در این مقاله، با ارائهی چند مکالمه در مورد آشپزخانه به شما نشان میدهیم که چگونه میتوانید از موضوع آشپزخانه بهعنوان کلاس زبان استفاده کنید. به آموزش مکالمهی انگلیسی دربارهی آشپزخانه توجه کنید و خواندن این مطلب را از دست ندهید.
مکالمهی انگلیسی در مورد آشپزخانه بین اما و ویلیام
ویلیام آشپزخانهای دوستداشتنی دارد که همیشه از پختن غذا در آن لذت میبرد. یکی از دوستان نزدیکش برای ملاقات با او به منزلش میرود و ویلیام را مشغول آشپزی میبیند. در این آشپزخانه آنها در مورد آشپزی حرف میزنند. به این مکالمهی جالب، توجه کنید:
Emma: Hi, William. What are you doing in the kitchen?
اما: سلام، ویلیام. در آشپزخانه چه کار میکنی؟
William: I'm making fried chicken for dinner. Do you want to help me?
ویلیام: من برای شام مرغ سوخاری درست میکنم. میخواهی به من کمک کنی؟
Emma: Sure, I love fried chicken. How do you make it?
اما: حتما، من عاشق مرغ سوخاری هستم. چطور درستش میکنی؟
William: Well, first I wash and dry the chicken pieces. Then I season them with salt, pepper, garlic powder and paprika. Next, I dip them in flour, then in beaten eggs, and then in bread crumbs. Finally, I fry them in hot oil until they are golden and crispy.
ویلیام: خب، اول مرغها را میشورم و خشک میکنم. بعد با نمک، فلفل، پودر سیر و پاپریکا به آنها طعم میدهم. سپس آنها را در آرد، بعد در تخممرغ زدهشده و بعد در خرده نان (نان خشکشده) فرو میبرم. در آخر آنها را در روغن داغ تا زمانی که طلایی و خشک شوند سرخ میکنم.
Emma: Wow, that sounds delicious. And what side items are you making?
اما: وای، خیلی خوشمزه به نظر میرسه و چه چیزهایی رو بهعنوان دورچین درست میکنی؟
William: I'm making mashed potatoes and green beans. They are easy and go well with the chicken.
ویلیام: پورهی سیبزمینی و لوبیا سبز درست میکنم. آسان است و بهخوبی با مرغ هماهنگ میشود.
Emma: Can I help you with anything?
اما: آیا میتوانم بهت کمک کنم؟
William: Yes, you can peel and chop the potatoes for me. And you can also set the table.
ویلیام: بله، میتوانی سیبزمینیها را برای من پوست بگیری و خرد کنی و همچنین میتوانی میز را بچینی.
Emma: OK, no problem. Where are the potatoes and the peeler?
اما: باشه، مشکلی نیست. سیبزمینی و پوستکن کجاست؟
William: They are in the cupboard under the sink. The peeler is in the drawer next to the stove.
ویلیام: سیبزمینی در کابینت زیر سینک. پوستکن در کشوی کنار اجاق گاز قرار دارد.
Emma: I see them. How many potatoes do you need?
اما: میبینم. چند عدد سیبزمینی نیاز داری؟
William: About six or seven. We have a lot of chicken, so we need a lot of potatoes too.
ویلیام: حدود شش یا هفت. مرغ زیادی داریم، بنابراین به سیبزمینی زیادی هم نیاز داریم.
Emma: Alright, I'll get started. Do you have any butter and milk for the mashed potatoes?
اما: باشه، من شروع میکنم. برای پورهی سیبزمینی کره و شیر داری؟
William: Yes, they are in the fridge. You can take them out when the potatoes are cooked.
ویلیام: بله، در یخچال هستند. وقتی سیبزمینیها پختند میتوانی آنها را بیرون بیاوری.
Emma: OK, great. And where are the green beans?
اما: باشه عالیه و لوبیا سبز کجاست؟
William: They are in the freezer. You can microwave them for a few minutes before serving.
