10 داستان کوتاه انگلیسی درباره دانشمندان

در این مقاله از زبانشناس به سراغ 10 تا از بهترین داستان های کوتاه انگلیسی در مورد دانشمندان بزرگ رفتیم.

امین خان زاده
امین خان‌ زاده
۱۰ ماه پیش آپدیت شد 
1.jpg

داستان های کوتاه انگلیسی درباره دانشمندان از جمله داستان‌های مناسب برای تقویت و یادگیری قدم به قدم زبان انگلیسی به خصوص برای افراد علاقه‌مند به علم به حساب می‌آیند. این داستان‌ها سرشار از شوق و اشتیاق انسان‌هایی بزرگ به علم است که منجر به اختراعات بزرگ می‌شود و تاثیر به سزایی در زندگی انسان‌ها می‌گذارد. در این مقاله از زبانشناس به سراغ 10 تا از بهترین داستان های کوتاه انگلیسی در مورد دانشمندان بزرگ رفتیم. در ضمن در قسمت داستان کوتاه انگلیسی می‌توانید داستان‌های مربوط به موضوعات دیگر را مطالعه کنید. لطفا تا انتها همراه زبانشناس باشید.

Albert Einstein Inspirational Story (داستان الهام بخش آلبرت انیشتین)

Albert Einstein was born on 14th March 1879 in Germany. His father was a well-known engineer and a salesman. He was born in a middle-class family and excelled beyond anybody’s imagination. He is still today known as the greatest genius mathematician and physicist who has ever lived. His early interest in physics and mathematics can be attributed to his father’s company that sold devices that ran on direct current.

آلبرت انیشتین در 14 مارس 1879 در آلمان به دنیا آمد. پدرش مهندس سرشناس و فروشنده بود. او در خانواده‌ای متوسط ​​به دنیا آمد و فراتر از تصور هر کسی بود. او هنوز هم به عنوان بزرگترین ریاضیدان و فیزیکدان نابغه‌ای که تا کنون زندگی کرده است، شناخته می‌شود. علاقه اولیه او به فیزیک و ریاضیات را می‌توان به شرکت پدرش نسبت داد که دستگاه‌هایی را که با جریان مستقیم برق کار می‌کردند، می‌فروخت.

When Albert was four, his mother discovered that he had a gift for understanding the mechanics of things just like his father; when he played with the compass his dying father gave him. It was Einstein’s mother who many say paved the way for the genius; she introduced him to the world of music that helped him broaden his mind. At the age of 11, he was discovered to be not only a Math’s prodigy but also a physics prodigy too. Much to his mother’s disbelief, he was never good at school, the things that were taught there were too bland for his taste.

وقتی آلبرت چهار ساله بود، هنگامی که با قطب نمایی که پدر در حال مرگش به او داده بود بازی کرد، مادرش متوجه شد که او نیز درست مانند پدرش استعدادی در درک مکانیک اشیا دارد. این مادر انیشتین بود که بسیاری می گویند راه را برای نابغه هموار کرد. او را با دنیای موسیقی آشنا کرد که به او کمک کرد ذهن خود را گسترش دهد. در سن 11 سالگی، او نه تنها یک اعجوبه ریاضی، بلکه یک اعجوبه فیزیک نیز بود. در کمال ناباوری مادرش، او هرگز در مدرسه خوب نبود، چیزهایی که در آنجا آموزش داده می‌شد برای ذائقه او خیلی بی‌مزه بود.

Some might hate him for doing this but at the age of 16, he revoked his own country’s citizenship so that he could not be forced to join the army. He then went to Switzerland and failed a school entrance exam because of poor French skills. Undeterred by this failure, he took a year to perfect his skill and then attended Polytechnic to study the subjects he loved so much; Maths and Physics. After graduating he could not find any suitable position. It was in 1902 that he got a shot at joining the Swiss Patent Office; it was there that he conducted research and presented the public with theories that shook and broke open the laws of Physics.

شاید برخی از او به خاطر انجام این کار متنفر باشند، اما در سن 16 سالگی، شهروندی کشورش را لغو کرد تا مجبور نباشد به به ارتش بپیوندد. سپس به سوئیس رفت و در امتحان ورودی مدرسه به دلیل مهارت ضعیف زبان فرانسه مردود شد. او که از این شکست دلسرد نشده بود، یک سال طول کشید تا مهارت خود را کامل کند و سپس به پلی تکنیک رفت تا موضوعاتی را که بسیار دوست داشت، مطالعه کند؛ یعنی ریاضی و فیزیک. پس از فارغ التحصیلی نتوانست موقعیت مناسبی پیدا کند. در سال 1902 بود که او برای پیوستن به اداره ثبت اختراع سوئیس تلاش کرد. در آنجا بود که او تحقیقاتی انجام داد و نظریه‌هایی را به مردم ارائه کرد که قوانین فیزیک را تکان داد و آن‌ها را شکست.

He published a lot of papers in 1905 and became revered amongst the scholars of physics, but it was his General Theory of Relativity that planted him securely amongst the line (or some would say the forefront) of geniuses. But his success was marred when propaganda was started against him and he was marked as both an anti-German and a Jew. Einstein did not waste his time worrying about any of this; he knew that in order to succeed in this world by bringing in new concepts, he would always have to face vigorous opposition before people accepted him. Had Einstein let the ramblings of a few men get to him every time, we would not have benefited from his genius at all.

او مقالات زیادی را در سال 1905 منتشر کرد و در میان دانشمندان فیزیک مورد احترام قرار گرفت، اما این نظریه نسبیت عام او بود که او را در میان خط (یا برخی می‌گویند خط مقدم) نوابغ جای داد. اما موفقیت او زمانی خدشه دار شد که تبلیغاتی علیه او آغاز شد و او هم به عنوان یک ضد آلمانی و هم یهودی شناخته شد. انیشتین وقت خود را با نگرانی در مورد این‌ها تلف نکرد. او می‌دانست که برای موفقیت در این دنیا با آوردن مفاهیم جدید، همیشه باید با مخالفت‌های شدید پیش از پذیرش مردم روبرو شود. اگر انیشتین اجازه می‌داد هر بار سر و صداهای چند مرد به او برسد، ما اصلاً از نبوغ او بهره نمی‌بردیم.

Sir Isaac Newton (اسحاق نیوتن)

It’s the year 1642. The place is a village called Woolsthorpe. It is in the Lincolnshire district of England. Hannah gives birth to a child. Unfortunately, his father died just before his birth. After three years, his mother marries a wealthy person & they move to another place. Newton is with his grandmother. Newton is very weak. Physically as well as mentally. His grandparents enrolled him in a school. But, Newton is not so good at studies.

سال 1642 است. این مکان روستایی است به نام Woolsthorpe. در ناحیه لینکلن شایر انگلستان محسوب می‌شود. هانا فرزندی به دنیا می آورد. متاسفانه پدرش درست قبل از تولدش فوت کرد. مادرش پس از سه سال با یک فرد ثروتمند ازدواج می‌کند و آن‌ها به جای دیگری نقل مکان می‌کنند. نیوتن با مادربزرگش است. نیوتن بسیار ضعیف است. هم از نظر جسمی و هم روحی. پدربزرگ و مادربزرگش او را در مدرسه ثبت نام کردند. اما نیوتن در درس خواندن چندان خوب نیست.

Meanwhile, his stepfather dies. Therefore, his mother asks him to look after the farm. Thus, he leaves the school. Start working as a farmer. But, farming is not at all his interest. He wants to fly in the sky with celestial bodies. He wants to see the heavenly bodies.

در همین حین ناپدری او می‌میرد. بنابراین، مادرش از او می‌خواهد که مراقب مزرعه باشد. بنابراین او مدرسه را ترک و به عنوان کشاورز کارش را آغاز می‌کند. اما کشاورزی اصلاً مورد علاقه او نیست. او می‌خواهد با اجرام آسمانی در آسمان پرواز کند. او می‌خواهد اجسام بهشتی را ببیند.

His uncle helps him & admits him in a school. This time, Newton gets top rank. Hence, he gets admission to Trinity College. Newton completes studies. His journey as a scientist starts from here. He gives the law of gravity & law of motion & much more to the world.

عمویش به او کمک می‌کند و او را در مدرسه ثبت نام می‌کند. این بار نیوتن رتبه اول را کسب می‌کند. از این رو، او در کالج ترینیتی پذیرفته می‌شود. نیوتن مطالعات خود را به پایان رساند. سفر او به عنوان یک دانشمند از اینجا شروع می‌شود. او قانون جاذبه و قانون حرکت و خیلی بیشتر را به جهان می‌دهد.

Let us remember his quote ‘Plato is my friend; Aristotle is my friend, but my greatest friend is the truth’.

بیایید نقل قول او را به یاد بیاوریم: «افلاطون دوست من است. ارسطو دوست من است، اما بزرگترین دوست من حقیقت است.»

2.jpg

Thomas Alva Edison (توماس آلوا ادیسون)

Edison is a seven-year-old boy. He attends the school in his own city Port Huron. Port Huron is a city in the U.S. state of Michigan. He is not good at his studies. Hence, his friends are teasing him. Hence, making fun of him. After about six months, her teacher sends a letter to his mother with him. But, the boy does not know what is in the letter.

ادیسون پسری هفت ساله است. او در مدرسه شهر خودش پورت هورون تحصیل می‌کند. پورت هورون شهری در ایالت میشیگان ایالات متحده آمریکا است. او در درسش خوب نیست. از این رو دوستانش او را اذیت و مورد تمسخر قرار می‌دهند. پس از حدود شش ماه، معلمش نامه‌ای همراه وی برای مادرش می‌فرستد. اما، پسر نمی‌داند در نامه چیست.

Edison: Mom, what is written in the letter? The news is shocking. His mother starts crying. There are tears in my eyes. Mom: My boy, you are very intelligent. There are no good teachers to teach you. From tomorrow, you will not go to school.

ادیسون: مامان، در نامه چه نوشته شده است؟ خبر تکان دهنده است. مادرش شروع به گریه می‌کند. اشک در چشمانم حلقه زده است. مامان: پسرم تو خیلی باهوشی. هیچ معلم خوبی وجود ندارد که به شما یاد بدهد. از فردا به مدرسه نخواهی رفت.

Her mother teaches him at the home itself. He completes his schooling. Now he starts doing a job at the railway. Port Huron to Detroit. But, he wants to do something extraordinary. Therefore, he started his laboratory at Menlo Park. Hard work, imagination & self-learning makes him an inventor. Thus, he invented the first incandescent light. Thus, he proves to his school friends that he is a genius.

مادرش در خود خانه به او آموزش می‌دهد. نیوتن تحصیلاتش را به پایان می‌رساند. حالا او شروع به کار در راه آهن می‌کند. مسیر پورت هورون به دیترویت. اما، او می‌خواهد کاری خارق‌العاده انجام دهد. بنابراین آزمایشگاه خود را در منلو پارک راه اندازی کرد. سخت کوشی، قوه تخیل و خودآموزی او را به یک مخترع تبدیل می‌کند. بنابراین، او اولین نور رشته‌ای را اختراع کرد. بنابراین، او به دوستان مدرسه خود ثابت می‌کند که یک نابغه است.

Thomas Alva Edison happens to get the letter. The letter of the teacher to his Mother.

توماس آلوا ادیسون به طور اتفاقی نامه را دریافت می‌کند. نامه معلم به مادرش.

He unfolds the letter. ‘Your son Thomas Alva Edison is addled. He is very poor in studies. Therefore, we cancel his admission’.

نامه را باز می‌کند. پسر شما توماس آلوا ادیسون تعلیق شده است. او در درس بسیار ضعیف است. بنابراین، ما پذیرش او را لغو می‌کنیم.

Edison remembers her mother with tears in eyes. Now he is a great scientist.

ادیسون مادرش را با چشمانی گریان به یاد می‌آورد. اکنون او دانشمند بزرگی است.

Charles Darwin Inspirational Story (داستان الهام بخش چارلز داروین)

born on 12th February 1809, at The Mount, Shrewsbury, Shropshire, United Kingdom, was an English Naturalist and Geologist, best known for Evolutionary Theory. He established that all species of life have descended over time from common ancestors. His scientific theory states that the branching pattern of evolution resulted from a process called natural selection, in which the struggle for existence has a similar effect to the artificial selection involved in selective breeding.

متولد 12 فوریه 1809، در کوه، شروزبری، شروپشر، بریتانیا، یک طبیعت شناس و زمین شناس انگلیسی بود که بیشتر به خاطر نظریه تکاملی شهرت داشت. او ثابت کرد که همه گونه‌های زندگی در طول زمان از اجداد مشترک ریشه گرفته‌اند. نظریه علمی او بیان می‌کند که الگوی شاخه‌ای تکامل، ناشی از فرآیندی به نام انتخاب طبیعی است که در آن مبارزه برای موجودیت تاثیری مشابهی با انتخاب مصنوعی درگیر در تولید مثل انتخابی دارد.

A lot of Darwin’s work had been influenced greatly by his own unfortunate health conditions. There were times when he suffered from such medical afflictions that he could do nothing but fight them off. He used this as a means to understand the scientific world around him a little better. Instead of thinking of being cursed, he used his failing condition as a means to understand the world in a different light. This is probably why he was able to understand things that very few had ever really thought about.

بسیاری از کارهای داروین به شدت تحت تاثیر شرایط ناخوشایند سلامتی او قرار گرفته بود. زمان‌هایی بود که او از چنان گرفتاری‌های پزشکی رنج می‌برد که نمی‌توانست کاری جز مبارزه با آن‌ها انجام دهد. او از این شرایط به عنوان وسیله‌ای برای درک بهتر دنیای علمی پیرامون خود استفاده کرد. او به جای اینکه به نفرین شدن فکر کند، از وضعیت نارسایی خود به عنوان وسیله‌ای برای درک جهان از دید دیگری استفاده کرد. احتمالاً به همین دلیل بود که او توانست چیزهایی را درک کند که تعداد کمی از آن‌ها واقعاً به این موارد فکر کرده بودند.

Darwin’s interest in nature led him to neglect his medical education at the University of Edinburgh, instead, he started to investigate marine invertebrates. His studies at the University of Cambridge (Christ’s College), encouraged him for his passion for natural science and after five-years of travel on HMS Beagle, he established himself as an eminent Geologist, where his observations and theories supported Charles Lyell’s unique ideas, and then the Voyage publication made him famous as a popular author.

علاقه داروین به طبیعت باعث شد تا از تحصیل پزشکی خود در دانشگاه ادینبورگ غافل شود، در عوض او شروع به تحقیق در مورد بی‌مهرگان دریایی کرد. تحصیلات او در دانشگاه کمبریج (کالج مسیح)، او را به علاقه‌اش به علوم طبیعی تشویق کرد و پس از پنج سال سفر با HMS Beagle، خود را به عنوان یک زمین شناس برجسته ثابت کرد، جایی که مشاهدات و نظریه‌های او از ایده‌های منحصر به فرد چارلز لایل پشتیبانی کرد. و سپس انتشارات Voyage او را به عنوان یک نویسنده محبوب، مشهور کرد.

Darwin’s social and political views reflected his time and social position. He thought men’s eminence over women was the outcome of sexual selection. He was strongly against slavery, that is against “Ranking the so-called races of man as distinct species”, and against “Ill-treatment of native people”. Darwin was able to convince most scientists, insisting that evolution is descent with modification was correct, and he was recognized for his revolutionized ideas and was honored in June 1909 by more than 400 officials and scientists across the world. During “The Eclipse of Darwinism'', scientists proposed various alternative evolutionary mechanisms which eventually proved untenable. From the 1930s to the 1950s, that natural selection was the basic mechanism of evolution, set the frame of reference for modern debates and refinements of the theory.

دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی داروین منعکس کننده زمان و موقعیت اجتماعی او بود. او فکر می‌کرد که برتری مردان بر زنان نتیجه انتخاب جنسی است. او به شدت مخالف برده داری بود، که یعنی مخالف "رده بندی نژادهای به اصطلاح انسان به عنوان گونه‌های متمایز" و مخالف "بدرفتاری با مردم بومی". داروین توانست اکثر دانشمندان را متقاعد کند و اصرار داشت که تکامل نزولی با اصلاح درست می‌شود، و او به دلیل ایده‌های انقلابی خود شناخته شد و در ژوئن 1909 توسط بیش از 400 مقام و دانشمند در سراسر جهان مورد تجلیل قرار گرفت. در طی «کسوف داروینیسم»، دانشمندان مکانیسم‌های تکاملی جایگزین مختلفی را پیشنهاد کردند که در نهایت غیرقابل دفاع بودند. از دهه 1930 تا 1950، که انتخاب طبیعی مکانیسم اساسی تکامل بود، چارچوب مرجع را برای بحث‌های مدرن و اصلاحات نظریه تعیین کرد.

Finally, after all his revolutionary thoughts and theories, Darwin, who was diagnosed for “Angina Pectoris” died due to heart failure, on 19th April 1882 at Down House. He was buried in Westminster Abbey, close to John Herschel and Isaac Newton on Wednesday 26th April 1882 and was attended by thousands of people. Darwin’s portrait had been printed on the reverse of £10 banknotes along with a hummingbird and HMS Beagle, issued by the Bank of England. A life size seated statue of Darwin can be seen in the main hall of the Natural History Museum in London.

سرانجام داروین که به آنژین صدری مبتلا شده بود، پس از تمام افکار و نظریه‌های انقلابی خود، در 19 آوریل 1882 در داون هاوس درگذشت. او در ابی وست مینستر در نزدیکی جان هرشل و آیزاک نیوتن در روز چهارشنبه 26 آوریل 1882 به خاک سپرده شد و هزاران نفر در آن شرکت کردند. پرتره داروین روی پشت اسکناس های 10 پوندی همراه با مرغ مگس خوار و HMS Beagle چاپ شده توسط بانک مرکزی انگلستان چاپ شده بود. مجسمه نشسته داروین در اندازه واقعی را می‌توان در سالن اصلی موزه تاریخ طبیعی لندن مشاهده کرد.

3.jpg

Galileo Galilei: Discoverer of the Cosmos (گالیلئو گالیله کاشف کیهان)

Around Dec. 1, 1609, Italian mathematician Galileo Galilei pointed a telescope at the moon and created modern astronomy. His subsequent observations turned up four satellites — massive moons — orbiting Jupiter, and showed that the Milky Way’s murky light shines from many dim stars. Galileo also found sunspots upon the surface of our star and discovered the phases of Venus, which confirmed that the planet circles the sun inside Earth’s own orbit.

در حوالی 1 دسامبر 1609، ریاضیدان ایتالیایی گالیلئو گالیله تلسکوپ را به سمت ماه گرفت و نجوم مدرن را خلق کرد. مشاهدات بعدی او چهار ماهواره - قمرهای عظیم - را نشان داد که به دور مشتری می‌چرخند و نشان داد که نور تیره کهکشان راه شیری از بسیاری از ستارگان کم نور می‌تابد. گالیله همچنین لکه‌های خورشیدی را بر روی سطح ستاره ما پیدا کرد و مراحل زهره را کشف کرد که تایید می‌کند این سیاره به دور خورشید در داخل مدار خود زمین می‌چرخد.

“I give infinite thanks to God, who has been pleased to make me the first observer of marvelous things,” he wrote.

او نوشت: «خدا را بی‌نهایت شکر می‌کنم، که خشنود بوده است که من را اولین ناظر چیزهای شگفت‌انگیز کند.

The 45-year-old Galileo didn’t invent the telescope, and he wasn’t the first to point one at the sky. But his conclusions changed history. Galileo knew he’d found proof for the theories of Polish astronomer Nicolaus Copernicus (1473-1543), who had launched the Scientific Revolution with his sun-centered solar system model.

گالیله 45 ساله تلسکوپ را اختراع نکرد و او اولین کسی نبود که به آسمان اشاره کرد. اما نتایجش تاریخ را تغییر داد. گالیله می‌دانست که برای نظریه‌های ستاره‌شناس لهستانی نیکلاوس کوپرنیک (1473-1543)، که انقلاب علمی را با مدل منظومه شمسی متمرکز بر خورشید به راه انداخته بود، دلیلی پیدا کرده است.

Galileo’s work wasn’t all staring at the sky, either: His studies of falling bodies showed that objects dropped at the same time will hit the ground at the same time, barring air resistance — gravity doesn’t depend on their size. And his law of inertia allowed for Earth itself to rotate.

