سلامت

توضیح مختصر

در این درس اصطلاحات انگلیسی مرتبط با سلامت یاد می گیرید .

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

دانلود فایل صوتی

متن انگلیسی درس

  1. ill at ease

To feel worried or uncomfortable.

She looked ill at ease when she had to do public speaking.

He was ill at ease when he was on his first date with her.

I feel ill at ease around smokers.

  1. Breathe one’s last

To die.

He breathed his last yesterday.

My grandma was really depressed when my grandpa breathed his last.

My uncle always desired to find his lost son before he breathed his last.

  1. Catch a cold

To become ill with a cold.

‘What’s the matter with Harry?’ ‘He caught a cold after the summer camp.’

I caught a cold from my roommate.

I think Eric caught a cold. He looked very tired yesterday.

  1. Fall ill

To suddenly become ill.

The students all fell ill after trying the new drink at the summer camp.

Diana fell ill after the death of her husband.

Make sure the kids don’t fall ill just before the exam.

  1. At death’s door

To be very sick and at the point of dying.

My grandpa was so ill The doctor said he was at death’s door.

The little boy is at death’s door after the car crash.

Jane is so pessimistic, she always thinks she’s at death’s door even when she catches a cold.

  1. Nothing but skin and bones

To be extremely thin.

The kids there have nothing to eat. They’re nothing but skin and bones.

The old man was at death’s door. He was nothing but skin and bones.

After three months of illness, my cat is nothing but skin and bones.

  1. Safe and sound

To be unharmed or safe from danger.

Make sure everyone is safe and sound after the earthquake.

My mom was happy we arrived home safe and sound.

Some days later, he was found safe and sound.

  1. Get/have/give someone a black eye (usually after being struck)

To have a dark bruise around your eye as a result of being hit, to damage someone’s reputation.

Although he won the fight, he got a black eye.

He was so drunk, he didn’t remember why he got a black eye.

Because he was born into prestige, his scandal gave a black eye to his family.

  1. Recharge one’s batteries

To take a break, relax to gain one’s energy after an exhausting time.

Don’t work too hard. Let’s go to the beach and recharge our batteries.

She asked for some time off to recharge her batteries after the project.

A day of staying home and listening to music should recharge my batteries.

  1. Under the weather

To feel ill.

John had a day off from work today because he felt under the weather.

‘Hey, Lisa, would you like to go out with us tonight?’ ‘Well, I’m a bit under the weather today. I think I need some rest.’

Because it’s getting colder, my grandpa feels under the weather.

  1. You are what you eat.

Your health is connected to your eating habits. You’ll be healthy if you eat good food and you’ll be unhealthy if you eat bad food.

‘Mom, can I have some more fried chicken, please?’ ‘That’s enough, sweetie. You are what you eat.’

To stay fit, you must eat less junk food and eat more vegetables. You are what you eat.

My personal trainer at the gym always reminds me that you are what you eat.

  1. As pale as a ghost

To look extremely pale due to fear.

The little girl was as pale as a ghost when she saw the giant monster on the screen.

Phillip looked as pale as a ghost when the car nearly hit him on the road.

After the nightmare, I am as pale as a ghost.

ترجمه‌ی درس

1- معذب بودن، احساس ناراحتی داشتن

وقتی که فرد از یک موقعیت معذب است و یا احساس ناراحتی می‌کند، از این اصطلاح استفاده می‌کنیم

از این که مجبور بود برای جمع سخنرانی کند، معذب به نظر می‌رسید

زمان اولین قرار با آن دختر معذب بود

وقتی افراد سیگاری دور و برم هستند، احساس ناراحتی می‌کنم

2- فوت شدن، از دنیا رفتن، نفس آخر را کشیدن

این اصطلاح نوعی حسن تعبیر برای بیان مردن کسی است

او دیروز فوت شد

وقتی پدربزرگم فوت شد، مادربزرگم دچار افسردگی شدید شد

عمویم آرزو داشت قبل از نفس‌های آخرش پسر گمشده‌اش را پیدا کند

3- سرما خوردن

این اصطلاح معادل دقیق بیماری سرماخوردگی است

الف- چرا هری خوب به نظر نمی‌رسد؟

ب- بعد از کمپ تابستانی سرما خورده است

از هم‌اتاقیم سرماخوردگی گرفتم

انگار اریک سرما خورده. دیروز خیلی خسته به نظر می‌رسید

4- ناگهان مریض شدن

این اصطلاح برای بیان بیماری‌هایی که ناگهانی دچار آنها می‌شویم، استفاده می‌شود

بعد از این که دانش‌آموزان در کمپ تابستانی از نوشیدنی جدید خوردند، ناگهان مریض شدند

دایانا بعد از مرگ شوهرش ناگهان مریض شد

مواظب باشید بچه‌ها قبل از امتحان ناگهان مریض نشوند

5- بیمار رو به مرگ، پای کسی لب گور بودن

این اصطلاح برای بیمارانی به کار می‌رود که امیدی به بهبود آنها نیست و به مرگ نزدیک هستند

پدربزرگم به اندازه‌ای بیمار بود که دکتر گفت پایش لب گور است

پسر کوچک به دلیل جراحات ناشی از تصادف رو به مرگ است

جین به اندازه‌ای بدبین است که با یک سرماخوردگی ساده هم فکر می‌کند پایش لب گور است

6- فقط پوست و استخوان از کسی باقی ماندن، زیادی لاغر بودن

برای توصیف افراد به شدت لاغر از این اصطلاح استفاده می‌کنیم

بچه‌هایی که آنجا زندگی می‌کنند چیزی برای خوردن ندارند. فقط پوست و استخوان از آنها مانده

پیرمرد رو به موت بود. فقط پوست و استخوان از او باقی مانده بود

گربة من بعد از سه ماه بیماری خیلی لاغر شده است

7- سُر و مُر و گنده، صحیح و سالم

این اصطلاح را برای کسی به کار می‌بریم که صحیح و سالم است و خطری او را تهدید نمی‌کند

مطمئن شوید که بعد از زلزله همگی صحیح و سالم هستند

مادرم از این که سُر و مُر و گنده به خانه رسیدیم خوشحال بود

چند روز بعد صحیح و سالم پیدایش کردند

8- بادمجان دور چشم کسی کاشتن، ضربه خوردن و کبود شدن دور چشم/ بی‌آبرو شدن

این اصطلاح یک معنای لفظی و یک معنای استعاری دارد. از نظر لفظی، به معنی کبود شدن

دور چشم بر اثر ضربه خوردن است؛ اما در کاربرد استعاری، به معنی بی‌آبرو شدن است

اگرچه مبارزه را برد، اما دور چشمش بادمجان کاشته بودند

به اندازه‌ای مست بود که نمی‌دانست چطور دور چشمش بادمجان کاشته شده

با این که از خانوادة سرشناسی بود، رسواییش باعث بی‌آبرو شدن خودش و خانواده‌اش شد

9- تجدید قوا، شارژ شدن

این اصطلاح را برای به دست آوردن انرژی مجدد استفاده می‌کنیم، این انرژی، با استراحت بعد از خستگی تجدید می‌شود

انقدر به کار نچسب. بیا برویم ساحل و تجدید قوا کنیم

بعد از تمام کردن پروژه درخواست مرخصی کرد تا تجدید قوا کند

با یک روز استراحت در خانه و گوش دادن به موسیقی احتمالاً شارژ خواهم شد

10- بیمار بودن، احساس مریضی داشتن

این اصطلاح را برای توصیف احساس بیماری در فرد استفاده می‌کنیم

جان به خاطر احساس مریضی، امروز را مرخصی گرفت

الف- لیزا، دوست داری امشب با ما بیرون بیایی؟

ب- راستش کمی احساس بیماری می‌کنم. فکر کنم بهتر است در خانه بمانم و استراحت کنم

پدربزرگم به خاطر سرمای هوا احساس مریضی می‌کند

11- سالم بخور سالم بمان، سلامتیت تحت تأثیر غذایی است که می‌خوری

این اصطلاح نشان می‌دهد که نوع غذایی که می‌خوریم، بر سلامتی ما اثرگذار است. غذای سالم، ضامن سلامتی است و غذای ناسالم موجب بیماری می‌شود

الف- مامان، لطفاً یک مقدار دیگر مرغ سرخ‌شده به من بده

ب- کافی است عزیزم. سالم بخور، سالم بمان

برای حفظ تناسب اندام باید کمتر تنقلات بخوری و بیشتر سبزیجات مصرف کنی. سالم بخور، سالم بمان

مربی خصوصی من همیشه گوشزد می‌کند که سلامتی من تحت تأثیر غذاهایی است که می‌خورم

12- رنگ کسی پریدن، مثل گچ سفید شدن چهره بر اثر ترس

این اصطلاح برای توصیف ترس و تأثیر آن بر حالت ظاهری چهرة فرد به کار می‌رود

دخترک وقتی هیولای غول‌پیمر روی صفحه نمایش را دید از ترس رنگش پرید

فیلیپ وقتی دید دارد تصادف می‌کند، مثل گچ سفید شد

هر وقت کابوس می‌بینم از ترس مثل گچ سفید می‌شوم

توضیحات دیگر

برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با این دوره به مقاله‌ی اصطلاحات انگلیسی پرکاربرد مراجعه کنید.

همچنین، دیگر دوره‌های رایگان مکالمه زبان انگلیسی زبانشناس را از دست ندهید:

مکالمات روزمره انگلیسی

جملات رایج زبان انگلیسی

الگوهای رایج انگلیسی

اصطلاحات رایج انگلیسی