مکالمه انگلیسی در قطار از آن گفتگوهایی است که همه ما هنگام سفر با قطار تجربه میکنیم. این مکالمه ارتباطی با مکالمه انگلیسی در ایستگاه قطار برای گرفتن بلیط و حمل چمدانها ندارد و مربوط به گفتگوهایی است که داخل قطار و بین مسافرها صورت میگیرد. از این رو آموزش مکالمه انگلیسی در این زمینه بسیار کاربردی است.
در این مقاله چند مکالمه انگلیسی در قطار را با هم بررسی میکنیم. با بررسی این مکالمهها و توجه به مفهوم آنها میتوانید در قطار با افراد مختلف صحبت کنید و اوقات خوشی را برای خود رقم بزنید؛ بنابراین خواندن این مطلب کاربردی را به شما توصیه میکنیم.
مکالمه انگلیسی در قطار بین کریستین و توماس
کریستین و توماس دو مسافر یک قطار هستند که یکدیگر را نمیشناسند. به طور اتفاقی با هم برخورد میکنند و این مکالمه جالب بین آنها شکل میگیرد. به این مکالمه انگلیسی در قطار توجه کنید:
Christian: Excuse me. May I ask where are you going?
کریستین: ببخشید. میتونم بپرسم کجا میری؟
Thomas: I'm going to London for the wedding of one of my distant relatives. Where is your destination?
توماس: من برای عروسی یکی از اقوام دورم به لندن میروم. مقصد تو کجاست؟
Christian: I'm also going to London. Of course, I'm not as lucky as you and I have not been invited to the wedding. I have to be at the university on Saturday to present my doctoral thesis.
کریستین: من هم به لندن میروم. البته مثل شما خوششانس نیستم و به عروسی دعوت نشدهام. برای ارائه پایاننامه دکتری باید شنبه در دانشگاه باشم.
Thomas: Wow great, let me introduce myself. My name is Thomas.
توماس: وای عالیه، اجازه بده خودم رو معرفی کنم. اسم من توماس است.
Christian: My name is Christian. Nice to meet you Thomas.
کریستین: نام من کریستین است. از آشنایی با شما خوشحالم توماس.
Thomas: Have you traveled by this train before?
توماس: آیا قبلا با این قطار سفر کردهای؟
Christian: Yes. Because I study in London, I take this train every month.
کریستین: آره. چون در لندن درس میخوانم، هر ماه سوار این قطار میشوم.
Thomas: Oh that's great. I heard that the coffees on this train are wonderful. Is this true?
توماس: آه، این خیلی عالیه. شنیدهام که قهوههای این قطار فوق العاده است. آیا این درست است؟
Christian: It is exactly like that. Let's order coffee together.
کریستین: دقیقا همینطوره بیا با هم قهوه سفارش بدیم.
Thomas: A cup of coffee with a piece of chocolate cake is wonderful.
توماس: یک فنجان قهوه با یک تکه کیک شکلاتی فوق العاده است.
Christian: We pass through a tunnel here. Better to wait because we lose our balance in the dark.
کریستین: اینجا از یک تونل عبور میکنیم. بهتر است صبر کنیم چون در تاریکی تعادل خود را از دست میدهیم.
Thomas: How interesting that you are familiar with all the routes. You are very experienced.
توماس: چقدر جالب که با همه مسیرها آشنایی دارید. شما بسیار باتجربه هستید.
Christian: If you ride this train every week, you will become an experienced person. Now we can go to the train coffee shop.
کریستین: اگر هر هفته سوار این قطار شوید، باتجربه میشوید. حالا میتوانیم به کافیشاپ قطار برویم.
Thomas: Let's go.
توماس: بزن بریم.
جملهها و اصطلاحات مهم مکالمه انگلیسی در قطار
May I ask where are you going?
در مکالمه انگلیسی در قطار برای باز کردن صحبت با فرد غریبه میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
I'm going to London for the wedding of one of my distant relatives.
با این جمله میتوانید در مورد اینکه کجا میروید به فرد مقابل خود توضیح دهید.
Let me introduce myself.
وقتی یخ گفتگویتان باز شد میتوانید برای معرفی خودتان از این عبارت استفاده کنید.
Have you traveled by this train before?
وقتی میخواهید در مورد تجربه سفر با قطار طرف مقابل خود اطلاعاتی به دست آورید میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
I heard that the coffees on this train are wonderful.
وقتی کمی از گفتگویتان میگذرد و نمیدانید چه باید بگویید میتوانید از قهوه حرف بزنید. از این جمله به عنوان نمونه استفاده کنید.
You are very experienced.
وقتی طرف مقابلتان بسیار باتجربه است برای بیان آن میتوانید این عبارت را به کار بگیرید.
Let's go.