کار گالیله فقط هم خیره شدن به آسمان نبود: مطالعات او در مورد اجسام در حال سقوط نشان داد که اجسامی که در همان زمان رها می‌شوند، در همان زمان به زمین برخورد می‌کنند و مقاومت هوا را از بین می‌برند - گرانش به اندازه آن‌ها بستگی ندارد. و قانون اینرسی او به خود زمین اجازه چرخش داد.

But all this heavenly motion contradicted Roman Catholic doctrine, which was based on Aristotle’s incorrect views of the cosmos. The church declared the sun-centered model heretical, and an inquisition in 1616 ordered Galileo to stop promoting these views. The real blow from religious officials came in 1633, after Galileo published a comparison of the Copernican (sun-centered) and Ptolemaic (Earth-centered) systems that made the latter’s believers look foolish. They placed him under house arrest until his death in 1642, the same year Isaac Newton was born.

اما تمام این حرکات آسمانی در تضاد با دکترین، کاتولیک رومی دبود که مبتنی بر دیدگاه‌های نادرست ارسطو در مورد کیهان بود. کلیسا الگوی خورشید محور را رسمی اعلام کرد و بر اساس تفتیش عقاید در سال 1616 به گالیله دستور داده شد که از ترویج این دیدگاه‌ها دست بردارد. ضربه واقعی مقامات مذهبی در سال 1633 وارد شد، پس از آن که گالیله مقایسه‌ای از سیستم‌های کوپرنیک (خورشید محور) و بطلمیوسی (زمین محور) منتشر کرد، باور کنندگان دومی را احمقانه جلوه دادن. آن‌ها او را تا زمان مرگش در سال 1642 در حبس خانگی قرار دادند، همان سالی که آیزاک نیوتن متولد شد.

The English mathematician would build on Galileo’s law of inertia as he compiled a set of laws so complete that engineers still use them centuries later to navigate spacecraft across the solar system — including NASA’s Galileo mission to Jupiter.

این ریاضی‌دان انگلیسی قوانین خود را بر اساس اینرسی گالیله می‌سازد، از آنجایی که او (نیوتن) مجموعه‌ای از قوانین را به‌قدری کامل جمع‌آوری کرده بود که مهندسان هنوز هم قرن‌ها بعد از آن قوانین برای حرکت فضاپیما در سراسر منظومه شمسی - از جمله مأموریت گالیله ناسا به مشتری - استفاده می‌کنند.

Pythagoras: Math's Mystery Man (فیثاغورث: مرد اسرار آمیز ریاضی)

Memories of middle or high school geometry invariably include an instructor drawing right triangles on a blackboard to explain the Pythagorean theorem. The lesson was that the square of the hypotenuse, or longest side, is equal to the sum of the squares of the other sides. Simply put: a2 + b2 = c2. A proof followed, adding a level of certainty rare in other high school classes, like social studies and English.

خاطرات هندسه راهنمایی یا دبیرستان همیشه شامل یک آموزگاری است که مثلث‌های قائم الزاویه را روی تخته سیاه می‌کشد تا قضیه فیثاغورث را توضیح دهد. درس این بود که مربع هیپوتونوس یا طولانی‌ترین ضلع برابر است با مجموع مربعات اضلاع دیگر. به زبان ساده: a2 + b2 = c2. مدرکی که به دنبال آن، سطحی از اطمینان را که در سایر کلاس‌های دبیرستان، مانند مطالعات اجتماعی و زبان انگلیسی، نادر است، اضافه کرد.

Pythagoras, a sixth-century B.C. Greek philosopher and mathematician, is credited with inventing his namesake theorem and various proofs. But forget about the certainty.

فیثاغورث، متعلق به قرن ششم قبل از میلاد فیلسوف و ریاضیدان یونانی به اختراع قضیه فیثاغورث و براهین مختلف اعتبار دارد. اما قطعیت را فراموش کنید.

Babylonian and Egyptian mathematicians used the equation centuries before Pythagoras, says Karen Eva Carr, a retired historian at Portland State University, though many scholars leave open the possibility he developed the first proof. Moreover, Pythagoras’ students often attributed their own mathematical discoveries to their master, making it impossible to untangle who invented what.

کارن اوا کار، مورخ بازنشسته دانشگاه ایالتی پورتلند، می‌گوید که ریاضیدانان بابِلی‌ها و مصری‌ها قرن‌ها قبل از فیثاغورث از این معادله استفاده می‌کردند، اگرچه بسیاری از محققان این احتمال را که او اولین مدرک را ارائه کرده است را باز می‌گذارند. علاوه بر این، شاگردان فیثاغورث اغلب اکتشافات ریاضی خود را به استادشان نسبت می‌دادند، و این امر باعث می‌شد که تشخیص این که چه کسی چه چیزی را اختراع کرده، غیرممکن می‌کرد.

Even so, we know enough to suspect Pythagoras was one of the great mathematicians of antiquity. His influence was widespread and lasting. Theoretical physicist James Overduin sees an unbroken chain from Pythagoras to Albert Einstein, whose work on curving space and time Overduin calls “physics as geometry.”

با این حال، ما به اندازه کافی می‌دانیم که فیثاغورث یکی از ریاضیدانان بزرگ دوران باستان بوده است. نفوذ او گسترده و ماندگار بود. فیزیکدان نظری، جیمز اوردوین، زنجیره‌ای ناگسستنی از فیثاغورث تا آلبرت انیشتین را می‌بیند، که روی انحنای فضا و زمان کار می‌کردند، اوردوین «فیزیک را به عنوان هندسه» می‌نامد.

Even today, the sea of numerical formulas typically on physicists’ blackboards suggests the Pythagorean maxim “All is number,” an implication that everything can be explained, organized and, in many cases, predicted through mathematics. The Pythagorean theorem proof doesn’t just work sometimes, most of the time or when the stars align — it works all the time. Pythagoras’ legacy includes the scientific hallmarks of pattern, order, replication and certainty.

حتی امروزه، دریایی از فرمول‌های عددی معمولاً روی تخته سیاه فیزیکدانان، اصل فیثاغورثی "همه چیز عدد است" را پیشنهاد می‌کند، مفهومی که همه چیز را می‌توان از طریق ریاضیات توضیح، سازمان‌دهی و در بسیاری از موارد پیش‌بینی کرد. اثبات قضیه فیثاغورث فقط "گاهی" اوقات کار نمی‌کند یا بیشتر اوقات کار کند و به این شکل نیست که زمانی که ستارگان در یک راستا قرار می‌گیرند کار کند، بلکه همیشه این قانون کار می‌کند. میراث فیثاغورث شامل نشانه‌های علمی الگو، نظم، تکرار و قطعیت است.

Nikola Tesla (نیکولا تسلا)

His father was a priest, his mother, an inventor. He was born during a lightning storm. he had a photographic memory. He was smart enough to memorize books, images, and even 3D structures. As a teenager, he contracted cholera. For over 9 months, he was bedridden for 9 months and had almost died. In college, he became fascinated with electricity. He moved to the US in 1884 to work for the famous inventor Thomas Edison.

پدرش یک روحانی مسیحی بود، مادرش یک مخترع. او در طوفان و رعد و برق به دنیا آمد. او حافظه‌ی عکسایی داشت. به قدری باهوش بود که کتاب‌ها، تصاویر و حتی ساختار سه‌بعدی سازه‌ها را به حافظه بسپارد. در نوجوانی به وبا مبتلا شد. برای بیشتر از 9 ماه در بستر بود برای 9 ماه تقریبا مرده بود. او در کالج، شیفته‌ی الکتریسیته شد. در سال 1884 به ایالات متحده آمریکا رفت تا برای مخترع معروف، توماس ادیسون کار کند.

Edison said his ideas were “splendid”, but “utterly impractical”. The company once offered him $12 million to improve his DC motor, and he did. But Edison failed to pay him, saying, “you don’t understand American humor.”

ادیسون گفت که ایده‌اش "عالی" اما، "کاملا غیر عملی" است. کمپانی یک بار به او پیشنهاد 12 میلیون دلاری داد تا موتورهای DC خودش را تقویت کند، و او هم این کار را کرد.اما ادیسون نتوانست به او پول دهد و گفت "شما طنز آمریکایی را درک نمی‌کنید."

Instead, he offered him a raise of $10 a week. He quit working for him after this incident.

در عوض، حقوقش را هفته‌ای 10هزار دلار افزایش داد. تسلا بعد از این اتفاق از کار کردن برای ادیسون استعفا داد.

” I do not care that they stole my idea. I only care that they don’t have any of their own.”

“برایم مهم نیست که آن‌ها ایده‌ام را دزدیند. فقط این برایم مهم است که آن‌ها هیچ ایده‌ای از خود ندارند."

Edison and Tesla maintained their rivalry for years. It was called “the War of the Currents”

ادیسون و تسلا برای سال‌ها رقابت خود را حفظ کردند.نام رقابت آن‌ها "جنگ جریان‌ها (جریان الکتریکی)" بود.

He eventually won and helped bring electricity to America. years later, he demonstrated radio transmission but a fire destroyed his lab as he prepared the first real radio signal. Marconi then took his ideas and his technology to win the Nobel Price. Tesla was inflamed, especially when he found out, Marconi had received all his financial support from his old rival Edison.

تسلا در نهایت پیروز شد و کمک کرد تا الکتریسیته را به آمریکا بیاورند. سال‌ها بعد، او نحوه انتقال رادیویی را نشان داد اما هنگامی که داشت برای اولین سیگنال واقعی رادیویی آماده می‌شد، یک آتش‌سوزی آزمایشگاهش را نابود کرد. سپس مارکونی ایده‌هایش را گرفت و از تکنولوژی تسلا برای برنده شدن در جایزه نوبل، استفاده کرد. تسلا بسیار عصبانی بود، مخصوصا وقتی فهمید که مارکونی تمام حمایت‌های مالی خود را از رقیب قدیمی‌اش ادیسون، دریافت کرده است.

The court invalidated Marconi’s radio patents because they were based on Tesla’s work. Justice finally prevails, true, but unfortunately it happened two years after his death. He once didn’t even sleep and worked for continuous 84 hours. He spoke eight languages. and filled more than 300 patents. Some of his work is still classified by the U.S. Government.

Truthfully he never really cared about the money. Years after he died a statue of him was erected in Silicon Valley. The statue is equipped with free wi-fi connection.

