مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل خلبانی با ترجمه‌ی فارسی

در این بخش مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل خلبانی با ترجمه‌ی فارسی آن را به شما ارائه می‌دهیم.

آموزش مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل خلبانی موضوعی است که در این مقاله به بررسی آن می‌پردازیم. با دنبال کردن مکالمه‌ها می‌توانید به دنیایی که پشت پرده‌ی شغل خلبانی وجود دارد وارد شوید. به مکالمه‌های زیر و معانی آن‌ها دقت کنید و تا پایان همراه ما باشید.

مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل خلبانی بین توماس و هری

توماس و هری به‌تازگی با هم آشنا شده‌اند. توماس نسبت به شغل هری که خلبانی است کنجکاو است و گفت‌وگوی جالبی بین آن‌ها شکل می‌گیرد که به شرح زیر است:

Thomas: Hi, Harry. I heard you are a pilot. That's amazing!

توماس: سلام، هری. شنیدم که خلبان هستی. عالیه!

Harry: Hi, Thomas. Yes, I am. I fly for Air France. It's a great job.

هری: سلام، توماس. بله، هستم. من برای ایرفرانس کار می‌کنم. یک شغل عالی است.

Thomas: How long have you been a pilot?

توماس: چه مدت خلبان هستی؟

Harry: I've been a pilot for about five years. I started as a co-pilot and then I became a captain.

هری: من حدود پنج سال است که خلبان هستم. به‌عنوان کمک‌خلبان شروع کردم و بعد کاپیتان شدم.

Thomas: Wow, that's impressive. What do you like most about being a pilot?

توماس: وای، تاثیرگذاره. چه چیزی را در خلبان بودن بیشتر دوست داری؟

Harry: Well, I love flying, of course. It's a wonderful feeling to be in the sky. I also enjoy travelling to different places and meeting new people.

هری: خب، من عاشق پرواز هستم، البته. بودن در آسمان حس فوق‌العاده‌ای است. همچنین از سفر به مکان‌های مختلف و ملاقات با افراد جدید لذت می‌برم.

Thomas: Do you have a favourite destination?

توماس: آیا مقصد مورد علاقه‌ای داری؟

Harry: Hmm, that's a tough question. I like them all, but I think Paris is my favourite. It's such a beautiful city.

هری: هوم، این سوال سختی است. من همه‌ی آن‌ها را دوست دارم، اما فکر می‌کنم پاریس موردعلاقه‌ی من است. خیلی شهر زیبایی است.

Thomas: I agree. Paris is lovely. Do you have any challenges or difficulties as a pilot?

توماس: موافقم. پاریس دوست‌داشتنی است. آیا به‌عنوان خلبان چالش یا مشکلی داری؟

Harry: Well, sometimes the weather can be unpredictable and cause some delays or turbulence. And I have to deal with jet lag and different time zones. But I think the benefits outweigh the drawbacks.

هری: خب، گاهی اوقات هوا غیرقابل‌پیش‌بینی است و ممکن است تاخیر یا نوسان ایجاد کند و من باید با اختلال پرواززدگی و مناطق زمانی مختلف سرو‌کار داشته باشم. اما فکر می‌کنم فواید آن از مضراتش بیشتر است.

Thomas: I see. Do you have any advice for someone who wants to become a pilot?

توماس: می‌فهمم. آیا برای کسی که می‌خواهد خلبان شود توصیه‌ای داری؟

Harry: Sure. I would say you need to have a passion for flying and a good sense of responsibility. You also need to study hard and pass the exams and the training. And you need to be flexible and adaptable to different situations.

هری: حتما. می‌گویم که باید به پرواز علاقه داشته باشید و حس مسئولیت‌پذیری خوبی داشته باشید. همچنین باید سخت مطالعه کنید و امتحانات و آموزش را پشت سر بگذارید و باید انعطاف‌پذیر و سازگار با شرایط مختلف باشید.

Thomas: Thank you, Harry. You are very inspiring. I think being a pilot is a dream job.

توماس: ممنون، هری. تو بسیار الهام‌بخش هستی. به‌نظر من خلبانی یک شغل رویایی است.

Harry: You're welcome, Thomas. I'm glad you think so. Maybe one day you can join me in the cockpit.

هری: خواهش می‌کنم توماس. خوشحالم که این‌طور فکر می‌کنی. شاید یک روز بتوانی در کابین خلبان به من بپیوندی.

Thomas: That would be awesome. Thanks again, Harry.

توماس: عالی خواهد بود. بازم ممنون هری.

Harry: No problem, Thomas. Have a nice day.

هری: خواهش می‌کنم، توماس. روز خوبی داشته باشی.

جملات و اصطلاحات مهم مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل خلبانی

A tough question.

یک سوال سخت یا دشوار

این عبارت برای بیان اینکه پاسخ دادن به یک سوال نیاز به تفکر دارد، استفاده می‌شود. برای مثال:

Choosing a career is a tough question for many young people.

انتخاب شغل برای بسیاری از جوانان یک سوال سخت است.

The benefits outweigh the drawbacks.

مزایا بیشتر از معایب هستند. این اصطلاح برای بیان اینکه چیزی در مجموع مفید یا مطلوب است، استفاده می‌شود. برای مثال:

Living in a big city has its challenges, but I think the benefits outweigh the drawbacks.

زندگی در یک شهر بزرگ چالش‌های خود را دارد، اما من فکر می‌کنم مزایای آن بیشتر از معایب آن است.

A dream job.

یک شغل ایده‌آل یا دلخواه

این اصطلاح برای بیان اینکه یک شغل با علاقه، توانایی و اهداف شخصی همخوانی دارد، استفاده می‌شود. برای مثال:

Working as a wildlife photographer is a dream job for me.

کار به‌عنوان عکاس حیات‌وحش برای من یک شغل رویایی است.

مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل خلبانی بین الکس و سم

الکس و سم هر دو خلبان هستند و در دیداری که با هم دارند شاهد گفت‌وگویی بین دو خلبان خواهید بود. به این مکالمه‌ی انگلیسی جالب، توجه کنید:

Alex: Hi Sam, how are you doing?

الکس: سلام سم، حالت چطوره؟

Sam: I'm good, thanks. How about you?

سم: من خوبم، ممنون. تو چطوری؟

Alex: I'm fine, just a bit tired. I just finished a long flight from Berlin to Tokyo.

الکس: من خوبم، فقط کمی خسته‌ام. به‌تازگی یک پرواز طولانی از برلین به توکیو را به پایان رساندم.

Sam: Wow, that's impressive. How was the flight?

سم: وای، این تاثیرگذار است. پرواز چطور بود؟

Alex: It was smooth, no major issues. The weather was good and the passengers were calm.

الکس: بدون مشکل بود. هوا خوب بود و مسافران آرام بودند.

Sam: That's good to hear. How do you like flying to Tokyo?

سم: چه خوب. پرواز به توکیو را دوست داری؟

Alex: I love it. It's one of my favorite destinations. The city is amazing and the culture is fascinating.

الکس: من آن را دوست دارم. یکی از مقاصد موردعلاقه‌ی من است. این شهر شگفت‌انگیز است و فرهنگ آن جذاب است.

Sam: I agree. I've been there a few times and I always enjoy it. What do you usually do when you have some free time there?

سم: موافقم. من چند بار آنجا بوده‌ام و همیشه از آن لذت می‌برم. وقتی اوقات فراغتی در آنجا داری معمولا چه کار می‌کنی؟

Alex: Well, I like to explore the city, visit some temples, try some local food, and maybe do some shopping.

الکس: خوب، من دوست دارم شهر را کاوش کنم، از معابد دیدن کنم، غذاهای محلی را امتحان کنم و شاید خرید کنم.

Sam: Sounds fun. Do you have any recommendations for places to see or things to do?

سم: جالبه. آیا توصیه‌ای برای مکان‌های دیدنی یا کارهایی برای انجام دادن داری؟

Alex: Sure, I can give you some tips. For example, you should definitely check out the Tokyo Skytree, the tallest tower in the world. It has a great view of the city and a nice observation deck.

الکس: حتما، می‌توانم به شما چند نکته ارائه بدهم. برای مثال، باید حتما برج توکیو اسکای‌تری را ببینید؛ بلندترین برج جهان. این برج دارای چشم‌انداز عالی از شهر و یک سکوی نمایش زیبا است.

Sam: That sounds awesome. I'll put it on my list. What else?

سم: این خیلی عالیه. من این را به فهرستم اضافه می‌کنم. چیز دیگه‌ای هست؟

Alex: Well, if you like history and culture, you should visit the Imperial Palace, the Meiji Shrine, and the Sensoji Temple. They are all very beautiful and impressive.

الکس: خب، اگر علاقه‌مند به تاریخ و فرهنگ هستی، باید کاخ امپراتوری، معبد میجی و معبد سنسوجی را ببینی. همه‌‌ی آن‌ها بسیار زیبا و باشکوه هستند.

Sam: I see. I'm interested in that too. Thanks for the suggestions.

سم: متوجه شدم. من هم به این موضوع علاقه‌مندم. ممنون از پیشنهاداتت.

Alex: No problem. I'm happy to help. By the way, when is your next flight?

الکس: خواهش می‌کنم. خوشحال می‌شم کمک کنم. راستی، پرواز بعدی شما کی است؟

Sam: I'm flying to New York tomorrow. It's another long flight, but I'm looking forward to it.

سم: من فردا به نیویورک پرواز می‌کنم. این یک پرواز طولانی دیگر است، اما من مشتاقانه منتظر آن هستم.

Alex: New York is another great city. I'm sure you'll have a good time there. Do you have any plans for your stay?

الکس: نیویورک شهر بزرگ دیگری است. مطمئنم اونجا بهت خوش می‌گذره آیا برنامه‌ای برای اقامت خود داری؟

Sam: Well, I want to see the Statue of Liberty, the Empire State Building, and Central Park. I also want to catch a Broadway show and maybe visit a museum or two.

سم: خوب، من می‌خواهم مجسمه‌ی آزادی، ساختمان امپایر استیت و پارک مرکزی را ببینم. من همچنین می‌خواهم یک نمایش برادوی را تماشا کنم و شاید از یک یا دو موزه دیدن کنم.

Alex: That sounds like a lot of fun. You have a good taste in travel. I hope you enjoy your trip.

الکس: خیلی سرگرم‌کننده است. در سفر سلیقه‌ی خوبی داری. امیدوارم از سفرت لذت ببری.

Sam: Thank you. I appreciate it. And I hope you get some rest after your flight.

سم: ممنون. متشکرم و امیدوارم بعد از پرواز کمی استراحت کنی.

Alex: Thanks. It was nice talking to you, Sam.

الکس: ممنون صحبت کردن با تو خوب بود، سم.

Sam: Likewise, Alex. Take care and have a safe flight.

سم: همچنین، الکس. مراقب باش و یک پرواز امن داشته باش.

Alex: You too, Sam. See you around.

الکس: تو هم همین‌طور، سم. می‌بینمت.

جملات و اصطلاحات مهم مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل خلبانی

How are you doing?

این یک اصطلاح رایج برای پرسیدن از حال و احوال کسی است.

Wow, that's impressive.

این یک عبارت برای تحسین‌ است که نشان می‌دهد که سم به کار الکس احترام می‌گذارد و از آن تعجب می‌کند.

مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل خلبانی بین سارا و پیتر

سارا و پیتر هر دو عاشق خلبانی هستند و در مورد علاقه‌مندی‌های خود با هم صحبت می‌کنند. به این مکالمه‌ی انگلیسی جالب بین این دو دوست توجه کنید:

Sara: Hi Peter, I heard you are interested in becoming a pilot. What made you choose this career path?

سارا: سلام پیتر، شنیدم که علاقه داری خلبان بشی. چه شد که این مسیر شغلی را انتخاب کردی؟

Peter: Hi Sara, yes, I have always dreamed of flying since I was a kid. I love the idea of traveling around the world and seeing different places and cultures. I think being a pilot is an exciting and rewarding job. What about you? Why do you want to be a pilot?

پیتر: سلام سارا، بله، من از بچگی همیشه آرزو داشتم پرواز کنم. من عاشق سفر به دور دنیا و دیدن مکان‌ها و فرهنگ‌های مختلف هستم. فکر می‌کنم خلبانی شغلی هیجان‌انگیز و رضایت‌بخش است. تو چطور؟ چرا می‌خواهی خلبان شوی؟

Sara: Well, I have a similar story. I also love traveling and exploring new things. But I also have another reason. My father was a pilot and he passed away in a plane crash when I was young. I want to follow his footsteps and honor his memory. He always told me how much he enjoyed flying and how proud he was of his profession.

سارا: خب، من هم داستان مشابهی دارم. من همچنین عاشق سفر و کشف چیزهای جدید هستم. اما دلیل دیگری هم دارم. پدرم خلبان بود و در جوانی در یک سانحه‌ی هوایی از دنیا رفت. من می‌خواهم راه او را دنبال کنم و یادش را گرامی بدارم. او همیشه به من می‌گفت که چقدر از پرواز لذت می‌برد و چقدر به حرفه‌ی خود افتخار می‌کند.

Peter: I'm sorry to hear that, Sara. That must have been hard for you. But I admire your courage and determination. I'm sure your father would be very proud of you too.

پیتر: متاسفم که شنیدم سارا. حتما برات سخت بوده اما من شجاعت و اراده‌ی تو را تحسین می‌کنم. مطمئنم پدرت هم به تو افتخار می‌کند.

Sara: Thank you, Peter. That means a lot to me. So, have you started any training or courses for becoming a pilot?

سارا: ممنونم، پیتر. این برای من خیلی ارزشمند است. پس، آموزش یا دوره‌ای را برای تبدیل شدن به خلبان شروع کرده‌ای؟

Peter: Yes, I have enrolled in a flight school and I'm taking some classes and simulations. It's not easy, but it's very interesting and fun. I have learned a lot about the basics of flying, the physics of aerodynamics, the navigation systems, the weather conditions, and the emergency procedures. How about you? Have you done any training or courses?

پیتر: بله، من در یک مدرسه‌ی پرواز ثبت‌نام کرده‌ام و در حال گذراندن برخی کلاس‌ها و شبیه‌سازی‌ها هستم. این کار آسان نیست، اما بسیار جالب و سرگرم‌کننده است. من خیلی چیزها را درباره‌ی مبانی پرواز، فیزیک آیرودینامیک، سیستم‌های ناوبری، شرایط آب‌و‌هوایی و روش‌های اضطراری یاد گرفته‌ام. تو چطور؟ آیا آموزش یا دوره‌ای دیده‌ای؟

Sara: Yes, I have also joined a flight school and I'm doing some practical and theoretical lessons. I agree, it's not easy, but it's very fascinating and enjoyable. I have learned a lot about the different types of aircraft, the flight instruments, the communication protocols, the flight regulations, and the safety measures.

سارا: بله، من هم وارد آموزشگاه پرواز شدم و در حال گذراندن چند درس عملی و تئوری هستم. موافقم، آسان نیست، اما بسیار جذاب و لذت‌بخش است. من در مورد انواع مختلف هواپیما، ابزارهای پرواز، پروتکل‌های ارتباطی، مقررات پرواز و اقدامات ایمنی چیزهای زیادی یاد گرفته‌ام.

Peter: That's awesome, Sara. It sounds like we have a lot in common. Maybe we can study together and help each other out. I think we would make a great team.

پیتر: عالیه سارا. به نظر می‌رسه که ما اشتراکات زیادی داریم. شاید بتوانیم با هم درس بخوانیم و به هم کمک کنیم. فکر می‌کنم تیم خوبی خواهیم ساخت.

Sara: That's a great idea, Peter. I would love to study with you and learn from you. I think we would make a great team too.

سارا: ایده‌ی خوبیه، پیتر. من دوست دارم با تو درس بخوانم و ازت یاد بگیرم. من هم فکر می‌کنم ما تیم بزرگی خواهیم ساخت.

Peter: So, what are your plans for the future? Do you have any specific goals or aspirations as a pilot?

پیتر: خب، چه برنامه‌ای برای آینده داری؟ آیا به‌عنوان خلبان اهداف یا آرزوهای خاصی داری؟

Sara: Well, my ultimate goal is to become a commercial pilot and fly for a major airline. I want to transport passengers and cargo across the world and provide them with a safe and comfortable journey. I think that would be very fulfilling and satisfying. What about you? What are your plans for the future?

سارا: خب، هدف نهایی من این است که خلبان تجاری شوم و برای یک شرکت هواپیمایی بزرگ پرواز کنم. می‌خواهم مسافران و بار را به سراسر جهان حمل کنم و به آن‌ها سفری ایمن و راحت بدهم. فکر می‌کنم این کار بسیار پربار و خوشایند خواهد بود. تو چطور؟ برنامه‌هایت برای آینده چیست؟

Peter: Well, my ultimate goal is to become a military pilot and fly for the air force. I want to serve my country and protect it from any threats or enemies. I think that would be very challenging and thrilling. But I also have another dream. I want to become an astronaut and fly to space. I want to explore the final frontier and discover new things. I think that would be very amazing and awe-inspiring.

پیتر: خب، هدف نهایی من این است که خلبان نظامی شوم و برای نیروی هوایی پرواز کنم. می‌خواهم به کشورم خدمت کنم و آن را از هر گونه تهدید یا دشمن محافظت کنم. فکر می‌کنم این کار بسیار چالش‌برانگیز و هیجان‌انگیز خواهد بود. اما من یک رویای دیگر هم دارم. می‌خواهم فضانورد شوم و به فضا پرواز کنم. می‌خواهم مرز نهایی را کاوش کنم و چیزهای جدیدی را کشف کنم. فکر می‌کنم این کار بسیار شگفت‌انگیز و مبهوت‌کننده خواهد بود.

Sara: Wow, Peter. You have very ambitious and adventurous dreams. I admire your passion and enthusiasm. I hope you can achieve them and make them come true.

سارا: وای پیتر. تو رویاهای بسیار بلندپروازانه و ماجراجویانه‌ای داری. من شور و اشتیاق تو را تحسین می‌کنم. امیدوارم بتوانی به آن‌ها دست پیدا کنی و آن‌ها را محقق کنی.

Peter: Thank you, Sara. You are very kind and supportive. I hope you can achieve your goals and make them come true too.

پیتر: متشکرم سارا. تو بسیار مهربان و حامی هستی. امیدوارم بتوانی به اهداف خود برسی و آن‌ها را محقق کنی.

Sara: Thank you, Peter. You are very sweet and encouraging. I'm glad we met and became friends.

سارا: ممنون پیتر. تو بسیار مهربان و دلگرم‌کننده هستی. خوشحالم که با هم آشنا شدیم و دوست شدیم.

Peter: Me too, Sara. I'm glad we met and became friends too.

پیتر: من هم سارا. خوشحالم که با هم آشنا شدیم و دوست شدیم.

سخن پایانی

در این مقاله چند مکالمه‌ی انگلیسی در مورد شغل خلبانی را بررسی کردیم. با مکالمه‌ی روزمره‌ی انگلیسی در مورد خلبانی و این شغل پر از هیجان می‌توانید گفت‌وگوهای هیجان‌انگیزی را شکل دهید و به تقویت مهارت‌های انگلیسی خود کمک کنید.