استفاده از گاو به عنوان ضد افسردگی
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: داستان های کوتاه / فصل: استفاده از گاو به عنوان ضد افسردگی / درس: استفاده از گاو به عنوان ضد افسردگیسرفصل های مهم
استفاده از گاو به عنوان ضد افسردگی
توضیح مختصر
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
The Anti-Depressant Which Had Four Legs And Went Moo!
South African psychiatrist Derek Summerfield was in Cambodia when he heard a curious story.
He was explaining to the local doctors about antidepressants. His Cambodian counterparts told him they did not need chemical antidepressants.
They told Summerfield about a rice farmer whose leg was blown off by a land mine. He got an artificial limb and returned to work in the rice fields. He was in a lot of pain and highly anxious. He sank into a deep depression.
His doctors talked to him about his problems and then came up with a creative solution to lift his mood. They bought him a cow and suggested he become a dairy farmer. It worked wonders. His depression lifted. The Cambodian doctors told Summerfield the cow was his antidepressant.
The story changed the way Summerfield viewed depression.
The tale of the rice farmer also had a profound effect on journalist Johann Hari. As a teenager, Hari was suffering from serious depression.
A doctor explained to Johann that his depression was caused by a chemical imbalance in his brain and gave him antidepressants.
It helped at first, but after a few months, the pain returned. The doctor increased Johann’s dose and a familiar pattern formed. The pain would return and Johann would take stronger and stronger pills. After 13 years of this, Johann was at the end of his tether.
He began to question why, despite medication, he was still so down in the dumps. This question led him to research and write a book on the real causes of depression.
In the U.K., antidepressant use has doubled in a decade. In the U.S., one in five adults now take psychiatric drugs. Johann believes that a small minority of depression cases do have biological causes. But for most people, chemical medication is not the answer.
According to psychology professor Steve Ilardi, “Only about 50 percent of depressed individuals experience an initial positive response to antidepressants.” And while 50% is nothing to sneeze at, only 30% report long term success with medication.
Johann believes that depression is mainly a social problem. For most people, it boils down to disconnection. He says there are many forms of disconnection: “from other people, from meaningful work, from meaningful values, from the natural world, from a safe and secure childhood, from status, and from a future that makes sense to you.” Summerfield has also changed his beliefs on depression after hearing of the Cambodian farmer and his cow. He now believes that depression is best treated by focusing on patients’ social situation, not on “what’s between their ears.”
ترجمهی درس
استفاده از گاو به عنوان ضد افسردگی
درک سامرفیلد،روانپزشک اهل آفریقای جنوبی زمانی که در کامبوج بود داستان عجیبی را شنید. او در حال توضیح دادن در خصوص داروهای ضدافسردگی به پزشکان محلی بود. همتایان کامبوجی وی به او گفتند که نیازی به داروهایی شیمیایی ضدافسردگی ندارند
آنها در مورد شالیکاری که پایش بوسیله یک مین قطع شده بود به سامرفیلد گفتند.این مرد یک پای مصنوعی گذاشت و به کارش روی شالیزارهای برنج برگشت. درد زیادی داشت و به شدت مضطرب بود. او به افسردگی شدیدی مبتلا شد. پزشکان با او در خصوص مشکلاتش صحبت کردند و سپس به راه حلی خلاقانه برای بالا بردن روحیه او رسیدند. آنها برای مرد یک گاو خریدند و به او پیشنهاد دادند یک تولیدکننده شیرگاو شود. به شکل حیرت انگیزی این ایده جواب داد. افسردگی او از بین رفت.
پزشکان کامبوجی به سامرفیلد گفتند گاو داروی ضد افسردگی او بود. این داستان نگاه سامرفیلد به مقوله افسردگی را تغییر داد. افسانه مرد شالیکار بر روزنامه نگاری به نام یوهان هری هم تاثیر عمیقی گذاشت. زمانیکه هری نوجوان بود از افسردگی شدیدی رنج می برد. پزشک به یوهان توضیح داد که افسردگی او به علت عدم توازن مواد شیمیایی در مغزش رخ داده و به او داروهای ضدافسردگی داد.
در ابتدا داروها موثر بودند،اما بعد از چند ماه غم و اندوه برگشت. پزشک میزان داروهای یوهان را بیشتر کرد و الگویی مشابه شکل گرفت. درد ورنج برمی گشت و یوهان قرص های قوی تر و قوی تری مصرف می کرد.
پس از 13 سال دیگر کارد به استخوانیوهان رسیده بود. او شروع به پرسیدن این سوال کرد که چرا علیرغم مصرف داروها او هنوز غمگین و دل مرده است. این سوال او را به تحقیق و نوشتن کتابی در خصوص علل واقعی افسردگی سوق داد. در انگلستان
مصرف داروهای ضدافسردگی در یک دهه دوبرابر شده است. در امریکا حالا از هر پنج نفر بزرگسال یک نفر داروهای روان پزشکی مصرف می کند.یوهان معتقد است که درصد کمی از موارد افسردگی علل بیولوژیکی دارند. اما برای اکثر مردم داروهای شیمیایی پاسخگو نیستند. به گفته استیو ایلاردی،استاد رشته روانشناسی،تنها در حدود 50 درصد افراد افسرده پاسخ مثبت اولیه به داروهای ضدافسردگی را تجربه می کنند. و اگرچه 50 درصد میزان قابل توجهی است اما فقط 30 درصد از آنها موفقیتی طولانی مدت با دارو را گزارش می کنند. یوهان معتقد است که افسردگی اساسا یک مشکل اجتماعی است.
برای اکثر مردم افسردگی خلاصه می شود در قطع ارتباط. او می گوید شکل های بسیاری از قطع ارتباط وجود دارد:قطع ارتباط از افراد دیگر،از کاری معنادار،از ارزش های معنادار، از دنیای طبیعی، از کودکی امن و مطمئن، از مقام و منزلت و از آینده ای که معنادار و منطقی است. سامرفیلد بعد از شنیدن داستان کشاورز اهل کامبوج و گاوش،باورش را هم نسبت به افسردگی تغییر داد. حالا او باور دارد که افسردگی با تمرکز بر شرایط اجتماعی بیمار و نه آنچه که در مغز او می گذرد؛ بهتر درمان می شود
”