سرفصل های مهم
مسافرت
توضیح مختصر
در این درس اصطلاحات درباره مسافرت کردن به شما آموزش داده می شود.
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
- Off the beaten track
A place or route that is far away from where many people live.
The explorers have just found a village off the beaten track.
I want to stay on that island for all of summer vacation because it’s off the beaten track. I don’t want to be disturbed by the crowd.
Finding a campsite off the beaten track is an easy task for him because he’s an experienced camper.
- Make your way back
To try to return to your point of origin.
The little boy got lost but finally made his way back home safe and sound.
Let’s make own way back to the campsite, as it’s about to rain.
This is the map in case you don’t know how to make your way back.
- Hustle and bustle
To have many activities, used to describe a crowded and modern place.
I moved to a rural area because the hustle and bustle of big cities does not suit me.
I try to avoid the hustle and bustle of shopping centers during sales.
You need to go somewhere to escape the hustle and bustle of this modern city.
- Live out of a suitcase
To stay in several places for only a short time, with only enough belongings to put in a suitcase.
It’s time you settled down, Eric. Don’t live out of a suitcase any longer.
She doesn’t like a stable life. She’d rather live out of a suitcase.
Tom has been living out of a suitcase for years.
- Travel broadens the mind.
To know more about the world, understand more about culture and have more life experience.
I like traveling because travel broadens the mind.
I learned a lot about culture after the trip, as my mom said travel broadens the mind.
I’ll let my kids travel to at least 50 countries before they graduate because I believe they can learn lessons that no schools can provide. As the saying goes, “travel broadens the mind.”
- Hit the road
To leave or start a journey.
Let’s hit the road now. It’s 8 a.m already.
What time is he hitting the road?
I need to hit the road now. I have an appointment with the dentist this afternoon.
- Break the journey
To stop somewhere for a while during a long journey.
After three days of walking in the forest, we broke the journey at a small village by the river.
Hey, Jack, let’s break the journey here. I’m so tired, I can’t continue anymore.
We broke the journey at many beautiful places, where we took photos.
- Have/get/give [someone] itchy feet
To want to travel or to do something new.
I didn’t like living in Texas. I started getting itchy feet.
I’ve been working for this company for 5 years and I get itchy feet now and again.
She has itchy feet. She loves traveling around the world.
- Thirst for adventure
To have an intense desire to travel, explore new places and have new experiences.
She has a thirst for adventure. She just can’t stop traveling.
Those who have a thirst for adventure are willing to sacrifice their comfortable jobs.
We travel around the world. We’re looking for people who have a thirst for adventure to join our team.
ترجمهی درس
1- مسیر بکر، جادة طبیعی با طبیعت بکر، جای دورافتاده
از این اصطلاح برای مکان یا مسیری استفاده میشود که دور از مناطق مسکونی بوده و هنوز بکر مانده است
کاوشگران، روستایی را در یک منطقة بکر و دورافتاده پیدا کردهاند
دوست دارم تعطیلات تابستانی را در آن جزیرة دورافتاده بگذرانم. چون جاهای شلوغ و پرجمعیت ناراحتم میکنند
یافتن یک مسیر بکر برای او کار سادهای است، چون او یک گردشگر باتجربه است
2- بازگشتن به جای اول(خانه، مکان اقامت یا مبدأ اولیه)
این اصطلاح برای بازگشت به مکان یا خاستگاه اولیه به کار برده میشود
پسرک گم شد، ولی بالاخره سُر و مُر و گنده به خانهاش بازگشت
به زودی باران میبارد باید به کمپ بازگردیم
این نقشه به شما کمک خواهد کرد که مسیر خانه را گم نکنید
3- همهمه، هیاهو، شلوغی بیش از حد مناطق شهری
برای توصیف شلوغیها یا تکاپوی بیش از حد مناطق مدرن شهری از این اصطلاح استفاده میکنیم
به این دلیل که همهمة زندگی شهری برایم مناسب نیست، برای زندگی به یک منطقة روستایی رفتم سعی میکنم زمانی که مغازهدارها جنسهایشان را به حراج میگذارند، از فروشگاهها دوری کنم، زیرا بیش از اندازه شلوغ هستند
باید جایی پیدا کنی تا از همهمة این شهر مدرن دور بمانی
4- همیشه در حال سفر بودن، بیاندازه سفر رفتن
این اصطلاح، توصیفکنندة کسی است که دائماً از جایی یه جای دیگر سفر میکند و همیشه چمدانی برای حمل وسایل اولیه با خود همراه دارد
اریک، وقتش رسیده که یک جا آرام بگیری. بیشتر از این سفر نرو
او دوست ندارد یک جا بماند. ترجیح میدهد همیشه در سفر باشد
سالهاست که تام دائماً در حال سفر است
5- سفر انسان را پخته و باتجربه میکند، بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
این اصطلاح به کسب تجربه از طریق مسافرت و کسب اطلاعات یا تجربه از مردمان و فرهنگهای دیگر اشاره دارد.
عاشق مسافرت رفتنم، چون سفر انسان را پخته و باتجربه میکند
خیلی چیزها از سفر کردن آموختم، به قول مادرم: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
دوست دارم بچههایم قبل از فارغالتحصیلی حداقل به 50 کشور سفر کنند زیرا سفر چیزهایی به آنها میآموزد که هیچ مدرسهای یاد نمیدهد. به قول معروف: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
6- راه افتادن، به جاده زدن
از این اصطلاح برای بیان شروع سفر استفاده میکنیم
باید بزنیم به جاده. ساعت 8 صبح است.
چه زمانی راه میافتد؟
باید همین الان راه بیفتم. برای بعد از ظهر نوبت دندانپزشکی دارم
7- توقف کردن سر راه، اتراق کردن
از این اصطلاح برای توقف کوتاهمدت در مسیر سفر استفاده میشود
بعد از سه روز جنگلنوردی در یک دهکدة کوچک نزدیک رودخانه اتراق کردیم
جک، بیا اینجا اتراق کنیم. من خسته هستم و نمیتوانم بیشتر راه بروم
در طول سفر در جاهای زیبا توقف میکردیم تا عکس بگیریم
8- هوس سفر کردن، حال و هوای ترک جایی را داشتن
برای بیان شور و شوق به مسافرت از این اصطلاح استفاده میکنیم.
از زندگی کردن در تگزاس خوشم نمیآمد. هوس سفر به سرم زده بود
5 سال تمام در این شرکت کار کردهام و الان میخواهم از اینجا بروم
او همیشه هوس سفر در سرش دارد. عاشق مسافرت دور دنیاست.
9- خورة ماجراجویی، عاشق ماجراجویی
از این اصطلاح برای توصیف کسانی استفاده میکنیم که میل زیادی به کشف مکانها و تجربه کردن چیزهای جدید دارند.
او عاشق ماجراجویی است. نمیتواند دست از سفر بردارد
خورههای ماجراجویی حاضرند مشاغل راحت خود را فدای میل به ماجراجویی کنند
گروه ما دور دنیا سفر میکند. میخواهیم افرادی که عاشق ماجراجویی هستند، به این گروه بپیوندند.
توضیحات دیگر
برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با این دوره به مقالهی اصطلاحات انگلیسی پرکاربرد مراجعه کنید.
همچنین، دیگر دورههای رایگان مکالمه زبان انگلیسی زبانشناس را از دست ندهید: