اولین ملاقات میتواند شامل موارد مختلفی باشد، از قرارهای کاری گرفته تا عاشقانه و... هر کدام شروعی برای بار اول دارند. در کنار اینکه حفظ ظاهر آراسته و زبان بدن مناسب در اولین قرار ملاقات بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد، تسلط به زبان انگلیسی هم در زمانی که با یک فرد انگلیسیزبان ملاقات میکنید، نقش مهمی بازی میکند. بنابراین آموزش مکالمه انگلیسی را جدی بگیرید.
مکالمه انگلیسی در اولین ملاقات بین مایکل و الیزابت
مایکل و الیزابت، ماه گذشته، آنلاین با یکدیگر آشنا شدند. این زوج علاقهمند، امروز در کافه به ملاقات یکدیگر رفتهاند و در ادامه این مکالمه انگلیسی در اولین ملاقات آنها شکل میگیرد.
Michael: Hi Elizabeth, I'm so excited to finally meet you in person. You look absolutely stunning!
مایکل: سلام الیزابت، من خیلی هیجانزدهام که بالاخره شما را از نزدیک ملاقات کردم. کاملا خیرهکننده به نظر میرسید!
Elizabeth: Hi Michael, it’s great to meet you too. You’re looking pretty handsome yourself!
الیزابت: سلام مایکل، من هم از آشنایی با شما خیلی خوشحالم. خودت هم خیلی خوشتیپی!
Michael: So, tell me, what do you do for work?
مایکل: خب، به من بگو، به چه کاری مشغولی؟
Elizabeth: Well, I'm an environmental engineer. I have always been passionate about the environment and doing things that will keep our world healthy for future generations. How about you, Michael?
الیزابت: خب، من مهندس محیطزیستم. همیشه در مورد محیطزیست و انجام کارهایی که باعث سالم ماندن دنیای ما برای نسلهای آینده میشود، علاقهمند بودهام. تو چطور، مایکل؟
Michael: That’s really cool, Elizabeth. I work as a graphic designer for a marketing firm. I love creating visuals that help companies achieve their goals.
مایکل: این واقعا عالی است، الیزابت. من به عنوان طراح گرافیک در یک شرکت بازاریابی کار میکنم. عاشق خلق تصاویری هستم که به شرکتها کمک میکند تا به اهداف خود برسند.
Elizabeth: Wow, that's great. Although this is not my field and expertise, I have always been interested in marketing and creative design. How did you get into graphic design?
الیزابت: وای، این عالی است. با وجود اینکه چنین چیزی در رشته و تخصص من قرار ندارد، اما همیشه بازاریابی و طراحی خلاقانه برایم جالب بوده است. چگونه وارد طراحی گرافیک شدید؟
Michael: Well, it's actually a funny story. When I was in high school, I was obsessed with creating flyers and posters for events. My friends and I used to make bets with each other that we could come up with a creative and interesting design for the invitations first, and most of the time I won!
مایکل: خوب، این در واقع داستان خندهداری است. زمانی که در دبیرستان تحصیل میکردم، وسواس زیادی به ایجاد آگهی و پوستر برای رویدادها داشتم. من و دوستانم سر اینکه بتوانیم زودتر طراحی خلاقانه و جالبی برای دعوتنامهها انجام بدهیم، با یکدیگر شرطبندی میکردیم و در بیشتر اوقات من برنده بودم!
Elizabeth: Haha, that’s amazing! It sounds like you were destined for a career in design.
الیزابت: هاها، این شگفتانگیز است! به نظر میرسد که شما برای حرفهای در طراحی ساخته شدهاید.
Michael: Maybe so! What about your interests outside of work?
مایکل: شاید اینطور باشه! خارج از بحث کار، به چه چیزهایی دیگری علاقه دارید؟
Elizabeth: I love to hike and explore nature. It’s important for me to get outside and connect with the world around us. What about you?
الیزابت: من عاشق پیادهروی و کشف طبیعتم. برای من مهم است که به بیرون بروم و با دنیای اطرافمان ارتباط برقرار کنم. تو چطور؟
Michael: I’m actually really into cooking. I find it so therapeutic and relaxing. Plus, it’s always great to enjoy a good meal with friends and family.
مایکل: من واقعاً به آشپزی علاقه دارم. آن را بسیار تسکیندهنده و آرامشبخش میدانم. بهعلاوه، لذت بردن از یک وعده غذایی خوب با دوستان و خانواده همیشه عالی است.
Elizabeth: That’s great! I love a good meal too. Do you have any signature dishes?
الیزابت: عالی است! من هم عاشق غذای خوبم. آیا خوراکی شاخصی هم میپزید؟
Michael: Hmm, well, my friends say that I make a mean lasagna. I’d love to cook for you sometime if you’d like.
مایکل: هوم، خوب، دوستانم میگویند که من لازانیا را خیلی خوب درست میکنم. اگر مایل بودید دوست دارم برای شما هم غذا درست کنم.
Elizabeth: That sounds wonderful, Michael. It's a cool idea. It was a very good date. It was really nice to get to know you better.
