با بحث دربارهی آینده، فرصتی برای به اشتراکگذاری ایدهها، برنامهریزی بهتر و شکلدهی به آیندهای بهتر و پویاتر فراهم میشود. در این راستا، آموزش مکالمهی انگلیسی، تکرار و تمرین آن نهتنها یک روش برای بیان افکار و ایدههای مختلف، بلکه ابزاری برای تقویت زبان و ارتباط بیشتر با دیگران است. در این مقاله چند مکالمهی انگلیسی در مورد برنامهی آینده را با هم بررسی میکنیم. تا انتها همراه ما باشید.
مکالمهی انگلیسی در مورد برنامهی آینده بین الیزابت و گریس
الیزابت و گریس دوستانی صمیمی هستند که در مورد برنامههای آینده خود با یکدیگر صحبت میکنند. به این مکالمهی جذاب، توجه کنید:
Elizabeth: Hi Grace, how are you?
الیزابت: سلام گریس، حالت چطوره؟
Grace: I'm good, thanks. How about you?
گریس: من خوبم، ممنون. تو چطوری؟
Elizabeth: I'm fine, too. I'm so excited about the new year. Do you have any plans for 2024?
الیزابت: من هم خوبم. برای سال جدید خیلی هیجانزدهام. برای ۲۰۲۴ برنامهای داری؟
Grace: Well, I have a lot of things I want to do. I want to travel more, learn a new language, and maybe start a blog.
گریس: خب، کارهای زیادی دارم که میخواهم انجام دهم. میخواهم بیشتر سفر کنم، یک زبان جدید یاد بگیرم و شاید یک وبلاگ راهاندازی کنم.
Elizabeth: Wow, that sounds amazing. Where do you want to travel to?
الیزابت: وای، شگفتانگیز به نظر میرسد. به کجا میخواهی سفر کنی؟
Grace: I've always wanted to visit Italy. I love the culture, the food, and the history. What about you?
گریس: من همیشه دوست داشتم از ایتالیا دیدن کنم. عاشق فرهنگ، غذا و تاریخ هستم. تو چطور؟
Elizabeth: I want to go to Japan. I'm fascinated by technology, the anime, and the cherry blossoms.
الیزابت: میخواهم به ژاپن بروم. من شیفتهی تکنولوژی، انیمه و شکوفههای گیلاس هستم.
Grace: Japan is a beautiful country. I hope you get to go there soon.
گریس: ژاپن کشور زیبایی است. امیدوارم زودتر اونجا بری.
Elizabeth: Me too. And what language do you want to learn?
الیزابت: من هم همینطور و چه زبانی را میخواهی یاد بگیری؟
Grace: I want to learn Spanish. I think it's a very useful and romantic language. And you?
گریس: میخواهم اسپانیایی یاد بگیرم. بهنظر من زبان بسیار مفید و عاشقانهای است و تو؟
Elizabeth: I want to learn French. I think it's a very elegant and sophisticated language.
الیزابت: میخواهم فرانسه یاد بگیرم. من فکر میکنم یک زبان بسیار ظریف و پیچیده است.
Grace: French is a lovely language. I'm sure you'll enjoy it.
گریس: فرانسوی زبانی دوستداشتنی است. مطمئنم از آن لذت میبری.
Elizabeth: I hope so. And what kind of blog do you want to start?
الیزابت: امیدوارم و چه نوع وبلاگی را میخواهی راهاندازی کنی؟
Grace: I want to start a blog about my travels. I want to share my experiences, tips, and photos with other people who love traveling.
گریس: میخواهم یک وبلاگ دربارهی سفرهایم راهاندازی کنم. میخواهم تجربیات، نکات و عکسهایم را با افرادی که عاشق سفر هستند به اشتراک بگذارم.
Elizabeth: That's a great idea. I would love to read your blog.
الیزابت: این یک ایدهی عالی است. دوست دارم وبلاگت را بخوانم.
Grace: Thank you. I appreciate your support.
گریس: ممنون. من از حمایتت قدردانی میکنم.
Elizabeth: You're welcome. I think you have very interesting and ambitious plans for 2024. I wish you all the best.
