جشن کریسمس فرصتی است تا در سال جدید با شادی به گذشته و آیندهی خود نگاه کنید و لحظههای شیرین و گرمابخش زندگی خود را به اشتراک بگذارید. این جشن میتواند با آموزش مکالمهی انگلیسی نیز همراه باشد. در این مقاله چند مکالمهی انگلیسی در مورد جشن کریسمس را با هم مرور میکنیم.
مکالمهی انگلیسی در مورد جشن کریسمس بین اندرو و ادوارد
اندرو و ادوارد هر دو منتظر فرا رسیدن کریسمس هستند. در دیداری که با هم دارند در مورد برنامههای خود با یکدیگر صحبت میکنند و این گفتوگوی انگلیسی جذاب بین آنها شکل میگیرد:
Andrew: Hi Edward, how are you doing?
اندرو: سلام ادوارد، چطوری؟
Edward: I'm good, thanks. How about you?
ادوارد: من خوبم، ممنون. تو چطور؟
Andrew: I'm fine, too. I'm looking forward to the Christmas holidays. Do you have any plans?
اندرو: من هم خوبم. مشتاقانه منتظر تعطیلات کریسمسم. آیا برنامهای داری؟
Edward: Well, I'm going to visit my family in Norway. We have some traditional customs there that I enjoy.
ادوارد: خب، من به دیدن خانوادهام در نروژ میروم. ما در آنجا آداب و رسوم سنتی داریم که من از آنها لذت میبرم.
Andrew: Really? Like what?
اندرو: واقعا؟ مثل چی؟
Edward: For example, we hide our brooms and mops on Christmas Eve to prevent witches from stealing them and flying away. It's an old superstition, but it's fun to do.
ادوارد: برای مثال، ما جارو و گردگیرهایمان را در شب کریسمس پنهان میکنیم تا جادوگران نتوانند آنها را بدزدند و پرواز کنند. این یک خرافهی قدیمی است، اما انجام دادن آن خوشایند است.
Andrew: Wow, that's interesting. I've never heard of that before.
اندرو: وای، این جالب است. من قبلا در مورد آن چیزی نشنیده بودم.
Edward: How about you? What do you do for Christmas?
ادوارد: تو چطور؟ برای کریسمس چه میکنی؟
Andrew: Well, I'm from Australia, so it's summer there. We usually have a barbecue on the beach and go surfing. Sometimes we wear Santa hats and decorate our surfboards with tinsel.
اندرو: خب، من اهل استرالیا هستم، پس آنجا تابستان است. معمولا روی ساحل باربیکیو میکنیم و موجسواری میرویم. گاهی اوقات کلاه سانتا را میپوشیم و تختههای موجسواریمان را با حلزون تزیین میکنیم.
Edward: That sounds awesome. I wish I could experience a warm Christmas someday.
ادوارد: عالی به نظر میرسد. کاش میتوانستم روزی کریسمس گرم را تجربه کنم.
Andrew: Maybe you can visit me next year. I'd love to show you around.
اندرو: شاید بتوانی سال آینده به من سر بزنی. من دوست دارم اطراف را به شما نشان دهم.
Edward: That would be great. Thanks for the invitation.
ادوارد: عالی خواهد بود. برای دعوتت متشکرم.
Andrew: You're welcome. Merry Christmas, Edward.
اندرو: خواهش میکنم. کریسمس مبارک، ادوارد.
Edward: Merry Christmas, Andrew.
ادوارد: کریسمس مبارک اندرو.
مکالمهی انگلیسی در مورد جشن کریسمس بین امیلی و برایان
امیلی و برایان هر دو مشغول آماده شدن برای کریسمس هستند. موضوع صحبت آنها در مورد کادوهای کریسمس است. برایان در خرید هدیه مشکل دارد و امیلی پیشنهادهای جذابی به او میدهد. به این مکالمهی جالب، توجه کنید:
Emily: Hi Brian, how are you doing?
امیلی: سلام برایان، حالت چطوره؟
Brian: I'm good, thanks. How about you?
برایان: من خوبم، ممنون. تو چطوری؟
Emily: I'm fine, just busy with preparing for Christmas. Have you done your shopping yet?
امیلی: من خوبم، فقط مشغول آماده شدن برای کریسمس هستم. آیا خرید خود را انجام دادهای؟
Brian: Not really, I'm still looking for some gift ideas. Do you have any suggestions?
برایان: نه واقعا، هنوز دنبال چند ایده برای هدیه هستم. آیا پیشنهادی داری؟
Emily: Well, it depends on who you are buying for. What kind of gifts do you like to give?
امیلی: خب، بستگی به این دارد که برای چه کسی میخری. دوست داری چه نوع هدایایی بدهی؟
Brian: I like to give something useful and meaningful, something that shows I care about the person.
برایان: دوست دارم چیزی مفید و معنیدار بدهم، چیزی که نشان دهد به آن شخص اهمیت میدهم.
Emily: I see. Well, I think you can't go wrong with a personalized gift. You know, something that has their name or a special message on it.
امیلی: میفهمم. خب، من فکر میکنم یک هدیهی شخصی همیشه جواب میدهد. میدانی، چیزی که نام یا پیام خاصی روی آن است.
Brian: That sounds nice. What kind of personalized gifts do you have in mind?
برایان: خوب به نظر میرسد. چه نوع هدیهی شخصی در ذهن داری؟
Emily: You could try giving a ceramic coaster set to someone who likes to drink tea or coffee. Or a fabric covered wooden spoon to someone who loves to cook. Or a lavender bath bomb to someone who needs to relax.
امیلی: میتوانی برای کسی که دوست دارد چای یا قهوه بنوشد یک ست زیرلیوانی سرامیکی هدیه بدهی. یا برای کسی که عاشق آشپزی است یک قاشق چوبی پوشیده شده با پارچه. یا برای کسی که نیاز به آرامش دارد یک بمب حمام اسطوخودوس.
Brian: Wow, those are some great ideas. Where did you find them?
برایان: وای، اینها چه ایدههای خوبی هستند. از کجا پیداشون کردی؟
Emily: I found them on a website called Uncommon Goods. They have a lot of unique and creative gifts for all occasions.
امیلی: من آنها را در وبسایتی بهنام کالاهای غیرمعمول پیدا کردم. برای همهی مناسبتها هدایای منحصربهفرد و خلاقانهی زیادی دارند.
Brian: I'll have to check it out. Thanks for the tip, Emily.
برایان: من باید آن را بررسی کنم. ممنون از راهنماییات امیلی.
Emily: You're welcome, Brian. I hope you find something you like. And Merry Christmas!
امیلی: خواهش میکنم، برایان. امیدوارم چیزی را که میخواهی، پیدا کنی و کریسمس مبارک!
Brian: Merry Christmas to you too, Emily!
برایان: کریسمس به تو هم مبارک، امیلی!
مکالمهی انگلیسی در مورد جشن کریسمس بین آماندا و کوین
آماندا دوستی غیرمسیحی دارد و در مورد جشن کریسمس با او صحبت میکند. کوین تردید دارد که آیا او بهعنوان یک غیرمسیحی میتواند کریسمس را جشن بگیرد یا نه. آماندا در این رابطه توضیحات جالبی به کوین ارائه میدهد و این مکالمهی انگلیسی کاربردی بین آنها شکل میگیرد:
Amanda: Hi Kevin, do you have any plans for Christmas?
آماندا: سلام کوین، آیا برای کریسمس برنامهای داری؟
Kevin: Well, I'm not really celebrating it this year. You know, I'm not a Christian, so it doesn't mean much to me.
کوین: خب، من واقعا امسال آن را جشن نمیگیرم. میدانید، من مسیحی نیستم، بنابراین برای من اهمیت زیادی ندارد.
Amanda: Oh, I see. But you don't have to be a Christian to enjoy Christmas. It's more than just a religious holiday, don't you think?
آماندا: اوه، متوجه شدم. ولی نیاز نیست که مسیحی باشی تا از کریسمس لذت ببری. بیشتر از یک تعطیلات مذهبی است، نظرت چیه؟
Kevin: How do you mean?
کوین: منظورت چیه؟
Amanda: Well, Christmas is also a cultural and social event. It's a time to share gifts, spend time with family and friends, decorate the house, listen to music, watch movies, and have fun.
آماندا: خب، کریسمس یک رویداد فرهنگی و اجتماعی است. این زمان برای هدیه دادن، گذراندن وقت با خانواده و دوستان، تزیین خانه، گوش دادن به موسیقی، تماشای فیلم و تفریح است.
Kevin: I guess that's true, but I don't feel like I belong to that culture. I mean, Christmas is based on the birth of Jesus, right? And I don't believe in that.
کوین: درست است اما من احساس نمیکنم به آن فرهنگ تعلق داشته باشم. منظورم این است که کریسمس بر اساس تولد عیسی (ع) است، درست است؟ و من به آن اعتقاد ندارم.
Amanda: Actually, the date of December 25 is not really the historical date of Jesus' birth. It was chosen by the early Christian church to coincide with the pagan festivals of the winter solstice. Many of the customs and traditions of Christmas, such as the tree, the wreath, the mistletoe, and the Yule log, have their origins in ancient cultures.
آماندا: در واقع، تاریخ ۲۵ دسامبر واقعا تاریخ واقعی تولد عیسی (ع) نیست. این تاریخ توسط کلیسای اولیهی مسیحیت برای همزمانی با جشنهای بتپرستانهی انقلاب زمستانی انتخاب شد. بسیاری از آداب و رسوم کریسمس، مانند درخت، تاج گل، دارواش و چوب یول، ریشه در فرهنگهای باستانی دارند.
Kevin: Really? I didn't know that.
کوین: واقعا؟ من این را نمیدانستم.