الیزابت: فوقالعاده است، مایکل. ایده باحالی است. قرار خیلی خوبی بود. واقعاً خوب بود که شما را بیشتر شناختم.
Michael: You too, Elizabeth. I hope we can continue this conversation again soon.
مایکل: همچنین، الیزابت. امیدوارم بهزودی بتوانیم دوباره این گفتوگو را ادامه دهیم.
مکالمه انگلیسی در اولین ملاقات بین ساموئل و جورج
جورج بهتازگی درخواست مصاحبه برای فعالیت در شرکت تسلا داده بود. طبق قرار قبلی، امروز به ملاقات مدیر استخدام شرکت، جناب ساموئل میرود و این ملاقات بین آنها شکل میگیرد.
Samuel: Good afternoon George, welcome to Tesla. I am the hiring manager, and I understand that you are here for a job interview. Is that right?
ساموئل: ظهر بخیر جورج، به تسلا خوش آمدید. من مدیر استخدام هستم و میدانم که شما برای مصاحبه شغلی اینجا هستید. درست است؟
George: Yes, that’s correct. I am interested in a job here at Tesla and hope to become part of the team.
جورج: بله، همینطوره. من به داشتن یک سمت در شرکت تسلا علاقهمندم و امیدوارم بخشی از تیم شوم.
Samuel: Great! Before we get started, I’d like to know a little bit about your background. What did you study in college, and where did you attend?
ساموئل: عالیه! قبل از شروع، مایلم کمی در مورد سابقه شما بدانم. در کدام دانشگاه درس خواندید و در کجا تحصیل کردید؟
George: I studied Mechanical Engineering at Georgia Tech.
جورج: من در رشته مهندسی مکانیک در جورجیا تک، تحصیل کردم.
Samuel: That’s impressive. After graduating, what companies have you worked for, and what was your job role?
ساموئل: قابلتوجهه. بعد از فارغالتحصیلی در چه شرکتهایی کار کردهاید و سمت شما چه بوده است؟
George: I started at Ford, where I was responsible for product design. Later on, I moved to Tesla’s biggest competitor, Toyota, where I was a quality control specialist.
جورج: من از فورد شروع کردم، جایی که مسئول طراحی محصول بودم. بعداً به بزرگترین رقیب تسلا، شرکت تویوتا رفتم، جایی که متخصص کنترل کیفیت بودم.
Samuel: Interesting. How many years of experience do you have working in this industry?
ساموئل: جالبه. چند سال سابقه کار در این صنعت را دارید؟
George: I have a total of eight years of experience.
جورج: من در مجموع هشت سال تجربه دارم.
Samuel: Perfect. Now, George, what are some of your hobbies, and what do you do during your free time?
ساموئل: خوبه. حالا، جورج، چه سرگرمیهایی دارید و در اوقات فراغت خود چه میکنید؟
George: I enjoy reading and traveling, and I’ve also started learning to play the piano recently.
جورج: من از مطالعه و سفر لذت میبرم و همچنین اخیراً شروع به یادگیری نواختن پیانو کردهام.
Samuel: Very impressive. How old is George now and are you married or single?
ساموئل: بسیار تاثیرگذار بود. جورج چند سالته و اینکه متاهل هستی یا مجرد؟
George: I’m 34, and I’m happily married with two kids.
جورج: من ۳۴ دارم و ازدواج موفق و دو فرزند دارم.
Samuel: Great. George, how would you rate your communication skills, and what is your work style?
ساموئل: عالیه جورج، مهارتهای ارتباطی خود را چگونه ارزیابی میکنید و سبک کاری شما چیست؟
George: I am very comfortable speaking to individuals at all levels and possess excellent written communication skills. I also have a great attention to detail and can work independently.
جورج: من خیلی راحت با افراد در همه سطوح صحبت میکنم و مهارتهای ارتباطی نوشتاری عالی دارم. من همچنین به جزئیات توجه زیادی دارم و میتوانم بهصورت مستقل کار کنم.
Samuel: That sounds excellent. Now, last but not least, can you tell me what are your long-term goals and aspirations in your career?
ساموئل: عالی به نظر میرسد. حالا، نکته پایانی و مهم، میتوانید به من بگویید اهداف و آرزوهای بلندمدت شما در حرفهتان چیست؟
George: I want to be able to lead a team of engineers at Tesla and contribute to the advancement of green technology in the world.
جورج: میخواهم بتوانم تیمی از مهندسان را در تسلا رهبری کنم و در پیشرفت فناوری سبز در جهان سهیم باشم.
Samuel: That's fantastic, George. Based on our conversation, I can tell that you’re a great fit for Tesla, and I look forward to working with you.
ساموئل: این فوقالعاده است، جورج. بر اساس گفتوگوی ما، میتوانم بگویم که شما برای تسلا مناسبید و من مشتاقانه منتظر همکاری با شما هستم.
George: Thank you for this opportunity, Samuel.
جورج: از شما برای این فرصت متشکرم، ساموئل.
