest?
ویکتوریا: ایده خوبی است. چه چیزهایی را پیشنهاد میکنید؟
Charlotte: Well, for example, instead of doing your usual workout, maybe try a new class at the gym or go for a hike outside. Or maybe switch up your morning routine by trying a new breakfast recipe or taking a different route to work.
شارلوت: خب، برای مثال، به جای انجام تمرینات معمولی، شاید یک کلاس جدید را در باشگاه امتحان کنید یا برای پیادهروی بیرون بروید. یا شاید با امتحان یک دستورالعمل جدید صبحانه یا انتخاب مسیر دیگری برای رسیدن به محل کار، روال صبحگاهی خود را تغییر دهید.
Victoria: I see what you mean. It's easy to get stuck in a rut and forget that there are always new things to try.
ویکتوریا: متوجه منظورت شدم. گیر افتادن در بلاتکلیفی و فراموش کردن این که همیشه چیزهای جدیدی برای امتحان کردن وجود دارد، آسان است.
Charlotte: Exactly! And it doesn't have to be anything drastic. Even small changes can help to break up the monotony and make you feel more energized.
شارلوت: دقیقا! و لازم نیست چیز خاصی باشد. حتی تغییرات کوچک میتواند به از بین بردن یکنواختی کمک کند و به شما احساس انرژی بیشتری بدهد.
Victoria: Thanks for the advice, Charlotte. I'm definitely going to try to mix things up a bit and see if that helps me feel less overwhelmed.
ویکتوریا: متشکرم برای راهنمایی، شارلوت. من قطعا سعی خواهم کرد همه چیز را با هم ترکیب کنم و ببینم که آیا این به من کمک میکند کمتر تحت فشار قرار بگیرم.
Charlotte: No problem, Victoria. Let me know how it goes!
شارلوت: خواهش میکنم، ویکتوریا. بهم بگو چطور پیش میرود! «یعنی نتیجه ایجاد تغییر و تحولات را به او اطلاع دهد.»
جملات و اصطلاحات مهم مکالمه زبان انگلیسی درباره کارهای روزمره
I'm okay, just feeling a bit tired and overwhelmed with all the daily tasks that need to be done.
برای اشاره به اینکه انجام کارهای روزانه میتواند خستهکننده باشد، از این جمله استفاده کنید.
I know the feeling. It seems like there's always something that needs to be done, whether it's work, chores, or errands.
برای اینکه بگویید کارهای روزمره هیچ وقت تمام نمیشوند، از این جمله استفاده کنید.
Have you tried finding ways to add some variety to your daily routine?
برای اینکه از طرف مقابل خود بپرسید که آیا به دنبال راهی برای خارج شدن از روزمرگیهای تکراری پیدا کرده است یا خیر، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
For example, instead of doing your usual workout, maybe try a new class at the gym or go for a hike outside. Or maybe switch up your morning routine by trying a new breakfast recipe or taking a different route to work.
این جمله مجموعهای از توصیههای کاربردی برای رهایی از روزمرگیهای خستهکننده است که میتوانید از این عبارت ایده بگیرید و پیشنهادهای جذابتری ارائه دهید.
Even small changes can help to break up the monotony and make you feel more energized.
وقتی میخواهید به طرف مقابل بگویید نیازی نیست برای تغییر وضعیت کارهای عجیب و غریبی انجام دهد، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
جملات کاربردی برای مکالمه زبان انگلیسی درباره کارهای روزمره
جملههای کاربردی مختلفی در زمینه کارهای روزمره وجود دارند. این جملهها را به خاطر بسپارید و آنها را در مکالمههای خود به کار بگیرید. این جملههای کاربردی به شرح زیر هستند:
Every morning, I make a cup of coffee to start my day.
هر روز صبح برای شروع روزم یک فنجان قهوه درست میکنم.
I usually take a shower before heading to work.
من معمولا قبل از رفتن به محل کار دوش میگیرم.
On my way to work, I listen to music or a podcast to pass the time.
در مسیر رفتن به محل کار، برای گذراندن وقت به موسیقی یا پادکست گوش میدهم.
After work, I usually go to the gym to exercise.
بعد از کار معمولا برای ورزش به باشگاه میروم.
I enjoy cooking dinner for myself and my family every evening.
من از پختن شام برای خودم و خانوادهام هر شب لذت میبرم.
Before going to bed, I like to read a book or watch a TV show to relax.
قبل از رفتن به رختخواب، دوست دارم کتاب بخوانم یا یک برنامه تلویزیونی تماشا کنم تا آرامش داشته باشم.
I try to make time to call or text my friends and family every day.
سعی میکنم هر روز زمانی را برای تماس یا پیامک به دوستان و خانواده خود اختصاص دهم.
I always make sure to brush my teeth and wash my face before going to bed.
من همیشه قبل از خواب دندانهایم را مسواک زده و صورتم را میشویم.
سخن پایانی
در این مقاله به بررسی مکالمه زبان انگلیسی درباره کارهای روزمره پرداختیم. با دنبال کردن این مکالمهها یاد گرفتید که چطور در مورد کارهای روزمره خود با دیگران صحبت کنید. در صورتی که طرف مقابل شما یک فرد خارجی است، نباید در مورد کارهای روزمره او بیش از اندازه وارد جزئیات شوید و بیشتر روی کلیات کارهای روزمره تمرکز کنید. در این بین تمرین مکالمه روزمره انگلیسی میتواند کیفیت گفتوگوهای شما را افزایش دهد.