اعضای بدن به انگلیسی یکی از مباحثی است که باید در زبان انگلیسی یاد بگیرید. نام اعضای بدن نهتنها در مکالمههای روزمره و گفتوگوهای ضروری مثلا مراجعه به پزشک به کارتان میآید، بلکه در بسیاری از اصطلاحات و ضربالمثلهای انگلیسی هم استفاده میشود. در ادامه با زبانشناس همراه باشید و با اعضای بدن به انگلیسی با تلفظ صوتی آشنا شود.
چرا باید اعضای بدن به انگلیسی را یاد بگیریم؟
شاید فکر کنید از بین این همه فعل ضروری، کلمات مهم و قواعد گرامری، چرا باید وقت بگذارید و اعضای بدن را یاد بگیرید؟ نام اعضای بدن در بسیاری از مکالمههای روزمره و حتی تخصصی کاربرد دارد و در ضربالمثلها و اصطلاحات عامیانهی زیادی استفاده میشود.
حتی اگر نخواهید از این ضربالمثلها و اصطلاحات استفاده کنید، باز هم در زندگی روزمره به دانستن نام آنها نیاز پیدا میکنید. یاد گرفتن اعضای بدن به انگلیسی در موقعیتهای مختلف به کارتان میآید که در ادامه به چند مورد اشاره میکنیم:
۱. توصیف خود برای دیگران
برای توصیف خودتان برای دیگران یا توصیف کردن ظاهر هر فرد، لازم دارید که نام اعضای بدن را بدانید. مثلا باید بتوانید در مورد صورت، مو، چشم و سایر ویژگیهای ظاهری او صحبت کنید.
۲. فهمیدن معنی اصطلاحات و ضربالمثلها
در بسیاری از اصطلاحات و ضربالمثلهای انگلیسی از نام اعضای بدن استفاده شده است. بسیاری از این اصطلاحات کاربردی هستند و با استفاده از آنها در مکالمههای خود میتوانید گفتوگوی خود را جذابتر کنید و تسلط خود را به زبان نشان دهید. حتما عبارتهایی مثل sweet tooth، cold shoulder یا itchy feet را زیاد شنیدهاید. این عبارتها که نام اعضای بدن به انگلیسی در آنها وجود دارد، در گفتوگوهای روزمره کاربرد دارند و اگر این کلمهها را نشناسید، فهمیدن این عبارتها برایتان سخت میشود.
۳. مراجعه به پزشک
اگر دچار بیماری، جراحت، درد و آسیب شده باشید لازم است که به پزشک مراجعه کنید و خدمات درمانی دریافت کنید. وقتی نام اعضای بدن را بهخوبی دانید، بهتر میتوانید مشکل خود را برای پزشک توضیح دهید. در این صورت، هیچ سوءتفاهم و مشکلی در روند درمان شما ایجاد نمیشود.
اگر دوست دارید مکالمههای مرتبط با مراجعه به پزشک را یاد بگیرید حتما به مطالب زیر سر بزنید:
مکالمه انگلیسی پزشک با بیمار با ترجمه فارسی
مکالمه انگلیسی برای گرفتن وقت دکتر با ترجمه فارسی
آموزش مکالمه انگلیسی در چشم پزشکی به همراه ترجمه فارسی
واژگان و اصطلاحات مهم مکالمه انگلیسی درباره بیماری
اعضای بدن به انگلیسی با تلفظ صوتی
از کلمات ابتدایی شروع میکنیم. سپس سراغ صورت، اعضای بیرونی بدن و اعضای داخلی بدن میرویم.
اولین کلمهای که باید یاد بگیرید، خود کلمهی «بدن» است.
Body (noun)
بدن کل ساختار فیزیکی شما است که شامل استخوانها و اندامهای داخلی و خارجی میشود. از کلمهی body همراه با صفتهای مختلف میتوانید برای توصیف یک فرد استفاده کنید. مثلا جملههای زیر را در نظر بگیرید:
She has a fantastic body thanks to her workout routine.
او به لطف برنامهی تمرینیاش، بدن فوقالعادهای دارد.
His muscular body felt weak because of the virus.
بدن عضلانی او به دلیل ویروس ضعیف شده بود.
