مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل با ترجمه‌ی فارسی

در این بخش مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل با ترجمه‌ی فارسی ر ا به شما ارائه خواهیم داد.

در این مقاله با خواندن چند مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل می‌توانید یک قدم بزرگ برای آموزش مکالمه‌ی انگلیسی بردارید و به‌راحتی درباره‌ی موضوع مهمی مانند شغل با دیگران صحبت کنید. تا انتها همراه ما باشید.

مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل بین آنا و بن

آنا و بن دوستانی قدیمی هستند که بعد از مدتی یکدیگر را ملاقات می‌کنند. هر دو از یکدیگر در مورد شغل‌هایی که دارند سوال می‌کنند و گفت‌وگوی جالبی بین آن‌ها شکل می‌گیرد. به این مکالمه‌ی انگلیسی توجه کنید:

Anna: Hi, Ben. How are you doing?

آنا: سلام، بن. حالت چطوره؟

Ben: I'm good, thanks. How about you?

بن: من خوبم، ممنون. تو چطوری؟

Anna: I'm fine, too. So, what are you up to these days?

آنا: من هم خوبم. خب، این روزها چه کارهایی می‌کنی؟

Ben: Well, I'm working as a journalist for a local newspaper. I cover various topics, such as politics, sports, and culture.

بن: خب، من به‌عنوان یک خبرنگار برای یک روزنامه‌ی محلی کار می‌کنم. موضوعات مختلفی مانند سیاست، ورزش و فرهنگ را پوشش می‌دهم.

Anna: Wow, that sounds interesting. How do you like your job?

آنا: وای، جالبه. آیا از شغلت راضی هستی؟

Ben: I love it. It's very exciting and challenging. I get to meet different people and learn new things every day.

بن: دوستش دارم. بسیار هیجان‌انگیز و چالش برانگیز است. هر روز با افراد مختلفی آشنا می‌شوم و چیزهای جدیدی یاد می‌گیرم.

Anna: What are some of the stories that you have written recently?

آنا: اخیرا چه گزارش‌هایی نوشته‌ای؟

Ben: Let me see. I wrote about the new mayor's plans for the city, the opening of a new art gallery, and the results of a football match.

بن: بگذار ببینم. من درباره‌ی برنامه‌های شهردار جدید برای شهر، افتتاح یک گالری هنری جدید و نتایج یک مسابقه‌ی فوتبال نوشتم.

Anna: That's impressive. How do you find the sources and information for your stories?

آنا: تاثیرگذاره. چگونه منابع و اطلاعات گزارش‌های خود را پیدا می‌کنی؟

Ben: I do a lot of research online and offline. I also interview experts, witnesses, and other relevant people. Sometimes I have to travel to different places to get the facts.

بن: من آنلاین و آفلاین تحقیقات زیادی انجام می‌دهم. همچنین با کارشناسان، شاهدان و سایر افراد مرتبط مصاحبه می‌کنم. گاهی برای دریافت حقایق باید به جاهای مختلف سفر کنم.

Anna: How do you manage your time and deadlines?

آنا: چگونه زمان و ضرب‌الاجل‌های خود را مدیریت می‌کنی؟

Ben: It's not easy, but I try to be organized and efficient. I use a calendar and a to-do list to keep track of my tasks and priorities. I also communicate with my editor and colleagues regularly.

بن: آسان نیست، اما سعی می‌کنم منظم و کارآمد باشم. برای پیگیری وظایف و اولویت‌هایم از تقویم و فهرست کارهایی که باید انجام دهم استفاده می‌کنم. همچنین به‌طور مرتب با سردبیر و همکارانم در ارتباط هستم.

Anna: Do you have any goals or plans for your career?

آنا: آیا برای حرفه‌ی خود هدف یا برنامه‌ای داری؟

Ben: Yes, I do. I want to improve my writing skills and expand my network. I also hope to work for a bigger and more prestigious publication someday.

بن: بله، دارم. می‌خواهم مهارت نوشتاری‌ام را بهبود بخشم و شبکه‌ام را گسترش دهم. همچنین امیدوارم که روزی برای یک نشریه‌ی بزرگ‌تر و معتبرتر کار کنم.

Anna: I'm sure you will achieve your dreams. You are very talented and hardworking.