Amanda: Yeah, Christmas is a mix of different influences and meanings. It's not just one thing. It can be whatever you want it to be. For me, it's a time to celebrate love, peace, and joy. And I think anyone can appreciate that, regardless of their religion or background.
آماندا: بله، کریسمس ترکیبی از تاثیرات و معانی مختلف است. این فقط یک چیز نیست. میتواند هر چیزی که شما میخواهید باشد. برای من، زمان جشن گرفتن عشق، صلح و شادی است و من فکر میکنم که هر کسی میتواند بدون در نظر گرفتن دین یا پیشینهاش قدردان آن باشد.
Kevin: Hmm, you make a good point. Maybe I should give Christmas a chance. It does sound like a nice way to end the year and start a new one.
کوین: هوم، به نکتهی خوبی اشاره کردی. شاید باید به کریسمس فرصت بدهم. به نظر راه خوبی برای پایان دادن به سال و شروع سالی جدید است.
Amanda: I'm glad you think so. Maybe you can join me and my family for Christmas dinner. We'd love to have you.
آماندا: خوشحالم که اینطور فکر میکنی. شاید بتوانی برای شام کریسمس به من و خانوادهام بپیوندی. ما دوست داریم تو را کنارمان داشته باشیم.
Kevin: Thank you, Amanda. That's very kind of you. I'd love to join you.
کوین: ممنونم، آماندا. این از لطف و محبت توست. خوشحال میشم با شما بیام.
Amanda: Great. Then it's settled. Merry Christmas, Kevin.
آماندا: عالیه. پس توافق شد. کریسمس مبارک، کوین.
Kevin: Merry Christmas, Amanda.
کوین: کریسمس مبارک، آماندا.
مکالمهی انگلیسی در مورد جشن کریسمس بین جولیا و هری
جولیا و هری در مورد تاثیر جشن کریسمس در بهبود ارتباطات و افزایش دوستیها با هم صحبت میکنند. به این مکالمهی انگلیسی توجه کنید:
Julia: Hi Harry, how are you doing?
جولیا: سلام هری، حالت چطوره؟
Harry: I'm fine, thanks. How about you?
هری: من خوبم، ممنون. تو چطوری؟
Julia: I'm good too. I'm looking forward to Christmas. Do you have any plans?
جولیا: من هم خوبم. مشتاقانه منتظر کریسمسم. آیا برنامهای داری؟
Harry: Well, I'm going to visit my family and spend some time with them. What about you?
هری: خب، من میروم به خانوادهام سر بزنم و مدتی را با آنها بگذرانم. تو چطور؟
Julia: I'm going to a Christmas party with some friends. It's going to be fun.
جولیا: من با چند دوست به یک مهمانی کریسمس میرویم. قرار است سرگرمکننده باشد.
Harry: That sounds nice. I think Christmas is a great time to socialize and make new friends.
هری: به نظر قشنگه. فکر میکنم کریسمس زمان خوبی برای معاشرت و پیدا کردن دوستان جدید است.
Julia: I agree. Christmas is a time of joy and peace. It's also a time to show kindness and generosity to others.
جولیا: موافقم. کریسمس زمان شادی و آرامش است. همچنین زمانی برای نشان دادن مهربانی و سخاوت به دیگران است.
Harry: Yes, I think Christmas can improve our relationships and friendships. It can help us to appreciate what we have and share it with others.
هری: بله، من فکر میکنم کریسمس میتواند روابط و دوستیهای ما را بهبود بخشد. این میتواند به ما کمک کند قدر آنچه را داریم بدانیم و آن را با دیگران به اشتراک بگذاریم.
Julia: Exactly. I think Christmas can make us happier and more connected. It can also teach us to be more grateful and forgiving.
جولیا: دقیقا. من فکر میکنم کریسمس میتواند ما را شادتر و متحدتر کند. همچنین میتواند به ما بیاموزد که بیشتر سپاسگزار و بخشنده باشیم.
Harry: I'm glad we share the same view on Christmas. I think it's a wonderful holiday.
هری: خوشحالم که در کریسمس همین دیدگاه را داریم. فکر میکنم تعطیلات فوقالعادهای است.
Julia: Me too. I hope you have a merry Christmas and a happy new year.
جولیا: من هم همینطور. امیدوارم کریسمس خوشی داشته باشی و سال نوت مبارک.
Harry: Thank you. I wish you the same.
هری: ممنون. من هم برایت همین آرزو را دارم.
سخن پایانی
در این مقاله چند مکالمهی انگلیسی در مورد جشن کریسمس را بررسی کردیم. جشن کریسمس نهتنها فرصتی برای جشن گرفتن، بلکه زمان مناسبی است تا در مکالمهی روزمرهی انگلیسی نیز پیشرفت کنیم. بنابراین جشن کریسمس را برای یادگیری زبان انگلیسی و برقراری ارتباطات قوی با دیگران، از دست ندهید.