ویلیام: در فریزر. میتوانی قبل از سرو، چند دقیقه آنها را در مایکروویو قرار دهی.
Emma: Sounds good. This is going to be a wonderful meal. I can't wait to eat it.
اما: خوب به نظر میرسد. این یک وعدهی غذایی فوقالعاده خواهد بود. من نمیتوانم صبر کنم تا آن را بخورم.
William: Me too. Thank you for helping me, Emma. You are a great friend.
ویلیام: من هم همینطور. ممنون که به من کمک کردی اما، تو یک دوست عالی هستی.
Emma: You're welcome, William. You are a great cook.
اما: خواهش میکنم ویلیام. تو یک آشپز عالی هستی.
مکالمهی انگلیسی در مورد آشپزخانه بین آنا و جیمز
جیمز در کار معاملهی املاک است و به یکی از دوستان قدیمیاش یعنی آنا خانهای رویایی را نشان میدهد که آشپزخانهی آن بسیار جذاب است. این گفتوگوی جالب بین آنها در مورد آشپزخانه شکل میگیرد:
Anna: Hi, James. Thanks for showing me this house. It looks very nice from the outside.
آنا: سلام، جیمز. ممنون که این خانه را به من نشان دادی. از بیرون بسیار زیبا به نظر میرسد.
James: You're welcome, Anna. I think you'll love the inside too. Let's start with the kitchen, shall we?
جیمز: خواهش میکنم، آنا. فکر میکنم داخل خانه را دوست خواهی داشت. بیا با آشپزخانه شروع کنیم، خوبه؟
Anna: Sure, I'm very curious about the kitchen. It's one of the most important rooms for me.
آنا: حتما، من خیلی دربارهی آشپزخانه کنجکاوم. این یکی از مهمترین اتاقها برای من است.
James: Well, you're in luck. This kitchen has some of the most modern features you can find. Look at these flat-panel cabinets. They have a frameless, full-overlay design that gives the kitchen a sleek and minimalist look.
جیمز: خب، تو خوششانسی. این آشپزخانه مدرنترین ویژگیهایی را که میتوانید پیدا کنید دارد. به این کابینتهای تخت نگاه کن. طراحی بدون قاب و روکش کامل دارند که ظاهری براق و مینیمال به آشپزخانه میدهد.
Anna: Wow, they do look very stylish. And I like the color contrast between the white cabinets and the dark countertops.
آنا: وای، بسیار شیک به نظر میرسند و من تضاد رنگ بین کابینتهای سفید و میزهای تیره را دوست دارم.
James: The countertops are made of Silestone, a high-quality quartz material that is durable, stain-resistant, and easy to clean. And look at this backsplash. It's a beautiful mosaic tile that adds some texture and sparkle to the kitchen.
جیمز: سطوح کار از سیلستون ساخته شدهاند، یک مادهی کوارتز با کیفیت بالا که مقاوم، ضدلک و آسان برای تمیز کردن است و به این پشت پله نگاه کنید. کاشی موزاییکی زیبایی است که به آشپزخانه بافت و درخشندگی میدهد.
Anna: It's gorgeous. I love the subtle pattern and the shine. What about the appliances? Are they new?
آنا: خیلی زیباست. من الگوی ظریف و درخشان آن را دوست دارم. وسایل خانگی چطور؟ جدید هستند؟
James: Yes, they are. This kitchen has a built-in refrigerator, a professional-style range and hood, and a steam oven.
جیمز: بله، جدید هستند. این آشپزخانه یخچال توکار، اجاق و هود سبک حرفهای و یک اجاق بخار دارد.
Anna: A steam oven? What's that?
آنا: اجاق بخار؟ اون چیه؟
James: It's a special oven that uses steam to cook food. It's healthier than a microwave because it preserves the nutrients and flavor of the food. And it's faster than a conventional oven because it heats up quickly and evenly.
جیمز: این فر مخصوصی است که از بخار برای پختن غذا استفاده میکند. سالمتر از مایکروویو است زیرا مواد مغذی و طعم غذا را حفظ میکند و سریعتر از فرهای معمولی است زیرا سریع و یکنواخت گرم میشود.
Anna: That sounds amazing. I've never seen one before. Can I try it out?
آنا: شگفتانگیز به نظر میرسد. من قبلا یکی از اینها را ندیده بودم. آیا میتوانم آن را امتحان کنم؟
James: Sure, go ahead. There's a touch screen panel that lets you choose the cooking mode, temperature, and time. It's very easy to use.
جیمز: حتما، امتحانش کن. یک صفحهی نمایش لمسی دارد که به شما امکان میدهد حالت پخت، دما و زمان را انتخاب کنید. استفاده از آن بسیار آسان است.
Anna: Wow, this is so cool. I can see myself using this a lot. What else can you tell me about the kitchen?
آنا: وای، این خیلی باحاله. من میتوانم پیشبینی کنم که از این زیاد استفاده میکنم. چه چیز دیگری میتوانی در مورد آشپزخانه به من بگویی؟
James: Well, there are some other features you might like. For example, there is a narrow drawer next to the stove that holds utensils and spices. And there's a pet-friendly cabinet under the drawer where you can store your dog's or cat's food.
جیمز: خوب، برخی ویژگیهای دیگر وجود دارد که ممکن است دوست داشته باشید. بهعنوان مثال، یک کشوی باریک در کنار اجاق گاز وجود دارد که ظروف و ادویهجات را در خود جای میدهد و یک کابینت مناسب برای حیوانات خانگی در زیر کشو وجود دارد که میتوانید غذای سگ یا گربهی خود را در آن نگهداری کنید.
Anna: That's so thoughtful. I do have a dog, and he would love that. This kitchen really has everything I need and more. I'm very impressed, James.
آنا: خیلی متفکرانه است. من یک سگ دارم و او از این خوشحال میشود. این آشپزخانه واقعا همهی آن چیزی را که نیاز دارم و حتی بیشتر دارد. جیمز، خیلی تحتتاثیر قرار گرفتم.
James: I'm glad to hear that, Anna. Do you want to see the rest of the house?
جیمز: از شنیدن آن خوشحالم، آنا. آیا میخواهی بقیهی خانه را ببینی؟
Anna: Yes, please. But I have a feeling that this kitchen is the best and perfect for me.
آنا: بله، لطفا. اما من این احساس را دارم که این آشپزخانه برای من بهترین و عالی است.
James: Well, let me show you the rest of the house.
جیمز: خب، بذار بقیهی خونه رو بهت نشون بدم.
مکالمهی انگلیسی در مورد آشپزخانه بین لوسی و متیو
متیو دوست خودش لوسی را به خانهاش دعوت میکند. لوسی از خانهی جذاب او شگفتزده میشود و در مورد این موضوع گفتوگویی بین آنها شکل میگیرد که به شرح زیر است:
Lucy: Hi, Matthew. Thanks for inviting me over. Your house is so charming.
لوسی: سلام متیو. ممنون که من را دعوت کردی. خانهات بسیار جذاب است.
Matthew: Thank you, Lucy. I'm glad you like it. It's an old house, but I love its character.
متیو: متشکرم، لوسی. خوشحالم که دوست داری. این یک خانهی قدیمی است، اما من شخصیت (هویت) آن را دوست دارم.
Lucy: Me too. Especially the kitchen. It's so cozy and retro.
لوسی: من هم همینطور. مخصوصا آشپزخانه. خیلی دنج و قدیمیه.
Matthew: Yeah, the kitchen is my favorite room. It has a lot of vintage details that make it unique.
متیو: آره، آشپزخانه اتاق موردعلاقهی من است. جزئیات قدیمی زیادی دارد که آن را منحصربهفرد میکند.
Lucy: Like what?
لوسی: مثلا چی؟
Matthew: Well, for example, look at the ceiling. It's covered with tin tiles that add some sparkle and texture. They are from the 1940s.
متیو: خب، مثلا به سقف نگاه کن. روی آن با کاشیهای قلع پوشانده شده است که به آن کمی درخشش و بافت میدهد. آنها مربوط به دههی ۱۹۴۰ هستند.
Lucy: Wow, that's amazing. They look so good with the metal cabinets and the stainless-steel shelf.
لوسی: وای، این شگفتانگیز است. آنها با کابینتهای فلزی و قفسههای فولادی ضدزنگ بسیار خوب به نظر میرسند.
Matthew: Thanks. I also like the backsplash. It's made of chip-painted boards that create a colorful and rustic effect. They are actually reclaimed from an old barn.
متیو: ممنون. من کاشیهای پشت کابینت آشپزخانه را هم دوست دارم. این تخته از تختههای رنگشده با تراشه ساخته شده است که جلوهای رنگارنگ و روستایی ایجاد میکند. آنها در واقع از یک انبار قدیمی بازیابی شدهاند.
Lucy: That's so cool. I love how you mixed different materials and styles. It gives the kitchen a lot of personality.
لوسی: خیلی باحاله. من عاشق ترکیب مواد و سبکهای مختلف هستم. این به آشپزخانه شخصیت زیادی میبخشد.
Matthew: I appreciate that. I wanted to create a space that reflects my taste and history. That's why I also displayed some of my collections on the open shelves and the wall.
متیو: ممنونم. میخواستم فضایی ایجاد کنم که نشاندهندهی سلیقه و سابقهی من باشد. به همین دلیل تعدادی از مجموعههایم را در قفسههای باز و دیوار به نمایش گذاشتم.
Lucy: I noticed that. You have some beautiful pieces. What are they?
لوسی: متوجه شدم. قطعات زیبایی دارید. آنها چه هستند؟
Matthew: Well, some of them are antiques that I inherited from my grandparents, like the clock and the fan. Some of them are vintage finds that I bought at flea markets, like the signs and the tins. And some of them are just things that I like, like the bottles, the baskets, and the jugs.
متیو: خب، بعضی از آنها عتیقههایی هستند که از پدربزرگ و مادربزرگم به ارث بردهام؛ مثل ساعت و پنکه. بعضی از آنها چیزهایی هستند که از بازارچههای کهنهفروشی خریدهام؛ مثل تابلوها و قوطیها و بعضی از آنها فقط چیزهایی هستند که دوست دارم؛ مثل بطریها، سبدها و کوزهها.
Lucy: They are all so charming. They remind me of a simpler time. Do you have any stories behind them?
لوسی: همهشان بسیار دلنشین هستند. یادآور زمانی سادهتر هستند. آیا داستانی دربارهشان داری؟
Matthew: Oh, yes. I have a story for each one of them. Let me tell you...
متیو: اوه، بله. من برای هر یک از آنها داستانی دارم. اجازه بده برایت تعریف کنم...
سخن پایانی
در این مقاله چند مکالمهی انگلیسی متنوع در مورد آشپزخانه را با هم مرور کردیم و نشان دادیم که آشپزخانه یک منبع عالی برای یادگیری و تمرین زبان انگلیسی است. با استفاده از واژگان، عبارات و فعالیتهای موجود در آشپزخانه، میتوانید مهارتهای زبانی خود را در هر چهار مهارت اصلی بهبود بخشید و همچنین لذت بردن از آشپزی را با زبان انگلیسی ترکیب کنید. این روش نهتنها مفید، بلکه جذاب و سرگرمکننده است. امیدوارم با خواندن این مقاله، شما هم از این فرصت استفاده کنید و آشپزخانهی خود را به یک کلاس زبان برای یادگیری مکالمهی روزمرهی انگلیسی تبدیل کنید.