آنا: مطمئنم به آرزوهایت می‌رسی. تو بسیار بااستعداد و سخت‌کوش هستی.

Ben: Thank you, Anna. You are very kind and supportive. What about you? What do you do for a living?

بن: متشکرم، آنا. تو بسیار مهربان و حامی هستی. تو چطور؟ برای امرار معاش چه کار می‌کنی؟

Anna: I'm a teacher at a primary school. I teach English and math to the fourth graders.

آنا: من معلم دبستان هستم. من به کلاس چهارمی‌ها انگلیسی و ریاضی درس می‌دهم.

Ben: That's awesome. How do you like your job?

بن: عالیه آیا از شغلت راضی هستی؟

Anna: I like it a lot. It's very rewarding and fulfilling. I enjoy working with children and helping them learn and grow.

آنا: خیلی دوستش دارم. بسیار با ارزش و رضایت‌بخش است. من از کار با کودکان و کمک به یادگیری و رشد آن‌ها لذت می‌برم.

Ben: What are some of the challenges that you face as a teacher?

بن: برخی از چالش‌هایی که به‌عنوان معلم با آن مواجهی چیست؟

Anna: Well, there are many. I have to deal with different learning styles, abilities, and personalities. I also have to prepare lesson plans, grade papers, and attend meetings. Sometimes I have to deal with difficult parents and students.

آنا: خب، خیلی هستند. باید با سبک‌های یادگیری، توانایی‌ها و شخصیت‌های مختلف سروکار داشته باشم. همچنین باید برنامه‌های درسی را آماده کنم، امتحانات را نمره بدهم و در جلسات شرکت کنم. گاهی اوقات باید با والدین و دانش‌آموزان سخت‌گیر برخورد کنم.

Ben: How do you cope with the stress and pressure?

بن: چگونه با استرس و فشار کنار می‌آیی؟

Anna: I try to stay positive and calm. I also have a good support system. I talk to my friends, family, and colleagues when I need advice or encouragement. I also do some yoga and meditation to relax.

آنا: سعی می‌کنم مثبت و آرام باشم. همچنین یک سیستم حمایتی خوب دارم. وقتی به راهنمایی یا تشویق نیاز دارم با دوستان، خانواده و همکارانم صحبت می‌کنم. همچنین برای آرامش کمی یوگا و مدیتیشن انجام می‌دهم.

Ben: How do you balance your work and personal life?

بن: چگونه بین کار و زندگی شخصی خود تعادل برقرار می‌کنی؟

Anna: It's not easy, but I try to make time for both. I work hard during the week, but I also have fun on the weekends. I like to go out with my friends, watch movies, and read books.

آنا: این کار آسان نیست، اما سعی می‌کنم برای هر دو وقت بگذارم. من در طول هفته سخت کار می‌کنم، اما در آخر هفته هم سرگرمی دارم. دوست دارم با دوستانم بیرون بروم، فیلم ببینم و کتاب بخوانم.

Ben: Do you have any hobbies or interests?

بن: آیا هیچ سرگرمی یا علاقه‌مندی داری؟

Anna: Yes, I do. I like to play the piano and sing. I also like to travel and learn about different cultures.

آنا: بله، دارم. دوست دارم پیانو بزنم و آواز بخوانم. همچنین دوست دارم سفر کنم و با فرهنگ‌های مختلف آشنا شوم.

Ben: That's cool. You are very creative and adventurous.

بن: خیلی خوبه. تو بسیار خلاق و ماجراجو هستی.

Anna: Thank you, Ben. You are very smart and friendly.

آنا: متشکرم، بن. تو بسیار باهوش و صمیمی هستی.

Ben: You're welcome, Anna. It's always nice to talk to you.

بن: خواهش می‌کنم آنا. صحبت کردن با تو همیشه خوب است.

Anna: Same here, Ben. I'm glad we are friends.

آنا: همچنین، بن. خوشحالم که با هم دوستیم.

Ben: Me too, Anna. I hope to see you soon.

بن: من هم آنا. امیدوارم به‌زودی ببینمت.

Anna: Me too, Ben. Take care.

آنا: من هم همین‌طور، بن. مراقب خودت باش.

Ben: You too, Anna. Bye.

بن: تو هم آنا. خداحافظ.

Anna: Bye.

آنا: خداحافظ.

جملات و اصطلاحات مهم مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل

What are you up to these days?

این جمله برای پرسیدن از مسئولیت‌ها و وظایف شخص در شرکت یا جایی که مشغول به کار است، استفاده می‌شود.

I'm working as a journalist for a local newspaper.

این جمله برای نشان دادن شرح فعالیت کاری در یک حوزه‌ی خاص استفاده می‌شود.

I do a lot of research online and offline. I also interview experts, witnesses, and other relevant people. Sometimes I have to travel to different places to get the facts.

این جمله برای بیان اینکه شما چه اقداماتی را در زمینه‌ی شغلی خود انجام می‌دهید، استفاده می‌شود.

I want to improve my writing skills and expand my network. I also hope to work for a bigger and more prestigious publication someday.

این جمله برای بیان اینکه بگویید در حال پیشرفت در کار خود هستید، استفاده می‌شود.

What are some of the challenges that you face as a teacher?

برای اینکه ببینید شغل معلمی با چه چالش‌هایی همراه است، می‌توانید از این جمله استفاده کنید.

I cover various topics, such as…

این عبارت برای بیان اینکه شخص چه موضوعاتی را در کار خود مورد بررسی قرار می‌دهد استفاده می‌شود.

How do you like your job?

این عبارت برای پرسیدن از اینکه شخص از کار خود راضی است یا نه استفاده می‌شود. این عبارت نشان می‌دهد که شما به نظر و احساسات فرد احترام می‌گذارید.

I get to meet different people and learn new things every day.

این عبارت برای بیان اینکه شخص از کار خود لذت می‌برد و فرصت‌های یادگیری و ارتباط برقرار کردن دارد استفاده می‌شود.

مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل بین آلیس و باب

آلیس و باب دو غریبه‌ای هستند که اتفاقی یکدیگر را در کافه‌ای ملاقات می‌کنند. آن‌ها از یکدیگر در مورد شغل‌های خود سوال می‌کنند و از سختی‌های کارهای خود برای یکدیگر چیزهایی را عنوان می‌کنند. این گفت‌وگوی جالب به شرح زیر است:

Alice: Hi, I'm Alice. Nice to meet you.

آلیس: سلام، من آلیس هستم. از ملاقات شما خوشبختم.

Bob: Hi, I'm Bob. Nice to meet you too.

باب: سلام، من باب هستم. از ملاقات شما خیلی خوشحالم.

Alice: So, what do you do for a living?

آلیس: خب، برای امرار معاش چه کار می‌کنید؟

Bob: I'm a software engineer. I work for a tech company in Berlin.

من مهندس نرم‌افزار هستم. برای یه شرکت تکنولوژی در برلین کار می‌کنم.

Alice: Wow, that sounds interesting. What kind of software do you develop?

آلیس: وای، جالبه. چه نوع نرم‌افزاری را توسعه می‌دهید؟

Bob: Well, we mainly work on web applications and mobile apps. We have some clients in different industries, such as e-commerce, education, and health care.

باب: خوب، ما عمدتا روی برنامه‌های کاربردی وب و برنامه‌های تلفن همراه کار می‌کنیم. ما در صنایع مختلف مانند تجارت الکترونیک، آموزش و مراقبت‌های بهداشتی، مشتریانی داریم.

Alice: That's cool. Do you enjoy your job?

آلیس: خیلی خوبه. آیا از کار خود لذت می‌برید؟

Bob: Yes, I do. I like coding and solving problems. I also like working with my team. We have a good collaboration and communication.

باب: بله، لذت می‌برم. من کدنویسی و حل مشکلات را دوست دارم. همچنین دوست دارم با تیمم کار کنم. ما همکاری و ارتباط خوبی داریم.

Alice: What are the advantages and disadvantages of your job?

آلیس: مزایا و معایب شغل شما چیست؟

Bob: Hmm, let me think. I think the advantages are that I can learn new skills and technologies, I can work on challenging and creative projects, and I have a flexible schedule. The disadvantages are that sometimes I have to work long hours, deal with bugs and errors, and cope with stress and deadlines.

باب: اوه، بگذار فکر کنم. به‌نظرم مزایای این کار این است که می‌توانم مهارت‌ها و تکنولوژی‌های جدید را یاد بگیرم، روی پروژه‌های خلاقانه و چالش‌برانگیز کار کنم و برنامه‌‌ی زمانی انعطاف‌پذیر داشته باشم. معایب این کار این است که گاهی باید ساعت‌های طولانی کار کنم، با اشکالات و خطاها سروکار داشته باشم و با استرس و ضرب‌الاجل کنار بیایم.

Alice: I see. Well, you seem to be very passionate about your job.

آلیس: می‌فهمم. خب، به نظر می‌رسد که شما به شغل خود بسیار علاقه‌مند هستید.

Bob: Thank you. How about you? What do you do?

باب: ممنون. خب شما چطور؟ شما چه کار می‌کنید؟

Alice: I'm a teacher. I teach English at a language school.

آلیس: من یک معلم هستم. در یک آموزشگاه زبان انگلیسی تدریس می‌کنم.

Bob: That's awesome. How do you like your job?

باب: این عالی است. آیا از شغلتان راضی هستید؟

Alice: I love my job. I enjoy teaching and interacting with my students. I also like learning about different cultures and languages.

آلیس: من عاشق کارم هستم. از تدریس و تعامل با دانش‌آموزانم لذت می‌برم. همچنین دوست دارم در مورد فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلف یاد بگیرم.

Bob: What are the advantages and disadvantages of your job?

باب: مزایا و معایب شغل شما چیست؟

Alice: Well, the advantages are that I can help people improve their English skills, I can travel and work in different countries, and I have a lot of fun and satisfaction. The disadvantages are that sometimes I have to deal with difficult students, low pay, and lack of resources.

آلیس: خب، مزایای این کار این است که می‌توانم به مردم در بهبود مهارت‌های زبان انگلیسی‌شان کمک کنم، می‌توانم به کشورهای مختلف سفر کنم و در آن‌ها کار کنم و خیلی سرگرم‌کننده است و راضی هستم. معایب این کار این است که گاهی باید با دانش‌آموزان سخت‌گیر، حقوق کم و کمبود منابع دست‌و‌پنجه نرم کنم.

Bob: I understand. Well, you seem to be very dedicated to your job.

باب: متوجهم. خب، به نظر می‌رسد که شما به شغلتان بسیار وفادار هستید.

Alice: Thank you. It was nice talking to you.

آلیس: ممنون. از صحبت با شما لذت بردم.

Bob: Me too. Have a nice day.

باب: من هم همین‌طور. روز خوبی داشته باشید.

Alice: You too. Bye.

آلیس: شما هم همین‌طور. خداحافظ.

جملات و اصطلاحات مهم مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل

What do you do for a living?

این جمله یک روش رایج برای پرسیدن در مورد شغل کسی است.

I'm a software engineer.

این یک روش ساده برای معرفی شغل خود است. معادل فارسی آن «من مهندس نرم‌افزار هستم» است. برای این جمله از حرف تعریف a قبل از شغل استفاده می‌شود، مگر اینکه شغل با حرف صدادار شروع شود. در این صورت از حرف تعریف an استفاده می‌شود. برای مثال:

I'm an engineer.

من مهندس هستم.

We mainly work on web applications and mobile apps.

این یک روش خوب برای توضیح نوع کاری است که انجام می‌دهید. برای این جمله از قید mainly برای نشان دادن تمرکز کاری استفاده می‌شود. برای مثال:

I mainly teach English.

من عمدتا انگلیسی تدریس می‌کنم.

What are the advantages and disadvantages of your job?

این یک روش مناسب برای بحث عمیق‌تر در مورد شغل کسی است.

سخن پایانی

در این مقاله چند مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل را با هم بررسی کردیم. مکالمه‌ی روزمره‌ی انگلیسی نه‌تنها برای شغل، بلکه برای زندگی روزمره نیز می‌تواند مزیت‌های زیادی داشته باشد. با مکالمه‌ی انگلیسی، می‌توانید با افرادی از سراسر جهان ارتباط برقرار کنید، از فرهنگ‌ها و سبک‌های زندگی مختلف بیاموزید و دانش و تجربه‌ی خود را افزایش دهید. پس این فرصت را از دست ندهید و از امروز شروع کنید.