The hard part is to keep your body fit after you have stopped playing sports.
بخش سخت کار این است که تناسب بدن خود را پس از توقف ورزش حفظ کنید.
تلفظ کلمهی Body:
سر
یکی دیگر از اعضای اصلی بدن، سر (head) است. سر بالاترین قسمت بدن است. البته این کلمه غیر از «سر» بهمعنای عضو بدن، در انگلیسی میتواند معانی دیگری هم داشته باشد؛ مثلا برای اشاره به بالاترین قسمت یا جلوترین قسمت هر چیز ممکن است از همین کلمه استفاده کنند. علاوه بر این، گاهی برای اشاره به رئیس یا مدیر یک مجموعه هم از همین کلمه استفاده میکنند. مثلا:
the head of the History department
رئیس گروه تاریخ
the head of the queue
ابتدای صف
the head of the page
بالای صفحه
با همین کلمه میتوانید کلمههای مفید دیگری هم یاد بگیرید. مثلا headache که بهمعنای سردرد است.
تلفظ کلمهی head:
اعضای صورت
سر و صورت شامل اجزای مختلفی هستند که در جدول زیر میتوانید آنها را ببینید. در ستون سوم جدول، معادل آنها را میبینید. این معادلها در زبان عامیانه استفاده میشوند و بعضی از آنها اصلا مودبانه نیست.
نام انگلیسی | ترجمه فارسی | مترادف یا اصطلاحات هممعنی |
---|---|---|
Head | سر | Noggin (Irish), nut, dome, noodle |
Face | صورت | Mug |
Ears | گوش | - |
Eyes | چشم | Peepers |
Nose | بینی | Schnozz, honker, beak (هر سه برای اشاره به بینی بزرگ) |
Chin | چانه | - |
Cheeks | گونه | - |
Forehead | پیشانی | - |
Jaw | فک | - |
Eyebrows | ابرو | - |
Eyelashes | مژه | - |
Temple | گیجگاه | - |
Nostril | سوراخ بینی | - |
Lips | لب | - |
Mouth | دهان | Trap, pie hole (هر دو اصطلاح غیرمودبانه) |
Teeth/Tooth | دندان | Choppers |
Tongue | زبان | - |
Hair | مو | - |
Neck | گردن | - |
در فایل صوتی زیر میتوانید تلفظ این کلمهها را بشنوید:
اندامهای بیرونی بدن
حالا که با قسمتهای مختلف سر و صورت آشنا شدید، سراغ اندامهای بیرونی بدن میرویم. در جدول زیر میتوانید نام این اعضای بدن به انگلیسی و ترجمهی فارسی آنها را ببینید:
ترجمهی فارسی | نام انگلیسی اعضای بدن |
---|---|
شانه | Shoulders |
شانه راست | Right Shoulder |
شانه چپ | Left Shoulder |
آرنج | Elbow |
ساعد | Forearm |
بازوی چپ | Left Arm |
بازوی راست | Right Arm |
مچ دست | Wrist |
دست | Hand |
دست راست | Right Hand |
دست چپ | Left Hand |
انگشتان | Fingers |
انگشت شست | Thumb |
انگشت اشاره | Index Finger/Pointer Finger |
انگشت وسط | Middle Finger |
انگشت حلقه | Ring Finger |
انگشت کوچک | Pinky Finger |
بند انگشت | Knuckles |
ناخن | Nails |
قفسه سینه | Chest |
پستان | Breast |
کمر | Waist |
باسن | Hips |
پای چپ | Left Leg |
پای راست | Right Leg |
زانو | Knee |
ران | Thigh |
ساق پا | Calf |
مچ پا | Ankle |
پا | Foot/Feet |
پای راست | Right Foot |
پای چپ | Left Foot |
انگشتان پا | Toes |
شست پا | Big Toe |
تلفظ این کلمات را به ترتیب در فایل صوتی زیر بشنوید:
اسامی دندانها به زبان انگلیسی
تصور کنید که دنداندرد گرفتهاید و باید به پزشک مراجعه کنید. باید نام دندانها را بدانید تا بتوانید مشکلات را مطرح کنید.
Incisors= دندان پیشین
Canines= دندان نیش
Premolars= دندان آسیای کوچک
Molars= دندان آسیای بزرگ
Wisdom Teeth= دندان عقل
تلفظ این کلمات را در فایل صوتی زیر بشنوید:
نام اعضای داخلی بدن به انگلیسی
در جدول زیر میتوانید نام اعضای داخلی بدن و معادل فارسی آن را ببینید.
ترجمهی فارسی | نام انگلیسی |
---|---|
مغز | Brain |
ریه | Lungs |
قلب | Heart |
کلیه | Kidney |
کبد | Liver |
معده | Stomach |
پانکراس | Pancreas |
روده بزرگ | Large Intestine |
روده کوچک | Small Intestine |
دیافراگم | Diaphragm |
مری | Oesophagus |
طحال | Spleen |
رگ | Veins |
راستروده | Rectum |
كيسه صفرا | Gallbladder |
مثانه | Bladder |
آپاندیس | Appendix |
تلفظ این کلمات را در فایل صوتی زیر بشنوید:
اعضای بدن به انگلیسی را با شعر یاد بگیرید
شاید یاد گرفتن اعضای بدن و حفظ کردن مجموعهای از کلمات، حوصلهسربر و خستهکننده باشد. ترانهها و شعرهای زیادی برای یاد دادن نام اعضای بدن به انگلیسی وجود دارد بهخصوص برای کودکان. با کمک این شعرها میتوانید این کلمات را راحتتر یاد بگیرید و هرگز فراموش نکنید. اگر معلم زبان هستید با این شعرها و بازیها میتوانید اعضای بدن به انگلیسی را به زبانآموزان خود یاد بدهید. مثلا نمونهی زیر:
اصطلاحات رایج زبان انگلیسی با اعضای بدن
یکی از کاربردهای رایج اعضای بدن به انگلیسی، در اصطلاحات عامیانه و ضربالمثلهای رایج است. اگر با معنای این کلمهها و معنی خود اصطلاح آشنا نباشید، متوجه منظور طرف نمیشوید و حرف او حتی ممکن است کاملا عجیب هم به نظر برسد.
این اصطلاحات بسیار کاربردی هستند و در مکالمه های روزمره زیاد استفاده میشوند. پس سعی کنید که برای یادگیری آنها وقت بگذارید و حتما در صحبتهای خود از آنها استفاده کنید. با استفاده کردن از این اصطلاحات میتوانید تسلط خود را به زبان انگلیسی نشان دهید.
1. Keep your chin up
این اصطلاح یعنی انگیزه و امید خود را حفظ کنید و خوشبین بمانید حتی وقتی اتفاق بدی افتاده است و مشکلاتی وجود دارد. این اصلاح بهصورت کوتاهشده یعنی بهشکل Chin up! هم استفاده میشود.
مثال:
Keep your chin up, we're not lost yet.
خوشبین باش، هنوز گم نشدهایم.
2. Let your hair down
این اصطلاح بهمعنای راحتتر رفتار کردن است. مثلا زمانی که بخواهید بهکسی بگویید که معذب نباشد، از موقعیت لذت ببرد و خودش را درگیر قواعد دستوپاگیر نکند، از این اصطلاح استفاده میکنیم.
مثال:
Let your hair down and just have some fun.
سخت نگیر و لذت ببر.
3. By the skin of your teeth
این اصطلاح یعنی «با فاصلهی خیلی کم»، «به زحمت»، «بهسختی» و «با اختلاف ناچیز».
مثال:
The business is surviving, but only by the skin of its teeth.
کسب و کار در حال بقا است اما با زحمت.
4. Break a leg!
این یک اصطلاح برای آرزوی موفقیت کردن برای دیگران است. آن را در فارسی میتوانید «موفق باشید» ترجمه کنید.
مثال:
Remember, the show must go on! Good luck and break a leg!
یادت باشه، نمایش باید ادامه پیدا کنه! موفق باشی!
اگر دوست دارید بدانید که در جواب این جمله باید چه بگویید، مطلب زیر را بخوانید:
در جواب Break A Leg چه بگوییم؟
5. Keep someone at arm’s length
این اصطلاح یعنی کسی را در فاصلهی نزدیک نگه داشتن ولی رابطهی خیلی صمیمانه برقرار نکردن.
