داستان های کوتاه

156 فصل | 312 درس

داستان انگلیسی بتهوون ناشنوا بود

توضیح مختصر

  • سطح خیلی سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل صوتی

دانلود فایل صوتی

متن انگلیسی درس

Beethoven Was Deaf

Ludwig van Beethoven was one of the greatest composers of all time. Yet by the time he was writing his last few masterpieces he was completely deaf.

Beethoven wasn’t born deaf. He gradually lost all his hearing from the age of 30 onwards.

He first had an inkling something was wrong when he began to hear buzzing noises in his ears. He was only 26 at the time.

Beethoven kept his hearing problems a secret. He believed the truth would ruin his blossoming career.

By the time he turned 30, Beethoven feared he was growing deaf.

He complained to a doctor that his hearing had grown weaker over the previous three years. He explained he could not hear the high notes unless he was standing very close to the musicians.

Beethoven wrote, “For two years I have avoided almost all social gatherings. It is impossible for me to say to people ‘I am deaf.’ If I belonged to any other profession it would be easier.”

Fellow composer Ferdinand Ries recalled a turning point in Beethoven’s deafness. During a walk in the country, the two musicians saw a shepherd playing a pipe. Beethoven could see by his friend’s expression the shepherd was playing beautiful music. All Beethoven could hear was the sound of silence. The composer was no longer the same after the incident. He had finally confronted and surrendered to his loss of hearing.

By the age of 44, Beethoven was almost completely deaf. He could no longer hear other people’s voices or the sounds of his beloved countryside.

No-one knows what exactly caused Beethoven’s deafness. A range of causes has been blamed. It could have been syphilis, lead poisoning, or typhus. It could even have been the composer’s habit of burying his head in a bucket of ice water to stay awake.

Beethoven often blamed his deafness on a fall. He also suggested gastrointestinal problems were the cause.

Whatever the reason, Beethoven refused to let his deafness conquer his passion. He continued to write music.

Although he could no longer hear the music, he could still feel and imagine it.

Beethoven’s housekeepers recall watching him sit at the piano with a pencil in his mouth. With the other end, he would touch the piano’s soundboard to feel the note’s vibration.

Beethoven wrote his famed Ninth Symphony without ever hearing a note of it. Upon its premiere, Beethoven insisted upon conducting. The orchestra hired another conductor to stand next to him. The orchestra followed his lead instead of the man who had composed the piece.

When the music was over, the audience broke out into applause. Beethoven didn’t hear any of it.

ترجمه‌ی درس

بتهوون ناشنوا بود.

لودویگ وان بتهوون یکی از بزرگترین آهنگسازان طول تاریخ است.زمانی که او در حال نوشتن آخرین شاهکارهای خود بود، به طور کامل ناشنوا بود.

بتهوون ناشنوا متولد نشد.او شنوایی اش را از سن سی سالگی به بعد و به تدریج از دست داد.

او اولین بار زمانی که صداهای وزوز مانندی را در گوش هایش شنید،متوجه شد مشکلی وجود دارد.

در آن زمان او تنها بیست و شش سال سن داشت.

بتهوون مشکلات شنوایی اش را مخفی نگه داشت. او اعتقاد داشت که حقیقت حرفه در حال رشد و شکوفایی اش را نابود خواهد کرد.

درست زمانی که سی ساله شد، از بیشتر شدن ناشنواییش ترسید.

او از اینکه شنوایی اش در طول سه سال گذشته ضعیفتر شده بود به یک پزشک شکایت کرد. او توضیح داد تنها زمانی می تواند نوت های بالا را بشنود که در فاصله ای بسیار کم از نوازنده ها بایستد.

بتهوون نوشت: “دو سال است که تقریبا از تمام محافل اجتماعی دوری کرده ام. برایم گفتن این مساله که من ناشنوا هستم، غیرممکن است.اگر من به هر حرفه دیگری تعلق داشتم, مساله آسانتر می بود.” فردیناند رایز، همکار آهنگساز بتهوون،نقطه عطفی را در ناشنوایی او بخاطر آورد.

در طول یک پیاده روی در حومه شهر، دو آهنگساز چوپانی را دیدند که فلوت می نواخت.بتهون می توانست از حالت چهره دوستش‌بفهمد که چوپان آهنگ زیبایی را می نوازد. تمام آنچه بتهوون می توانست بشنود، سکوت بود. آهنگساز بعد از این واقعه دیگر مانند سابق نشد. او در نهایت با فقدان شنوایی اش روبرو و تسلیم آن شد.

بتهوون در سن چهل وچهارسالگی تقریبا به طورکامل ناشنوا بود.او دیگر نمی توانست صدای افراد یا صداهای ییلاق محبوبش را بشنود.

هیچ کس علت واقعی ناشنوایی بتهوون را نمی داند. مجموعه ای از دلایل در این امر مقصر شناخته می شوند. سفلیس، مسمومیت با سرب یا تیفوس می توانند از جمله این دلایل باشند.

حتی این عادت آهنگساز که برای بیدارماندن سرش را در سطلی از آب یخ فرو می کرد نیز می تواند علت ماجرا باشد. بتهوون اغلب ناشنوایی اش را ناشی از یک سقوط می دانست.

او همچنین مشکلات معدوی وروده ای را به عنوان یک عامل پیشنهاد می کرد.

علت هرچه بود، بتهوون اجازه نداد ناشنوایی اش بر اشتیاقش غلبه کند. او به نوشتن موسیقی ادامه داد.

اگرچه او دیگر نمی توانست موسیقی بشنود اما هنوز می توانست آن را احساس و تصور کند.

خدمتکاران بتهوون بیاد می آورند که او را در حالکیه با مدادی در دهان پشت پیانو می نشست، تماشا می کردند. از آن طرف، او صفحه صدای پیانو را لمس میکرد تا لرزش نوت ها را احساس کند.

بتهوون سمفونی نهم معروف خود را بدون شنیدن حتی یک نوت از آن نوشت. در اولین روز اجرا، بتهوون اصرار به هدایت گروه داشت. ارکستر رهبر دیگری را استخدام کرد تا کنار او بایستد. گروه نوازندگان به جای مردی که قطعه را ساخته بود، از او تبعیت می کرد.

زمانی که موسیقی به پایان رسید حضار شروع کردند به تشویق کردن. بتهوون هیچ کدام از آنها را نشنید.