دادگاه، ثبت اختراع رادیویی مارکونی را باطل کرد، چرا که بر اساس کارهای تسلا بود. عدالت بالاخره پیروز شد، حق، اما متاسفانه 2 سال پس از مرگ تسلا اتفاق افتاد. او یک بار اصلا نخوابید و برای 84 ساعت پیاپی مشغول کار بود. تسلا به 8 زبان صحبت می‌کرد، و بیش از 300 اختراع ثبت کرد. برخی از کارهای او همچنان توسط دولت ایالات متحده آمریکا طبقه‌بندی شده است. به درستی او هرگز به پول اهمیتی نمی‌داد. سال‌ها پس از مرگ تسلا، یک مجسمه از او در سیلیکون ولی برپا شد. مجسمه به اتصال وای فای رایگان مجهز شده است.

7 life lessons from Nikola Tesla:

Once you learn the 7 life lessons from Nikola Tesla you’ll live a much better life.

Don’t pay attention to what others are doing.

instead of focusing on what the world can take form us, we need to focus on what we can put into the world.

Looking inward, help you see clearer.

Reflection is an important part of being your authentic self and being true to what you want in life.

It’s okay to be ahead of everyone else

Tesla reminds us that real creators are okay with people not accepting their ideas. Don’t give up. Be proud of what you are capable of.

Never stop learning and reading

The internet is full of information and ideas. Rather than sift through journals, reading stories and ideas of how things were done can ignite real creativity in people.

Be patient and just push on

Patience goes a long way. Don’t worry about how long it will take to achieve your dreams. Just keep working on them.

Never stop creating.

No matter what anyone says- even you, don’t stop making things. Use your talent to help make the world better.

Money isn’t everything.

Tesla cheers us to create for creation’s sake. If there are rewards to be had, great: but if not, creation can be reward enough.

7 درس زندگی از نیکولا تسلا:

اگر این 7 درس از نیکولا تسلا را یاد بگیرید، زندگی بهتری را تجربه خواهید کرد.

به این که بقیه چه کاری انجام می‌دهند، توجه نکن! به جای فکر کردن به این که جهان چه چیزهایی را می‌تواند از ما بگیرد، باید روی این تمرکز کنیم که ما چه چیزی می‌توانیم به جهان اضافه کنیم.

نگاه به درون باعث می‌شود شفاف‌تر ببینید. انعکاس یک بخش مهم از خود واقعی شما و صادق بودن در برابر آن چیزی است که در زندگی می‌خواهید.

اشکالی ندارد که از بقیه جلوتر باشد. تسلا به ما یادآوری می‌کند که مخترعان واقعی، با این که مردم ایده‌هایشان را نپذیرند، مشکلی ندارند. تسلیم نشو! به ظرفیت کارهایی که می‌توانی انجام دهی، افتخار کن.

هیچ وقت دست از خواندن و یادگیری برندار. اینترنت سرشار از اطلاعات و ایده‌ها است. به جای کاوش کردن درون مجلات، خواندن داستان‌ها و ایده‌ها درباره نحوه انجام کارها می‌تواند شعله خلاقیت را درون افراد، مشتعل کند.

دست از خلق کردن برندارید. فرقی نمی‌کند بقیه چه می‌گویند، حتی شما، تو نباید دست از ساختن چیزها برداری. از استعدادت برای کمک به بهتر کردن دنیا، استفاده کن.

پول همه چیز نیست. تسلا ما را تشویق می‌کند تا برای خلق کردن، خلق کنیم (نه برای پول). اگر پاداشی در نظر گرفته شده باشد، عالی است! اما اگر نه، خود خلق کردن می‌تواند به اندازه کافی پاداش بزرگی باشد.

4.jpg

For Paving a Path: Marie Curie (برای هموار کردن یک مسیر: ماری کوری)

There will be times in your life when people tell you that you can’t or won’t accomplish something. When they do, keep Marie Curie in mind. A pioneer in the field of radioactivity, she was not only the first woman to receive a Nobel Prize, but was also the only person to receive the award twice and in two different sciences!

زمان‌هایی در زندگی شما پیش می‌آید که مردم به شما می‌گویند که نمی‌توانید یا شما توانایی انجام کاری را ندارید. وقتی این کار را انجام دادند، ماری کوری را در نظر داشته باشید. او که در زمینه رادیواکتیو پیشگام بود، نه تنها اولین زنی بود که جایزه نوبل گرفت، بلکه تنها فردی بود که دو بار و در دو علم مختلف این جایزه را دریافت کرد!
She was also the first female professor at the University of Paris. all at a time when the contributions of women were largely devalued.

او همچنین اولین استاد زن در دانشگاه پاریس بود. همه این‌ها در زمانی بود که کمک‌های زنان تا حد زیادی بی‌ارزش شده بود.
Curie herself once said, “One never notices what has been done; one can only see what remains to be done.” We can think of no better philosophy for forging your way -- both during your degree and for life in general -- than this one.

خود کوری یک بار گفت: «آدم هرگز متوجه آنچه که انجام شده نیست. فقط می‌تواند ببیند که چه کاری باید انجام شود.» ما نمی‌توانیم فلسفه‌ای بهتر از این فلسفه برای جعل راه شما «هم در دوران تحصیل و هم برای زندگی به‌طور کلی» بی‌اندیشیم.
For Being Open to Learning: Leonardo Da Vinci (برای باز بودن به منظور یادگیری: لئوناردو داوینچی)
The question isn’t what Leonardo Da Vinci did. It’s more what he didn’t do. From architect and anatomist to sculptor and scientist, Da Vinci is perhaps most famous for his mysterious painting of the Mona Lisa. But his discoveries about human anatomy were also huge, and approximately 200 years ahead of their time.