الیزابت: خواهش میکنم. فکر میکنم شما برنامههای بسیار جالب و بلندپروازانهای برای سال ۲۰۲۴ دارید. برای تو بهترینها را آرزو میکنم.
Grace: Thank you so much. You're very kind. And I think you have very exciting and fun plans for 2024. I wish you good luck.
گریس: خیلی ممنون. تو خیلی مهربونی و من فکر میکنم برنامههای بسیار هیجانانگیز و سرگرمکنندهای برای سال ۲۰۲۴ داری. برایت آرزوی موفقیت دارم.
Elizabeth: Thank you very much. You're very sweet. I'm glad we're friends.
الیزابت: خیلی ممنون. تو خیلی دوستداشتنی هستی. خوشحالم که با هم دوستیم.
Grace: Me too. I'm happy we met.
گریس: من هم همینطور. خوشحالم که با هم آشنا شدیم.
Elizabeth: Me too. Well, I have to go now. I'll talk to you later.
الیزابت: من هم همینطور. خوب حالا باید بروم. بعدا باهات صحبت میکنم.
Grace: OK, bye. Take care.
گریس: باشه، خداحافظ. مراقب باش.
Elizabeth: Bye. See you soon.
الیزابت: خداحافظ. بهزودی میبینمت.
مکالمهی انگلیسی در مورد برنامهی آینده بین هانا و اسکارلت
هانا همیشه در مورد آینده و اتفاقهایی که قرار است رخ دهند، نگران است. از این رو دربارهی این موضوع با دوستش اسکارلت صحبت میکند و این مکالمهی جذاب بین آنها شکل میگیرد:
Hannah: Hi Scarlett, how are you?
هانا: سلام اسکارلت، خوبی؟
Scarlett: I'm good, thanks. How about you?
اسکارلت: من خوبم، ممنون. تو چطوری؟
Hannah: I'm fine, too. I'm just thinking about the future and what it will be like.
هانا: من هم خوبم. داشتم به آینده و اینکه چگونه خواهد بود فکر میکردم.
Scarlett: Oh, me too. It's so exciting and scary at the same time.
اسکارلت: اوه، من هم همینطور. خیلی هیجانانگیز و در عین حال ترسناک است.
Hannah: Yeah, I know. There are so many changes happening in the world of technology, like artificial intelligence, robotics, and the internet of things.
هانا: آره، میدانم. تغییرات زیادی در دنیای فناوری اتفاق میافتد، مانند هوش مصنوعی، رباتیک و اینترنت اشیا.
Scarlett: I agree. They have a huge impact on our daily lives and they will continue to do so in the future.
اسکارلت: موافقم. آنها تاثیر زیادی بر زندگی روزمرهی ما دارند و در آینده نیز به این کار ادامه میدهند.
Hannah: For example, I heard that in the future, we will have smart homes that can control everything from lighting to temperature to security.
هانا: بهعنوان مثال، شنیدهام که در آینده خانههای هوشمندی خواهیم داشت که میتوانند همهچیز را از روشنایی گرفته تا دما و امنیت، کنترل کنند.
Scarlett: That sounds amazing. I would love to have a smart home that can make my life easier and more comfortable.
اسکارلت: این شگفتانگیز به نظر میرسد. من دوست دارم یک خانهی هوشمند داشته باشم که بتواند زندگی من را آسانتر و راحتتر کند.
Hannah: Me too. But I also wonder about the possible drawbacks of having such a high level of automation and connectivity.
هانا: من هم همینطور. اما من هم دربارهی معایب احتمالی داشتن چنین سطحی از خودکارسازی و ارتباطات تعجب میکنم.
Scarlett: What do you mean?
اسکارلت: منظورت چیه؟
Hannah: Well, for instance, what if there are hackers or viruses that can compromise our smart devices and invade our privacy or harm us?
هانا: خب، برای مثال، اگر هکرها یا ویروسهایی وجود داشته باشند که میتوانند دستگاههای هوشمند ما را به خطر بیندازند و به حریم خصوصی ما نفوذ کنند یا به ما آسیب برسانند، چه؟
Scarlett: That's a good point. I guess we have to be careful and vigilant about the security and ethics of using these technologies.
اسکارلت: این نکتهی خوبی است. من حدس میزنم که باید مراقب امنیت و اخلاقیات استفاده از این فناوریها باشیم.
