داستان انگلیسی نیروی ایمان
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: داستان های کوتاه / فصل: نيروی ايمان / درس: داستان انگلیسی نیروی ایمانسرفصل های مهم
داستان انگلیسی نیروی ایمان
توضیح مختصر
ایمان، یکی از چیزهایی است که ناممکنها را ممکن میکند. راجر بنیستر، یکی از افرادی بود که به خودش ایمان داشت. بنابراین اولین نفری بود که توانست رکورد پیمایش یک مایل را در زیر ۴ دقیقه بشکند.
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
The Power Of Belief
Eighty five year old retired doctor, Roger Bannister sold his old leather shoes for 266,500 pounds earlier this month. This was no ordinary pair of shoes. They are a piece of history and a symbol of the power of belief to break down barriers . Roger was wearing these shoes when he did what people in the 1950’s thought was impossible: he ran a mile in under 4 minutes. 3 minutes 59.4 seconds to be exact.
For years, the world’s top runners could not break the 4-minute mile . Some even thought it was physiologically impossible for a human to run faster than that. One of Bannister’s running rival s, Australian, John Landry spent two years seeking to break the record. From 1952 to 1954, he ran the mile at 4:02.1, 4:02.6, 4:02.8, 4:02.5, 4:02.7 and 4:02.3. After this last attempt he said: “ Frankly , I think the four-minute mile is beyond my capabilities. Two seconds may not sound much, but to me it’s like trying to break through a brick wall. Someone may achieve the four-minute mile the world is wanting so desperately, but I don’t think I can.”
Meanwhile, Bannister, a medical student in England was working to break the same record. Just two years earlier Bannister was the favorite to win the mile in the Helsinki Olympics. He came in 4th. He was disappointed and defeated, but he didn’t give up.
1954 was Bannister’s final year of medical school. Even though he had only 45 minutes to train each day, he did have a couple of advantages. Through his medical studies, he knew that the body used less oxygen by running at a steady pace . And perhaps just as importantly, unlike Landry, he believed in himself. He regularly visualized his success as part of his training.
On the day of the race, Bannister waited for the wind to die down . His shoes were specially designed to be light and he had even shaved them down further himself. Everything was ready, and according to his plan, he paced himself perfectly running around the track. In the last lap he exploded with a mixture of emotions that he described as fear and pride. He collapse d as he crossed the finish line and the crowd erupted in cheers.
What was once impossible soon became taken for granted . Breaking the 4-minute mile is to this day an extreme accomplishment, but hundreds have done it, including a handful of high school students. Even stranger, Landry, the man who previously said he could not do it, ended up breaking the 4-minute barrier just 46 days after Bannister. All he needed was a little extra belief, which Bannister’s feat provided. What barriers could you break if you believed strongly enough?
ترجمهی درس
تا دههی ۱۹۵۰ میلادی کسی نتوانسته بود که رکورد پیمایش یک مایل زیر چهار دقیقه، بشکند.
نیروی ایمان
راجر بنیستر، دکتر بازنشستهی 85 ساله، اوایل این ماه، کفش چرم قدیمی خود را به قیمت 266500 پوند به فروش رساند. این کفش، یک جفت کفش عادی نبود. بلکه قسمتی از تاریخ، و سمبلی از نیروی ایمان، برای در هم شکستن موانع سخت بود. راجر این کفشها را زمانی پوشیده بود که کاری انجام داد که مردم دههی 1950 میلادی فکر میکردند غیرممکن است: وی یک مایل را زیر 4 دقیقه طی نمود. بهصورت دقیق، 3 دقیقه و 4.59 ثانیه.
برای سالها، دوندگان برتر دنیا نمیتوانستند یک مایل را زیر 4 دقیقه طی کنند. عدهای حتی فکر میکردند که انسان ازلحاظ فیزیولوژیکی نمیتواند سریعتر از این بدود. یکی از رقبای استرالیایی آقای بنیستر، به اسم جان لاندری، دو سال تمام را برای شکستن این رکورد، صرف کرده بود. از سال 1952 تا 1954 ، او یک مایل را در چهار دقیقه و 2.1، 2.6، 2.8، 2.5، و2.3، ثانیه، طی نمود. بعد از آخرین تلاشی که انجام داد گفت: “صادقانه بگویم، من فکر میکنم که پیمایش یک مایل، زیر 4 دقیقه، فراتر از قابلیتهای من است. دو ثانیه شاید چیز زیادی به نظر نرسد، اما برای من مثل شکستن یک دیوار آجری است. شاید کسی بتواند رکورد یک مایل در چهار دقیقه، که جهان بهشدت دنبال آن میگردد، را بشکند. اما من فکر نمیکنم که از عهدهی این کار بربیایم.
در این میان، بنیستر که یک دانشجوی رشتهی پزشکی در انگلستان بود، نیز در حال تلاش برای شکستن همین رکورد بود. تنها دو سال قبل، وی یکی از مدعیان قهرمانی در رقابتهای دوی یک مایل المپیک هلسینکی بود. اما در آن رقابت وی نفر چهارم شد. وی مأیوس و شکستخورده بود اما از این قصدش منصرف نشد.
سال 1954 آخرین سال دانشگاه پزشکی بنیستر بود. باوجوداینکه تنها 45 دقیقه در روز برای تمرین فرصت داشت، یکسری مزایای دیگر نیز داشت. وی بر اساس تحقیقات پزشکیاش فهمیده بود که بدن وقتیکه با سرعت ثابت حرکت میکند، اکسیژن کمتری مصرف میکند. و شاید به همان اندازه مهم، برخلاف لاندری، وی به خودش ایمان داشت. وی بهعنوان جزئی از تمرینش، بهطور مرتب موفقیتش را تصویرسازی میکرد.
در روز مسابقه، بنیستر منتظر ماند تا باد متوقف شود. کفشهایش مخصوصاً طوری طراحی شده بودند که سبک باشند. خودش هم نیز آنها را بیشتر تراشیده بود تا سبکتر شوند. همهچیز آماده بود، و بر اساس آنچه که برنامهریزی کرده بود، در طول پیمایش مسیر گامهایش را طوری هماهنگ کرد که با سرعت ثابتی بدود. در دور آخر مسابقه، وی با مخلوطی از احساساتی که خودش آن را غرور و ترس توصیف کرده بود، مشتعل شد. و وقتی خط پایان را گذراند، به زمین افتاد درحالیکه جمعیت حاضر یکسره به تشویق وی درآمدند.
عکسی از راجر بنیستر در حال عبور خط پایان. همانطور که در تصویر مشاهده میشود، حاضران مات و مبهوت و سراسر در شادی قرار دارند.
کاری که زمانی غیرممکن مینمود، بهزودی به چیزی عادی و نهچندان مهم تبدیل شد. شکستن رکورد یک مایل در چهار دقیقه، هنوز هم بسیار سخت است اما صدها نفر این کار را انجام دادهاند که شامل چندین دانشآموز دبیرستانی نیز میشود. عجیبتر آنکه حتی آقای لاندری، دوندهای که پیشازاین گفته بود که نمیتواند این کار را انجام دهد، تنها 46 روز بعد از آقای بنیستر توانست که این رکورد را درنهایت بشکند. تنها چیزی که وی نیاز داشت، کمی ایمان بیشتر بود، که شاهکار بنیستر آن را مهیا کرد.
خود تو چه مشکلاتی را میتوانی در هم بشکنی، اگر کمی بیشتر به خودت ایمان داشتی؟