مشکلات بخش مهمی از زندگی افراد هستند و همه آن را با شدت بیشتر یا کمتر تجربه میکنند. آن چیزی که باعث عمیقتر شدن مشکلات میشود عدم پرداختن به آنها در زمان و مکان مناسب است. همچنین کمک نگرفتن از دیگران برای حل مشکلات نیز به بدتر شدن آنها منجر میشود. آموزش مکالمه انگلیسی در مورد مشکلات به شما کمک میکند تا با دیگران مشورت کنید و به راهحلهای خوبی برای مسائلی که فکر میکنید هرگز برطرف نمیشوند، دست یابید.
در این مقاله دو مکالمه انگلیسی در مورد مشکلات را برای شما آماده کردهایم. مکالمه اول بین دو دوست و مکالمه دوم بین بیمار و روانشناس است. در هر دو مکالمه میتوانید نحوه گفتوگوی موثر در مورد مشکلات را یاد بگیرید؛ بنابراین تا پایان این مقاله همراه ما باشید.
مکالمه انگلیسی درباره مشکلات بین آلیس و سارا
آلیس و سارا دوستانی هستند که مشغلههای زیادی در خانه و محل کار دارند. در آخرین دیدارشان با هم در مورد مشکلات خود با یکدیگر صحبت میکنند و این مکالمه انگلیسی بین آنها شکل میگیرد که به شرح زیر است:
Alice: Hi Sarah! How are you? You look tired. Is everything going well?
آلیس: سلام سارا! چطور هستی؟ خسته به نظر میرسی. آیا همه چیز خوب پیش میرود؟
Sarah: Hi Alice. Yes, I'm tired. My workload is high. I feel like no matter how hard I try I can't finish everything.
سارا: سلام آلیس. بله من خستهام. حجم کارم بالاست احساس میکنم هر چقدر هم که تلاش میکنم نمیتوانم همه چیز را تمام کنم.
Alice: I know how you feel. I have the same problem. Plus, my kids have been sick, and I've been dealing with household chores on top of work.
آلیس: میدونم چه حسی داری. منم همین مشکل رو دارم. بهعلاوه، بچههایم مریض بودهاند و من علاوه بر کار، با کارهای خانه هم سر و کار داشتهام.
Sarah: That sounds overwhelming. Have you tried delegating some household tasks to your spouse or kids?
سارا: طاقتفرسا به نظر میرسد. آیا سعی کردهاید برخی از وظایف خانه را به همسر یا فرزندان خود محول کنید؟
Alice: That's an excellent idea. I hadn't thought of that. And how about you? What's causing your stress at work?
آلیس: این یک ایده عالی است. من به آن فکر نکرده بودم و شما چطور؟ چه چیزی باعث استرس شما در محل کار میشود؟
Sarah: Well, I've been having conflicts with my boss lately. I disagree with some of his decisions, and I feel like my input is not being heard.
سارا: خب، من اخیرا با رئیسم درگیری داشتم. من با برخی از تصمیمات او مخالفم و احساس میکنم نظرم شنیده نمیشود.
Alice: That's tough. Have you tried talking to him about it?
آلیس: سخت است. آیا سعی کردهاید در این مورد با او صحبت کنید؟
Sarah: Yes, but he's not very receptive. I'm considering a new job, but I'm not sure if that's the right move.
سارا: بله، اما او خیلی پذیرا نیست. من در حال بررسی یک شغل جدید هستم، اما مطمئن نیستم که آیا این حرکت درستی است یا خیر.
Alice: I understand. It's imperative to weigh the pros and cons of any big decision like that. Maybe you could try talking to a career counselor or mentor to get some guidance.
آلیس: میفهمم. سنجیدن جوانب مثبت و منفی هر تصمیم بزرگی مانند آن ضروری است. شاید بتوانید با یک مشاور شغلی یا مربی صحبت کنید تا راهنمایی دریافت کنید.
Sarah: That's a good idea. I will look into it. Thank you for your good suggestion.
سارا: این ایده خوبی است. من آن را بررسی خواهم کرد. ممنون از پیشنهاد خوبتون.
Alice: I'm glad it was useful. We all need to support each other through these tough times. Let's catch up again soon and see how things are progressing.
آلیس: خوشحالم که مفید بود. همه ما باید در این روزهای سخت از یکدیگر حمایت کنیم. بیایید به زودی دوباره با هم صحبت کنیم و ببینیم اوضاع چگونه پیش میرود.
Sarah: That sounds great. Thanks for listening, Alice. This is very valuable to me.
سارا: عالیه. ممنون که گوش دادی، آلیس. این برای من بسیار ارزشمند است.
جملات و اصطلاحات مهم مکالمه انگلیسی درباره مشکلات
You look tired.
وقتی میبینید کسی خسته است میتوانید برای اشاره به آن این جمله را به کار بگیرید.
My workload is high. I feel like no matter how hard I try I can't finish everything.
برای توضیح اینکه چرا خسته هستید از این عبارت استفاده کنید.
My kids have been sick, and I've been dealing with household chores on top of work.
برای توضیح این موضوع که به چه علت خسته و گرفته هستید، این عبارت را به کار بگیرید.
Have you tried delegating some household tasks to your spouse or kids?
برای ارائه پیشنهاد به طرف مقابل برای کاهش خستگی و حجم کار از این جمله سوالی استفاده کنید.
I've been having conflicts with my boss lately. I disagree with some of his decisions, and I feel like my input is not being heard.
از این جمله میتوانید برای اشاره به مشکلاتی که در محل کار دارید، استفاده کنید.
Maybe you could try talking to a career counselor or mentor to get some guidance.
برای اشاره به کمک گرفتن از متخصصین برای حل مشکلات خود باید به این جمله اشاره کنید.
مکالمه انگلیسی درباره مشکلات بین روانشناس و بیمار
فردی از نظر روحی احساس ناراحتی میکند و به دلیل حجم کاری بالایی که دارد به اضطراب نیز دچار شده است. به همین دلیل تصمیم میگیرد در این مورد با روانشناس خود صحبت کند. همین موضوع باعث شکلگیری گفتوگوی زیر میشود و روانشناس توصیههایی را برای بهبود حال بیمار ارائه میدهد که به شرح زیر است.
Psychologist: Good afternoon, Jane. How are you doing today?
روانشناس: ظهر بخیر جین. امروز چطوری؟
Patient: Hi, I'm fine. I'm here because I've been struggling with anxiety lately and I'm not sure how to deal with it.
بیمار: سلام، من خوبم. من اخیرا با اضطراب دست و پنجه نرم میکنم و بلد نیستم که چگونه با آن کنار بیایم.
Psychologist: I understand. Can you tell me more about what's causing your anxiety?
روانشناس: فهمیدم. میتوانید در مورد اینکه چه چیزی باعث اضطراب شما میشود به من بگویید؟
Patient: Well, it's mostly about my work. I have a big project coming up and I feel like I'm not ready to do it. I constantly worry about making mistakes.
بیمار: خب، بیشتر در مورد کار من است. من یک پروژه بزرگ در پیش دارم و احساس میکنم برای انجام آن آماده نیستم. دائما نگران اشتباه کردن هستم.
Psychologist: I see. It sounds like you're under pressure. Have you tried breaking down the project into smaller, more manageable tasks?
روانشناس: متوجهام. به نظر میرسد که تحت فشار هستید. آیا سعی کردهاید پروژه را به وظایف کوچکتر و قابل مدیریتتر تقسیم کنید؟
Patient: Yes, I have, but it still feels overwhelming. I don't know how to calm my mind and stop worrying so much.
بیمار: بله، من سعی کردم، اما هنوز احساس میکنم خیلی زیاد است. نمیدانم چگونه ذهنم را آرام کنم و اینقدر نگران نباشم.
Psychologist: That's understandable. One technique that might be helpful is mindfulness. It involves paying attention to the present moment and letting go of future worries.
روانشناس: این قابل درک است. یکی از تکنیکهایی که ممکن است مفید باشد، ذهنآگاهی است. این شامل توجه به لحظه حال و رها کردن نگرانیهای آینده است.
Patient: I've heard of that before, but I'm not sure how to do it.
بیمار: قبلا در مورد آن شنیده بودم، اما مطمئن نیستم که چگونه آن را انجام دهم.
Psychologist: It's actually very simple. You can start by finding a quiet place to sit or lie down and focus on your breath. Whenever you notice your mind wandering, take a slow, deep breath. You can start with just a few minutes a day and gradually increase the time until you feel comfortable.
روانشناس: در واقع خیلی ساده است. میتوانید با پیدا کردن یک مکان آرام برای نشستن یا دراز کشیدن و تمرکز روی تنفس خود شروع کنید. هر وقت متوجه سرگردانی ذهن خود شدید، یک نفس آرام و عمیق بکشید. میتوانید تنها با چند دقیقه در روز شروع کنید و به تدریج زمان را افزایش دهید تا احساس راحتی کنید.
Patient: That sounds doable. I'll try it. Do you have any other suggestions?
بیمار: این کار شدنی به نظر میرسد. امتحانش میکنم. آیا پیشنهاد دیگری دارید؟
Psychologist: Another technique to help anxiety is cognitive restructuring. This involves challenging negative thoughts and replacing them with positive, realistic ones.
روانشناس: تکنیک دیگر برای کمک به اضطراب، بازسازی شناختی است. این تکنیک شامل به چالش کشیدن افکار منفی و جایگزینی آنها با افکار مثبت و واقعبینانه است.
Patient: That sounds interesting. Can you give me an example?
بیمار: جالب به نظر میرسد. میشه مثال بزنی؟
Psychologist: Sure. Let's say you're thinking, "I'm going to fail this project and lose my job." You could challenge that belief by asking yourself, "Is that really true?" Have I failed a project before? What evidence do I have to support that thought?" And then you could replace it with a more realistic thought, like, "I may face some challenges with this project, but I have the skills and resources to handle them."
روانشناس: حتما. فرض کنید دارید فکر میکنید «من در این پروژه شکست خواهم خورد و شغلم را از دست خواهم داد». شما میتوانید این باور را با پرسیدن از خود به چالش بکشید: «آیا این واقعا درست است؟ آیا قبلا در پروژهای شکست خوردهام؟ چه شواهدی برای حمایت از آن فکر دارم؟» و سپس میتوانید آن را با یک فکر واقعبینانهتر جایگزین کنید، مانند: «ممکن است در این پروژه با چالشهایی مواجه شوم، اما مهارتها و منابع لازم برای مدیریت آنها را دارم».
Patient: That makes sense. I'll try to practice that too. Thank you for your help.
بیمار: منطقی است. من هم سعی میکنم آن را تمرین کنم. از کمک شما متشکرم.
Psychologist: You're welcome, Jane. Remember, these techniques take practice, so be patient with yourself. And feel free to return anytime if you need more support.
روانشناس: خواهش میکنم جین. به یاد داشته باشید، این تکنیکها نیاز به تمرین دارند، پس با خودتان صبور باشید و در صورت نیاز به پشتیبانی بیشتر، هر زمان خواستید به راحتی بازگردید.
جملات و اصطلاحات مهم مکالمه انگلیسی درباره مشکلات
I've been struggling with anxiety lately.
برای بیان اینکه دچار اضطراب شدهاید از این جمله استفاده کنید.
I constantly worry about making mistakes.
برای اینکه بگویید همیشه نگران این هستید که نکند اشتباهی انجام دهید، این عبارت را به کار بگیرید.
Mindfulness.
این واژه به معنی «ذهنآگاهی» است. ذهنآگاهی یک تکنیک قوی برای تمرکز روی زمان حال و کاهش نگرانی در مورد آینده است.
You can start by finding a quiet place to sit or lie down and focus on your breath. Whenever you notice your mind wandering, take a slow, deep breath. You can start with just a few minutes a day and gradually increase the time until you feel comfortable.
برای توضیح تمرین خودآگاهی از این جمله استفاده کنید.
Cognitive restructuring.
این عبارت به معنی «تکنیک بازسازی شناختی» است. با این تکنیک افکار مثبت را جایگزین افکار منفی میکنید.
جملات کاربردی برای مکالمه انگلیسی درباره مشکلات
در ادامه به چند جمله کاربردی در مورد مشکلات میپردازیم. این جملهها را برای بهبود کیفیت گفتوگوهای خود به کار بگیرید. در ادامه میتوانید آنها را بخوانید:
It's not uncommon to face challenges and problems in life, but how you deal with them can make things easier.
مواجه شدن با چالشها و مشکلات در زندگی غیرمعمول نیست، اما نحوه برخورد با آنها میتواند کار را آسانتر کند.
When faced with a problem, it's critical to stay calm and approach it with a clear mind.
هنگامی که با مشکلی روبرو میشوید، بسیار مهم است که آرام بمانید و با ذهنی روشن به آن نزدیک شوید.
Sometimes the solutions to our problems are not immediately obvious, and we need outside help and advice.
گاهی اوقات راه حلهای مشکلات ما فورا مشخص نیستند و ما به کمک و مشاوره از بیرون نیاز داریم.
Proactively addressing problems before they become too severe is often the most effective way to prevent escalation.
پرداختن فعالانه به مشکلات قبل از اینکه خیلی شدید شوند، اغلب موثرترین راه برای جلوگیری از تشدید تنش است.
Avoiding problems might feel like the easier option, but it only delays the inevitable and often makes things more complicated in the long run.
اجتناب از مشکلات ممکن است گزینه سادهتری به نظر برسد، اما فقط امر اجتنابناپذیر را به تاخیر میاندازد و اغلب در درازمدت اوضاع را پیچیدهتر میکند.
Some problems require a long-term approach, and it's imperative to have patience and perseverance to overcome them.
برخی از مشکلات نیاز به یک رویکرد طولانی مدت دارند و برای غلبه بر آنها صبر و پشتکار ضروری است.
It's okay to ask for help when dealing with problems and seeking support from loved ones or professionals can make a huge difference.
اشکالی ندارد که هنگام برخورد با مشکلات کمک بخواهید و کمک گرفتن از عزیزان یا متخصصان میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.
No matter how severe or small the problem is, it's imperative to remember that there is always a solution out there, and we have the ability to overcome it.
مهم نیست که مشکل چقدر جدی یا کوچک باشد، باید به خاطر داشت که همیشه راهحلی وجود دارد و ما توانایی غلبه بر آن را داریم.
سخن پایانی
در این مقاله دو مکالمه انگلیسی درباره مشکلات را با هم بررسی کردیم. در این بررسیها متوجه شدید که مشکلات با کمی همفکری و کمک گرفتن از راهنماییهای دوستان یا متخصصان برطرف میشوند. از این رو صحبت در مورد مشکلات میتواند شما را به راهحلهای موثرتری برساند. برای اینکه به راحتی در مورد مشکلاتی که دارید با دیگران صحبت کنید، مکالمه روزمره انگلیسی را به شما توصیه میکنیم. این تمرینها باعث میشوند راحتتر منظور خود را به دیگری برسانید و گفتوگوهای موثری داشته باشید.