Hannah: Exactly. And what about the social and emotional aspects of living in a highly technological world?
هانا: دقیقا و جنبههای اجتماعی و عاطفی زندگی در دنیایی با تکنولوژی بالا چیست؟
Scarlett: What do you mean by that?
اسکارلت: منظورت چیه؟
Hannah: I mean, how will we interact with each other and with the machines that surround us? Will we still have meaningful human relationships and emotions, or will we become more isolated and dependent on technology?
هانا: منظورم این است که چگونه با یکدیگر و با ماشینهایی که ما را احاطه کردهاند تعامل خواهیم داشت؟ آیا ما همچنان روابط و احساسات انسانی معنادار خواهیم داشت یا بیشتر منزوی و وابسته به فناوری خواهیم شد؟
Scarlett: That's a deep question. I hope we will still value and cherish our human connections and feelings, and not let technology take over our lives.
اسکارلت: این یک سوال عمیق است. امیدوارم همچنان برای ارتباطات و احساسات انسانی خود ارزش قائل باشیم و آن را گرامی بداریم و اجازه ندهیم تکنولوژی زندگی ما را تسخیر کند.
Hannah: Me too. I think technology can be a great tool to enhance our lives, but we should not forget our humanity and our values.
هانا: منم همینطور. من فکر میکنم فناوری میتواند ابزاری عالی برای بهبود زندگی ما باشد، اما ما نباید انسانیت و ارزشهایمان را فراموش کنیم.
Scarlett: I agree. Technology should serve us, not control us.
اسکارلت: موافقم. فناوری باید در خدمت ما باشد نه اینکه ما را کنترل کند.
Hannah: Well said, Scarlett. I'm glad we can have this conversation and share our thoughts and hopes for the future.
هانا: خوب گفتی، اسکارلت. خوشحالم که میتوانیم این گفتوگو را داشته باشیم و افکار و امیدهای خود را برای آینده به اشتراک بگذاریم.
Scarlett: Me too, Hannah. You are a good friend and I appreciate you.
اسکارلت: من هم هانا. تو دوست خوبی هستی و من ازت ممنونم.
Hannah: Thank you, Scarlett. You are a good friend, too. I look forward to seeing you soon.
هانا: متشکرم اسکارلت. تو هم دوست خوبی هستی. من منتظرم بهزودی ببینمت.
Scarlett: Me too. Take care, Hannah. Bye for now.
اسکارلت: من هم همینطور. مواظب خودت باش هانا فعلا خداحافظ.
Hannah: Bye, Scarlett. See you soon.
هانا: خداحافظ اسکارلت. بهزودی میبینمت.
مکالمهی انگلیسی در مورد برنامهی آینده بین مایا و اشلی
مایا و اشلی هر دو مادران خانهداری هستند که در مورد برنامهی آیندهی خود با یکدیگر صحبت میکنند. به این گفتوگوی جالب، توجه کنید:
Maya: Hi Ashley, how are you doing?
مایا: سلام اشلی، حالت چطوره؟
Ashley: Hi Maya, I'm fine, thank you. How about you?
اشلی: سلام مایا، من خوبم، ممنون. تو چطوری؟
Maya: I'm good too. I'm glad we finally got some time to chat.
مایا: من هم خوبم. خوشحالم که بالاخره فرصتی برای گپ زدن پیدا کردیم.
Ashley: Me too. It's been a while since we last talked. How are the kids?
اشلی: من هم همینطور. از آخرین باری که با هم صحبت کردیم مدتی میگذرد. بچهها چطورن؟
Maya: They are doing well. They are busy with school and extracurricular activities. My son is learning to play the guitar and my daughter is taking ballet classes.
مایا: حالشون خوبه. مشغول مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه هستند. پسرم در حال یادگیری گیتار است و دخترم در کلاسهای باله شرکت میکند.
Ashley: Wow, that's wonderful. They are very talented.
اشلی: وای، این فوقالعاده است. آنها بسیار با استعداد هستند.
Maya: Thank you. They enjoy their hobbies a lot. What about your kids?
مایا: ممنون. آنها از سرگرمیهای خود بسیار لذت میبرند. بچههای تو چطور؟
Ashley: They are also doing great. They are both in college now. My son is studying engineering and my daughter is majoring in psychology.
