راهنمای جامع انگلیسی در سفر: 300 جمله و اصطلاح پرکاربرد

این مقاله راهنمای جامعی از لغات، عبارات، اصطلاحات و جملات کاربردی انگلیسی در سفر است. پس اگر قصد سفر به یک کشور خارجی را دارید؛ مطالعه این مقاله را در اولویت کار خود قرار دهید.

رامتین کریمی نویسنده
رامتین کریمی
۱۴۰۱ آذر آپدیت شد 
دختری جوان روی صخره به سمت دریا نشسته با کوله‌پشتی

شاید متداول‌ترین چالش شما برای مسافرت به یک کشور خارجی، صحبت به زبان انگلیسی باشد. اما از شما خواهش می‌کنیم که این‌بار سفر خود را به‌ این دلیل کنسل نکنید! در این مقاله کتاب انگلیسی در سفر pdf همهٔ جملاتی را که در سفر به آن‌ها نیاز خواهید داشت برایتان به همراه معنی آورده‌ایم. چه چیزی بهتر از این؟!

لطفا کارهای مقدمات سفرتان را آغاز کنید و بعد دوباره به این مقاله بازگردید!

جملات پرکاربرد انگلیسی در فرودگاه

تصویری از داخل یک فرودگاه که افراد زیادی در رفت‌و آمد هستند.

شاید ورود به فرودگاه اولین مواجهٔ جدی شما با زبان انگلیسی در سفر باشد. بنابراین این بخش را چندین‌بار مرور کنید تا ملکهٔ ذهنتان شود.

اولین کاری که هنگام ورود به فرودگاه باید انجام دهید، دریافت کارت پرواز و تحویل چمدان‌هایتان به کانتر است. در انگلیسی به این مراحل Check-in می‌گویند. به جملات زیر دقت کنید:

  1. Where is the check-in counter for Iran Airtour?

«کانتر چک‌‌این ایران ایرتور کجاست؟»

شما می‌توانید نام ایرلاین خود را جایگزین واژهٔ Iran Airtour کنید. پاسخ‌های احتمالی که دریافت خواهید کرد، عبارتند از:

It’s in the other terminal over the road.

«چک‌این در ترمینال آن سمت جاده قرار دارد»

It’s on the right just opposite the Starbucks.

«- ترمینال - در سمت راست و درست در روبه‌روی استارباکس (یا هر مکان دیگری مانند بانک، رستوران و…) است.»

حالا بعد از آن‌که به‌کانتر ایران ایرتور رسیدید، شاید چند صف مختلف ببینید و ندانید در کدام یک باید بایستید. در این حالت از جملهٔ زیر استفاده کنید:

  1. Am I in the right queue?

«آیا در صف درستی ایستادم (هستم)؟»

بعد از این پرسش احتمالا پاسخ‌های زیر را خواهید شنید:

No, this is for customers with priority boarding.

«نه، این صف برای مشتریان با اولویت بالاتر برای سوارشدن (ویژه) است»

اگر شما هم «بلیت با اولویت بالاتر برای سوارشدن» دارید باید در این صف بایستید؛ در غیر این‌‌صورت منتظر شنیدن عبارت بعدی باشید.

Yes, you’re in the right place.

«بله، شما در جای درستی ایستاده‌اید»

و این دقیقا همان چیزی است که احتمالا به شنیدن آن نیاز دارید!

بعد از تحویل بار و دریافت کارت پروازتان نفس راحتی می‌کشید و فکر می‌کنید که قسمت سخت ماجرا تمام شده است؛ اما ناگهان یادتان می‌افتد که پول‌هایتان را هنوز در صرافی چنج نکرده‌اید! نیازی نیست نگران باشید! با حفظ آرامش از عبارت‌های زیر برای انجام کارتان استفاده کنید:

  1. Where is the currency exchange?

«صرافی کجاست؟»

پاسخ‌های احتمالی به شرح زیر است:

There’s a booth right next to the front entrance.

«یک غرفه (همان صرافی) درست در کنار درب ورودی جلویی وجود دارد»

There’s an ATM on the other side of security.

«یک دستگاه خودپرداز در آن سمت بخش بازرسی وجود دارد».

اگر خوش‌شانس باشید در هنگام عبور از بخش بررسی امنیت پرواز، می‌توانید به‌راحتی با یک ATM اسکناس‌های خود را چنج کنید.

بعد از چند دقیقه، یک‌دفعه یادتان می‌افتد ظرف غذایی در چمدانتان است و به کانتر خبر نداده‌اید. بعد از رسیدن به کانتر این سوال را بپرسید:

  1. Will I be allowed to take this on the plane?

«آیا اجازه دارم این را (اشاره به کالای موردنظر) به داخل هواپیما ببرم؟»

احتمالا بعد از این پرسش، یکی از سه پاسخ زیر را بشنوید:

No, I’m afraid you’ll have to empty the container or throw it away.

«نه، می‌ترسم مجبور شوید محتویات ظرف را خالی کنید و دور بریزید»

منظور اپراتور این است که اگر بخش بازرسی، باربری و… قبول نکند شما مجبور به انجام این کار خواهید شد.

Yes, that should be fine as long as it’s in your checked baggage.

«بله، اگر چمدان شما چک شده باشد؛ مشکلی نیست.»

این جمله هم زیاد مثبت نیست؛ زیرا بازهم باید مجوز نهایی را از بخش بازرسی و باربری بگیرید.

Yes, that should be alright!

«بله، مشکلی ندارد!»

این همان جمله‌ای است که ما به آن نیاز داریم!

حال بگذارید یک قدم جلوتر برویم. فرض ما الان این است که شما مشکلات مربوط به باربری را رفع کرده‌اید، کارت پرواز خود را گرفته‌‌اید و در انتظار ورود به هواپیما هستید. باید بدانید که «تاخیر در پرواز» فقط مختص به ایران نیست و در همه جای دنیا اتفاق می‌افتد. بنابراین این جمله را برای آگاهی از مدت زمان تاخیر احتمالی از بخش اطلاعات پرواز بپرسید:

  1. Do you have any more information on why my flight has been delayed?

«آیا اطلاعاتی دربارهٔ علت تاخیر در پرواز من دارید؟»

پاسخ‌های احتمالی این پرسش عبارتند از:

No, sorry, I can’t comment on that. There will be more information on the boards when it comes in.

«نه متاسفم؛ من نمی‌توانم در این مورد نظری بدهم. بعد از رسیدن هواپیما، روی بُرد اطلاع‌رسانی می‌شود.»

این جمله زمانی گفته می‌شود که بخش پذیرش نیز اطلاعاتی دربارهٔ علت تاخیر نداشته باشد.

There are some minor Air Traffic Control issues today.

«امروز مشکلات کوچکی در کنترل ترافیک وجود دارد»

There are adverse weather conditions on the flight journey, because of a storm over the Atlantic oceans.

«به‌دلیل طوفان اقیانوس اطلس، شرایط آب‌وهوایی نامساعد است.»

گویا اقیانوس باعث تاخیر در پرواز شما شده است! فرض کنید با ماشین زمان، سرعت گذر وقت را افزایش دادید و حالا زمان سوارشدن شما در هواپیما است. در این حالت اولین سوالی که باید پرسید چیست؟

اگر نمی‌دانید، عبارت زیر را بخوانید:

  1. Is there a shuttle bus that runs between terminals?

«آیا اتوبوسی (شاتل) برای حمل‌ونقل بین ترمینال‌ها وجود دارد؟»

پاسخ‌های احتمالی پرسش بالا به‌شرح زیر است:

Yes, you will need to go to the end of this terminal and down the escalators to find it.

«بله، برای پیداکردن آن به انتهای ترمینال رفته و سپس از پله‌برقی به پایین بروید».

No, but there’s a train between terminals 2 and 5. Just follow the signs.

«نه، ولی بین ترمینال ۲ و ۵ قطار وجود دارد. نشانه‌ها (تابلوها) را دنبال کنید».

No, but it won’t take long to walk.

«نه، اما پیاده‌روی آن طولانی نیست».

زمان رفتن فرا رسیده است! حالا شما باید پیاده، با اتوبوس یا هر وسیلهٔ نقلیهٔ دیگری به سمت خروجی یا همان گیت بروید. ابتدا از اپراتور بپرسید که فاصلهٔ شما تا گیت چقدر است:

  1. How long will it take me to get to the gate?

«چقدر طول می‌کشد تا به خروجی برسم؟»

پاسخ‌های احتمالی عبارتند از:

About thirty minutes. I would start walking soon if I were you!

«تقریبا ۳۰ دقیقه. من اگر جای شما بودم رفتن را خیلی زود شروع می‌کردم!»

It’s a five or ten-minute walk.

«به‌اندازهٔ ۵ تا ۱۰ دقیقه پیاده‌روی است.»

وقتش رسیده تا به سالن انتظار برویم! این عبارت را از اطلاعات پرواز بپرسید:

  1. Where is the departure lounge?

«سالن انتظار کجاست؟»

پاسخ‌های احتمالی اطلاعات پرواز به شما عبارتند از:

Just around the corner, on the right.

«همین گوشه، سمت راست»

Keep walking straight through this terminal. It’s near the toilets.

«همین ترمینال را مستقیم بروید. در نزدیکی سرویس بهداشتی است.»

رسیدن به فرودگاه و دریافت بار

امیدوارم سفر خوبی را پشت سر گذاشته باشید! بعد از پیاده‌شدن از هواپیما و ورود به سالن باید به محل تحویل بار بروید و منتظر رسیدن چمدان‌هایتان باشید. این عبارت را از مسئول مربوطه بپرسید:

  1. When are the bags arriving for the flight from Spain?

«چمدان‌های پرواز اسپانیا چه زمانی می‌رسند؟»

پاسخ‌های احتمالی به این پرسش می‌تواند دو جملهٔ زیر باشد:

It should be less than half an hour now.

«احتمالا کمتر از نیم‌ساعت دیگر می‌رسد»

I don’t know, I will check with another member of staff.

«من نمی‌دانم، الان از یکی دیگر از همکارانم پیگیری می‌کنم».

بعد از نیم‌ساعت چمدان‌ها می‌رسند و بر روی تسمه‌ها به حرکت در می‌آیند. بعد از گذشت چند دقیقه متوجه می‌شوید که خبری از چمدان‌های شما نیست؛ حال باید چه‌کار کنید؟

فقط با حفظ آرامش عبارت زیر را از مسئول مربوطه بپرسید:

  1. I can’t see my suitcase on the conveyor belt! Is it lost?

«من نمی‌توانم چمدان‌هایم را بر روی تسمه ببینم (یا من نمی‌توانم چمدان‌هایم را پیدا کنم)؛ آیا آن‌ها گم شده‌اند؟»

همچنان آرامش خود را حفظ کنید و منتظر یکی از دو جملهٔ احتمالی زیر از آن‌ها باشید:

Not all of the suitcases from your flight are out yet. It is probably still onboard the plane.

«هنوز همهٔ چمدان‌های پرواز شما نرسیده است؛ احتمالا هنوز در هواپیما هستند»

I’m very sorry to hear that. Come and speak to a colleague of mine, please.

«از شنیدن این موضوع بسیار متاسفم لطفا با من بیایید تا با یکی از همکارانم صحبت کنید»

خوشحالیم که چمدان‌هایتان را پیدا کردید. حالا زمان رفتن به‌ هتل است! از پذیرش به‌این شکل محل قرارگیری تاکسی یا اتوبوس را بپرسید:

  1. Where is the taxi rank/coach stop/bus stop?

«ایستگاه تاکسی/ایستگاه اتوبوس کجاست؟»

توجه داشته باشید که واژه‌‌های "Coach stop" و "‌Bus stop" هر دو به‌معنای «ایستگاه اتوبوس» است.

عبارات پرکاربرد در بخش امنیت پرواز، بازرسی و گمرک

حالا نوبت خان هفتم است. مسئولان بخش گمرک فرودگاه معمولا سوالاتی را از شما می‌پرسند و براساس پاسخ‌های شما اجازه یا منع ورودتان به آن کشور را صادر می‌کنند. بنابراین بهتر است این بخش را به شکل بسیار ویژه‌تری بخوانید و مرور کنید.

  1. Is anybody else traveling with you today?

«آیا کسی امروز همراه شما سفر می‌کند؟»

Yes, my wife is with me.

«بله، همسرم با من است»

No, it’s just me.

«نه، فقط خودم هستم»

  1. What’s the purpose of your trip?

«هدف شما از سفرتان چیست؟»

I’m visiting Barcelona on business. I am a journalist.

«برای کار از بارسلونا بازدید می‌کنم. من روزنامه‌نگار هستم»

I’m going on holiday for a few weeks.

«من برای چند هفته به تعطیلات می‌روم»

  1. May I see your boarding pass and passport?

«می‌تونم کارت پرواز و پاسپورت شما را ببینم؟»

Sure, here you go.

«بله حتما، بفرمایید»

  1. How many pieces of luggage are you checking in today?

«چند چمدان به کانتر تحویل می‌دهید»

None, I only have hand luggage.

«هیچی، من فقط چمدان دستی دارم»

Two: my suitcase and these golf clubs.

«دو: چمدان و چوب گلف»

  1. Do you have any flammable materials, firearms or perishable food items?

«آیا در بارتان مواد قابل اشتعال، سلاح گرم و غذای فاسدشدنی دارید؟»

Oh whoops! I did pack some bananas. I can take them out now if they are banned.

«اوه! من چند عدد موز بسته‌بندی کرده‌ام! اگر ممنوع است می‌توانم آن‌ها را از چمدان خارج کنم».

  1. Could you take your laptop out of its case and put all electrical items in a tray, please?

«آیا می‌توانید لپ‌تاپ خود را از چمدان‌تان خارج کنید و همراه با سایر وسایل الکتریکی در این سینی قرار دهید؟»

  1. Can you take off your shoes and watch, please?

«امکانش هست ساعت و کفش‌تان را در بیاورید؟»

  1. Can I ask you to open your bag for me?

«می‌توانم درخواست کنم که کیفتان را برای من باز کنید؟»

  1. Can you walk through the scanner, please?

«آیا امکانش هست تا از زیر اسکنر عبور کنید؟»

  1. Is Barcelona your final destination or are you transferring on to somewhere else?

«آیا بارسلونا مقصد نهایی شما است یا به‌جای دیگری می‌روید؟»

It’s a connecting flight. I have to catch another flight from Barcelona to Lisbon.

«این یک پرواز ارتباطی است، من باید با یک پرواز دیگر از بارسلونا به لیسبون بروم»

Barcelona is my final destination.

«بارسلونا مقصد نهایی من است.»

اگر می‌خواهید بیشتر با این نوع از مکالمات آشنا شوید، مقاله انگلیسی در فرودگاه را از دست ندهید.

جملات پرکاربرد انگلیسی در هواپیما

تصویری از نمای داخلی یک هواپیما با مسافران آن

فرودگاه یکی از چالش‌برانگیزترین مکانها برای صحبت به انگلیسی در سفر است. بنابراین حالا که با موفقیت از سد آن عبور کردهاید و وارد هواپیما شدهاید، میتوانید نفس راحتتری بکشید!

در این بخش سوال‌ها و پاسخ‌های احتمالی را که بین شما و مهمانداران هواپیما ممکن است رخ دهد، باهم بررسی می‌کنیم.

اگر گیاه‌خوار هستید از عبارت زیر برای درخواست مواد غذایی استفاده کنید:

  1. Do you have any food that’s suitable for vegetarians?

«آیا غذای مناسب برای گیاهخواران دارید؟»

Yes, of course, we have a cheese sandwich.

«بله، البته. ما ساندویچ پنیر برای شما داریم»

Yes, a selection of crisps and biscuits are available on the on-flight menu.

«بله، انواع چیپس و بیسکویت در منو وجود دارد»

آیا تشنه هستید؟ عبارت زیر را به مهماندار بگویید:

  1. Can I have a bottle of water, please?

«آیا می‌توانم یک بطری آب داشته باشم؟»

Of course, here you go.

«بله البته، بفرمایید»

Sure, that will be $4 please.

«بله حتما، هزینهٔ آن ۴ دلار است.»

با این قیمت دلار ما هم مثل شما دوست نداریم بابت غذا و آب در هواپیما پولی پرداخت کنیم. پس بهتر است از مهماندار این سوال را بپرسید:

  1. Is there a complimentary meal?

«آیا غذای رایگان وجود دارد؟»

No, but there’s a selection of refreshments available for a small fee.

«نه، اما در منو، نوشیدنی‌های ارزان قیمت وجود دارد.»

البته که برای آن‌ها ارزان است؛ نه ما!

می‌خواهید از روی صندلی‌تان بلند شوید ؟ عبارت زیر را بگویید:

  1. Am I allowed to get out of my seat?

«آیا اجازه دارم از روی صندلی‌ام بلند شوم؟»

Not during take-off. Wait until the red light goes off, please.

«نه، در هنگام تیک‌آف و تا زمان خاموش‌شدن چراغ قرمز لطفا از روی صندلی خود بلند نشوید»

Yes, go ahead.

«بله حتما، بفرمایید»

تکان‌های زیاد هواپیما شما را ترسانده است ؟ با عبارت زیر علت آن را از مهماندار بپرسید:

  1. This turbulence is frightening, when will it pass?

«این تکان‌ها ترسناک است، کی تمام می‌شود؟»

Don’t worry sir, it should only last a few more minutes.

«نگران نباشید قربان، تا چند دقیقهٔ دیگر تمام می‌شود»

Don’t worry, it’s just a bit bumpy, it will pass soon.

«نگران نباشید، این فقط یک چالهٔ هوایی است و به‌زودی تمام می‌شود»

We don’t know, but don’t worry — it’s not unusual and you’re perfectly safe.

«ما علت دقیق این تکان‌ها را نمی‌دانیم اما نگران نباشید، این موضوع غیرطبیعی نیست و شما در امنیت کامل هستید»

به منطقهٔ گرمسیری سفر کرده‌اید و در هواپیما گرمتان شده است؟ این سوال را از مهماندار بپرسید:

  1. Can you show me how to use the fan?

«امکانش هست نحوهٔ کار با فن را به من نشان دهید؟»

ممکن است به‌هر علتی مهماندار از شما درخواست کند تا صندلی‌تان را عوض کنید؛ در این حالت احتمالا با یکی از دو سوال زیر مواجه خواهید شد:

  1. Do you want to swap your seat?

«آیا می‌خواهید صندلی‌تان را عوض کنید؟»

  1. Could you move up one seat, please?

«امکانش هست یک صندلی به جلو بروید؟»

در این حالت شما می‌توانید بسته به شرایط به‌شیوه‌های زیر پاسخ دهید:

Sure thing, let me just move my bag.