مثال:
She had always kept his family at arm's length.
او همیشه فاصلهاش را با خانوادهاش حفظ میکند.
اگر میخواهید نام اعضای خانواده را به انگلیسی بدانید به مطلب زیر سر بزنید:
تمامی اعضای خانواده به انگلیسی + تلفظ صوتی
6. Pick someone’s brain
این اصطلاح یعنی از کسی زیاد چیزی پرسیدن بهخصوص در مورد مسالهای که طرف مقابل، در مورد آن زیاد میداند.
مثال:
Mind if I pick your brain for a minute?
میشه یک دقیقه چند تا سوال ازت بپرسم؟
7. Have butterflies in your stomach
این اصطلاح یعنی در مورد چیزی هیجانزده و مضرب بودن بهخصوص اگر یک رویداد خاص مثلا قرار ملاقات با کسی باشد.
مثال:
I used to get butterflies in my stomach before school tests.
قبل از امتحانات مدرسه، دچار دلهره میشدم.
8. Have something on the tip of your tongue
این اصطلاح یعنی چیزی نوک زبانتان باشد. یعنی موقع حرف زدن چیزی را فراموش کرده باشید و حالا نزدیک است که به خاطر بیاورید.
مثال:
I know her - her name is on the tip of my tongue, but it won't come to me.
میشناسمش. اسمش نوک زبونمه ولی یادم نمیاد.
9. Stick your neck out
این اصطلاح یعنی یک ریسک را بپذیرید بهخصوص در دفاع از دیگران و به دیگران کمک کنید حتی اگر عواقب بدی برای شما داشته باشد.
مثال:
I stuck my neck out for Bessie when she was thrown out of her house.
وقتی بسی را از خانه اش بیرون انداختند، برای کمک به او ریسک کردم.
10. Get something off your chest
این اصطلاح به معنی درد دل کردن و صحبت کردن با دیگران در مورد شکایتها و مشکلات است.
مثال:
Thanks for listening to me complain about my boss. I just needed to get this off my chest.
از اینکه به صحبتهای من در مورد شکایت از رئیسم گوش دادید متشکرم. باید درد دل میکردم.
11. Give someone a hand
این اصطلاح به معنی کمک کردن به دیگران است.
مثال:
I can give you a hand when you move if you like.
اگر بخواهی میتوانم موقع اسبابکشی کمکت کنم.
12. Cost an arm and a leg
این اصطلاح به معنی گران بودن یک چیز است.
مثال:
These cakes are delicious, but they cost an arm and a leg.
این کیکها خوشمزهاند اما قیمتشان زیاد است.
13. Bite your tongue
این اصطلاح یعنی صحبت کردن در مورد چیزی را متوقف کنید. در فارسی هم از آن استفاده میکنیم و میگوییم زبانت را گاز بگیر. یا زبان به دهان بگیر.
مثال:
I had to bite my tongue and accept his explanation.
من باید زبون به دهن میگرفتم و توضیحاتش را میپذیرفتم.
14. Be on your toes
این اصطلاح یعنی هشیار و آماده بودن و تمام توجه را معطوف یک مطلب کردن یا اینکه به دلیل مشغله داشتن یا پرچالش بودن یک کار، نیاز به تمرکز و توجه داشتن.
مثال:
Teaching four different subjects keeps you on your toes.
یاد دادن چهار درس مختلف، نیاز به تمرکز زیادی دارد.
15. A slap on the wrist
این اصطلاح به معنی تنبیه مختصر است.
مثال:
They rob someone on the street and they get a slap on the wrist.
آنان در خیابان از یک نفر دزدی کردند و مجازات کمی دریافت کردند.
16. Tear your hair out
این اصطلاح یعنی در مورد موضوعی به شدت ناامید و نگران بودن.
مثال:
She's been tearing her hair out over the final chapter of her novel for the last month.
او در ماه گذشته به خاطر فصل آخر رمانش حسابی نگران بود.
17. Be all eyes and ears
این اصطلاح یعنی کاملا متوجه یک موضوع بودن و به آن توجه داشتن. همین اصطلاح به شکل all ears هم استفاده میشود که معادل فارسی آن سراپا گوش بودن است.