اشلی: آنها هم عالی هستند. هر دو در حال حاضر در کالج تحصیل میکنند. پسرم در رشتهی مهندسی تحصیل میکند و دخترم در رشتهی روانشناسی.
Maya: That's amazing. You must be very proud of them.
مایا: این شگفتانگیز است. تو باید خیلی به آنها افتخار کنی.
Ashley: I am proud of them. They are very hardworking and ambitious. They have big plans for their future.
اشلی: من به آنها افتخار میکنم. بسیار سختکوش و جاهطلباند. برنامههای بزرگی برای آیندهی خود دارند.
Maya: What kind of plans?
مایا: چه نوع برنامههایی؟
Ashley: Well, my son wants to work for a big tech company and my daughter wants to become a therapist.
اشلی: خب، پسرم میخواهد برای یک شرکت فناوری بزرگ کار کند و دخترم میخواهد درمانگر شود.
Maya: That sounds very exciting. I'm sure they will achieve their goals.
مایا: خیلی هیجانانگیز به نظر میرسد. من مطمئنم که آنها به اهداف خود خواهند رسید.
Ashley: I hope so. They have a lot of potential. And what about you? Do you have any plans for yourself?
اشلی: امیدوارم. آنها پتانسیل زیادی دارند و تو چطور؟ آیا برای خودت برنامهای داری؟
Maya: Well, I've been thinking about going back to work. I've been a stay-at-home mom for so long, I feel like I need a change.
مایا: خوب، من به این فکر میکردم که سر کار برگردم. مدت زیادی است که یک مادر خانهنشین هستم، احساس میکنم نیاز به تغییر دارم.
Ashley: Really? What kind of work do you want to do?
اشلی: واقعا؟ چه نوع کاری میخواهید انجام دهید؟
Maya: I'm not sure yet. I have a degree in accounting, but I don't know if I want to go back to that field. Maybe I'll try something new, like teaching or writing.
مایا: هنوز مطمئن نیستم. من لیسانس حسابداری دارم اما نمیدانم میخواهم به آن رشته برگردم یا نه. شاید چیز جدیدی مانند تدریس یا نوشتن را امتحان کنم.
Ashley: That sounds interesting. You have a lot of options.
اشلی: جالب به نظر میرسد. گزینههای زیادی داری.
Maya: I do. But I'm also a bit nervous. It's been a long time since I worked outside the home. I don't know if I can balance work and family.
مایا: دارم. اما کمی هم مضطربم. خیلی وقت بود که بیرون از خانه کار نمیکردم. نمیدانم میتوانم بین کار و خانواده تعادل برقرار کنم یا نه.
Ashley: I understand. It's not easy to make such a big decision. But I think you should go for it. You are a smart and capable woman. You deserve to pursue your dreams.
اشلی: میفهمم. گرفتن چنین تصمیم بزرگی آسان نیست. اما فکر میکنم باید دنبال آن بروی. تو یک زن باهوش و توانا هستی. لیاقت این را داری که رویاهای خود را دنبال کنی.
Maya: Thank you, Ashley. You are very kind and supportive. You are a great friend.
مایا: ممنون اشلی. تو بسیار مهربان و حامی هستی. یک دوست عالی هستی.
Ashley: Thank you, Maya. You are too. I'm here for you, whatever you decide.
اشلی: ممنونم، مایا. تو هم همینطور. هر چه که تصمیم بگیری، من پشتت هستم.
Maya: I appreciate that. You know, I'm really glad we met. You are one of the best things that ever happened to me.
مایا: ممنونم. میدونی، من واقعا خوشحالم که با هم آشنا شدیم. تو یکی از بهترین چیزهایی هستی که برای من اتفاق افتاده.
Ashley: Me too, Maya. Me too.
اشلی: من هم مایا. من هم همینطور.
سخن پایانی
در این مقاله چند مکالمهی انگلیسی دربارهی برنامهی آینده را با هم بررسی کردیم. این فرصت برای تمرین مکالمهی روزمرهی انگلیسی و بهاشتراکگذاری دیدگاههای فردی دربارهی آینده، باعث افزایش دانش، تواناییها و اطمینان در بیان افکار میشود.