سوال این نیست که لئوناردو داوینچی چه کرد. بیشتر از آن چیزی است که او انجام نداده است. داوینچی از معمار و آناتومیست گرفته تا مجسمه ساز و دانشمند، شاید بیشتر به خاطر نقاشی اسرار آمیزش از مونالیزا مشهور است. اما اکتشافات او در مورد آناتومی انسان نیز بسیار بزرگ بود و تقریباً ۲۰۰ سال جلوتر از زمان خود بود.

Da Vinci also sketched concepts for everything from helicopters to plate tectonics with a list of inventions including musical instruments, crank mechanisms, hydraulic pumps, and even a steam cannon.

داوینچی همچنین مفاهیمی را برای همه چیز از هلیکوپتر گرفته تا تکتونیک صفحه با فهرستی از اختراعات از جمله آلات موسیقی، مکانیسم‌های میل لنگ، پمپ‌های هیدرولیک و حتی توپ بخار ترسیم کرد.
The lesson for the rest of us? Don’t limit yourself. Be open to learning and be open-minded while you’re at it. Da Vinci himself once said, “The greatest deception men suffer is from their own opinions."

درسی برای بقیه؟ خودت را محدود نکن. برای یادگیری باز باشید و تا زمانی که در آن هستید، ذهنی باز داشته باشید. خود داوینچی یک بار گفت: "بزرگترین فریب‌کاری که انسان‌ها متحمل می‌شوند، از نظرات خودشان است."

5.jpg

For Overcoming the Odds: Caroline Herschel (برای غلبه بر شانس: کارولین هرشل)

Marie Curie may be the most famous female scientist, but she was far from the first. Born in the mid-1700s in Hanover, Germany, Herschel began her career as as singer but eventually followed her passion and become a brilliant astronomer. She was the first woman to discover a comet and went on to discover several more, including one now named in her honor.

ماری کوری ممکن است مشهورترین دانشمند زن باشد، اما با اولین دانشمند فاصله زیادی داشت. هرشل که در اواسط دهه ۱۷۰۰ در هانوفر آلمان به دنیا آمد، کار خود را به عنوان خواننده آغاز کرد اما در نهایت به دنبال اشتیاق خود رفت و به یک ستاره‌شناس درخشان تبدیل شد. او اولین زنی بود که یک دنباله‌دار را کشف کرد و سپس چندین دنباله‌دار دیگر را کشف کرد. از جمله یکی که اکنون به افتخار او نام‌گذاری شده است.

And while Herschel largely worked in the shadow of her fellow astronomer brother, she claimed many amazing accomplishments on her own, including being the first woman paid for her scientific work and being named an Honorary Member of the Royal Astronomical Society. On her 96th birthday, meanwhile, the King of Prussia presented Herschel with a Gold Medal for Science.

و در حالی که هرشل تا حد زیادی زیر سایه برادر ستاره‌شناس همکارش کار می‌کرد، به تنهایی مدعی دستاوردهای شگفت‌انگیز زیادی شد. از جمله این که اولین زنی بود که برای کار علمی خود به او دستمزد پرداخت شد و به‌عنوان عضو افتخاری انجمن سلطنتی نجوم معرفی شد. در همین حال، پادشاه پروس مدال طلای علم را به هرشل در ۹۶ سالگی اهدا کرد.

While each of these scientists had very different stories, the overarching theme is the same. Not only were they geniuses, but they strove to apply that genius in world-changing ways. In following their example, you just may chart a pretty impressive course of your own.

در حالی که هر یک از این دانشمندان داستان‌های بسیار متفاوتی داشتند، موضوع کلی یکسان است. آن‌ها نه تنها نابغه بودند، بلکه تلاش کردند تا این نبوغ را در راه‌های تغییر جهان به کار گیرند. در پیروی از امثال آن‌ها، شما فقط کافی است یک مسیر بسیار چشم‌گیر از خودتان ترسیم کنید.

اپلیکیشن زبانشناس

با دانلود اپلیکیشن زبانشناس به راحتی می‌توانید به دوره‌های مختلف آموزش زبان انگلیسی در سطوح مبتدی تا پیشرفته دسترسی داشته باشید. اپلیکیشن زبانشناس با ارائه ویژگی‌هایی مثل جعبه لایتنر زبان انگلیسی، داستان‌های کوتاه و بلند انگلیسی، لغات ضروری انگلیسی و بسیاری موارد دیگر، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما آسان می‌کند.

سخن پایانی

مطالعه داستان های کوتاه انگلیسی دانشمندان و سایر انسان‌های تاثیرگذار در جهان،علاوه بر بهبود و تقویت زبان انگلیسی شما، باعث می‌شوند با این افراد بزرگ آشنا شده و برای موفقیت در مسیر خود از آن‌ها الهام بگیرید. راستی در قسمت داستان کوتاه انگلیسی می‌توانید سایر داستان‌های کوتاه انگلیسی را مطالعه کنید. ممنون که تا پایان همراه ما بودید 💙

دیدگاهتان را بنویسید