مثال:
I was all eyes and ears for the entire concert, it was so good!
در تمام طول کنسرت، سراپا گوش بودم. خیلی خوب بود.
Give me a minute to finish my work and then I'll be all ears to hear about your project.
یک دقیقه به من وقت بده کارم را تمام کنم و بعد در مورد پروژهات، سراپا گوشم.
18. Turn a blind eye
این اصطلاح یعنی تصمیم بگیرید که عمدا به چیزی توجه نکنید. وانمود کنید که توجه نمیکنید. در فارسی میتوانید آن را «چشمان خود را روی چیزی بستن» ترجمه کنید.
مثال:
Management often turn a blind eye to bullying in the workplace.
مدیریت اغلب چشمان خود را روی قلدری در محل کار میبندد.
19. Lend an ear
این اصطلاح یعنی آماده باشید که به حرفهای کسی گوش کنید.
مثال:
Claire's always one to lend an ear if you have problems.
کلر همیشه آن کسی است که آمادهی شنیدن مشکلات شماست.
20. Keep your head above
این اصطلاح یعنی به اندازهای پول داشته باشید که زندگی را بگذرانید نه بیشتر. یعنی طوری مدیریت کنید که از نظر مالی دوام بیاورید.
مثال:
The business is in trouble, but we're keeping our heads above water.
کسبوکار با مشکل مواجه شده است اما سعی میکنیم دوام بیاوریم.
21. Get a head start
این اصطلاح یعنی یک رقابت را جلوتر شروع کردن. یا در موقعیتهای مختلف، نسبت به دیگران برتری داشتن.
مثال:
If I don't get a head start on the project, I'm going to miss the deadline.
اگر این پروژه را زودتر شروع نکنم به مهلت ارائهی آن نمیرسم.
22. Use your head
این اصطلاح یعنی قبل از فکر کردن یا حرف زدن، فکر کنید.
مثال:
Why didn't you use your head and cover the furniture before you started painting?
چرا فکر نکردید و قبل از شروع نقاشی، روی وسایل را نپوشاندید؟
23. cold feet
این اصطلاح یعنی مضطرب و عصبی شدن بهخصوص قبل از رویدادهای بزرگ.
مثال:
My sister didn't get cold feet until she put her wedding gown on.
خواهرم تا قبل از اینکه پیراهن عروسیاش را بپوشد، استرس نداشت.
24. cry your heart out
این اصطلاح یعنی خیلی شدید گریه کردن.
مثال:
I cried my heart out when my best friend moved away.
وقتی بهترین دوستم نقل مکان کرد، من حسابی گریه کردم.
25. face the music
این اصطلاح یعنی با عواقب یک کار مواجه شدن و پذیرفتن تنبیه یا انتقاد.
مثال:
I stayed out all night. When I eventually got home I had to face the music from my wife.
من تمام شب بیرون ماندم. وقتی به خانه برگردم باید جواب همسرم را بدهم.
26. (my) flesh and blood
این اصطلاح بهمعنی خویشاوند و همخون است.
مثال:
I have to hire Mia. She's my own flesh and blood.
من باید میا را استخدام کنم. او از گوشت و خون خودمان (از خویشاوندانم) است.
27. have one's head in the clouds
این اصطلاح یعنی در مورد یک موضوع، دید غیرواقعبینانه داشتن و آگاه نبودن از عواقب.
مثال:
Amy has her head in the clouds if she thinks she's going to pass her exams without studying.
اگر فکر میکند میتواند امتحاناتش را بدون درس خواندن بگذراند، در خیال خام است.
28. head over heels
این اصطلاح یعنی شدیدا عاشق کسی بودن.
مثال:
My brother is head over heels for his new girlfriend.
برادرم شدیدا عاشق دوست دختر جدیدش است.
29. in over one's head
این اصطلاح یعنی وظیفهای را قبول کنید که نمیتوانید انجام دهید.
مثال:
I was in over my head when I agreed to babysit the triplets and the dogs.
اینکه پذیرفتم از سه قلوها و سگها نگهداری کنم، بیشتر از توانم بود.