«بله حتما، اجازه بدهید کیفم رو جابه‌جا کنم»

Sorry, my son is sitting here.

«متاسفم، پسرم اینجا نشسته است.»

برای استفاده از سرویس بهداشتی کافی است جملهٔ زیر را به مهماندار بگویید:

  1. Excuse me please, I need to use the bathroom.

«ببخشید، من نیاز به استفاده از سرویس بهداشتی دارم.»

Sure, one second.

«حتما، یک لحظه صبر کنید»

احساس می‌کنید پروازتان طولانی شده است؟ از مهماندار زمان فرود را بپرسید.

  1. How long until touchdown?

«چقدر تا فرود باقی مانده است؟»

Not long now, another forty minutes or so.

«چیزی نمانده، تقریبا ۴۰ دقیقه»

Three hours yet, sir.

«قربان هنوز سه ساعت باقی مانده است»

حال وقت آن رسیده است تا به سوالات متداولی که از شما می‌پرسند یا شما از مهماندار قرار است بپرسید، بپردازیم.

  1. Can you put your bag under the seat, please?

«امکانش هست کیفتان را در زیر صندلی‌تان بگذارید؟»

  1. Can you put your carry-on in the overhead compartment?

«می‌توانید چمدان خود را در کابینت بالای سرتان بگذارید؟»

  1. Can you fasten your seatbelt, please?

«امکانش هست کمربند ایمنی خود را ببندید؟»

  1. Can you fasten your tray table in the upright position for take-off?

«امکانش هست میز خود را به‌حالت عادی (عمودی) برگردانید؟»

  1. Can you sit down, please?

«لطفا می‌توانید بشینید؟»

  1. Can I get you anything to drink?

«آیا می‌توانم چیزی برای نوشیدن شما بیاورم؟»

Yes please! Can I have a beer?

«بله لطفا! می‌تونم دلستر داشته باشم؟»

No thanks, I’m all set.

«نه ممنونم، من خوبم (آماده‌‌ام)»

  1. Is there an extra fee for food and drink?

«آیا باید برای غذا و نوشیدنی هزینهٔ اضافی پرداخت کنیم؟»

  1. Please wait for the green light to disembark.

«لطفا صبر کنید تا چراغ سبز شود و سپس پیاده شوید»

جملات پرکاربرد انگلیسی در هتل

تصویری از لابی یک هتل که زنی در آن نشسته است.

امیدواریم تا به‌ اینجا سفر خوبی را تجربه کرده و بهتان خوش گذشته باشد! حالا زمان آن است که وارد هتل خود شوید و کمی استراحت کنید. در ادامهٔ مطلب جملات کاربردی انگلیسی در هتل برای شما آورده شده است:

  1. Do you have any double rooms available for tonight?

«آیا برای امشب اتاق دو تخته موجود دارید؟»

No, I’m afraid we’re all booked up.

«نه، من نگرانم همهٔ آن‌ها رزرو شده باشند»

Certainly, how many nights are you planning to stay with us?

«حتما، قصد دارید چند شب پیش ما بمانید؟»

حالا باید قیمت هر یک شب اقامت را از مسئول پذیرش بپرسید:

  1. How much does it cost for one night?

«هزینهٔ یک شب اقامت چقدر است؟»

$60 per night, $50 per night if you book more than three nights in a row.

«هر شب ۶۰ دلار، اگر بیش از سه شب را یکجا رزرو کنید هزینهٔ هر شب به ۵۰ دلار کاهش پیدا می‌کند»

$12 for an 8-bed dorm, $10 for a 16-bed.

«۱۲ دلار برای اتاق‌های هشت تخته و ۱۰ دلار برای اتاق‌های ۱۶ تخته»

نکته : پاسخ بالا برای مواردی است که شما می‌خواهید در خوابگاه‌های اشتراکی ارزان‌قیمت و صرفا برای خواب اقامت داشته باشید.

  1. Do I have to pay upfront?

«آیا باید از قبل پرداخت کنم؟»

Yes, please.

«بله، لطفا»

You can pay half now and half at check-in if you prefer.

«نیمی از آن را می‌توانید الان و نیم دیگر را بعد از تحویل اتاقتان پرداخت کنید»

  1. Is access to the pool and spa included?

«آیا به استخر و آبگرم دسترسی دارم؟»

Yes, all included.

«بله، شامل می‌شود.»

No, would you like to see the price list for access?

«نه، تمایل دارید لیست قیمت دسترسی به آن‌ها را ببینید؟»

  1. What time is breakfast served?

«صبحانه در چه ساعتی سرو می‌شود؟»

From 7am to 10am on the terrace.

«از ساعت ۷ صبح تا ۱۰ صبح در تراس»

We don’t serve breakfast at a set time but the cafe on the ground floor opens at 6:30am.

«ما صبحانه را در ساعت خاصی سرو نمی‌کنیم؛ اما کافی‌شاپ طبقهٔ هم‌کف از ساعت ۶:۳۰ صبح باز است.»

  1. Can I have an extra keycard, please?

«می‌توانم یک کلید/کارت اضافه داشته باشم؟»

Sure, here you go.

«حتما، خدمت شما»

Sure, but there’s a $5 deposit for every extra card.

«حتما، فقط هزینهٔ هر کارت اضافه ۵ دلار است.»

  1. What is the Wi-Fi password?

«پسورد وای‌فای چند است؟»

It’s written on the notice board.

«در تابلوی اعلانات نوشته شده»

  1. What is the door code?

«کد در چند است؟»

It’s written on the chalkboard here, we change it every day.

«بر روی تخته سیاه نوشته شده است؛ ما آن را هرروز تغییر می‌دهیم»

Here, let me write it down for you.

«همین‌جاست، اجازه بدهید اینجا برایتان بنویسم.»

  1. Which floor is my room on?

«اتاق من طبقهٔ چندم است؟»

The third floor. You might want to take the elevator if your bags are heavy.

«طبقهٔ سوم. اگر چمدان‌هایتان سنگین است بهتر است با آسانسور بالا بروید.»

The ground floor, just along the corridor.

«طبقهٔ هم‌کف، درست در امتداد راهرو»

  1. Are there any good restaurants for dinner around here?

«در این اطراف رستوران خوبی برای خوردن‌شام وجود دارد؟»

Yes, you can find information on the leaflets in the common room.

«بله، شما می‌توانید اطلاعات لازم را در بروشورهای موجود در اتاق مشترک پیدا کنید.»

Yes, what kind of food are you looking for?

«بله، به‌دنبال چه نوع غذایی هستید؟»

  1. Our sheets are dirty. Can you please change them?

«ملحفه‌های ما کثیف هستند، می‌توانید آن‌ها را عوض کنید؟»

I’m so sorry about that! I will send someone up.

«بابت این مورد متاسفم، الان یک نفر را می‌فرستم.»

Are you sure? We changed them this morning.

«مطمئن هستید؟ امروز صبح عوضشان کرده‌ایم»

  1. What time is check-out?

«ساعت خروج چند است؟»

10am.

«۱۰ صبح»

9am. Or you can leave at midday for a small fee.

«۹ صبح، اما می‌توانید با پرداخت یک هزینهٔ کم، ظهر اتاقتان را ترک کنید.»

  1. Is there a kitchen I can use?

«آیا آشپزخانه‌ای دارید که من از آن استفاده کنم؟»

Yes, we have a shared kitchen down the hall. Please label your food!

«بله، ما یک آشپزخانهٔ مشترک در پایین راهرو داریم. لطفا به غذای خود برچسب بزنید!»

No, we have a cafe, though.

«نه، ما یک کافی‌شاپ در هتل داریم»

  1. Am I allowed to bring my own food and drink in?

«آیا اجازه دارم با خودم غذا یا نوشیدنی - به‌داخل اتاق یا هتل - بیاورم؟»

Sure! There’s a fridge in the kitchen.

«حتما! در آشپزخانه یک یخچال وجود دارد.»

No, we have a hostel bar and kindly ask that you don’t bring your own food.

«نه، ما یک بار هاستل داریم و صمیمانه از شما درخواست می‌کنیم که با خود غذا یا نوشیدنی - به‌‌داخل اتاق یا هتل - نیاورید»

در ادامه به متداول‌ترین مکالمات در هتل می‌پردازیم.

  1. Do you have a reservation?

«آیا از قبل رزرو کردید؟»

Yes, I booked online. Let me find the email.

«بله، آنلاین رزرو کردم. اجازه بدهید ایمیل را پیدا کنم»

  1. What name is your reservation under?

«رزرو شما با چه نامی است؟»

Ramtin Karimi.

«رامتین کریمی»

  1. Would you like a single or a double room?

«اتاق یک خوابه مدنظرتان است یا دو خوابه؟»

A single please, with an ensuite if possible.

«اتاق یک خوابه همراه با سرویس بهداشتی - در داخل آن - لطفا.»

A large double room please.

«یک اتاق بزرگ دو تخته لطفا»

  1. Would you like to be in an 8-bed or 16-bed dorm?

«تمایل دارید در خوابگاه ۸ تخته اقامت داشته باشید یا ۱۶ تخته؟»

How much is the price difference?

«قیمتشان چقدر فرق می‌کند؟»

8-bed please.

«خوابگاه ۸ تخته لطفا»

  1. Can I see some ID, please?

«آیا می‌توانم کارت شناسایی شما را ببینم؟»

Here’s my passport. I would prefer to keep hold of it, though!

«گذرنامهٔ من خدمت شما. هرچند ترجیح می‌دهم که پیش خودم باشد!»

  1. Can I take a contact phone number?

«می‌توانم شماره موبایلتان را داشته باشم؟»

  1. Would you like a view of the street or onto the sea?

«تمایل دارید منظرهٔ - اتاقتان - رو به خیابان باشد یا دریا؟»

What’s the difference in price?

«چه تفاوتی در قیمت دارند؟»

The sea, please, if possible!

«اگر ممکن است رو به دریا لطفا!»

  1. Do you need any help with your bags?

«برای حمل کیفتان به کمک احتیاج دارید؟»

Yes please, my rucksack is so heavy.

«بله لطفا، کوله پشتی من خیلی سنگین است.»

  1. How many nights will you be staying?

«چند شب قرار است بمانید؟»

At least two, maybe more. Can I book night by night?

«حدودا دو شب، شاید هم بیشتر. من می‌توانم هرشب را جداگانه رزرو کنم؟»

Three nights, if possible.

این عبارت به معنای «سه شب اگر ممکن است.»

جملات پرکاربرد انگلیسی در رستوران

نمایی نزدیک از میز رستوران با ظروف روی آن

یکی از جذابیت‌های اصلی مسافرت، امتحان‌کردن غذاها و رستوران‌های جدید است. به‌دلیل آن‌که رستوران‌رفتن قرار است چندین‌بار متوالی در طول سفر شما تکرار شود؛ بنابراین ضرورت دارد که این بخش را هم بارها با خود مرور کنید.

اولین‌کار رزرو میز است؛ از عبارت زیر استفاده کنید:

  1. Can I have a table for two, please?

«می‌توانم یک میز برای دو نفر داشته باشم؟»

Do you have a reservation?

«آیا از قبل رزرو کرده‌اید؟»

Of course, come right this way.

«البته، لطفا از این سمت تشریف بیاورید.»

  1. Could we possibly sit in the window?

«امکانش هست ما در کنار پنجره بنشینیم؟»

Those seats are reserved tonight, I’m afraid.

«این صندلی‌ها برای امشب رزرو شده‌اند؛ من متاسفم.می‌ترسم (از این‌که مهمان‌ها برسند)»

Of course, take a seat.

«البته، بفرمایید بنشینید»

  1. Is the pizza big enough to share between two?

. «آیا پیتزا به‌اندازه‌ای بزرگ است که بتوان آن را بین دو نفر تقسیم کرد؟» به‌عبارت فارسی‌تر «آیا این پیتزا برای دو نفر کافی است؟»

Yes, it’s huge!

«بله، بزرگ است!»

It’s not very big, but you could share it if you aren’t very hungry.

«خیلی بزرگ نیست، اما اگر زیاد گرسنه نیستید می‌توانید باهم میل کنید.»

  1. Does this come with fries?

«آیا این غذا همراه با سیب‌زمینی سرخ‌کرده می‌آید؟» به عبارت فارسی‌تر «آیا سیب‌زمینی سرخ‌کرده هم همراه غذا سرو می‌شود؟»

Yes, all dishes come with fries or a salad.

«بله، همهٔ بشقاب‌های ما همراه با سیب‌زمینی و سالاد هستند»

No, would you like to order them as a side?

«نه، تمایل دارید آن را همراه با غذا سفارش دهید؟»

  1. Can I have the burger without onions, please?

«امکانش هست همبرگر من بدون پیاز باشد؟»

  1. Do you know if the meat is halal?

«آیا این گوشت حلال است؟»

Yes, we only use halal meat here.

«بله، ما در اینجا فقط از گوشت حلال استفاده می‌کنیم»

Let me check that for you. Which dish are you looking at?

«اجازه بدهید برایتان چک کنم، کدام بشقاب مدنظرتان است؟»

  1. Can we have a jug of tap water for the table, please?

«امکانش هست یک پارچ آب سر میز داشته باشیم؟»

Of course, ice and lemon?

«البته، یخ و لیمو - هم داشته باشد - ؟»

  1. Can I see the dessert menu please?

«می‌توانم منوی دسر را ببینم؟»

It’s on the back of the main menu.

«این (منوی دسر) در صفحهٔ پشت منوی اصلی است.»

  1. How spicy is the curry?

«ادویهٔ کاری‌تان چقدر تند است؟»

It’s pretty mild.

«خفیف و دلچسب است.»

It’s quite hot! Would you like a side of yogurt?

«خیلی تند است! تمایل دارید ماست هم در کنار باشد؟»

  1. Can I have some extra ketchup please?

«می‌توانم یک سس کچاپ اضافه داشته باشم؟»

Sure, any other sauces?

. «بله حتما، سس دیگری هم میل دارید؟»

  1. Can we split the bill, please?

«آیا می‌توانیم صورت‌حساب‌ها را جدا جدا پرداخت کنیم؟» این عبارت برای حالتی استفاده می‌شود که می‌خواهید غذایتان را به‌صورت دونگی حساب کنید.

Sure, how much are you each paying?

این عبارت به معنای «بله حتما، هرکدام چقدر پرداخت می‌کنید؟»

  1. Is there a service charge?

«آیا حق سرویس هم باید پرداخت شود؟»

Yes, 12%.

. «بله، ۱۲ درصد - از مبلغ کل صورت حساب -»

No, it’s optional.

«نه، این اختیاری است.»

حال مثل روال بخش‌های قبل پرتکرارترین سوالات و مکالمه‌ها در رستوران را باهم یاد می‌گیریم.

  1. Eat-in or take-away?

«همینجا میل می‌کنید یا می‌برید (بیرون‌بر)؟»

Take-away, please.

«بیرون‌بر لطفا»

Eat-in, please, if there’s space.

«اگر جا باشد همینجا می‌خوریم»

  1. There’s a twenty minute wait to be seated, is that alright?

«باید حدود بیست دقیقه برای نشستن صبر کنید، مشکلی ندارد؟»

I think we’ll go elsewhere, thanks.

«فکر کنم جای دیگری برویم، ممنون»

  1. Do you have a reservation?

«آیا از قبل رزرو کرده‌اید؟»

No, do you have space for us?

«نه، آیا برای ما جا دارید؟»

Yes, I booked under the name “Ramtin.”

«بله من به‌نام رامتین رزرو کرده‌ام»

  1. How many of you are there?

«چندنفر هستید؟»

There are six of us.

«۶ نفر هستیم»

  1. Can I take your jacket?

«می‌توانم کاپشن‌تان را ببرم؟»

No, thanks, I think I’ll keep it up.

«نه ممنون، بهتر است خودم نگه دارم»

Yes, please. Thank you.

«بله لطفا. ممنونم»

  1. Are you ready to order yet?

«آیا برای سفارش‌دادن آماده‌اید؟»

Yes, I think so! I would like the Chicken to start with, please.

«بله فکر کنم! من می‌خواهم با مرغ شروع کنم»

No, can you give us another minute please?

«نه، امکانش هست چند دقیقه دیگر به ما وقت دهید؟»

  1. Are you having starters or just main courses?

«آیا پیش‌غذا میل دارید یا فقط منوی اصلی را می‌خواهید؟»

  1. Can I get you any sauces?

«آیا می‌توانم برایتان سس بیاورم؟»

No thanks, we’re all set.

«نه ممنون، همه‌چیز کامل است.»

  1. Can I get BBQ sauce and mayonnaise please?

«می‌توانم سس باربیکیو و مایونز داشته باشم؟»

  1. Do you have any allergies?

«آیا حساسیت یا آلرژی - به غذای خاصی - دارید؟»

My wife is allergic to shellfish.

«همسرم (خانم) به صدف حساسیت دارد»

No, we eat everything!

«نه، ما همه‌چیز می‌خوریم!»

  1. Is everything okay with your meal?

«آیا غذایتان خوب است؟ مشکل خاصی ندارد؟»

It’s delicious, thanks!

«این خوشمزه‌ است، ممنونم!»

The pasta arrived cold, can you heat it up, please?

«پاستا سرد به دستمان رسید، می‌توانید آن را گرم کنید؟»

No, I found a fly in my soup.

«نه، من یک مگس در سوپم پیدا کردم»

  1. Would you like to see a dessert menu?

«تمایل دارید منوی دسر را ببینید؟»

No, we’re full, thank you.

«نه، ما حسابی سیر شده‌ایم، ممنون.»

  1. Can I get you anything else?

«می‌توانم چیز دیگری برایتان بیاورم؟»

A glass of tap water would be lovely.

«یک لیوان آب لوله‌کشی عالی می‌شود»

Can we have some more napkins please?

«می‌توانیم چند دستمال دیگر داشته باشیم؟»

  1. Paying by cash or card?

«نقدی پرداخت می‌کنید یا با کارت اعتباری؟»

Cash, if that’s alright.

«نقدی، البته اگر مشکلی نداشته باشد»

Card, please.

«کارت اعتباری، لطفا»

  1. Are you paying all together?

. «آیا همه باهم پرداخت می‌کنید؟»

We want to split the bill in half, please.

«ما می‌خواهیم نصف نصف پرداخت کنیم، لطفا»

Yes, this is on me.

«بله، این بر عهدهٔ من است یا بله من کل صورت حساب را پرداخت می‌کنم.»

اگر می‌خواهید بیشتر با این نوع از مکالمات آشنا شوید، مقاله انگلیسی در رستوران را مطالعه کنید.

جملات پرکاربرد انگلیسی در هنگام خرید

تصویری از رگال یک فروشگاه که دستی دارد لباس‌ها را کنار می‌زند.

ما نیز در زبانشناس مانند شما فکر می‌کنیم که سفر بدون خرید معنایی ندارد! بنابراین در این بخش کاربردی‌ترین جملات انگلیسی کاربردی‌ترین جملات انگلیسی در هنگام خرید را برایتان جمع‌آوری کرده‌ایم.

  1. How much is this?

«قیمت این چند است؟»

It’s $5.99.

«این ۵ دلار و ۹۹ سنت است.»

  1. Do you have this in a bigger size?

«آیا سایز بزرگ‌تر دارید؟»

Let me check for you.

«اجازه بدهید برایتان چک کنم»

No, I think that’s the largest size we have.

«نه، فکر کنم این بزرگ‌ترین سایزی است که ما داریم»

  1. Can I have a receipt, please?

«می‌توانم رسید خرید داشته باشم، لطفا؟»

Sure, here you go.

«بله حتما، خدمت شما»

  1. Can I pay by card?

«می‌توانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟»

No, we’re cash only, I’m afraid. There’s an ATM outside the shop, though.

«نه ما فقط نقدی می‌فروشیم. در بیرون فروشگاه یک دستگاه خودپرداز وجود دارد.»

  1. What time do you close?

«چه ساعتی تعطیل می‌کنید؟»

We close at 8pm today.

«ما امروز ساعت ۸ فروشگاه را می‌بندیم (تعطیل می‌کنیم)»

  1. Are you open tomorrow?

«آیا فردا باز هستید؟»

Yes, from 9am until 5:30pm.

«بله، فردا از ساعت ۹ صبح تا ۵:۳۰ عصر در خدمت شما هستیم»

No, we are closed on Sunday.

«نه ما شنبه‌ها تعطیل هستیم»

  1. Where are the fitting rooms?

«اتاق پرو کجاست؟»

Just behind the cash register.

«درست پشت صندوق تحویل‌دار است.»

We don’t have fitting rooms, I’m afraid.

«ما اتاق پرو نداریم»

  1. Do you sell souvenirs?

«آیا شما سوغاتی می‌فروشید؟»

Yes, there are some at the back of the shop.

«بله، چند نوع سوغاتی در پشت مغازه داریم»

No, but there’s a good gift shop two doors down from us.

«نه اما یک فروشگاه سوغاتی‌فروشی خوب دو مغازه پایین‌تر از ما است.»

  1. Is this on sale?

«آیا این فروشی است؟»

Yes, it’s 20% off.

«بله این ۲۰ درصد تخفیف دارد»

No, it must have been put on the wrong shelf.

«نه، حتما در قفسهٔ اشتباهی گذاشته شده است.»

  1. Can I return this if it doesn’t fit?

«اگر اندازه نشد، می‌توانم آن را برگردانم؟»

Yes, as long as you have the original packaging and receipt.

«بله، تا زمانی که بسته‌بندی اصلی و رسید خرید همراهتان باشد - می‌توانید آن را برگردانید -»

No, all sales are non-refundable.

«نه، تمامی کالاهای فروش‌رفته غیرقابل استرداد هستند»

  1. This costs more than I thought it would. Could you check the price please?

«این قیمت بیشتر از آن چیزی است که فکرش را می‌کردم؛ آیا می‌توانید قیمت آن را دوباره چک کنید؟»

Sure, I can double check.

«بله حتما، - قیمت آن را - دوباره چک می‌کنم»

I’m afraid it does cost $5.99. Perhaps someone put it on the wrong shelf.

«من فکر کنم قیمت این ۵ دلار و ۹۹ سنت است و یک نفر آن را در قفسهٔ اشتباهی - که قیمت دیگری دارد - گذاشته است.»

  1. How much does that come to?

«قیمت آن‌ها چقدر می‌شود؟»

That’s $9.99 all together, please.

«قیمت کل این‌ها باهم ۹ دلار و ۹۹ سنت می‌شود»

  1. Anything else for you today?

«چیز دیگری هم می‌خواهید؟»

Do you sell cigarettes?

«شما سیگار هم می‌فروشید؟»

No thanks, that’s everything.

«نه ممنون، همه‌اش این‌هاست»

  1. There’s a discount if you buy three of these. Would you like another?

«خرید سه عدد از این کالا تخفیف دارد، آیا یکی دیگر هم می‌خواهید؟»

No thanks, I don’t need it.

«نه ممنونم، به آن نیازی ندارم»

Yes sure, I’ll Get one more.

«بله حتما، یکی دیگر هم می‌خواهم»

  1. Do you want to sign up for our loyalty program?

«آیا می‌خواهید در باشگاه مشتریان وفادار ما عضو شوید؟»

No thanks, I’m a tourist!

«نه ممنونم! من توریست هستم!»

Do you need a bag?

«آیا به نایلون دستی نیاز دارید؟»

No, thanks, it will fit in my backpack.

«نه ممنونم،‌ آن را در کوله‌پشتی‌ام می‌گذارم»

Yes, please. Does that cost extra?

«بله لطفا، آیا هزینهٔ اضافی دارد؟»

جملات پرکاربرد انگلیسی در هنگام بازدید از جاهای دیدنی

تصویری از یک ساختمان چینی که توریستان از آن دیدن می‌کنند.

به جذاب‌ترین بخش این مطلب خوش آمدید! بخش عمده‌ای از سفر صرف بازدید از مراکز دیدنی کشور و شهر مقصد می‌شود. بنابراین برای ایجاد یک تجربهٔ فوق‌العاده لذت‌بخش برای شما، جملات کاربردی انگلیسی در هنگام بازدید از مکان‌های دیدنی را در این بخش برایتان آوریده‌ایم. انگلیسی در سفر با یادگرفتن این قسمت، بسیار جذاب‌تر می‌شود!

  1. When does the museum open?

«موزه چه ساعتی باز می‌شود؟»

It opens at 10am every day except Mondays.

«- موزه - هرروز به‌جزء روزهای دوشنبه، از ساعت ۱۰ صبح باز می‌شود»

  1. Am I in the right place for the tour?

«آیا من در مکان درست جمع‌شدن اعضای تور هستم؟»

Yes, wait over there by the sign please.

«بله لطفا کنار تابلو صبر کنید»

Which tour are you looking for? Have you booked?

«دنبال کدام تور می‌گردید؟ آیا از قبل رزرو کرده‌اید؟»

  1. Where is the entrance to the cathedral?

«ورودی کلیسای جامع کجاست؟»

You have to go around the back and through a big metal gate.

«شما باید از پشت و دروازهٔ بزرگ فلزی عبور کنید»

It’s in a building next door.

«آن در ساختمان روبه‌رویی است.»

  1. Do I need to book a ticket online for this?

«آیا باید بلیت آن را به‌صورت آنلاین خریداری کنم؟»

Yes, visitors are only allowed to enter in timed slots.

«بله فقط بازدیدکنندگانی که بلیت خود را به‌صورت آنلاین خریداری کرده‌اند، در بازهٔ زمانی مشخص‌شده اجازهٔ ورود دارند»

No, you can buy them here.

«نه شما می‌توانید از همین جا - بلیت - بخرید»

  1. Is there parking near the garden?

«آیا در نزدیکی اینجا پارکینگ هست؟»

Yes, you can pay for it in the cafe.

«بله، می‌توانید هزینهٔ آن را در کافی‌شاپ پرداخت کنید»

No, you have to find parking on a side street.

«نه، شما باید در کنار خیابان جای پارک پیدا کنید»

  1. Can you drop us off here?

«آیا می‌توانید ما را اینجا پیاده کنید؟»

Sure, I will pull over.

«بله الان به کنار - خیابان - می‌روم»

  1. What is there for tourists to do in this city?

. «گردشگران در این شهر چه کاری انجام می‌دهند یا به چه جاهایی می‌روند؟»

There’s a famous cathedral you might like to check out, and a huge shopping center.

«در این شهر یک کلیسای جامع معروف وجود دارد که شاید دوست داشته باشید از آن بازدید کنید و یک مرکز خرید بسیار بزرگ»

  1. Where is the tourist information center?

«مرکز اطلاعات گردشگری کجاست؟»

It’s two streets over, next to the bank.

«آن دو خیابان بالاتر است، درست در کنار بانک»

There’s a kiosk in the town center.

«در مرکز شهر یک کیوسک - اطلاعات گردشگری - وجود دارد»

  1. How much is admission?

«هزینهٔ ورودی چقدر است؟»

$5, or $4 for seniors, children or students.

«برای سالمندان، بچه‌ها و دانش‌آموزان ۴ تا ۵ دلار است.»

  1. How long are we allowed to stay for?

«تا کی می‌توانیم در این مکان بمانیم؟»

Until closing time, if you like! We close at 5:30pm.

«اگر دوست داشته باشید تا وقتی که تعطیل کنیم! ما ساعت ۵:۳۰ عصر تعطیل می‌شویم»

Your ticket is valid for an hour and a half.

«بلیت شما برای ۱ ساعت و نیم اعتبار دارد»

  1. Is there a discount for families?

«آیا برای خانواده‌ها تخفیف دارد؟»

Yes, it’s $40 for two adults and two children under twelve.

«بله هزینهٔ آن برای دو بزرگسال به همراه دو فرزند زیر بیست سال، ۴۰ دلار است.»

