صحبت درباره تلویزیون از آن دست مکالماتی نیست که روزانه برای کسی اتفاق بیفتد، ولی در صورتی که علاقهمند به گفتوگو درباره تلویزیون باشید، اهمیت آموزش مکالمه انگلیسی بیش از پیش مشهود خواهد بود. به همین جهت ۴ مکالمه انگلیسی درباره تلویزیون برای شما آماده کردهایم که در ادامه تقدیم حضورتان میکنیم.
مکالمه انگلیسی درباره تلویزیون بین لونا و امیلی
لونا و امیلی یک روز سر ناهار در مورد تلویزیون صحبت میکردند. امیلی مجذوب این بود که فناوری تلویزیون از روزهای اولیه تلویزیونهای سیاه و سفید تا چه حد پیشرفت کرده است.
لونا بیشتر به این موضوع علاقهمند بود که چگونه انواع مختلف تلویزیون در طول سالها نحوه تماشای تلویزیون را تغییر داده است. برای همین این مکالمه انگلیسی درباره تلویزیون بین لونا و امیلی شکل گرفت:
“Do you remember when black and white televisions were the only kind of TVs you could buy?” Emily asked.
امیلی پرسید: یادتان هست زمانی که تلویزیونهای سیاه و سفید، تنها مدل تلویزیونی بودند که میتوانستید بخرید؟
“Yes, I do,” replied Luna. “My grandparents still have one in their attic. They say it still works!”
لونا پاسخ داد: بله، یادمه. پدربزرگ و مادربزرگ من هنوز یکی را در اتاق زیر شیروانی خود دارند. میگویند هنوز کار میکند!
“Really? That’s amazing,” said Emily. “It’s crazy to think about how far we’ve come. Now we have LCD, LED, and digital televisions.”
امیلی گفت: واقعا؟ این شگفتانگیز است، دیوانهوار است که به این فکر کنیم که چقدر پیشرفت کردهایم. اکنون تلویزیونهای LCD، LED و دیجیتال را داریم.
“I know! And the different sizes too,” said Luna. “You can get TVs as small as 19 inches, or as large as 85 inches. It’s crazy!”
لونا گفت: میدانم! و سایزهای مختلف نیز همینطور. میتوانید تلویزیونهایی به اندازه ۱۹ اینچ یا به بزرگی ۸۵ اینچ تهیه کنید. فوقالعاده است!
“Which do you prefer? The older style televisions, or the newer ones?” Emily asked.
امیلی پرسید: کدام را ترجیح میدهید؟ تلویزیونهای قدیمیتر یا جدیدتر را؟
“I definitely prefer the newer ones,” replied Luna. “The picture quality is so much better. The colors are brighter and more vivid, and the resolution is higher. I remember watching TV on an old black and white set, and it was so hard to see anything.”
لونا پاسخ داد: من قطعا جدیدترها را ترجیح میدهم. کیفیت تصویر خیلی بهتر است. رنگها روشنتر و زندهتر هستند و وضوح تصویر بالاتر است. یادم میآید که در گذشتههای دور تلویزیون سیاه و سفید تماشا میکردم و دیدن چیزها واقعا مشکل بود.
Emily nodded. “I agree. Plus, the newer TVs are more energy-efficient, which is important.”
امیلی سری تکان داد. موافقم. به علاوه، تلویزیونهای جدیدتر از نظر مصرف انرژی کارآمدتر هستند، که مهم است.
“Exactly. And now we even have curved screens!” said Luna.
لونا گفت: دقیقا، و در حال حاضر ما حتی صفحه نمایشهای منحنی هم داریم.
“Wow, really? I didn’t know that,” said Emily.
امیلی گفت: واقعا؟ من این یکی را نمیدانستم.
“Yep! And some TVs have 3D capabilities,” said Luna. “It’s amazing how far technology has come.”
بله! و برخی از تلویزیونها قابلیت پخش سهبعدی دارند. این شگفتانگیز است که فناوری تا کجا پیش رفته است.
Emily looked thoughtful. “It makes you wonder what TVs will be like in the future.”
امیلی متفکر به نظر میرسید. این باعث میشود فکر کنید که تلویزیونها در آینده چگونه خواهند بود.
Luna smiled. “I’m excited to find out!”
لونا لبخند زد. من برای فهمیدن آن هیجانزدهام!
مکالمه انگلیسی درباره تلویزیون بین هانتر و آدام
هانتر و آدام هر دو کارخانه تسلا کار میکنند. این دو که از قضا مدت زیادی است با یکدیگر آشنایی دارند، در زمان استراحت درباره تلویزیون و برنامههای آن با هم به گفتوگو میپردازند.
Hunter: Hey Adam, did you catch that new show on television last night?
هانتر: هی آدام، آن برنامه جدید را دیشب در تلویزیون دیدی؟
Adam: No, I was busy with some work. What was it about?
آدام: نه، من مشغول کار بودم. در مورد چه بود؟
Hunter: It’s called ‘The Haunting of Bly Manor.’ It’s a horror show, and it’s so intense.
هانتر: اسمش The Haunting of Bly Manor است. یک سریال ترسناک و بسیار پرشور است.
Adam: Ah, I’m not really into horror shows. I prefer comedy and drama.
آدام: آه، من واقعاً اهل نمایشهای ترسناک نیستم. من کمدی و درام را ترجیح میدهم.
Hunter: Really? You’re missing out. Horror shows have such intricate plots and storytelling.
هانتر: واقعا؟ از دستش میدهی، نمایشهای ترسناک این چنینی طرحها و داستانهای پیچیدهای دارند.
Adam: I know, but I get scared so easily. It’s not worth the anxiety for me.
آدام: میدونم ولی در اینجور مواقع به شدت استرس میگیرم. برای من ارزش این نگرانی را ندارد.
Hunter: That’s understandable. Hey, have you watched ‘Breaking Bad’?
هانتر: قابل درک است. میگویم، «بریکینگ بد» را تماشا کردهاید؟
Adam: Yes, I have. I loved that show. Bryan Cranston’s acting was brilliant.
آدام: بله، دیدهام. من آن سریال را دوست داشتم. بازی برایان کرانستون عالی بود.
Hunter: I agree. Filnameh was also first class. The series "Better Call Saul" is also in the same genre, what do you think about it?
هانتر: موافقم. فیلنامه هم درجه یک بود. سریال «بهتر است با سائول تماس بگیری» هم در همین ژانر است، نظرت در مورد آن چیست؟
Adam: Yes, I’ve watched that as well. It’s different from ‘Breaking Bad,’ but it still has that same intense vibe to it.
آدام: بله، من هم آن را تماشا کردهام. این با «برکینگ بد» متفاوت است، اما همچنان همان حال و هوای پرشور و هیجانی را در خود دارد.
Hunter: Speaking of intense shows, have you watched ‘The Queen’s Gambit’ yet?
هانتر: صحبت از نمایشهای هیجانی شد، آیا تا به حالThe Queen's Gambit را تماشا کردهاید؟
Adam: No, not yet. I’ve heard it’s about chess. Is it really that good?
آدام: نه، هنوز نه. من شنیدهام که درباره شطرنج است. واقعا آنقدرها که میگویند خوب است؟
Hunter: Oh, it’s amazing. The cinematography, the music, the acting, everything is on point.
هانتر: اوه، شگفتانگیز است. فیلمبرداری، موسیقی، بازیگری، همه چیز عالی است.
Adam: That sounds interesting. I’ll have to give it a watch soon.
آدام: جالبه. به زودی باید برایش وقت بگذارم.
Hunter: Definitely. Hey, what do you think about the debate around the censorship of shows on television?
هانتر: قطعا. هی، نظر شما در مورد بحث درباره سانسور برنامههای تلویزیونی چیست؟
Adam: I think it’s a tricky issue. On one hand, people have the right to watch what they want. But on the other hand, there should be a certain level of responsibility from content creators to ensure that what they’re showing isn’t harmful.
آدام: من فکر میکنم یک مسئله پیچیده است. از یک سو، مردم حق دارند آنچه را که میخواهند تماشا کنند. اما از سوی دیگر، باید سطح مشخصی از مسئولیت از سوی سازندگان محتوا وجود داشته باشد تا اطمینان حاصل شود که آنچه را که نشان میدهند مضر نیست.
Hunter: Yeah, I agree. It’s all about finding that balance between artistic freedom and social responsibility.
هانتر: بله، موافقم. همه چیز در مورد یافتن تعادل بین آزادی هنری و مسئولیت اجتماعی است.
Adam: Exactly. Well, thanks for the show recommendations, Hunter. I’ll have to give them a watch soon.
آدام: دقیقا. خب، ممنون از توصیههات، هانتر. من بهزودی برای تماشای آنها وقت خواهم گذاشت.
Hunter: Ha ha, no problem, have a good time.
هانتر: ها ها، خواهش میکنم، اوقات خوبی داشته باشی.
مکالمه انگلیسی درباره تلویزیون بین ایزابل و جکسون
ایزابل و جکسون در اتاق نشیمن خود نشسته بودند که صحبت درباره تلویزیون مطرح شد. در ادامه این مکالمه جذاب بین آنها، درباره تاریخچه تلویزیون از گذشته تا امروز مطرح میشود.
"Do you know when the television was invented?" asked Isabel.
ایزابل پرسید: آیا میدانی تلویزیون چه زمانی اختراع شد؟
"I have no idea. Do you?" responded Jackson.
جکسون پاسخ داد: هیچ نظری ندارم. شما؟
"The first television was invented back in 1927 by a man named Philo Farnsworth," explained Isabel. "Really? I didn't know that," said Jackson, clearly intrigued. "Yes, it's true," Isabel continued. "The first television was produced by RCA and it cost around $100. Can you imagine paying $100 for a television nowadays?" asked Isabel. Jackson laughed and shook his head.
ایزابل توضیح داد: اولین تلویزیون در سال ۱۹۲۷ توسط شخصی بهنام فیلو فارنسورث اختراع شد. جکسون که بهوضوح مجذوب شده بود گفت: واقعا؟ من این را نمیدانستم. ایزابل ادامه داد: بله، درست است. اولین تلویزیون توسط RCA تولید شد و حدود ۱۰۰ دلار قیمت داشت. آیا میتوانید تصور کنید که امروزه ۱۰۰ دلار برای یک تلویزیون بپردازید؟ جکسون خندید و سرش را تکان داد.
"How did every home get a television?" asked Jackson. Isabel replied, "At first, only the wealthy could afford a television set, but over time, they became more affordable and accessible to everyone. In the 1950s, almost every home in America had a television."
جکسون پرسید. چطور سر و کله تلویزیون در هر خانهای پیدا شد؟ ایزابل پاسخ داد: در ابتدا فقط افراد ثروتمند میتوانستند تلویزیون بخرند، اما بهمرور زمان برای همه مقرونبهصرفهتر و در دسترستر شد. در دهه ۱۹۵۰ تقریباً همه خانههای آمریکا تلویزیون داشتند.
"It's amazing," Jackson said. "I remember years ago watching black and white television on our little TV," she recalled. "Yes, and today we have fancy flat screens with hundreds of channels to choose from," said Isabelle. It's amazing how much technology has changed over the years."
جکسون گفت: شگفتانگیز است. او یادآور شد: به یاد میآورم که در سالهای خیلی دور، در تلویزیون کوچکمان به تماشای برنامههای تلویزیونی سیاه و سفید مینشستم. ایزابل گفت: بله، و امروزه ما صفحههای مسطح شیک با صدها کانال برای انتخاب داریم. شگفتانگیز است که چقدر تکنولوژی در طول سالها تغییر کرده است.
"I think television has definitely changed the way we live and communicate with one another," said Jackson. "I agree," replied Isabel. "Television has become a central part of our daily lives, providing entertainment and information to people all around the world."
جکسون گفت: من فکر میکنم تلویزیون قطعاً شیوه زندگی و ارتباط ما با یکدیگر را تغییر داده است. ایزابل پاسخ داد: موافقم. تلویزیون به بخش بزرگی از زندگی روزمره ما تبدیل شده است و سرگرمی و اطلاعات زیادی را برای مردم در سراسر جهان فراهم میکند.
As the conversation ended, they both agreed that television has come a long way since its invention in the 1920s, and it will continue to evolve and shape the world we live in.
همانطور که گفتوگو به پایان رسید، هر دو توافق کردند که تلویزیون از زمان اختراع خود در دهه ۱۹۲۰ راه طولانی را پیموده است و به تکامل و شکل دادن به جهانی که ما در آن زندگی میکنیم ادامه خواهد داد.
مکالمه انگلیسی درباره تلویزیون بین کوپر و لوکاس
کوپر قصد خرید یک تلویزیون جدید را دارد. تعداد زیاد تلویزیون با مارکها و مدلهای مختلف او را حسابی گیج کرده است. برای همین به ملاقات دوستش لوکاس میرود و در این مکالمه انگلیسی درباره تلویزیون، از او راهنمایی میگیرد.
Cooper: Hey, Lucas! I need some advice. I'm planning to buy a new TV, and I don't know where to start. Can you guide me through it?
کوپر: هی، لوکاس! من به مشاوره نیاز دارم، قصد دارم یک تلویزیون جدید بخرم و نمیدانم از کجا شروع کنم.