30. keep an eye on
این اصطلاح یعنی مراقب چیزی بودن به منظور محافظت از آن.
مثال:
I'll keep an eye on the dinner while you're on the phone.
تا زمانی که شما پای تلفن هستید من حواسم به شام هست.
31. learn by heart, know by heart
این اصطلاح یعنی چیزی را حفظ کردن و به خاطر سپردن.
مثال:
I learned my multiplication tables by heart in the fourth grade.
جدول ضرب را کلاس چهارم حفظ کردم.
32. (my) lips are sealed
این اصطلاح یعنی من دهانم قرصه. یعنی قول میدهید که یک راز را نگه دارید.
مثال:
Don't worry, I won't tell your mother how much you spent. My lips are sealed.
نگران نباش من به مادرت نمیگویم چقدر خرج کردی. دهنم قرصه.
33. makes my blood boil
این اصطلاح یعنی بهشدت عصبانی شدن. در فارسی هم میتوانید آن را خونم را به جوش آورد و... ترجمه کنید.
مثال:
It makes my blood boil when people don't tie up their dogs.
وقتی مردم سگهایشان را نمیبندند خونم به جوش میآید (بهشدت عصبانی میشوم).
34. neck of the woods
این اصطلاح یعنی یک مکان یا موقعیت نزدیک.
مثال:
I heard that they might be opening a post office in our neck of the woods soon.
شنیدم که ممکن است به زودی یک اداره پست در نزدیکی ما باز کنند.
35. (an) old hand
این اصطلاح به فرد دارای تجربه اطلاق میشود.
مثال:
My uncle's an old hand at car repair. He'll know what the problem is.
عموی من در تعمیر ماشین ماهر و باتجربه است. او متوجه خواهد شد که مشکل چیست.
36. over my dead body
معنی کلمه به کلمهی این اصطلاح یعنی بالای جسدم. منظور این است که اتفاقی در زمان مرگ فرد بیافتد. در فارسی میتوانیم آن را با عبارتهایی مثل «مگر از روی نعش من رد شی» ترجمه کنید.
مثال:
My daughter wants a tattoo. I told her she'd get one over my dead body.
دخترم میخواهد تتو بزند. به او گفتم که مگر از روی نعش من رد بشود.
37. pat on the back
این اصطلاح بهمعنی تشکر و قدردانی است.
مثال:
The party organizers deserve a pat on the back for a job well done.
برگزارکنندگان مهمانی به خاطر کار خوبی که انجام دادند، لایق تشکر هستند.
38. play something by ear
این اصطلاح یعنی کاری را بدون برنامهریزی انجام دادن. در فارسی میتوانیم از معادل «بیگدار به آب زدن» استفاده کنیم.
مثال:
We don't know if the weather will be good enough for camping. We'll have to play it by ear.
نمی دانیم که آیا آب و هوا به اندازه کافی برای کمپینگ مناسب خواهد بود یا خیر. باید بیگدار به آب بزنیم.
39. pull one's leg
این اصطلاح یعنی با کسی شوخی کردن و کسی را دست انداختن.
مثال:
I was just pulling your leg. I'm not really a police officer.
داشتم باهات شوخی میکردم. من واقعا افسر پلیس نیستم.
40. rule of thumb
منظور از این اصطلاح، یک قانون ساده و پایه است که معمولا هم نادیده گرفته میشود. میتوانید آن را قانون سرانگشتی یا قانون نانوشته هم ترجمه کنید.
مثال:
The rule of thumb is that the students wear black pants and white shirts.
قانون کلی این است که دانشآموزان شلوار مشکی و پیراهن سفید بپوشند.
41. see eye to eye
این اصطلاح بهمعنی موافقت کردن است.
مثال:
The couple don't see eye to eye on how to train their pets.
این زوج در مورد نحوهی تربیت حیوانات خانگی خود توافق ندارند.
42. sweet tooth
این اصطلاح به معنی علاقه به شیرینیجات و خوراکیهای شیرین است.
مثال:
I need three spoonfuls of sugar in my tea. I have a sweet tooth.
من باید سه قاشق شکر در چای بریزم. من عاشق شیرینیجاتم.
43. thick in the head
این اصطلاح بهمعنی هوشمند نبودن است. در یک مثال معنای آن را بهتر متوجه میشوید.
مثال:
I'm a bit thick in the head when it comes to reading a map.
وقتی نوبت به خواندن نقشه میرسد، من مشکل دارم (از نظر ذهنی توانایی این کار را ندارم).
44. wash one's hands of something
این اصطلاح یعنی دست از چیزی شستن، از چیزی صرف نظر کردن و آن را رها کردن. بهخصوص در مشکلات به معنی رها کردن ماجرا است.
مثال:
I'm washing my hands of Mary's addiction. She is going to have to get some professional help.
دارم مسالهی اعتیاد مری را رها میکنم. او باید کمک حرفهای بگیرد.
45. have one foot in the grave
این اصطلاح را در فارسی هم داریم. یعنی پای کسی لب گور بودن. نزدیک به مرگ بودن.
مثال:
The old guy is so feeble that I strongly believe he has one foot in the grave.
پیرمرد آنقدر ضعیف است که فکر میکنم یک پایش لب گور است.
۲ نکته در مورد حفظ کردن اعضای بدن به انگلیسی
اگر فکر میکنید یاد گرفتن کلمههای زیاد در مورد یک موضوع مثلا اعضای بدن به انگلیسی برای شما سخت است و یادگیری با آهنگ هم فایدهای ندارد، از روشهای زیر استفاده کنید:
۱. آن را به بازی تبدیل کنید
بازی کردن یک راه جالب برای یادگیری لغات و به خاطر سپردن آن است. برای یادگیری لغات هم میتوانید بازیهای مختلفی طراحی کنید. برای یادگیری اعضای بدن به انگلیسی از این دو بازی استفاده کنید.
یک نفر نام اعضای بدن را بگوید و شما آن عضو بدن اشاره کنید. این بازی بهتر است که گروهی انجام شود.
بازی دیگری که میتوانید انجام دهید بازی الفبا است. تمام اعضای بدن را که میشناسید به ترتیب حروف الفبا مرتب کنید.
۲. استفاده از تصاویر و فلشکارتها
یکی از بهترین راهها برای یادگیری لغات یک زبان جدید، استفاده از تصاویر و فلشکارت است؛ بهخصوص اگر شما حافظهی تصویری خوبی داشته باشید. میتوانید خودتان فلشکارت بسازید یا از فلشکارتهای آماده استفاده کنید.
راه دیگری که راحتتر و جذابتر است، استفاده از لایتنر هوشمند اپلیکیشن زبانشناس است. با این لایتنر هوشمند شما میتوانید کلمههای جدید را در قالب فلشکارت در اپلیکیشن اضافه کنید و آن ها را طبق یک سیستم تکرار متناوب، مرور کنید تا زمانی که کاملا یاد بگیرید. برای استفاده از لایتنر هوشمند برای یاد گرفتن اعضای بدن به انگلیسی یا هر کلمه و عبارت و اصطلاح دیگر، کافی است اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید و از امکانات متعدد آن استفاده کنید.
در مطلب زیر با چند روش عالی برای یادگیری لغات جدید با اپلیکیشن زبانشناس آشنا میشوید:
۱۰ روش یادگیری لغات زبان انگلیسی با اپلیکیشن زبانشناس
جمعبندی
در این مطلب اعضای بدن به انگلیسی با تلفظ صوتی را در قالب جدول و فایلهای ویدیویی یاد گرفتید. برای یادگیری بهتر کلمههای جدید، هیچ روشی بهتر از تکرار فاصلهدار نیست. با لایتنر هوشمند زبانشناس میتوانید هر کلمهی جدیدی که میبینید برای همیشه به خاطربسپارید.
زبانشناس غیر از لایتنر هوشمند امکانات دیگری هم برای یادگیری زبان دارد. دنیایی از فیلم و سریال، دورههای آموزشی برای چهار مهارت مختلف زبان، پادکست، کتاب و... در زبانشناس فراهم شده تا علاوه بر یادگیری اعضای بدن به انگلیسی و هزاران کلمهی ضروری دیگر، از فرایند یادگیری زبان لذت ببرید.