سرفصل های مهم
رویاها و آرزوها
توضیح مختصر
در این درس اصطلاحاتی درباره رویاها و آرزوها یاد می گیرید .
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
- Beyond your wildest dreams
To be much better than you could imagine.
My first prize in the beauty pageant last night was beyond my wildest dreams.
She had never thought of a 9 in the math test, but she got a 10. That result was beyond her wildest dreams.
The project succeeded beyond our wildest dreams.
- Daydream about someone or something
To have pleasant thoughts and to want these thoughts to happen in real life.
I can’t believe that I am now the manager of a multinational corporation. I used to daydream about this when I was little.
I have a big crush on James. I always daydream about him.
Don’t daydream about being a millionaire when you don’t take any actions. Draw up a plan to make your dream come true.
- In one’s dreams
Used to say that something is unlikely to happen.
Jim will win the contest only in his dreams.
‘I think I can make Tom love me.’ ‘In your dreams. He’s been with his pretty and sexy girlfriend for years.’
He proposed to me in my dreams.
- A dream come true
To achieve what you’ve wished or hoped for after a long time.
The project succeeded brilliantly It was a dream come true.
Seeing that talented singer once in my life is my dream come true.
I never thought that I could have my own live music show. It was my dream come true.
- Keep someone’s feet on the ground
To have a calm, sensible and practical (rather than unrealistic) attitude toward life.
In spite of her overnight success, she always keeps her feet on the ground.
In most situations, you should keep your feet on the ground. Don’t get carried away.
Jane is a creative girl but she always keeps her feet firmly on the ground.
- Bring someone back down to earth
To make someone suddenly remember reality after an exciting experience, a hopeful dream or an unrealistic plan.
His startup will not be as easy as it seems. Let’s bring him back down to earth.
Kathy dreams of being a famous singer even though she has a terrible voice. We need to bring her back down to earth.
I was very excited about going to the party tonight but the pile of math homework brought me back down to the earth.
- Broken dreams
Hopes or dreams that cannot be fulfilled.
Studying abroad is always my share of broken dreams.
I would like to be an athlete one day but since my leg was seriously injured in a car crash, that desire is full of broken dreams.
Nick had his share of broken dreams in his first relationship.
ترجمهی درس
1- بیشتر از حد تصور بودن، فراتر از حد تصور
این اصطلاح را برای بیان چیزی استفاده میکنیم که با تصورات قبلی ما فاصله دارد یا از آنها بالاتر است
بردن جایزه ملکه زیبایی در مراسم دیشب، فراتر از حد تصورم بود
او هرگز فکر نمیکرد در امتحان ریاضی حتی 9 شود، چه برسد به 10. این نمره فراتر از حد تصورش بود
این پروژه بیش از حد تصور ما موفق بود
2- رویاپردازی کردن، خیالپردازی
این اصطلاح را در مورد آرزوی فرد برای داشتن افراد یا چیزهای مهم و رویایی استفاده میکنیم.
باورم نمیشود که مدیر یک شرکت چندملیتی شدهام. وقتی بچه بودم در این مورد رویاپردازی میکردم
علاقه زیادی به جیمز دارم. همیشه در مورد دوست شدن با او خیالپردازی میکنم
تویی که اینطور علاف و بیکاری بهتر است که در مورد میلیونر شدن خیالپردازی نکنی. با برنامهریزی میتوانی به رویاهایت برسی
3- به همین خیال باش، مگر خوابش را ببینی
اصطلاحی است که در مورد چیزهایی که بعید است اتفاق بیفتند، استفاده میکنیم
جیم مگر در خواب ببیند که برنده مسابقه شده
الف- به نظرم میتوانم کاری کنم که تام مرا دوست داشته باشد
ب- به همین خیال باش، جیمز سالهاست با دوستدختر خوشگل و جذابش رابطه دارد
مگر خوابش را ببینم که او به من پیشنهاد ازدواج بدهد
4- رویایی که محقق شود، رویایی که به حقیقت بپیوندد
این اصطلاح زمانی به کار میرود که فرد به یکی از آرزوهای طولانی مدتش دست یافته باشد
موفقیت این پروژه بینظیر رویایی بود که به حقیقت پیوست
دیدن این خواننده بااستعداد یکی از آرزوهایم بود که محقق شد
حتی فکرش را هم نمیکردم که روزی بتوانم کنسرت زنده اجرا کنم. اما این آرزویی بود که محقق شد
5- واقعگرا بودن، واقعبین بودن
این اصطلاح برای توصیف افرادی به کار میرود که زندگی را بر اساس واقعیت عقلانی میبینند و نه رویاپردازی غیرواقعی
با اینکه به طور ناگهانی به موفقیت دست یافته، همهچیز را واقعبینانه مینگرد
جوگیر نشو! سعی کن واقعبین و آرام باشی
جین هم آدم خلاقی است و هم واقعگراست
6- کسی را از رویا بیرون آوردن، واقعیت تلخ را به کسی نشان دادن
وقتی میخواهیم کسی را بعد از هیجان و امیدواری رویاپردازانه با واقعیت روبرو کنیم، این اصطلاح را به کار میبریم
شرکت استارتاپی او به این سادگیها هم راه نمیافتد. بهتر است او را ازرویا بیرون بیاوریم .
کتی فکر میکند با این صدای بد میتواند خواننده مشهوری شود. ما باید به او واقعیت را نشان دهیم
به خاطر مهمانی امشب سرتاپا هیجان بودم، اما تکالیف زیاد درس ریاضی من را از رویا بیرون آورد
7- آرزوهای دستنیافتنی، رویاهای غیرقابل دسترس
این اصطلاح معادل رویاها و امیدهایی است که با واقعیت جور درنمیآیند
تحصیل در یک کشور خارجی همیشه جزء آرزوهای دستنیافتنی من بوده
دوست دارم ورزشکار شوم، اما از روزی که تصادف کردم و پایم داغان شد، این آرزویم دستنیافتنی به نظر میرسد
اولین رابطه نیک، به یک رویای غیرقابل دسترسی تبدیل شد
توضیحات دیگر
برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با این دوره به مقالهی اصطلاحات انگلیسی پرکاربرد مراجعه کنید.
همچنین، دیگر دورههای رایگان مکالمه زبان انگلیسی زبانشناس را از دست ندهید: