مکالمه بین دو دوست به زبان انگلیسی به تمرین و آمادگی نیاز دارد. باید ابتدا اصول یک مکالمهی خوب را بدانید، اصطلاحات و عبارتهای رایج این مکالمه را بشناسید و در موقعیتهای مختلف آن را تمرین کرده باشید تا برای مکالمه انگلیسی بین دو دوست هیچ مشکلی نداشته باشید. در ادامه اصول این مکالمه و عبارتهای پرکاربرد و مفید آن را یاد میگیرید و چند نمونه مکالمه هم در اختیار شما قرار میگیرد تا با آن تمرین کنید.
بخش اول: مکالمه انگلیسی بین دو دوست از چند قسمت تشکیل میشود؟
در این قسمت یاد میگیرید که چطور یک مکالمه را شروع کنید، چه سوالهایی بپرسید و چطور آن را به پایان ببرید. در هر قسمت، با جملهها و عبارتهای رایج آشنا میشوید.
سلام و احوالپرسی
بیشتر مکالمهها در زبان انگلیسی و در بیشتر زبانهای دیگر با سلام و احوالپرسی شروع میشود. در زبان انگلیسی هم عبارتهای رایجی برای سلام و احوالپرسی وجود دارد که تعدادی از آنها برای موقعیتهای رسمی و تعدادی برای موقعیتهای غیررسمی است. موقعیت غیررسمی یعنی در ارتباط با دوستی که او را خوب میشناسید و دوست صمیمی شماست و موقعیت غیررسمی یعنی ارتباط با دوست و همکاری که رابطهی خیلی نزدیک ندارید ولی یکدیگر را میشناسید.
جملههای رایج برای سلام کردن در موقعیتهای رسمی
Hello It’s a pleasure to meet you Good morning/afternoon/evening
سلام
از آشنایی با شما خوشحالم
صبح/بعدازظهر/عصر بخیر
جملههای رایج برای سلام کردن در موقعیتهای غیررسمی
Hi Hello Hey Yo! What’s up?
سلام
سلام
سلام
سلام
چه خبر؟ چطوری؟
سوال پرسیدن
سوال پرسیدن بخش مهمی از مکالمه انگلیسی بین دو دوست است. مودبانه این است که از دوست خود چند سوال در مورد شرایطش بپرسید. این سوالها ممکن است در مورد وضعیت سلامتی، وضعیت کاری و... باشد. مثلا نمونههای زیر:
How’s it going? Hi, how are you? How’s your day going? Having a busy day? How’s life? How’s everything?
اوضاع چطوره؟
سلام. چطوری؟
روزت چطور میگذره؟
روز پرمشغلهای داری؟
زندگی چطوره؟
همهچیز چطور پیش میرود؟
اگر اولین بار است که با کسی مکالمه میکنید و میخواهید سر صحبت را باز کنید و دوست شوید، از نمونه سوالهای زیر استفاده کنید:
What’s your name? Where do you live? Where are you from? What do you do?
نام شما چیست؟
کجا زندگی میکنید؟
شما اهل کجا هستید؟
چه کار میکنی؟
نوع سوالهایی که در مکالمه انگلیسی بین دو دوست میپرسید به فاکتورهای مختلفی بستگی دارد.
میزان آشنایی با طرف مقابل
اگر با کسی تازه آشنا شدهاید باید سوالهای رسمیتر بپرسید و وارد مسائل خصوصی نشوید اما با دوست نزدیک، محدودیتی ندارید. همیشه برای اینکه با کسی صمیمیتر شوید بهتر است که صبر کنید از طرف مقابل، نشانههایی از گفتوگوی صمیمیتر و خودمانیتر را ببینید.
با توجه به رابطهای که با طرف مقابل دارید میتوانید از جملههای زیر برای ادامهی احوالپرسی و سوال پرسیدن از طرف مقابل استفاده کنید.
وقتی تازه با کسی آشنا میشوید:
Nice to meet you! Pleased to meet you! How do you two know each other? So, what do you do for a living? How long have you been doing that?
از دیدن شما خوشحالم!
از آشنایی با شما خوشحالم!
شما دو نفر چگونه یکدیگر را میشناسید؟
خب، برای امرار معاش چه کار میکنید؟ (شغلتان چیست؟)
چه مدت است که این کار را انجام میدهید؟
وقتی کسی را بعد از مدتها میبینید:
How are you keeping? What have you been doing lately? How’s your family? Long time no see!
اوضاع چطور پیش میره؟
اخیراً چه کار میکردید؟
خانوادهی شما چطور هستند؟
کم پیدایید! (پارسال دوست امسال آشنا)
توجه به موقعیت مکانی
اگر کسی را در محیط کار ملاقات میکنید باید رسمیتر صحبت کنید ولی وقتی در محیطی مثل کافه، رستوران یا سینما یکدیگر را میبینید، میتوانید صحبتهای خودمانیتری داشته باشید. مثلا فرض کنید که در یک مهمانی با کسی آشنا شدهاید یا دوست خود را ملاقات کردهاید. میتوانید سوالهای زیر را از بپرسید:
How do you know (the host of the party/the person who has introduced you to each other)? Would you like a drink? I love this song – do you like this kind of music?
از کجا ... را میشناسید؟ (میزبان مهمانی/کسی که شما را به یکدیگر معرفی کرده است)
نوشیدنی میل داری؟
من عاشق این آهنگم – آیا این نوع موسیقی را دوست دارید؟
پاسخ دادن به سوالها
برای داشتن یک مکالمهی مودبانه و موثر، غیر از اینکه سوال میپرسید باید برای جواب دادن به سوالها هم آماده باشید. با این کار، جریان مکالمه ادامه پیدا میکند. میتوانید پاسخهای خود را با یک سوال دیگر تکمیل کنید و برای سوال پرسیدن از اطلاعاتی که خود طرف به شما داده استفاده کنید. مثلا اگر کسی ذکر میکند که قبلا در نیویورک زندگی میکرده، میتوانید بر اساس همین اطلاعات، شما سوالهای زیر را بپرسید:
Oh, you lived in New York? How long did you live there? I’ve never been to New York; did you enjoy living there? I loved visiting New York. Are there things you miss about living there?
اوه، شما در نیویورک زندگی میکردید؟ چه مدت آنجا زندگی کردی؟
من هرگز به نیویورک نرفتهام. از زندگی در آنجا لذت میبردی؟
من عاشق بازدید از نیویورک بودم. آیا چیزی در مورد زندگی در نیویورک وجود دارد که دلتان برایش تنگ شده باشد؟
تکنیک آینه یا تکرار کردن بخشی از جملهای که طرف مقابل گفته، یکی از روشهای مودبانه برای جواب دادن به بعضی جملههای مکالمه است. مثل نمونههای زیر:
Hi, I’m Anna. It’s nice to meet you Hi, I’m John. It’s nice to meet you too
سلام، من آنا هستم. از آشنایی با شما خوشحالم.
سلام من جان هستم. من هم از آشنایی با شما خوشحالم.
Hi, I’m Anna. Are you enjoying the party? Hi, I’m John. Yeah, it’s been great! Are you enjoying it too?
سلام، من آنا هستم. از مهمانی لذت میبرید؟
سلام من جان هستم. آره، عالی بود! شما هم از آن لذت میبرید؟
نکاتی در مورد مهارت شنیدن در مکالمه انگلیسی بین دو دوست
داشتن مکالمهی انگلیسی خارج از محیط کلاس آموزشی، کمی چالشبرانگیز است اما ناامید نشوید. هر چقدر که بیشتر تمرین کنید و بیشتر در موقعیتهای واقعی مکالمه قرار بگیرید، این کار برایتان راحتتر میشود.
برای راحتتر شدن کار، موقع شنیدن، روی کلمههایی تمرکز کنید که معنای دقیق آن را میدانید. علاوهبراین، باید مکالمههای واقعی را قبلا شنیده باشید. برای این منظور میتوانید از پادکستها و فیلم و انیمیشن استفاده کنید. هر مهارتی که برای یادگیری مکالمه انگلیسی بین دو دوست نیاز دارید، با کمک زبانشناس بهراحتی تقویت میشود. کافی است زبانشناس را نصب کنید و از گنجینهی تمامنشدنی و ارزشمند پادکستها، ویدیوها، فیلم و انیمیشنهای آن لذت ببرید. غیر از فیلم و پادکست، دورههای آموزشی مکالمه و آموزش تلفظ هم در زبانشناس وجود دارد. اپلیکیشن را از لینک زیر نصب کنید:
اگر دنبال کسی میگردید که بتوانید با او مکالمه انگلیسی بین دو دوست را تمرین کنید، از تالار زبانشناس کمک بگیرید. در تالار میتوانید سوالهای خود را بپرسید و با دیگران گفتوگو و مشورت کنید. همینطور میتوانید برای پیدا کردن پارتنر زبان، آگهی بدهید.
بخش دوم: در مکالمه انگلیسی بین دو دوست دربارهی چه موضوعاتی صحبت کنیم؟
مکالمههای دوستانه محدودیتی در موضوع ندارند؛ اما اگر دنبال ایده میگردید تا مکالمه را شروع کنید میتوانید از موضوعات زیر انتخاب کنید.
۱. معرفی خودتان
در اولین مکالمه با افراد، بهتر است ابتدا خودتان را معرفی کنید. این دیدار ممکن است برای اولین بار باشد یا با کسی که مدتها قبل او را میشناختید و میخواهید یادآوری کنید. در این معرفیها میتوانید کمی اطلاعات جزیی در مورد خودتان بدهید و از دیگران هم بپرسید. مثل نمونههای زیر:
Good morning! We always have coffee at the same time but we’ve never spoken before. My name is [Your Name].
«صبح بخیر! ما همیشه همزمان قهوه میخوریم اما قبلاً هرگز صحبت نکردهایم. نام من [...] است.»
Hello, how are you today? My name is [Your Name]. I’m still learning English so please let me know if I make any mistakes.
«سلام، امروز حال شما چطور است؟ نام من [...] است. من هنوز در حال یادگیری زبان انگلیسی هستم، بنابراین اگر اشتباهی مرتکب شدم به من اطلاع دهید.»
Hi Angela. You might not remember me but we met at Tom’s Christmas party last year. I’m [Your Name].
«سلام آنجلا. شاید مرا به خاطر نداشته باشید؛ اما سال گذشته در جشن کریسمس تام با هم آشنا شدیم. من [...] هستم.»
اگر میخواهید به بهترین شکل خودتان را معرفی کنید، حتما به مطالب زیر سر بزنید:
چگونه خودمان را به انگلیسی معرفی کنیم؟ (راهنمای کامل)
در جواب introduce yourself چه بگوییم؟
۲. موضوعات کلی
این موضوعات را تقریبا با هرکسی میتوانید در میان بگذارید و شامل موضوعاتی مثل آبوهوا، اخبار روز، دنیای ورزش و سرگرمی و... است. موضوعاتی بیدردسر که میتوانید دقایقی در مورد آن حرف بزنید. البته برای پیش کشیدن این موضوعات باید قبلا از سلیقه و سرگرمیهای طرف مقابل اطلاع داشته باشید. برای شروع میتوانید از نمونه جملههای زیر استفاده کنید:
Did you watch the Oscars last week? I can’t believe Leonardo DiCaprio finally won one!
«آیا هفتهی گذشته مراسم اسکار را تماشا کردید؟ نمیتوانم باور کنم که لئوناردو دی کاپریو بالاخره اسکار برد!»
This weather is crazy! It was cold yesterday and today I came in with an open jacket. I hope it stays warm, don’t you?
«این هوا واقعا عجیب است! دیروز هوا سرد بود و امروز با ژاکت باز آمدم. امیدوارم گرم بماند، اینطور نیست؟»
That basketball game yesterday had me glued to my seat. Wasn’t that a great save at the very end?
آن بازی بسکتبال دیروز برای من خیلی هیجانانگیز بود. آیا آن یک سیو عالی در پایان بازی نبود؟»
اگر میخواهید در مورد وضعیت آبوهوا صحبت کنید، لازم نیست موضوعات جدی و تخصصی در مورد گرمایش زمین و... را دنبال کنید. برای شروع چنین مکالمههایی میتوانید از جملههای زیر استفاده کنید:
Lovely day, don't you think?
روز خوبیه، اینطور فکر نمیکنی؟
Looks like rain is in the forecast.
به نظر میرسد باران در راه است.
Did you order this beautiful weather?
این هوای خوب را شما سفارش دادید؟
برای صحبت کردن در مورد سرگرمیها و علاقهمندیهایی مثل کتاب و فیلم و پادکست میتوانید از سوالهای زیر استفاده کنید:
Are you reading any great books? I could use some recommendations.
آیا کتاب خوبی داری میخونی؟ میتونم از توصیههات استفاده کنم.
Are there any podcasts you love?
پادکستی هست که دوست داشته باشی؟
Have you tried any new apps or games lately that you really like? I could use some suggestions.
آیا اخیراً اپلیکیشن یا بازی جدیدی را امتحان کردی که واقعاً دوست داشته باشی؟ میتونم از چند پیشنهادت استفاده کنم.
۳. اوضاع روز
اگر در مورد موضوع صحبت و علایق طرف مقابل مطمئن نیستید میتوانید در مورد اوضاع روز خودتان و شرایطی که خودتان دارید صحبت کنید. مثل جملههای زیر که در بسیاری از مکالمههای دوستانه رایج است:
How was your day? / How has your day been so far?
روزت چطور بود؟ / امروزت تا الان چطور بوده؟
How have you been feeling today?
امروز چه احساسی داشتی؟
What have you been doing today?
امروز چه کار کردی؟
Has anything exciting happened today?
آیا امروز اتفاق هیجانانگیزی افتاده است؟
What are you planning for after work?
برای بعد از کار چه برنامهای دارید؟
Are you doing anything fun after work?
آیا بعد از کار، کار سرگرمکنندهای انجام میدهی؟
در این نوع سوالها باید تعادل را بین شنیدن و حرف زدن برقرار کنید. یعنی بهاندازهی کافی حرف بزنید و به همان اندازه شنونده هم باشید. با توجه به جوابهایی که دوستتان میدهد میتوانید مکالمه را ادامه دهید. مثلا اگر روز بدی داشته، سعی کنید سوال شخصی نپرسید و با جملههای زیر به او دلگرمی بدهید:
Hey there. You look like you’re having a rough day. I hope it gets better for you.
«سلام. به نظر میرسه که روز سختی را سپری میکنی. امیدوارم اوضاع برات بهتر بشه.»
Good morning! I went camping on Saturday, and of course it rained all day. Was your weekend any better?
«صبح بخیر! شنبه رفتم کمپینگ و البته تمام روز بارون میاومد. آخر هفتهات بهتر بود؟»
The day is almost over! Do you have any interesting plans for the evening?
«روز تقریباً به پایان رسیده است! آیا برنامهی جالبی برای شب داری؟»
۴. شرایط محیط کار
بعضی مکالمهها فقط برای محیط کار مناسب است. بسیاری از دوستان ما، همکارانمان هستند. مکالمههای دوستانهی محیط کار، کمتر شخصی هستند و میتوانید در مورد مسائل روزمرهی محیط کار با هم حرف بزنید. مثل نمونههای زیر:
Hi Tom. How are things going over at the IT department today?
«سلام تام. اوضاع در بخش فناوری اطلاعات امروز چطور پیش میره؟»
Good morning. I’m really looking forward to the party after work today. I hear Pam brought her famous carrot cake!
«صبح بخیر. من واقعاً مشتاقانه منتظر مهمانی بعد از کار امروز هستم. شنیدم که پم کیک هویج معروفش را آورده!»
What a busy day. This is the first time I’ve gotten up from my seat all day! Are you busy too?
«چه روز شلوغی. این اولین بار است که تمام روز از روی صندلی بلند میشوم! تو هم سرت شلوغه؟»
How long have you worked as a [insert job title]/How long have worked at [insert company]?
چه مدت بهعنوان [عنوان شغلی]/ چه مدت در [نام شرکت] کار کردهاید؟
What do you enjoy most about your job?
از چه چیزی در شغل خودت بیشتر لذت میبری؟
That is an interesting line of work. How did you get into it?
این لاین کار جالب است. چگونه به آن رسیدید؟
در مکالمههای مرتبط با کار، سعی کنید تا جایی که میتوانید از گله و شکایت اجتناب کنید. مگر اینکه طرف مقابل، دوست بسیار نزدیک شما باشد.
۵. صحبت دربارهی مشاهدات
موضوع دیگری که میتوانید در مورد آن با دوستان خود گفتوگو کنید دربارهی مشاهدات و تجربههای شماست. مثلا میتوانید در مورد اتفاقاتی که با هم تجربه کردید یا حتی ظاهر طرف مقابل، نظر بدهید. مثل نمونههای زیر:
I love your shoes today, they really pull your outfit together.
«من امروز کفشهات رو دوست دارم، واقعاً به تیپت میاد.»
Did you see? They finally fixed the light in the break room. It’s been broken for almost a month!
«دیدی؟ بالاخره چراغ اتاق استراحت را درست کردند. تقریباً یک ماه است که خراب است!»
Hey Pam, your cookies last night were delicious! Thank you for making them for the party.
«هی پم، کوکیهای دیشبت خوشمزه بودند! ممنون که آنها را برای مهمانی درست کردی.»
۶. علایق مشترک
وقتی علاقهی مشترکی با کسی دارید، یعنی موضوعات زیادی برای حرف زدن دارید. میتوانید در مورد یک سرگرمی، تفریح یا فرد مشترکی که میشناسید با هم حرف بزنید. دقت کنید که انگلیسیزبانها بهندرت از کلمهی hobby استفاده میکنند؛ در نتیجه سوالی مثل What are your hobbies کمی عجیب به نظر میرسد. بهجای این سوال، میتوانید بر اساس مشاهدات خود، سوالی را برای مکالمه انگلیسی بین دو دوست مطرح کنید. مثل نمونههای زیر:
My cousin mentioned you last night. I didn’t know you knew her! Where did you meet?
«پسرعموی من دیشب از تو نام برد. نمیدونستم میشناسیش! کجا ملاقاتش کردی؟»
I noticed your hat has a Yankees logo. Are you a fan of baseball too?
«من متوجه شدم که کلاهت آرم Yankees دارد. آیا تو هم طرفدار بیسبال هستی؟»
I tried baking cookies like yours last night and they came out terrible. How do you make them so good?
«دیشب سعی کردم کوکیهایی مثل کوکیهای شما بپزم و خیلی بد شدند. چطور آنها را آنقدر خوب درست میکنید؟»
۷. پرسیدن سوال
حتما تابهحال متوجه شدهاید که بخش زیادی از مکالمه، به توانایی شما در سوال پرسیدن بستگی دارد. یکی از راههای خوب برای شروع کردن مکالمه انگلیسی بین دو دوست این است که ابتدا در مورد چیزی نظر بدهید و بعد با توجه به آن سوال بپرسید. مثل نمونههای زیر:
Hey, I heard you were thinking of adopting a new dog. Did you find one?
«هی، شنیدم که در فکر به سرپرستی گرفتن سگ جدید بودی. یکی پیدا کردی؟»
I’ve been meaning to ask you this for a while: how long have you been working here?
«من مدتی بود که میخواستم این را از شما بپرسم: چه مدت است که اینجا کار میکنید؟»
Your hair always looks great. What hair products do you use?
«موهای شما همیشه عالی به نظر میرسد. از چه محصولاتی برای مو استفاده میکنید؟»
۸. وضعیت خانواده
اگر رابطهی نزدیک و صمیمی داشته باشید میتوانید در مورد اوضاع و احوال اعضای خانوادهی یکدیگر هم سوال کنید. یا اگر برای اولین بار ملاقات میکنید، میتوانید در مورد اعضای خانواده از هم سوال بپرسید تا بیشتر آشنا شوید.مثل نمونههای زیر:
Do you have any brothers or sisters?
آیا شما خواهر یا برادری دارید؟
How long have you been with your partner?
چه مدت با شریک زندگی خود هستید؟
Where does your family live?
خانوادهی شما کجا زندگی میکنند؟
مطلب زیر کمک میکند که بهتر بتوانید در مورد اعضای خانواده با هم صحبت کنید:
تمامی اعضای خانواده به انگلیسی + تلفظ صوتی
مکالمه انگلیسی در مورد خانواده به همراه ترجمه فارسی
۹. صحبت کردن دربارهی غذا
غذا موضوع محبوب همه است. برای گفتوگوی کوتاه با دوست خود میتوانید موضوع غذاهای مورد علاقه، رستورانهای جدید، آشپزی در خانه و... را انتخاب کنید. مثلا با سوالهای زیر مکالمه را شروع کنید:
Have you tried any new restaurants lately?
آیا اخیراً رستوران جدیدی را امتحان کردی؟
What's your favorite meal to cook at home?
غذای مورد علاقهات برای پختن در خانه چیه؟
Do you have any ideas for good work lunches? I'm out of ideas and I'm sick of sandwiches.
آیا ایدهای برای ناهار کاری خوب داری؟ من فکری ندارم و از ساندویچ خسته شدهام.
بدترین موضوعات برای مکالمه انگلیسی بین دو دوست
بخشی از مکالمه به زبان انگلیسی توجه به فرهنگ جامعهی مقصد است. فقط تسلط داشتن به جملهها و کلمهها کافی نیست. برای اینکه مکالمهی خوبی داشته باشید، لازم است بدانید که بعضی موضوعات برای صحبت کردن مناسب نیستند. بهتر است از گفتوگو در مورد این موضوعات خودداری کنید:
- مسائل شخصی مالی
- دیدگاههای مذهبی و سیاسی
- مرگ و موضوعات ناخوشایند مثل بیماریها
- نظرات خصوصی و سلیقهای دادن دربارهی ظاهر دیگران خصوصا چیزی که دست خودشان نبوده
- جوکهای توهینآمیز
- موضوعات محدود یعنی چیزهایی که فقط یک نفر در آن تخصص و آگاهی دارد و طرف دیگر، بیشتر شنونده است
- روابط گذشته
- وضعیت سلامتی و روند درمان و توصیههای درمانی
بخش سوم: جملههای رایج در گفتوگوهای عامیانه
جملههای رایج در گفتوگوهای دوستانه را میتوانید در ادامه بخوانید.
چند عبارت کاربردی که برای شروع مکالمه
How have you been?
کجا بودی؟ / اوضاع چطور بود؟
It’s been ages since I saw you.
خیلی وقته که ندیدمت.
Had a good day?
روز خوبی داشتی؟
What’s new?
چه خبر؟
You seem in a great mood today.
امروز حالت خوب بهنظر میرسه.
Looks like you’ve had a good day.
انگار امروز روز خوبی داشتی.
You seem a bit tired | stressed | distracted.
کمی خسته/ مضطرب/ آشفته به نظر میرسی.
Crappy day, isn’t it?
روز خیلی بدیه، نه؟
Weather sucks, doesn’t it?
هوا دلگیره، نه؟
This weather sure does suck!
هوا واقعا خیلی دلگیره!
Can’t believe this rain!
باورم نمیشه اینطور بارون میباره.
Couldn’t be better.
بهتر از این نمیشه.
Hey did you catch the game| match last night?
سلام! بازی دیشب رو دیدی؟
Who do you think will win this weekend?
فکر میکنی آخر هفته کی برنده میشه؟
چند اصطلاح رایج برای خداحافظی دو دوست به زبان انگلیسی
Catch you later!
بعدا میبینمت!
Later ‘bro
تا بعد داداش (بیشتر در آمریکا استفاده میشود)
See you later!
بعدا میبینمت!
Take care!
مراقب باش!
در جواب این جمله هم میتوانید از عبارتهای متنوعی استفاده کنید که در مطلب زیر، مفصل به آنها اشاره کردهایم:
Bye!
خداحافظ!
Alright, later mate!
بعدا میبینمت!
Later (very informal)
بعدا. (البته این اصطلاح خیلی غیررسمی است.)
اصطلاحات رایج در مکالمه برای نظر پرسیدن و نظر دادن
What do you think?
تو چی فکر میکنی؟
این سوال برای پرسیدن نظر دوستتان مناسب است. مثال:
I am not sure if we should paint the room yellow or blue. What do you think?
من مطمئن نیستم که اتاق را زرد یا آبی رنگ کنیم. تو چی فکر میکنی؟
How does that sound?
چطور به نظر میرسه؟ چطوره؟
اگر دارید چیزی را پیشنهاد میکنید و میخواهید نظر بقیه را در مورد آن بدانید، از این جمله استفاده کنید. مثال:
We could have dinner at 6, and then go to a movie. How does that sound?
میتوانیم ساعت ۶ شام بخوریم و بعد به سینما برویم. چطوره؟
That sounds great.
عالیه.
اگر یک ایده یا پیشنهاد را دوست دارید، یا در جواب سوال How does that sound میتوانید از این جواب استفاده کنید. البته کلمهی Great را میتوانید با بسیاری از کلمههای هممعنی جایگزین کنید مثلا awesome، perfect، excellent یا fantastic. مثال:
A: My mom is baking cookies this afternoon. We could go to my house and eat some. How does that sound?
B: That sounds fantastic!
مامانِ من امروز بعدازظهر کوکی میپزد. میتوانیم به خانهی من برویم و کمی بخوریم. چطوره؟
فوقالعاده است!
Oh, never mind.
اوه اشکالی نداره! مهم نیست! فراموشش کن!
این جمله را میتوانید برای عوض کردن بحث استفاده کنید. مثلا وقتی از توضیح دادن چیزی خسته شدهاید یا میخواهید بگویید که موضوعی برای شما اهمیت ندارد. مثال:
A: Are you going to the grocery store today?
B: No, I am not. But why—do you need something?
A: Oh, never mind! It is okay, I will go tomorrow.
الف: آیا امروز به فروشگاه مواد غذایی میروی؟
ب: نه، نمیرم. چطور؟ به چیزی نیاز داری؟
الف: اوه، مهم نیست! اشکالی نداره فردا میرم.
اصطلاحات رایج در مکالمه برای تشکر کردن و معذرت خواستن
در مکالمهها زیاد پیش میآید که بخواهیم عذرخواهی کنیم یا تشکر کنیم.
Thanks so much.
خیلی متشکرم
این سادهترین جمله برای تشکر کردن از دیگران است. البته میتوانید جزئیاتی را هم به آن اضافه کنید.
Thanks so much + for + [noun] / [-ing verb].
خیلی متشکرم برای ... اسم / فعل با ing
مثال:
Thanks so much for driving me home.
خیلی ممنون که مرا به خانه رساندی.
I really appreciate…
واقعا ممنونم/ قدردانی میکنم
از این جمله هم میتوانید برای تشکر استفاده کنید و بعد از آن، جمله یا عبارت مناسب شرایط را استفاده کنید:
I really appreciate your help.
من واقعا از کمکت قدردانی میکنم.
مثال:
Thanks so much. I really appreciate your cooking dinner.
خیلی ممنون. من واقعاً بابت پختن شام از شما قدردانی میکنم.
Excuse me.
عذر میخوام. ببخشید.
این جمله کاربردهای زیادی در انگلیسی دارد. فرض کنید که کسی سر راه شما ایستاده و نمیگذارد که عبور کنید. با این جمله میتوانید از طرف مقابل بخواهید که کنار برود. درواقع کاربرد آن فقط برای عذرخواهی کردن نیست. همچنین زمانی که بخواهید مودبانه توجه دیگران را به خودتان جلب کنید، از همین جمله میتوانید استفاده کنید. مثال:
Excuse me, sir, you dropped your wallet.
ببخشید آقا، کیف پولتون افتاد.
Excuse me, do you know what time it is?
ببخشید میدونی ساعت چنده؟
I am sorry.
متاسفم.
از این جمله برای عذرخواهی کردن استفاده میشود. هم برای مسائل مهم و هم برای مسائل کوچک و پیش پا افتاده. بعد از آن میتوانید از کلمهی for استفاده کنید و توضیحات بیشتر بدهید. مثال:
I am sorry for being so late.
متاسفم که اینقدر دیر آمدم.
I was not expecting anyone today. I am sorry for the mess.
امروز منتظر کسی نبودم. من را برای بهمریختگی ببخشید.
میتوانید از قید really هم در این جمله استفاده کنید تا نشان دهید که خیلی بابت یک مسئله متاسفید. مثال:
I am really sorry I did not invite you to the party.
من واقعا متاسفم که شما را به مهمانی دعوت نکردم.
بخش چهارم: چند نمونه مکالمه انگلیسی بین دو دوست در موقعیتهای مختلف
برای اینکه با جملهها و عبارتهای رایج مکالمهی دوستانه آشنا شوید، بهترین کار، دیدن نمونههای مکالمه است. در ادامه مکالمههای دوستانه را در سه دسته میبینید:
۱. احوالپرسی و گفتوگوی کوتاه
۲. برنامهریزی با یک دوست
۳. گفتوگوی شخصی با یک دوست
در پایان هر مکالمه، جملهها و عبارتهای رایج آن را میبینید که میتوانید در مکالمههای دیگر از آن استفاده کنید.
۱. احوالپرسی و گفتوگوی کوتاه
احوالپرسی و گفتوگوهای کوتاه یعنی گفتوگوهایی با موضوعات بیاهمیت برای گذراندن وقت، باعث میشود رابطهی ما صمیمانهتر شود و به گفتوگو عادت کنید.
مکالمهی اول: صحبتهای بین دو دوست
Sam: Oh? Bob!
سم: اوه؟ باب!
Bob: Hey Sam! Good to see you!
باب: هی سم! خوشحالم میبینمت.
Sam: How’s it going?
سم: چیکار میکنی؟
Bob: Yeah, good. Working a lot. And you?
باب: خوبه. سخت کار میکنم. تو چی؟
Sam: I went back to school.
سم: من برگشتم مدرسه.
Bob: Good for you!
باب: خوش به حالت!
به این مکالمه گوش کنید:
Jim: Mike?
جیم: مایک؟
Mike: Jim?
مایک: جیم؟
Jim: What have you been up to?
جیم: چیکار میکنی؟
Mike: Working a lot.
مایک: حسابی کار میکنم.
Jim: That sounds hard.
جیم: سخت به نظر میاد.
Mike: How’s the family?
مایک: خانوادهات چطورن؟
Jim: Everyone is good. Thanks!
جیم: همه خوب هستند. ممنون!
به این مکالمه گوش کنید:
اصطلاحهای کاربردی و مفید این مکالمه
Good to see you
این اصطلاح به درد وقتهایی میخورد که دوستتان را بعد از مدتها دیدهاید.
How’s it going
این هم یک اصطلاح رایج در مکالمههای انگلیسی است. خیلی وقتها جواب واضحی هم ندارد و ممکن است دوستتان اصلا پاسخ خاصی ندهد. این اصطلاح درواقع بیشتر وقتها برای جلو رفتن گفتوگو استفاده میشود.
Good for you
میخواهید به دوستتان نشان دهید که از موفقیتش خوشحال هستید؟ از این اصطلاح استفاده کنید. این اصطلاح میتواند در مکالمه انگلیسی بین دو دوست واقعا کاربردی باشد.
مکالمهی دوم: دیدن یک دوست در رستوران
Nathan: Hey, Alicia?
ناتان: سلام آلیشیا؟
Alicia: Oh hey, I didn’t see you there. Did you already get a table?
آلیشیا: اوه، سلام. من اونجا ندیدمت. از قبل میز گرفتی؟
Nathan: Yeah, right over here.
ناتان: آره، اونجاست.
Alicia: I’m glad we had time to meet up.
آلیشیا: خوشحالم که فرصت کردیم همدیگر را ببینیم.
Nathan: Me too. So, what’s going on?
ناتان: منم همینطور. خب، چه خبر؟
Alicia: Oh, not much. You?
آلیشیا: خبر خاصی نیست. تو چی؟
Nathan: Not much. Hey, how did your interview go? Wasn’t that today?
ناتان: هیچی، مصاحبهات چطور پیش رفت؟ امروز نبود؟
Alicia: Oh, yeah. I think it went well. I don’t know if I got the job yet, but they said they would call in a few days.
آلیشیا: اوه، آره. فکر میکنم خوب بود. هنوز نمیدونم کار رو میگیرم یا نه؛ اما اونها گفتن چند روز دیگه باهات تماس میگیریم.
Nathan: Well, I’m sure you did great. Good luck.
ناتان: مطمئنم عالی هستی. موفق باشی.
Alicia: Thanks. I’m just happy that it’s over. I was really nervous about it.
آلیشیا: ممنون. خوشحالم که گذشت. من واقعا بابتش مضطرب و نگران بودم.
Nathan: I can understand that. I get nervous before interviews, too.
ناتان: میفهمم. من هم قبل از مصاحبه عصبی شده بودم.
Alicia: Well, thanks for being supportive. I appreciate it.
آلیشیا: ممنون از حمایتت. قدرش رو میدونم.
Nathan: Sure, no problem.
ناتان: خواهش میکنم.
به این مکالمه گوش کنید:
اصطلاحهای کاربردی و مفید این مکالمه:
I’m glad we had time to meet up
ما خیلی از دوستانمان را هر روز نمیبینیم. وقتی بعد از مدتی یک دوست را میبینیم، میتوانیم خوشحالیمان را با استفاده از این اصطلاح نشان دهیم. دو اصطلاح دیگری که میتوانید در چنین موقعیتهایی بهکار ببرید عبارتند از:
Thanks for making time to see me We should do this more often. what’s going on
این هم از آن اصطلاحهایی است که جواب خاص و مشخصی ندارد. در جواب و در یک مکالمه انگلیسی بین دو دوست میتوانید دقیقا همین عبارت را بهکار ببرید یا مثل آلیشیا و ناتان از پاسخ not much استفاده کنید.
I can understand that
با استفاده از این اصطلاح میتوانید دوستتان را به ادامهی مکالمه، بیان نظر یا احساساتش ترغیب کنید.
Sure, no problem
این اصطلاح کاملا رایج است و بهجای Your welcome استفاده میشود.
۲. برنامهریزی با یک دوست
گاهی لازم دارید با یک دوست برنامهریزی کنید و بیرون بروید. برای قرار گذاشتن با دوست خود، از این نمونه مکالمهها استفاده کنید.
مکالمهی اول: دعوت یک دوست به سینما
John: Hello, Bob!
جان: سلام باب!
Bob: Hi, John!
باب: سلام جان!
John: Are you free this weekend?
جان: این آخر هفته وقتت آزاده؟
Bob: I think so, why?
باب: آره فکر کنم. چطور؟
John: Want to see a movie?
جان: میخوای یه فیلم ببینیم؟
Bob: Sure.
باب: حتما.
John: Great!
جان: عالیه.
به این مکالمه گوش کنید:
اصطلاحهای کاربردی و مفید این مکالمه
Are you free this weekend
این اصطلاح در مکالمه انگلیسی بین دو دوست میتواند بسیار کاربردی باشد. شما میخواهید سر صحبت را با دوست نزدیکتان باز کنید و برای آخر هفته از او درخواستی داشته باشید. اینطور مواقع بهراحتی میتوانید از این اصطلاح استفاده کنید.
مکالمهی دوم: برنامهریزی برای یک دورهمی
Trudy: Hey, so I’m having a party at my place next weekend. Do you want to come?
ترودی: سلام. من آخر هفتهی بعدی یک مهمانی در خانهام دارم. میخواهی بیایی؟
Lee: Sure! That sounds like fun. Who else is coming?
لی: حتما! جالب به نظر میرسه. دیگه کی میاد؟
Trudy: Let’s see. I think it’s going to be Jerome, Talia, Anna, Juan, Celeste, Michelle and possibly Jamie. It’s not really going to be a party, more like a small get-together. I’m cooking dinner, and we can just hang out.
ترودی: بذار ببینم. فکر کنم جروم، تالیا، آنا، ژوان، سلست، مایکل و احتمالا جیمی بیان. البته واقعا یه پارتی نیست، بیشتر شبیه یه دورهمی کوچیکه. شام میپزم و دور هم خواهیم بود.
Lee: What time should I be there?
لی: کی اونجا باشم؟
Trudy: Oh, anytime between 6 and 7 would be fine.
ترودی: بین ساعت ۶ تا ۷ خوبه.
Lee: Can I bring anything?
لی: میتونم چیزی همراهم بیارم؟
Trudy: Oh, don’t worry about it. I have everything covered.
ترودی: نگرانش نباش، من همه چیز رو ردیف میکنم.
Lee: Thanks for inviting me.
لی: ممنون از دعوتت.
به این مکالمه گوش کنید:
اصطلاحهای کاربردی و مفید این مکالمه:
That sounds like fun
وقتی جایی دعوت میشوید و میخواهید رضایت کاملتان را از این دعوت نشان دهید میتوانید از این عبارت استفاده کنید. در یک مکالمه بین دو دوست به زبان انگلیسی با بهکار بردن این اصطلاح میتوانید به دعوت دوستتان پاسخ مثبت بدهید.
Can I bring anything?
در آمریکا و خیلی از کشورهای انگلیسی زبان وقتی جایی دعوت میشوید بهتر است این سوال را از میزبانتان بپرسید. گاهی حتی میزبان یا دوستتان واقعا ازتان انتظار دارد که این سوال را بپرسید. راستش خیلی هم فرقی نمیکند میزبان شما دوست صمیمیتان باشد یا یکی از اعضای خانوادهتان! درهرحال بهتر است بعد از اینکه دعوتش را قبول کردید، در مورد اینکه به چیزی نیاز دارد یا نه سوال کنید.
۳. گفتوگوی شخصی با یک دوست
این گفتوگوها شخصیتر هستند و میتوانید برای گفتوگو با دوستان بسیار صمیمی خود از آنها استفاده کنید.
مکالمهی اول: توصیهی یک دوست
Makayla: Hi, Gemma. You look terrible!
مکیلا: سلام جما. افتضاح بنظر میآیی!
Gemma: Hey, Makayla. Mmm, I haven’t slept.
جما: سلام، مکیلا. ممم من نخوابیدم.
Makayla: Are you OK? What’s the matter?
مکیلا: حالت خوبه؟ موضوع چیه؟
Gemma: Well, you know that photo I sent to Clare on Friday night?
جما: خوب، میدونی آن عکسی را که جمعه شب برای کلر فرستادم؟
Makayla: Yeah?
مکیلا: آره؟
Gemma: Well, she sent it to Justin.
جما: خوب، او آن را برای جاستین فرستاد.
Makayla: Oh no! How could she do that? It obviously was only for her.
مکیلا: اوه نه! چطور میتونه این کار را انجام بده؟ معلوم است که فقط برای کلر بوده.
Gemma: I know! I thought she’d find it funny.
جما: میدونم! فکر کردم به نظر او خندهدار و جالبه.
Makayla: Well, it was quite funny. But you didn’t expect her to send it to anyone.
مکیلا: خب، خیلی خندهدار بود. اما تو انتظار نداشتی که آن را برای کسی بفرسته.
Gemma: No, of course not! Especially not Justin! Oh, it’s so embarrassing!
جما: نه، البته که نه! مخصوصا جاستین نه! اوه، خیلی شرمآوره!
Makayla: Ah well, don’t worry. I know how you feel, though.
مکیلا: آه خوب، نگران نباش. میدونم چه حسی داری.
Gemma: And what if he puts it on Facebook or something? What if my mum sees it?
جما: و اگر آن را در فیسبوک یا جایی بذاره چی؟ اگه مامانم ببینه چی؟
Makayla: No no, don’t worry. He won’t. It’s not that interesting for him or anyone else, to be honest.
مکیلا: نه نه، نگران نباش. این کارو نمیکنه. صادقانه بگم، برای او یا هیچکس دیگری جالب نیست.
Gemma: But what if he does?
جما: اما اگر این کار را بکنه چی؟
Makayla: He won’t. But maybe ask Clare to speak to Justin… Get him to delete the photo?
مکیلا: این کارو نمیکنه. اما میتونی از کلر بخواهی با جاستین صحبت کنه... از او بخواهد عکس را حذف کنه؟
Gemma: Yeah, maybe. But that might just make him even more interested.
جما: آره، شاید. اما این ممکنه او را بیشتر علاقهمند کنه (به انجام این کار).
Makayla: Yeah, true.
مکیلا: بله، درسته.
Gemma: What do you think I should do?
جما: به نظرت من باید چه کار کنم؟
Makayla: Mmm… I’d just try to forget about it if I were you.
مکیلا: ممم... اگر جای شما بودم فقط سعی میکردم فراموشش کنم.
Gemma: But I’m so annoyed with Clare!
جما: اما من از کار کلر خیلی اذیت شدم!
Makayla: Maybe speak to Clare, tell her how you feel. She shouldn’t be sharing people’s private photos.
مکیلا: با کلر صحبت کن، به او بگو چه احساسی داری. او نباید عکسهای خصوصی افراد را به اشتراک بگذاره.
Gemma: Okay, yeah. Thanks for the advice, Makayla. I’ll talk to her.
جما: باشه، آره. ممنون از راهنماییت، مکیلا. من با او صحبت میکنم.
Makayla: Good idea. And don’t worry. Just be careful and don’t send any more embarrassing photos!
مکیلا: ایدهی خوبیه. و نگران نباش فقط مراقب باش و دیگه عکسهای شرمآور نفرست!
Gemma: Yeah, I know, I know. I won’t.
جما: بله، میدانم، میدانم. دیگه این کارو نمیکنم.
به این مکالمه گوش کنید:
اصطلاحهای کاربردی و مفید این مکالمه:
Are you okay?
What’s the matter?
حالت خوبه؟
موضوع چیه؟
این دو جمله سوالاتی هستند که برای پرسیدن از اوضاع طرف مقابل میتوانید از آن استفاده کنید. مخصوصا زمانی که حس میکنید طرف مقابل حالش خوب نیست و به نظر میرسد که مشکلی دارد.
اگر کسی از شما چنین سوالی پرسید، چه جوابی میدهید؟ برای اینکه جواب مناسبی داشته باشید، مطلب زیر را بخوانید:
What do you think I should do?
به نظرت باید چیکار کنم؟
اگر میخواهید نظر طرف مقابل را بپرسید یا دوست دارید توصیهای از طرف مقابل داشته باشید، با این سوال نظرش را جویا شوید.
I know how you feel.
میدونم چه حسی داری.
این جمله، گزینهی خوبی برای زمانی است که میخواهید با دیگران همدردی کنید و بگویید که احساسش را درک میکنید. البته همیشه بهمعنای واقعی کلمه استفاده نمیشود. مثلا وقتی کسی بر اثر بیماری درد زیادی میکشد، مطمئنا شما آن حس را درک نمیکنید ولی با معنای استعاری، منظورتان این است که شرایطش را درک میکنید.
مکالمهی دوم: نظر دادن در مورد یک کتاب
Nina: So I don’t know what you thought about the book, but I had a lot of mixed feelings about it.
نینا: خب من نمیدونم نظرت در مورد کتاب چیه؛ اما من احساسات متفاوتی در مورد آن داشتم.
Sean: Oh, really? Like what?
شان: اوه، واقعا؟ مثل چی؟
Nina: Well, I thought the main character’s situation was interesting, but his attitude toward women bothered me.
نینا: خوب، من فکر میکردم موقعیت شخصیت اصلی جالب است؛ اما نگرش او نسبت به زنان مرا آزار میداد.
Sean: I can see that. It definitely seemed like he had some problems with women.
شان: درک میکنم. قطعاً به نظر میرسید که او با زنان مشکل دارد.
Nina: I would have liked to understand how that started. I mean, the book didn’t go into too much detail about why he felt that way.
نینا: دوست داشتم بفهمم چطور شروع شد. منظورم این است که کتاب به جزییات زیادی در مورد اینکه چرا او چنین احساسی داشت نمیپردازه.
Sean: I agree with that. I think the author could have handled that part better. I did enjoy the descriptions, though.
شان: موافقم. فکر میکنم نویسنده میتونست آن قسمت را بهتر مدیریت کنه. هرچند از توضیحات لذت بردم.
Nina: Oh yes, the writing was beautiful! That just made me more disappointed in the character.
نینا: اوه آره نوشته، قشنگ بود! همین باعث شد من از شخصیتپردازی ناامیدتر شوم.
Sean: Well, this is just my opinion, but maybe the character would have been easier to understand if the writing had been simpler. It seemed like the author spent a lot of time on the descriptions when he could have spent more time on the character’s thoughts.
شان: خب، این فقط نظر من است؛ اما شاید اگر نوشته سادهتر بود، درک شخصیت راحتتر بود. به نظر میرسید که نویسنده زمان زیادی را برای توصیفات صرف کرده، در حالی که میتونست زمان بیشتری را روی افکار شخصیت بگذاره.
Nina: I’m not sure if I agree with that. I just think that the writing could have been more thoughtful while still being beautiful, if that makes sense.
نینا: مطمئن نیستم که موافقم یا نه. فقط فکر میکنم که نوشته میتوانست در عین زیبا بودن، متفکرانهتر باشه، اگر منطقی باشد.
Sean: That does make sense. I think maybe the problem for me is just that not much actually happened.
شان: منطقیه. فکر میکنم شاید مشکل برای من این باشد که واقعاً اتفاق زیادی نیفتاده است.
Nina: You’re right about that. There wasn’t much of a story.
نینا: در این مورد حق با شماست. داستان زیادی وجود نداشت.
Sean: I still enjoyed parts of the book, though.
شان: من باز هم از بخشهایی از کتاب لذت میبردم.
Nina: Oh, I did, too. And I appreciate hearing your point of view.
نینا: اوه، منم همینطور. و از شنیدن نظرت تشکر میکنم.
به این مکالمه گوش کنید:
اصطلاحهای کاربردی و مفید این مکالمه:
“I don’t know what you thought about…”
من نمیدونم نظرت در مورد ... چیه
این جمله زمانی استفاده میشود که بخواهید به طرف مقابل بگویید که برای شنیدن نظراتش آمادهاید.
“I can see that.”
متوجهم. درک میکنم.
این جمله، جملهی خوبی برای زمانی است که میخواهید به نظر کسی اهمیت بدهید؛ فارغ از اینکه با آن موافقید یا نه.
“I agree with that.” / “I’m not sure if I agree with that.”
“I’m not sure if I agree with that” is nicer than “I don’t agree with you.”
من با آن موافقم. / مطمئن نیستم که با آن موافق باشم یا نه.
«مطمئن نیستم با آن موافقم یا نه» خیلی زیباتر از «من با شما موافق نیستم» است. پس اگر میخواهید مودبانه با چیزی مخالفت کنید، از این جمله استفاده کنید.
“…if that makes sense.”
«...اگر منطقی باشد.»
این یک جملهی رایج برای تمام کردن جمله، زمانی است که در حال توضیح دادن یک مطلب یا نظر دادن دربارهی چیزی هستید. این جمله یعنی «آیا برای شما منطقیه» یا «آیا منظور من را متوجه میشوید».
جمعبندی
مکالمه مهمترین مهارت زبان انگلیسی است و به تمرین زیاد نیاز دارد. برای اینکه در موقعیتهای مختلف همیشه آمادهی مکالمه باشید، باید مکالمههای آماده را از قبل شنیده یا خوانده باشید. در لینک زیر میتوانید مجموعهای از مکالمهها در موقعیتهای مختلف را بخوانید:
آموزش مکالمه انگلیسی در موقعیتهای مختلف
همچنین لازم است بدانید که در جواب هر جملهی رایج در گفتوگوها باید از چه جملههایی استفاده کنید. در لینک زیر به مجموعهای از این عبارتهای رایج و جواب مناسب آنها دسترسی خواهید داشت:
در جواب جملات انگلیسی چه بگوییم؟
درنهایت با تمرین با یک پارتنر زبان میتوانید مهارتهای مکالمه را تقویت کنید. شنیدن پادکست و دیدن فیلم و سریال هم تاثیر زیادی در مهارت مکالمه انگلیسی بین دو دوست دارد. با زبانشناس میتوانید به دنیایی از فیلمها و سریالهای مناسب دسترسی داشته باشید و بدون دانلود کردن فایلهای اضافه، در گوشی خود با رایجترین عبارتهای انگلیسی آشنا شوید.