داستان انگلیسی فروش عروس ها
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: داستان های کوتاه / فصل: فروش عروس ها / درس: داستان انگلیسی فروش عروس هاسرفصل های مهم
داستان انگلیسی فروش عروس ها
توضیح مختصر
امروزه قاچاق انسان مشکل بزرگی در سراسر جهان است. میلیون ها نفر به خصوص زنان و کودکان اغلب فریب می خورند یا وادار به تحمل برده داری مدرن دور از خانه می شوند.
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
Vietnamese Girls Kidnapped And Sold As Brides
Ben Randall risked his life saving the lives of three friends who were kidnapped and sold as brides. As a young backpacker, Ben befriended and taught English to a group of teenage Hmong girls he met during his travels in Vietnam. After returning home to Australia, he received an email from one of the girls saying that some of their friends had suddenly disappeared.
A year later, Ben was back in Vietnam and on the trail of the missing girls. He learned that the Hmong are often targeted to be sold in China where men far outnumber women. The shortage of women has left millions of desperate men without any hope of getting married. And to fill this need, human traffickers have preyed on the likes of Ben’s young friends.
Astonishingly, the families of kidnapped girls often choose not to search for their daughters. The parents often either blame their daughters or they believe they are better off in China. This meant Ben’s friends were on their own.
One of the kidnapped girls got her hands on a mobile phone. She contacted Blue Dragon Children’s Foundation, a group that has saved hundreds of trafficked children. She had escaped, but did not know where the other two kidnapped girls were.
Ben caught a break when one of the girls managed to contact her family. The girls did not know where they were, but Ben and the investigators from Blue Dragon were able to find them.
Both girls had lived in captivity in China for three years and had given birth to daughters. One was in a small village and lived a difficult life with very little freedom. The other was in a large city and lived somewhat comfortably.
Ben decided to spend the last of his funds to meet them in China. Each reunion was a moment of joy, followed by a difficult decision. His kidnapped friends had to decide whether they would stay or leave. If they left, they would have to leave their daughters behind to an unknown fate. They would have to take a dangerous journey home. And once they had returned, they might be mistrusted by their local community and have difficulty finding a husband.
In the end, one decided to return home. It took an additional five months to successfully bring her back to Vietnam. The other stayed with her child in China. Ben thought finding the girls would be the end of his adventure, but it has only just begun. He is now on a mission to save trafficked children and spread the word about the global danger of human trafficking.
ترجمهی درس
دختران ویتنامی دزدیده و به عنوان عروس فروخته می شدند.
بن راندال جان خود را برای نجات سه دوستی به خطر انداخت که به عنوان عروس ربوده و فروخته شده بودند. بِنِ جوان که با پای پیاده و کوله پشتی بر پشت سفر می کرد، با گروهی از دختران نوجوان همونگ که در سفرهای خود به ویتنام ملاقات کرده بود، دوست شده و به آنها انگلیسی یاد داد. پس از بازگشت به خانه اش در استرالیا، از یکی از آن دختران ایمیلی به این مضمون دریافت کرد که برخی از دوستانشان ناگهان ناپدید شده بودند.
بن یک سال بعد در ویتنام ماجرای دختران گمشده را پیگیری کرد. او متوجه شد که دختران همونگ اغلب در چین که در آن تعداد مردان بیش از زنان است، مورد معامله قرار می گیرند. کمبود زنان موجب نومیدی میلیونها مرد از ازدواج شده است. و قاچاقچیان انسان برای پر کردن این خلاء، از خواسته های دوست جوان بن به عنوان طعمه ای برای شکار آنها استفاده می کنند.
جای بسی شگفتی است که خانواده های دختران ربوده شده اغلب تمایلی برای جستجوی دخترانشان نداشتند. والدین اغلب یا دختران خود را سرزنش می کردند و یا معتقد بودند که وضعشان در چین بهتر است. این به این معنی بود که دوستان بن خودشان اقدام کرده بودند.
یکی از دختران ربوده شده به یک تلفن همراه دسترسی پیدا کرد. او با بنیاد کودکان اژدهای آبی که گروهی برای نجات صدها نفر از کودکان قاچاق شده است، تماس گرفت. او فرار کرده بود، اما نمی دانست که دو دختر ربوده شده ی دیگر کجا بودند.
وقتی یکی از آن دخترها توانست با خانواده اش تماس بگیرد، بن فرصتی به دست آورد. آن دختران نمی دانستند کجا هستند، اما بن و محققان اژدهای آبی توانستند آنها را پیدا کنند.
هر دو دختر سه سال را در چین در اسارت زندگی کرده و چند فرزند دختر به دنیا آورده بودند. یکی از آنها در روستایی کوچک و در شرایط دشواری زندگی می کرد و آزادی بسیار کمی داشت. دختر دیگر در شهری بزرگ بود و تا حدودی راحت زندگی می کرد.
بن تصمیم گرفت ته مانده ی پولش را برای دیدار با آنها در چین خرج کند. لحظه ی دیدارِ دوباره با هر یک از آنها لحظه شادی بود که تصمیم دشواری را در پی داشت. دوستان ربوده شده ی او باید تصمیم می گرفتند که آیا می خواهند بمانند یا آنجا را ترک کنند. اگر برمی گشتند، مجبور بودند دختران خود را با سرنوشتی نامعلوم رها کنند. آنها مجبور بودند سفر خطرناکی را به سوی خانه بروند. و هنگامی که به خانه می رسیدند، ممکن بود در اجتماع محلی خود مورد سوء ظن واقع شده و در یافتن شوهر دچار مشکل شوند.
در پایان، یکی از آنها تصمیم گرفت به خانه برگردد. پنج ماه دیگر طول کشید تا او را با موفقیت به ویتنام برگرداندند. دو دختر دیگر با فرزند خود در چین باقی ماندند. بن فکر می کرد پیدا کردن دختران پایان ماجراجویی او خواهد بود، اما تازه اول راه بود. او اکنون ماموریت دارد کودکان قاچاق شده را نجات دهد و خطر جهانی قاچاق انسان را منتشر نماید.