مکالمه انگلیسی در اولین ملاقات بین معلم و دانشآموزان
النا چند سالی است که بهعنوان آموزگار مقطع ابتدایی انجام وظیفه میکند. در شروع سال تحصیلی جدید به کلاس رفته و این مکالمه انگلیسی در اولین ملاقات بین او و دانشآموزان کلاس صورت میگیرد.
Elena: Hello everyone! My name is Elena and I am your primary school teacher for this year. I am really excited to be teaching you all.
النا: سلام به همه! اسم من النا است و امسال معلم دبستان شما هستم. واقعا هیجانزدهام که به همه شما آموزش میدهم.
Student 1: Hi Ms. Elena, my name is Michael. I like to play football and video games. What about you?
دانشآموز ۱: سلام خانم النا، نام من مایکل است. من دوست دارم فوتبال و گیمهای ویدیویی بازی کنم. شما چطور؟
Elena: That sounds great Michael. As for me, I enjoy reading books and watching movies in my free time.
النا: به نظر عالی میاد مایکل. در مورد من، در اوقات فراغت از خواندن کتاب و تماشای فیلم لذت میبرم.
Student 2: My name is Sarah, Ms. Elena. I love dancing and singing.
دانشآموز ۲: خانم النا، اسم من سارا است. من عاشق رقص و آوازم.
Elena: That’s wonderful Sarah. I love music too. What kind of songs do you enjoy singing?
النا: این فوقالعاده است سارا. من هم عاشق موسیقیام. از خواندن چه نوع آهنگهایی لذت میبرید؟
Sarah: Mostly pop songs and Disney movie soundtracks.
سارا: بیشتر آهنگهای پاپ و موسیقی متن فیلمهای دیزنی.
Elena: Those are some of my favorites as well. Now, can each of you tell me a little about your academic status?
النا: اینها هم از موارد مورد علاقه من است. حالا هر کدام از شما کمی از وضعیت تحصیلی خود بگویید؟
Student 3: I am Alex, Ms. Elena. I love math and science, and I have been getting A’s in those subjects.
دانشآموز ۳: من الکس هستم، خانم النا. عاشق ریاضی و علوم هستم و در آن درسها نمره A میگیرم.
Elena: That’s fantastic, Alex. I hope we can continue to excel in those subjects together.
النا: فوقالعاده است، الکس. امیدوارم بتوانیم با هم در این موضوعات با موفقیت ادامه دهیم.
Student 4: My name is Emma, Ms. Elena. I have been struggling a bit in reading, but I’m hoping to improve this year.
دانشآموز ۴: اسم من اِما است خانم النا. من کمی در خواندن مشکل داشتم، اما امیدوارم امسال پیشرفت کنم.
Elena: Don’t worry, Emma. We will work on improving your reading skills together. And remember, it’s important to ask for help when you need it.
النا: نگران نباش اِما. ما با هم روی بهبود مهارتهای خواندن شما کار میکنیم. و به یاد داشته باشید، درخواست کمک در زمان نیاز بسیار مهم است.
Student 5: Hi Ms. Elena, my name is Jason. I have been getting good grades in all my subjects.
دانشآموز ۵: سلام خانم النا، نام من جیسون است. من در تمام دروسم نمرات خوبی کسب کردهام.
Elena: That’s great, Jason. Keep up the good work. And don’t forget to challenge yourself and try new things this year.
النا: عالیه جیسون. به کار خود ادامه دهید. و فراموش نکنید که امسال خودتان را به چالش بکشید و چیزهای جدیدی را امتحان کنید.
Student 6: My name is Olivia, Ms. Elena. I love art and writing, and I have been working on improving my grammar and spelling.
دانشآموز ۶: خانم النا، نام من اولیویا است. من عاشق هنر و نوشتن هستم و روی بهبود دستور زبان و املای خود کار کردهام.
Elena: That’s wonderful, Olivia. I’m sure we will have many opportunities for you to show off your artistic and writing skills this year.
النا: فوقالعاده است، اولیویا. من مطمئنم که امسال فرصتهای زیادی برای شما داریم تا مهارتهای هنری و نویسندگی خود را به رخ بکشید.
Overall, I’m so happy to have all of you in my class this year, and I’m looking forward to getting to know each of you better. Remember to always do your best, ask for help when you need it, and most importantly, have fun learning!
بسیار خوشحالم که امسال شما را در کلاسم دارم و مشتاقانه منتظرم که هر یک از شما را بهتر بشناسم. به یاد داشته باشید که همیشه بهترینِ خود باشید، در صورت نیاز هم کمک بخواهید و مهمتر از همه، از یادگیری لذت ببرید!
کلام آخر
در این مقاله با بررسی ۳ مکالمه انگلیسی در اولین ملاقات، خاطر نشان کردیم که چگونه میتوانید با دیگران در اولین برخورد به بحث و گفتوگو بپردازید.
به خاطر داشته باشید مکالمه روزمره انگلیسی را نیز فراموش نکنید. چون تنها در اینصورت میتوانید به شکلی موثرتر با افراد انگلیسیزبان در اولین قرار، ملاقات کنید.