وقتی کمی با طرف مقابل خود صمیمی میشوید و قرار است برای نوشیدن قهوه همراهش بروید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
مکالمه انگلیسی در قطار بین دو مسافر هندی
دو مسافر هندی سوار قطاری میشوند که کیفیت بسیار پایینی دارد. این مکالمه انگلیسی در قطار بین آنها شکل میگیرد:
First passenger: I didn't think this train would be so crowded.
مسافر اول: فکر نمیکردم این قطار اینقدر شلوغ باشد.
Second Passenger: I think this is the first time you board this train.
مسافر دوم: فکر میکنم این اولین باری است که سوار این قطار میشوید.
First passenger: Yes. I couldn't find a first class ticket, so I took this train.
مسافر اول: آره. من نتوانستم بلیط درجه یک پیدا کنم، بنابراین سوار این قطار شدم.
Second Passenger: Of course, this train is not as bad as you think. A little further on, the passengers get off and the train becomes empty.
مسافر دوم: البته این قطار آنقدرها هم که فکر میکنید بد نیست. کمی جلوتر مسافران پیاده میشوند و قطار خالی میشود.
First passenger: I hope so. I can't stand crowds and noise at all.
مسافر اول: امیدوارم اینطور باشد. اصلا تحمل شلوغی و سر و صدا را ندارم.
Second Passenger: Why didn't you travel by plane?
مسافر دوم: چرا با هواپیما سفر نکردی؟
First passenger: Plane tickets are very expensive. If I traveled by plane, I would lose a month's salary.
مسافر اول: بلیط هواپیما بسیار گران است. اگر با هواپیما سفر میکردم حقوق یک ماهم را از دست میدادم.
ادامه مکالمه انگلیسی در قطار
Second Passenger: I understand. When passengers disembark, village women sell local foods, sweets, and drinks inside the train. Be sure to try it to relieve your fatigue.
مسافر دوم: درک میکنم. هنگام پیاده شدن مسافران، زنان روستایی در داخل قطار غذاهای محلی، شیرینی و نوشیدنی میفروشند. برای رفع خستگی حتما آن را امتحان کنید.
First passenger: Oh thanks for saying, I did not know.
مسافر اول: اوه ممنون که گفتی، نمیدانستم.
Second Passenger: You're welcome. Let me know if you need help. I go to the next wagon.
مسافر دوم: خواهش میکنم. اگر به کمک نیاز داشتی خبرم کن. من به واگن بعدی میروم.
First passenger: Thanks. Your words made me feel better.
مسافر اول: ممنون. حرفات حالم رو بهتر کرد.
جملات و اصطلاحات مکالمه انگلیسی در قطار
I didn't think this train would be so crowded.
در مکالمه انگلیسی در قطار برخی از مسافرها در جریان سوار شدن اذیت میشوند و به این شکل مکالمه خود را با یک فرد غریبه آغاز میکنند.
I think this is the first time you board this train.
اگر یک غریبه با گلایه و ناراحتی صحبت خود را با شما شروع کرد میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
This train is not as bad as you think.
در مکالمه انگلیسی در قطار برای اینکه به یک مسافر ناراحت و عصبی احساس خوب بدهید میتوانید این عبارت را مورد استفاده قرار دهید.
Why didn't you travel by plane?
وقتی طرف مقابلتان از اینکه سوار قطار شده است احساس ناراحتی میکند، میتوانید با این جمله به گفتگوی خود با او جهت بدهید.
I understand. When passengers disembark, village women sell local foods, sweets, and drinks inside the train.
برای تغییر مسیر مکالمه و منتقل کردن حس خوب به مسافر نگران و عصبی میتوانید از این عبارت و جملههایی شبیه این استفاده کنید.
Let me know if you need help. I go to the next wagon.
این جمله نیز برای پایان دادن به یک مکالمه انگلیسی در قطار مناسب است.
مکالمه انگلیسی در قطار بین دو مسافر
دو مسافر سوار یک قطار به مقصد واشنگتن میشوند. یکی از آنها بلیط خود را گم میکند و این مکالمه بین او، مسافر غریبه و مامور جمعآوری بلیطها در قطار شکل میگیرد. به این مکالمه توجه کنید:
Passenger 1: Excuse me. You know what language that lady and gentleman speak.
مسافر ۱: ببخشید. شما میدانید آن خانم و آقا به چه زبانی صحبت میکنند.
Passenger 2: If I'm not mistaken, they speak German.
مسافر ۲: اگر اشتباه نکنم آلمانی صحبت میکنند.
Passenger 1: I thought they spoke French.
مسافر ۱: فکر کردم فرانسوی صحبت میکنند.
Passenger 2: My father is German, that's why I understood.
مسافر ۲: پدرم آلمانی است، برای همین فهمیدم.
Passenger 1: Wow this is great.
مسافر ۱: وای این عالیه.
Passenger 2: The conductor entered our section. Oh my god. It's not my ticket!
مسافر ۲: مسئول بلیط وارد بخش ما شد. اوه خدای من. بلیط من نیست!
Passenger 1: What do you mean? You better search your belongings, maybe the ticket will be found.
مسافر ۱: منظورتان چیه؟ بهتره وسایلتان را جستجو کنید، شاید بلیط پیدا بشه.
Passenger 2: Is not. I don't know where is my ticket. Oh my god.
مسافر ۲: نیست. نمیدونم بلیطم کجاست اوه خدای من.
Conductor: Please give your ticket.
مسئول بلیط: لطفا بلیط خود را بدهید.
Passenger 2: I'm very sorry, but I don't have a ticket.
مسافر ۲: خیلی متاسفم، ولی بلیط ندارم.
Conductor: Why did you board the train without a ticket?
مسئول بلیط: چرا بدون بلیط سوار قطار شدی؟
Passenger 2: Oh no. I bought a ticket, but no matter what I look for, I can't find it.
مسافر ۲: وای نه. بلیط خریدم اما هر چه میگردم پیدا نمیکنم.
Passenger 1: This sir is telling the truth. He has been looking for his ticket for several minutes.
مسافر ۱: این آقا راست میگه. چند دقیقهای است که دنبال بلیطش میگرده.
Conductor: There is no problem, you have to pay both the ticket and the fine. I will also write your name so that if you ride without a ticket next time, I will hand you over to the police.
مسئول بلیط: مشکلی نیست، هم بلیط و هم جریمه را باید پرداخت کنید. اسمت را هم مینویسم که اگر دفعه بعد بدون بلیط سوار شدی تحویل پلیس بدهم.
Passenger 2: Oh, thank you. I was relieved. Here you are.
مسافر ۲: اوه، متشکرم. خیالم راحت شد. بفرمایید.
Conductor: Be careful next time. I'm not always so kind.
مسئول بلیط: دفعه بعد مراقب باش. من همیشه آنقدر مهربان نیستم.
Passenger 2: Thanks.
مسافر ۲: ممنون.
جملهها و اصطلاحات مهم مکالمه انگلیسی در قطار
You know what language that lady and gentleman speak.
برای باز کردن مکالمه انگلیسی در قطار میتوانید از این عبارت و مشابه آن استفاده کنید.
Conductor.
این واژه به معنی «مسئول بلیط» و «بلیطچی» است که در مکالمه انگلیسی در قطار کاربرد دارد.
It's not my ticket!
وقتی در قطار هستید و بلیط شما گم میشود میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
Please give your ticket.
در مکالمه انگلیسی در قطار این عبارت توسط بلیطچی استفاده میشود.
There is no problem, you have to pay both the ticket and the fine.
مسئول بلیطها این جمله را برای کسی که بلیط خود را به همراه ندارد استفاده میکند.
I was relieved.
در مکالمه وقتی خیالتان از بابت بلیط راحت میشود میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
Be careful next time. I'm not always so kind.
مسئولان بلیط همیشه کمی با مسافرهای نگران شوخی میکنند و چنین عبارتی را به کار میگیرند.
جملات کاربردی برای مکالمه انگلیسی در قطار
جملههای کاربردی متنوعی برای مکالمه انگلیسی در قطار وجود دارند که میتوانید از آنها استفاده کنید. میتوانید این جملهها را برای گفتگوهای داخل قطار خود به کار بگیرید. به این جملهها و معانی آنها توجه کنید:
These days I feel very scared when traveling by train.
این روزها هنگام سفر با قطار خیلی احساس ترس میکنم.
Do you know which station is the first station that the train stops at?
آیا میدانید اولین ایستگاهی که قطار در آن توقف میکند کدام ایستگاه است؟
Is this train always so empty?
یا این قطار همیشه اینقدر خالی است؟
May I ask what book you are reading?
میتونم بپرسم چه کتابی میخونی؟
برای شروع مکالمه انگلیسی در قطار میتوانید از آن استفاده کنید.
Which side is the restaurant on the train?
رستوران قطار کدام سمت است؟
Where can I find a train doctor?
کجا میتوانم دکتر قطار را پیدا کنم؟
سخن پایانی
در این مقاله به بررسی مکالمه انگلیسی در قطار پرداختیم. این نوع از مکالمهها میتوانند بسیار متنوع باشند چرا که دست شما را برای صحبت در مورد موضوعات مختلف باز میگذارند. در این بین تمرین مکالمه روزمره انگلیسی نیز کمک زیادی به بهبود مکالمه انگلیسی در قطار میکند. اگر در کشورهای خارجی زیاد با قطار سفر میکنید فرصت گفتگو با افراد مختلف را از دست ندهید.