آیا میتوانید در این زمینه من را راهنمایی کنید؟
Lucas: Of course! The first thing you should consider is your budget. How much are you willing to spend on a TV?
لوکاس: البته! اولین چیزی که باید در نظر بگیرید بودجه خود است. چقدر حاضرید برای تلویزیون هزینه کنید؟
Cooper: I'm thinking of spending around $500-$700.
کوپر: من فکر میکنم بتوانم حدود ۵۰۰ تا ۷۰۰ دلار هزینه کنم.
Lucas: Alright, that's a good budget. Next, think about the size of the TV. What size do you want?
لوکاس: خب، این بودجه مناسبی است. بعد اینکه، به اندازه تلویزیون فکر کنید. چه سایزی میخواهید؟
Cooper: I have a small living room, so I think a 40-50 inch TV would be perfect.
کوپر: من یک اتاق نشیمن کوچک دارم، بنابراین فکر میکنم یک تلویزیون ۴۰ تا ۵۰ اینچی عالی به نظر میرسد.
Lucas: That's a good size. Now, think about the picture quality. Do you want an LED, LCD or OLED TV?
لوکاس: اندازه خوبی است. حالا به کیفیت تصویر فکر کنید. آیا تلویزیون LED، LCD میخواهید یا OLED؟
Cooper: I'm not sure about the difference. Can you explain?
کوپر: من در مورد تفاوت آنها چیزی نمیدانم. میتوانید توضیح دهید؟
Lucas: Sure. An LED TV uses light-emitting diodes for backlighting, while an LCD TV uses cold cathode fluorescent lamps. An OLED TV, on the other hand, doesn't use backlighting at all, and instead, each pixel produces its own light.
لوکاس: حتما. تلویزیون LED از دیودهای ساطعکننده نور برای نور پسزمینه استفاده میکند، در حالی که تلویزیون LCD از لامپهای فلورسنت کاتد سرد استفاده میکند. از طرف دیگر تلویزیون OLED اصلا از نور پسزمینه استفاده نمیکند و در عوض هر پیکسل نور خود را تولید میکند.
Cooper: Oh, I see. So which one is better?
کوپر: اوه، متوجه شدم. خب، حالا کدوم بهتره؟
Lucas: It depends on your preference. LED TVs are cheaper, but the picture quality may not be as good as OLED TVs. However, OLED TVs are more expensive. So if you want good picture quality and are willing to spend a bit more, go for OLED.
لوکاس: این به ترجیح شما بستگی دارد. تلویزیونهای LED ارزانتر است اما کیفیت تصویر ممکن است بهخوبی تلویزیونهای OLED نباشد. با این حال، تلویزیونهای OLED گرانترند. بنابراین اگر کیفیت تصویر خوب میخواهید و در نظر دارید کمی بیشتر هزینه کنید، به سراغ OLED بروید.
Cooper: I think I'll go for the LED TV. And finally, what brand do you recommend? کوپر: فکر میکنم برم سراغ تلویزیون LED. و در آخر اینکه، شما چه برندی را پیشنهاد میکنید؟
Lucas: I recommend Samsung or LG. They have good LED TVs with good picture quality. Just make sure to check the resolution too. You should aim for 1080p or higher.
لوکاس: من سامسونگ یا ال جی را توصیه میکنم. تلویزیونهای LED خوب با کیفیت تصویر خوب دارند. فقط مطمئن شوید که وضوح را نیز بررسی کنید. باید وضوح 1080p یا بالاتر را هدف قرار دهید.
Cooper: Alright, got it. Thanks, Lucas! I'll keep all those things in mind when I go TV shopping.
کوپر: باشه، فهمیدم. ممنون لوکاس! وقتی برای خرید تلویزیون میروم، همه این موارد را در ذهن خواهم داشت.
Lucas: No problem! Enjoy your new TV!
لوکاس: خیلی هم خوب! از تلویزیون جدید خود لذت ببرید!
کلام آخر
در این مقاله به چند مکالمه انگلیسی درباره تلویزیون اشاره کردیم. مکالمه در این زمینه میتواند دربرگیرنده موارد مختلفی باشد که ما در اینجا در مورد تاریخچه تلویزیون، انواع مختلف آن در عصر حاضر، نقش آن در جوامع کنونی و ... چندین مکالمه را بررسی کردیم.
برای تقویت زبان انگلیسی، علاوه بر مرور مکالمات و تمرین آنها، پیشنهاد میکنیم مکالمه روزمره انگلیسی را جدی بگیرید. چرا که تاثیر زیادی در کیفیت مکالمههای انگلیسیتان دارد.