داستان انگلیسی تقسیم بر دو
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: داستان های کوتاه / فصل: تقسیم بر دو / درس: داستان انگلیسی تقسیم بر دوسرفصل های مهم
داستان انگلیسی تقسیم بر دو
توضیح مختصر
داستان دو خانمی که ادعا میکنند مادر یک بچه هستند، داستان مشهوری است. برای یهودیان و مسیحیان مشهور است که حضرت سلیمان نبی قضاوت این واقعه را انجام داده است. در دین اسلام نیز داریم که حضرت علی (ع) این قضاوت را انجام داده است.
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
Cut In Half
For Jews and Christians, the parable of King Solomon and the baby is a famous one. Two women came to the king fighting over the same baby. They both claimed to be the baby’s mother and asked the king to be the judge. Solomon said the only fair thing to do would be to cut the baby in half. One woman agreed to the plan, but the other refused. She was horrified at the idea and said she would give the baby to the other woman in order to save the infant’s life. The wise king Solomon heard this response and knew that he had found the baby’s true mother.
The parable of Solomon and the baby is a cross-cultural story. In fact, there is an almost identical Buddhist parable. Before the Buddha became the Buddha, he lived many past lives. In one of these past lives, he was a wise sage. Two women came to the sage arguing over who was the baby’s true mother. The sage said the only fair thing to do was to play tug of war. He drew a line on the ground and told one woman to grab the baby’s head and the other to grab the baby’s feet. The women were told to pull the baby to their side of the line. The winner would get the baby. Of course, the baby screamed out, and, of course, the true mother showed her true colors when she gave up her claim on the baby in order to keep the baby from getting hurt.
Both of these parables teach the same lesson that true love means sacrifice. If we truly love someone, we sometimes need to let that person be free. Unfortunately, real life doesn’t always work that way. In recent news, a German man decided that sacrifice wasn’t his thing. After breaking up with his wife, he cut all of their possessions in half just to spite her. Four dining chairs, a sofa, a car, a computer and even an iPhone were all cut in half. “Thank you for 12 ‘beautiful years,’ Laura! You’ve really earned half,” he wrote in a message. In English, men sometimes refer to their wives as their better half. In this situation, that’s true in more ways than one!
ترجمهی درس
داستان انگلیسی تقسیم بر دو
تقسیم بر دو
داستان حضرت سلیمان و کودک برای یهودیان و مسیحیان داستانی معروف است. دو زن درحالیکه بر سر یک کودک باهم دعوا میکردند نزد سلیمان نبی آمدند. هردوی آنها مدعی بودند که مادر آن کودک هستند و از سلیمان نبی خواستند بین آنها داوری کند. سلیمان نبی گفت تنها راه عادلانه آن است که کودک را از میان به دونیم کنند. یکی از آن دو زن با این کار موافقت کرد اما زن دیگر نپذیرفت. او از این چاره دچار وحشت شد و گفت که برای نجات جان کودک او را به زن دیگر خواهد بخشید. سلیمان حکیم این پاسخ را شنید و دریافت که مادر حقیقی آن کودک را پیدا کرده است.
تصویری از سلیمان نبی در حال قضاوت بین دو مادر
حکایت سلیمان نبی و کودک داستانی بینِ فرهنگی است. درواقع تمثیلی تقریباً مشابه نیز در آئین بودائی وجود دارد. بودا قبل از ظهور در مقام پیشوای دینی زندگیهای متعددی در گذشته داشته است. در یکی از این زندگیها او فرزانهی خردمندی بوده است. دو زن در حال دعوا بر سر اینکه کدامیک مادر حقیقی هستند نزد او آمدند. مرد فرزانه به آنها گفت که تنها چاره آن است که زورآزمایی کنند. او روی زمین خطی کشید و از یکی از دو زن خواست سر کودک را بگیرد و از دیگری خواست پاهای کودک را بگیرد. به آن دو زن گفته شد که کودک را بهطرف خود بکشند. برنده کودک را صاحب میشد. البته کودک شروع به جیغ زدن کرد و مادر حقیقی با دست کشیدن از ادعای خود نسبت به کودک ماهیت حقیقی خود را نشان داد تا کودک را از آسیب دیدن حفظ کند.
هردوی این حکایتها یک درس میدهند و آن این است که عشق حقیقی یعنی فداکاری. اگر ما حقیقتاً عاشق کسی باشیم، گاهی اوقات باید او را رها کنیم. متأسفانه زندگی حقیقی همیشه اینطور پیش نمیرود. در اخبار مردی آلمانی تصمیم گرفت که فداکاری کاری او نیست. پس از متارکه با همسرش، تمام داراییهایشان را به خاطر لجاجت با او به دو قسمت تقسیم کرد. چهار صندلی ناهارخوری، یک کاناپه، یک اتومبیل، یک کامپیوتر و حتی یک گوشی آیفون همگی به دونیم تقسیم شدند. او در پیغامی برای همسر سابقش نوشت: «به خاطر ۱۲ سال قشنگ ازت ممنونم لورا! تو واقعاً نصفشو به دست آوردی.» مردها گاهی اوقات به انگلیسی به همسرانشان میگویند که آنها نیمهی بهترشان هستند. در این حالت این گفته بیشتر از یک مصداق دارد.