Not exactly, but children under five go free.

«نه اما ورودی برای کودکان زیر پنج سال رایگان است.»

  1. Do you have brochures in Persian?

«آیا بروشور به زبان فارسی دارید؟»

Of course, let me find one for you.

«بله البته، بگذارید برایتان پیدایش کنم»

No, sorry, they’re only available in English.

«نه متاسفم، بروشورها فقط انگلیسی هستند»

  1. Am I allowed to use the restroom?

«آیا اجازه دارم از سرویس بهداشتی استفاده کنم؟»

Yes of course, it’s out back and the door code is 4409.

«بله البته، - سرویس بهداشتی - بیرون بوده و رمز در آن ۴۴۰۹ است.»

  1. Are you looking for the exhibition?

«آیا به‌دنبال نمایشگاه می‌گردید؟»

Yes, am I in the right place?

«بله، در جای درستی هستم؟»

No, I’m alright, thanks.

«نه، ممنون»

  1. How many tickets do you need?

«به چند عدد بلیت نیاز دارید؟»

Two, please.

«دو تا لطفا»

Three, please. Is there a discount for seniors?

«سه تا لطفا، آیا برای سالمندان تخفیف دارد؟»

  1. Would you like an audio guide?

«آیا راهنمای صوتی می‌خواهید؟»

That depends. Is it available in Persian?

«بستگی دارد، آیا به زبان فارسی دارید؟»

No thank you.

«نه ممنونم»

  1. Do you want a leaflet about our tours?

«آیا بروشور تورهای ما را می‌خواهید؟»

  1. Can I see your ticket, please?

«می‌توانم بلیت شما رو ببینم؟»

I don’t have one, can I buy one?

«من - بلیت - ندارم، می‌توانم یک عدد بخرم؟»

Sure, here you go.

«بله حتما، خدمت شما»

  1. Can you stay behind the barrier, please?

«می‌توانید پشت مانع بایستید لطفا؟»

Sorry, of course.

«متاسفم، بله البته»

  1. Can I check your bag, please?

«می‌توانم کیفتان را چک کنم؟»

Sure, here you go.

«بله حتما، خدمت شما»

  1. Am I allowed to take water in with me?

«آیا اجازه دارم با خودم آب ببرم؟»

  1. Can you sign this disclaimer, please?

«امکانش هست این فرم سلب مسئولیت را امضاء کنید؟»

I don’t really understand what I am signing! Do you have a version in Persian?

«من واقعا نمی‌فهمم چه چیزی را امضاء می‌کنم! آیا یک نسخه از آن به زبان فارسی دارید؟»

مسیریابی با جملات انگلیسی در سفر

دو فلش که جهت‌های مختلف را نشان می‌دهند در یک خیابان

قطعا تمامی آموزش‌های بالا زمانی قابل‌استفاده می‌شوند که شما نحوهٔ پرسیدن مسیر و مکان هرچیزی را بلد باشید. در این بخش متداول‌ترین جملات مسیریابی انگلیسی در سفر را باهم یاد می‌گیریم.

  1. Where is the nearest ATM?

«نزدیک‌ترین دستگاه خودپرداز به اینجا کجاست؟»

There’s one outside the post office.

«یک - دستگاه خودپرداز - در بیرون از ادارهٔ پست وجود دارد»

  1. Excuse me do you know where The Hotel Belle Vue is?

«ببخشید، آیا می‌دانید هتل بل ویو کجاست؟»

Let me just check on my phone.

«اجازه دهید با موبایلم چک کنم»

Carry on down this road until you see an ice cream shop, then turn onto the street on your right. It is somewhere towards the bottom of that road on the left.

«این جاده را تا وقتی که بستنی‌فروشی را ندیده‌اید مستقیم بروید و بعد از دیدن بستنی‌فروشی به خیابان سمت راست بپیچید. در سمت چپ قسمت پایینی جاده - هتل بل ویو - قرار دارد»

  1. Hi there, can you show me on this map where the train station is?

«سلام، می توانید روی نقشه به من نشان دهید که ایستگاه قطار کجاست؟»

Do you have a pen? I can circle it for you.

«مداد دارید؟ می‌توانم دورش را دایره بکشم»

Here it is.

«اینجاست»

  1. Excuse me, do you live around here? I need some help with directions!

«ببخشید، آیا شما این اطراف زندگی می‌کنید؟ من به کمی کمک برای مسیریابی نیاز دارم!»

Sorry, I’m just visiting too.

«متاسفم، منم بازدیدکننده هستم»

Yes, sure, what are you looking for?

«بله حتما، دنبال چه جایی می‌گردید؟»

  1. Excuse me do you have a second to help me with directions?

«ببخشید، یک لحظه وقت دارید به من در مسیریابی کمک کنید؟»

No, sorry, I’m running late.

«نه متاسفم، من دیرم شده است.»

Yes, where are you trying to get to?

«بله، به کجا می‌خواهید برسید؟»

  1. Do you know where I can buy a plug adaptor around here?

«آیا می‌دانید در این اطراف از کجا می‌توانم یک آداپتور دو شاخه بخرم؟»

If you follow the signs to the train station, there is a mall on the way.

«اگر تابلوهای ایستگاه قطار را دنبال کنید، یک مرکز خرید در راه می‌بینید.»

  1. Do you know where the nearest pharmacy is?

«آیا می‌دانید نزدیک‌ترین داروخانه به اینجا کجاست؟»

There’s a pharmacy on the high street, which is very close to here.

«یک داروخانه در خیابان اصلی وجود دارد که به اینجا بسیار نزدیک است.»

  1. Is there a swimming pool around here?

«آیا این اطراف استخر وجود دارد؟»

Sure, there’s one quite close to here. Walk up the hill until you see a McDonald’s, then turn left onto a very small road. You should keep going until you see a hairdresser with a red shop front. It’s just a little bit further than that.

«بله و به اینجا هم نزدیک است. تپه را تا جایی که مغازهٔ مک دونالد را ببینید بالا بروید. سپس به سمت چپ و به یک جادهٔ بسیار کوچک بپیچید. شما باید تا زمانی که یک آرایشگاه زنانه که جلوی آن یک فروشگاه قرمزرنگ است، ندیده‌اید، به مسیرتان ادامه دهید. - استخر - کمی جلوتر از آن است.»

  1. Can you show me on Google Maps?

«می‌توانید در گوگل مپ نشانم دهید؟»

Sure, give me your phone, I can drop a pin in.

«بله حتما، موبایلتان را بدهید، من برایتان مقصد را - در گوگل مپ - نشان (پین) می‌کنم»

  1. Excuse me, where can I catch the bus into town from here?

«ببخشید، من از کجا می‌توانم یک اتوبوس برای رفتن به‌شهر پیدا کنم؟»

  1. Excuse me, what’s the best way to get to the center from here?

«ببخشید، بهترین مسیر برای رسیدن به مرکز شهر چیست؟»

  1. Excuse me, I’m really lost! Can I possibly borrow your phone to look up where my hostel is?

«ببخشید، من واقعا گم شده‌ام! امکانش هست موبایلتان را به من قرض بدهید تا ببینم هاستل من کجاست؟»

I can look it up for you. What’s it called?

«من می‌توانم برایتان بگردم، اسم هاستل‌تان چیست؟»

  1. Excuse me, I’m lost! Please, can you call me a taxi?

«ببخشید من گم شده‌ام! امکانش هست برای من تاکسی بگیرید؟»

Sure, where to?

«بله حتما، به کجا؟»

No, but there’s a taxi stand near the train station up the road.

«نه، اما یک ایستگاه تاکسی در نزدیکی ایستگاه قطار در بالای جاده قرار دارد»

  1. Could you repeat that please?

«امکان دارد یک بار دیگر - حرفتان را - تکرار کنید؟»

  1. Could you speak a little slower please?

«امکانش هست آرام‌تر (منظور با سرعت کمتر) صحبت کنید؟»

  1. Could you write that down for me?

«امکانش هست این را برای من بنویسید؟»

  1. Do you know where the cathedral is?

«آیا می‌دانید کلیسا کجاست؟»

I think so, is it down the street in this direction?

«فکر کنم، پایین خیابان این مسیر است.»

No, I’m new around here.

«نه، من تازه‌وارد هستم»

  1. Do you want me to show you on Google Maps?

. «آیا می‌خواهید در گوگل مپ نشانتان بدهم؟»

Yes, please, let me get my phone.

«بله لطفا. اجازه بدهید موبایلم را به شما بدهم»

No, thanks, I don’t have internet access on my phone.

«نه ممنونم. من در موبایلم به اینترنت دسترسی ندارم»

  1. Do you want me to write it down for you?

«آیا می‌خواهید برایتان روی کاغذ بنویسم؟»

Yes, please, do you have a pen and paper?

«بله لطفا، کاغذ و مداد دارید؟»

That would be great, thanks.

«بله خیلی خوب می‌شود، ممنونم.»

  1. Did you catch all that?

«کلش را متوجه شدید؟»

No, could you say it again, please?

«نه، امکانش هست یک بار دیگر بگویید؟»

Yes, I think so!

«بله، همین فکر را می‌کنم!»

جملات پرکاربرد انگلیسی در صرافی

تصویری از اسکناس‌های مختلف

صرافی، شاید بعد از فرودگاه مهم‌ترین مکان برای مکالمهٔ شما باشد؛ زیرا بدون داشتن ارز کشور مقصد عملا کاری نمی‌توانید انجام دهید. در ادامه رایج‌ترین جملات پرکاربرد انگلیسی در صرافی برای شما آورده شده است:

I’d like to exchange some currency and to get some U.S. dollars.

«من می‌خواهم کمی ارز مبادله کنم و مقداری دلار آمریکا بگیرم.»

Okay, how much would you like?

«بسیار خب، چه میزانی مدنظرتان است؟»

How much is one Euro worth?

«ارزش یک یورو - در برابر دلار - چقدر است؟»

The current rate is one dollar to .8 Euros.

«برطبق نرخ فعلی هر ۱ دلار برابر با ۸ یورو است.»

In that case, I’d like 500 U.S. dollars.

«برای این‌دفعه ۵۰۰ دلار می‌خواهم.»

Okay. That will be 400 Euros. Would you like that in large or small bills?

«بسیار خب؛ یعنی ۴۰۰ یورو. آن را در اسکناس‌های درشت می‌خواهید یا خرد؟»

I’d like a mix of both, I’d like some change, too.

«ترکیبی از هردوی آن‌ها را می‌خواهم. تمایل دارم مقداری را هم مبادله کنم.»

That’s no problem. Please sign here.

«بسیار خب مشکلی نیست. لطفا این قسمت را امضاء کنید.»

Is there anything else I can help you with?

«کمکی دیگر از دست من بر می‌آید؟»

No, that’s all. Thanks for your help.

«نه همه‌اش همین بود. بابت کمک‌تان ممنونم.»

It’s my pleasure. Have a nice day.

«باعث افتخار من است. روز خوبی داشته باشید.»

جملات پرکاربرد انگلیسی در اتوبوس و قطار

تصویری از اتوبوسی زرد و نارنجی‌رنگ در یک اتوبان

هزینهٔ تاکسی در بیشتر کشورهای جهان بسیار گران است؛ در حدی که خود شهروندان آن‌ها بیشتر از وسایل نقلیهٔ عمومی استفاده می‌کنند. برای آن‌که پولتان در سفر به‌جای تاکسی، صرف چیزهای لذت‌بخش‌تری شود، در ادامه کاربردی‌ترین جملات انگلیسی در اتوبوس و قطار را برای شما آورده‌ایم.

جملات پرکاربرد انگلیسی در ایستگاه اتوبوس و قطار

Where's the ticket office?

«باجهٔ بلیت‌‌فروشی کجاست؟»

Where are the ticket machines?

«دستگاه خرید بلیت کجاست؟»

What time's the next bus to …?

«اتوبوس بعدی به‌مقصد … در چه ساعتی می‌رسد؟»

Ex: Tehran

«مثال: تهران»

What time's the next train to …?

«قطار بعدی به‌مقصد … در چه ساعتی می‌رسد؟»

Ex: Tabriz

«مثال: تبریز»

Can I buy a ticket on the bus?

«می‌توانم بلیط اتوبوس بخرم؟»

Can I buy a ticket on the train?

«می‌توانم بلیط قطار بخرم؟»

How much is a … to London?

«قیمت بلیط … برگشت به لندن چقدر است؟»

در پایین انواع بلیت‌ها را برای شما آورده‌ایم که بسته به‌نیازتان می‌توانید آن‌ها را خریداری کنید:

Single

«تک‌نفره»

Return

«برگشت»

first class single

«تک‌نفرهٔ فرست کلاس»

first class return

«برگشت فرست کلاس»

Are there any reductions for off-peak travel?

«آیا برای سفرهای خارج از زمان پیک، تخفیف دارید؟»

منظور از واژهٔ «پیک»، هنگامی است که تراکم مسافرت‌ها به حداکثر خود می‌رسد؛ مانند عید نوروز.

When would you like to travel?

«تمایل دارید چه زمانی به سفر بروید؟»

When will you be coming back?

«تمایل دارید چه زمانی از سفر بازگردید؟»

I'd like a return to …, coming back on Sunday

«من می‌خواهم روز شنبه به شیراز برگردم.»

Ex: Shiraz

Can I have a timetable, please?

«آیا می‌توانم یک جدول زمانی (برنامهٔ زمانی) داشته باشم؟»

How often do buses run to …?

«هرچندوقت یک‌ بار اتوبوس‌ها به سمت …. حرکت می‌‌کنند؟»

Ex: Kerman

«مثال: کرمان»

How often do trains run to …?

«هرچندوقت یک بار قطارها به سمت … حرکت می‌کنند؟»

Ex: Kerman

«مثال: کرمان»

I'd like to renew my season ticket, please

«من می‌خواهم بلیت فصل خود را تمدید کنم.»

The next train to arrive at Platform 2 is the 16.35 to turkey

«قطار بعدی به مقصد ترکیه در ساعت ۱۶:۳۵ به سکوی شمارهٔ ۲ می‌رسد.»

Platform 11 for the 10.22 to Ankara

«سکوی شمارهٔ ۱۱ ساعت ۱۰:۲۲ به مقصد آنکارا»

The train's running late

«قطارها با تاخیر حرکت خواهند کرد.»

The train's been canceled

«قطارها کنسل شدند.»

جملات پرکاربرد انگلیسی در داخل اتوبوس و قطار

نمایی نزدیک از مترو که افراد دارند سوار می‌شوند.

Does this bus stop at …?

«آیا این اتوبوس در ایستگاه … توقف می‌کند؟»

Does this train stop at …?

«آیا این قطار در ایستگاه … توقف می‌کند؟»

Could you tell me when we get to …?

«امکانش هست به من بگویی که کی به … می‌رسیم؟»

Ex: the university

«دانشگاه»

Could you please stop at …?

«امکانش هست در … توقف کنید؟»

Ex: the airport

«فرودگاه»

Is this seat free?

«آیا این صندلی آزاد (خالی) است؟»

Is this seat taken?

«آیا این صندلی گرفته شده است؟»

Do you mind if I sit here?

«اشکالی ندارد اگر اینجا بنشینم؟»

Tickets, please

«بلیط لطفا»

All tickets and railcards, please

«همهٔ بلیت‌ها و ریل‌کاردها لطفا»

Could I see your ticket, please?

«می‌توانم بلیت شما را ببینم؟»

I've lost my ticket

«من بلیت‌ام را گم کرده‌ام.»

What time do we arrive in …?

«چه ساعتی به … می‌رسیم؟»

Ex: Azadi stadium

«مثال: استادیوم آزادی»

What's this stop?

«این توقف برای چیست؟»

What's the next stop?

«توقف بعدی چه زمانی است؟»

I'm getting off here

«من همین‌جا پیاده می‌شوم.»

Is there a buffet car on the train?

«آیا این قطار بوفه دارد؟»

منظور از واژهٔ "Buffet car" واگنی است که در آن غذا و نوشیدنی سرو می‌شود.

Do you mind if I open the window?

«اشکالی ندارد اگر پنجره را باز کنم؟»

We are now approaching London Kings Cross

«هم‌اکنون به لندن کینگزکراس نزدیک می‌شویم.»

This train terminates here

«مسیر این قطار در اینجا به پایان می‌رسد.»

Please take all your luggage and personal belongings with you

«لطفا همهٔ کیف، چمدان و وسایل شخصیتان را با خود ببرید.»

جملات پرکاربرد انگلیسی در بیمارستان

تصویری نزدیک از یک ساختمان که روی آن به انگلیسی نوشته شده اورژانس

یک حادثهٔ کوچک کافی است تا کام شما تا پایان سفر تلخ شود. حال اگر نتوانید منظورتان را درست به مسئولان بیمارستان برسانید، فشار عصبی هم بر آسیب جسمی افزوده می‌شود. بنابراین توصیه می‌کنیم این بخش را بادقت بخوانید تا در صورت رخداد حادثه، با کمترین آسیب فیزیکی آن را مدیریت کنید.

Visitor: Hi. I’m looking for a patient’s room.

«سلام. من به‌دنبال اتاق بیماران می‌گردم.»

Nurse: What’s the patient’s name?

«نام بیمار چیست؟»

Visitor: Gabriella DeCarlo. She had surgery yesterday.

«گابریلا دی کارلو»

Nurse: Yes, she’s in room 521. Just down this hall to your right.

«بسیار خب، او در اتاق ۵۲۱ است؛ همین سالن پایینی در سمت راست شما.»

Visitor: Thanks.

«ممنونم.»

Nurse: Just so you know, visiting hours are over at 9 pm.

«فقط برای اطلاع شما، ساعت ۹ وقت ویزیت‌ به‌پایان می‌رسد. »

Visitor: OK. Thank you.

«بسیار خب. ممنونم.»

Nurse: May I see your Health Card, please?

«می‌توانم کارت سلامت‌تان را ببینم؟»

Patient: Here you go.

«خدمت شما»

Nurse: What’s your name and date of birth?

«نام و تاریخ تولد شما چیست؟»

Patient: Sonya Pellegrini. April 5th, 1984.

«سونیا پلگرینی، ۵ آپریل ۱۹۸۴»

Nurse: And what brings you to the ER?

«چه مشکلی شما را به اورژانس آورده است؟»

Patient: I fell on the ice and injured my arm. I think it might be broken.

«من روی یخ افتادم و دستم زخمی شد. من فکر می‌کنم ممکن است - دستم - شکسته باشد.»

Nurse: OK, please take a seat in the waiting room. Someone will call your name and then you’ll go to triage. It’s just behind that door.

