داستان های کوتاه

156 فصل | 312 درس

داستان انگلیسی بدون دست، بدون پا، بدون نگرانی

توضیح مختصر

  • سطح خیلی سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل صوتی

دانلود فایل صوتی

متن انگلیسی درس

No Arms, No Legs, No Worries

Thirty-six-year-old Nick Vujicic has hit a home run in the game of life. He’s happily married with four beautiful children. He’s a motivational speaker who travels the world, an international bestselling author, and an award-winning actor. He even finds time to paint, swim, skydive, surf, and play golf. Nick was also born with no arms and no legs.

The son of Serbian immigrants to Australia, Nick was born with a rare disorder that only seven people in the world have. He has two small, deformed feet, one of which he calls his ‘chicken drumstick’ for the way it looks. The toes on that foot were surgically separated, allowing him to use them as fingers to grab things.

Needless to say, life growing up in Melbourne was no walk in the park for Nick. Not only were the physical challenges enormous, but he also struggled mentally and emotionally. As Nick explains, “When I was eight years old, I sort of summed up my life and thought, I’m never going to get married. I’m not going to have a job. I’m not going to have a life of purpose.” Bullied at school, he once tried to commit suicide at the age of 10.

But at some point, Nick realized that feeling sorry for himself wasn’t the solution. “When you concentrate on the things you wish you had or the things you wish you didn’t have, you forget what you do have. When that clicked, it was like a light bulb just flashed in my brain. I was like, hey, now I see life as an opportunity.” Once he realized how grateful he was for what he had, nothing could stop Nick from achieving his dreams.

Nick no longer sees himself as a disabled person. Disability is something stopping you from being able to do something. And in Nick’s life, it seems that there is hardly anything he hasn’t been able to do. One of his greatest achievements is the non-profit organization he founded, called Life Without Limbs. Through it, he campaigns against bullying by giving motivational talks on stage. Over the years, he’s inspired millions of people in over 57 countries to find happiness by realizing how fortunate they are.

It’s been a rocky road, but Nick now lives a life more joyful and more fulfilling than most non-disabled people. As Nick says, “No arms, no legs, no worries, mate!”

ترجمه‌ی درس

بدون دست، بدون پا، بدون نگرانی

نیک ووییچیچ 36 ساله در بازی زندگی به موفقیت چشمگیری دست یافته است.حاصل ازدواج موفق او 4فرزند زیباست. نیک سخنرانی انگیزشی است که به اکثر نقاط جهان سفرکرده، نویسنده ای پرفروش در سطح جهانی و بازیگری است که توانسته جوایزی را کسب کند.

او حتی برای نقاشی کردن، شنا کردن، چتر بازی، موج سواری و بازی گلف هم وقت دارد.

علاوه بر این نیک بدون دست و پا متولد شده است. او که پسر یک خانواده مهاجرصربستانی در استرالیا است؛ با اختلالی نادر متولد شد که تنها 7 نفر در جهان به آن مبتلا هستند. او دو پای کوچک ناقص دارد که یکی از آنها را به خاطر شکل ظاهریش ‘ران مرغ’ صدا می زند. انگشتان این پا که بوسیله عمل جراحی از هم جدا شده اند، به نیک اجازه می دهند تا از آنها به جای انگشتان دست برای گرفتن اشیا استفاده کند.

واضح است که زندگی در ملبورن برای نیک کار آسانی نبود.

نه تنها چالش های فیزیکی بزرگی وجود داشت، بلکه او از نظر روانی و احساسی نیز در جدال و کشمکش بود. برای مثال نیک توضیح می دهد: وقتی هشت ساله بودم زندگیم را مرور کردم و به این فکر کردم که من هیچ وقت ازدواج نخواهم کرد، شغلی نخواهم داشت، زندگی هدفمندی هم نخواهم داشت. نیک که در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می گرفت، یک بار در سن 10 سالگی تصمیم به خودکشی گرفت.

اما دربرهه ای از زمان، او متوجه شد که تاسف خوردن به حال خود، راه چاره نیست.

“وقتی شما تمرکز خود را بر روی چیزهایی قرار می دهید که داشتن یا نداشتن شان را آرزو می کنید، دارایی های خود را از یادمی برید” وقتی به این باور رسیدم، مثل این بود که چراغی در ذهنم روشن شد.

با خود گفتم حالا زندگی را یک فرصت می بینم. از زمانی که نیک متوجه شد تا چه اندازه بابت دارایی هایش سپاسگذار است؛ هیچ چیز نتوانست مانع از رسیدن او به آرزوهایش شود. نیک دیگر خود را فردی ناتوان نمی بیند. ناتوانی آن چیزی است که شما را از انجام کاری منع می کند.

به نظر می رسد در زندگی نیک به سختی بتوان چیزی را یافت که او قادر به انجامش نباشد. بزرگترین دستاورد نیک تاسیس سازمان غیر انتفاعی(( زندگی بدون دست و پا)) است. نیک از طریق این سازمان و با برگزاری سخنرانی های انگیزشی با زورگویی و خشونت مبارزه می کند. در طول این سالها او الهام بخش میلیون ها نفر در بیش از 57 کشور جهان بوده است تا بتوانند با درک این مساله که تا چه اندازه خوشبخت هستند شادی را پیدا کنند.

اگرچه این مسیر پر از فراز و نشیب بوده است اما حالا نیک در مقایسه با افراد توانمند زندگی شادتر و رضایت بخش تری دارد. همانطور که نیک می گوید: بدون دست، بدون پا،بدون نگرانی، رفیق! “