«بسیار خب. لطفا در سال انتظار بنشینید. یک نفر نام شما را صدا خواهد زد و بعد از آن شما به تریاژ می‌روید. تریاژ در پشت آن در است.»

Nurse: Sonya? This way, please. Have a seat.

«سونیا؟ از این طرف لطفا. بنشینید.»

Patient: OK.

«باشه.»

Nurse: Alright. Can you tell me what happened?

«می‌توانید به من بگویید که چه اتفاقی افتاده است؟»

Patient: Yeah. About an hour ago, I was walking down the sidewalk when I slipped on the ice and fell on my arm.

«بله. در حدود یک ساعت قبل در پیاده‌رو راه می‌رفتم که ناگهان از روی یخ لیز خوردم و بر روی دستم افتادم.»

Nurse: May I take a look?

«می‌توانم آن - دست‌تان - را ببینم؟»

Patient: Ow! That really hurts!

«اوه! واقعا درد می‌کند!»

Nurse: I’m sorry, but I have to examine it. It looks really swollen and bruised. Does it hurt when I touch it here?

«متاسفم اما باید آن را بررسی کنم. واقعا متورم و کبود به‌نظر می‌رسد. آیا وقتی به آن دست می‌زنم درد می‌گیرد؟»

Patient: Yes.

«بله.»

Nurse: Can you move it at all?

«اصلا می‌توانید آن را تکان دهید؟»

Patient: Not really. It’s too painful.

«نه واقعا. بسیار دردناک است.»

Nurse: Here’s an ice pack for you. Keep it on your arm for now. I’ll have the doctor come and take a quick look.

«اینجا یک کیسهٔ یخ برای شما وجود دارد. آن را الان روی بازویتان بگذارید. من دکتر را خبر می‌کنم تا یک نگاه فوری - به‌دستان‌تان- بیندازد.»

Patient: And then what?

«و بعدش چه می‌شود؟»

Nurse: You’ll get a requisition form for x-rays. Is anyone with you?

«شما یک فرم درخواست برای عکس‌برداری با اشعهٔ ایکس دریافت خواهید کرد. آیا کسی همراهتان است؟»

Patient: My sister’s right over there.

«خواهرم آنجاست.»

Nurse: OK. She can go with you to the imaging lab on the second floor. It’s just beside the blood lab. It shouldn’t take long.

«بسیار خب. او می‌تواند با شما به آزمایشگاه تصویربرداری در طبقهٔ دوم برود. آن دقیقا کنار آزمایشگاه خون است. فکر نمی‌کنم - عکس‌برداریتان - خیلی طول بکشد.»

With the Specialist

Doctor: Well, Sonya. Have a seat. I’ve got your x-rays here and as you can see, there’s a small fracture, right…there. See?

«خب سونیا لطفا بنشینید. من نتیجهٔ عکس‌برداری با اشعهٔ ایکس شما را گرفتم و همان‌طور که می‌بینید یک شکستگی کوچک وجود دارد، دقیقا در اینجا. دیدید؟»

Patient: Wow, I’ve never broken a bone before. Is it bad?

«اوه! تاحالا من شکستگی استخوان نداشتم! این خیلی بد است؟»

Doctor: Well, it’s a fairly simple break. There’s no need for surgery. I’ll put a cast on your arm today. You have to try not to use it or move it around over

the next couple of weeks. Keep it dry at all times. We’ll schedule a follow up appointment in four weeks and if everything looks good, we can take the cast off in about six to eight weeks.

«خب این یک شکستگی ساده و کوچک است و نیازی به عمل جراحی ندارد. من امروز بازویتان را گچ می‌گیرم. سعی کنید تا چند هفتهٔ بعد از بازویتان استفاده نکنید و آن را تکان ندهید. آن را همیشه خشک نگه دارید. ما برای چهارهفتهٔ بعد یک جلسهٔ پیگیری تنظیم می‌کنیم و اگر همه‌چیز خوب بود، می‌توانیم گچ آن را ۶ تا ۸ هفتهٔ بعد باز کنیم.»

Patient: And what about the pain? It still hurts so much.

«دربارهٔ درد چطور؟ من هنوز خیلی درد دارم.»

Doctor: You can have some Advil for now. Then I’ll write you a prescription for painkillers before you go home today.

«در شرایط کنونی قرص ادویل می‌توانید مصرف کنید. قبل از آن‌که به‌خانه بروید من برایتان یک نسخه برای قرص مسکن می‌نویسم.»

Patient: Thank you, doctor.

«ممنونم دکتر.»

جملات پرکاربرد انگلیسی در مطب دکتر

تصویری از یک پزشک و بیمار با ماسک در مطب

مکالمهٔ شما در مطب دکتر با بخش قبل تفاوت دارد؛ زیرا شما فقط برای موارد بسیار حاد و اورژانسی به بیمارستان مراجعه می‌کنید؛ در حالی که دلیل ملاقات با پزشکتان در مطب می‌تواند فقط به‌خاطر یک سرماخوردگی ساده باشد. به جملات زیر دقت کنید:

Patient: Hi. I have an appointment with Dr. Naderi at 10:30.

«سلام. من ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه با دکتر نادری وقت ملاقات دارم.»

Receptionist: OK. Could I see your Health Card, please?

«بسیار خب. می‌توانم کارت سلامتتان را ببینم؟» این نکته را در نظر داشته باشید که شما به‌عنوان توریست احتمالا کارت سلامت نخواهید داشت و باید دفترچهٔ بیمهٔ خود را به پذیرش نشان دهید.

Thank you. Please take a seat in the waiting room. The doctor will call you when she’s ready.

«ممنونم. لطفا در اتاق انتظار بنشینید؛ دکتر هنگامی که آماده بود، صدایتان خواهد کرد.»

Patient: Thanks.

«ممنونم.»

Doctor: Come on in and have a seat. What seems to be the problem?

«لطفا وارد شوید و روی صندلی بنشینید. چه مشکلی دارید؟»

Patient: Well, I have a terrible headache and pain in my left ear.

«خب من یک سردرد شدید دارم و گوش سمت راستم هم درد می‌کند.»

Doctor: I see. How long have you had the earache?

«متوجه شدم. چندوقت است که گوش‌درد دارید؟ »

Patient: Two days. It hurts a lot.

«دو روز. این - گوش‌ام - بسیار درد می‌کند.»

Doctor: Do you have a fever?

«آیا تب دارید؟»

Patient: Yes, I do.

«بله، دارم.»

Doctor: Do you have any other symptoms? Coughing? Sneezing? Sore throat?

«آیا علائم دیگری دارید؟ سرفه؟ عطسه؟ گلودرد؟»

Patient: No, just fatigue. I’m very tired.

«نه فقط خستگی، خیلی خسته‌ام.»

Doctor: OK, let me just check a few things.

«بسیار خب. اجازه دهید چندتا چیز دیگر را هم بررسی کنم.»

Well, I can see there’s swelling in your ear. Your temperature is 38.4 degrees. But your heart rate and blood pressure are fine. It seems you just have an ear infection.

«خب من متوجه شدم که گوش شما ورم کرده است. تب‌تان ۳۸.۴ درجه است؛ اما ضربان قلب و میزان اکسیژن خونتان متعادل است. به‌نظر می‌رسد فقط گوشتان عفونت کرده است.»

Patient: What’s the treatment for that?

«درمان آن چیست؟»

Doctor: You should take a painkiller when it hurts a lot. Stay home and rest until your fever goes away. I’ll also give you a prescription for medicine.

«شما باید وقتی که درد زیادی دارید مسکن مصرف کنید. در خانه بمانید و استراحت کنید تا تبتان بهتر شود. من به شما یک نسخه برای دارو خواهم داد.»

Patient: What kind of medicine?

«چه نوع داروهایی؟»

Doctor: Just antibiotics to fight the infection. It should clear up in a few days. If it doesn’t, then make an appointment to come in for a follow up. I might have to refer you to a specialist to get some tests done if things get worse.

«فقط آنتی‌بیوتیک برای درمان عفونت. این - عفونت - باید به‌عرض چند روز از بدن شما پاک شود. اگر بهتر نشدید، دوباره وقت ملاقات برای پیگیری مجدد بگیرید؛ در صورت بدترشدن علائم شاید لازم باشد شما را به یک پزشک متخصص برای انجام آزمایش‌های تکمیلی ارجاع دهم.»

جملات پرکاربرد انگلیسی در داروخانه

تصویر نیم‌تنه زنی با دستکش آبی که بسته‌های قرص به دست دارد.

نوبتی هم باشد، نوبت خرید داروهایتان است! در انگلیسی در سفر، از مکالمات زیر برای خرید هر دارویی می‌توانید استفاده کنید:

Pharmacist: Hi. Can I help you?

«می‌توانم کمکتان کنم؟»

Customer: Yeah, I have a new prescription from my doctor.

«بله. من یک نسخهٔ جدید از پزشک‌ام دارم.»

Pharmacist: OK, let’s see. It’s for antibiotic pills. I can fill this for you right now. It should just take a couple minutes.

«بسیار خب، اجازه دهید آن را ببینم. این نسخه برای قرص آنتی‌بیوتیک است. من همین الان برای شما حاضرش می‌کنم؛ فقط ممکن است چند دقیقه طول بکشد.»

Alright, your medication is ready.

«بسیار خب. داروی شما آماده است.»

Customer: Great. Thanks.

«بسیار عالی. ممنونم.»

Pharmacist: Have you ever taken this medicine before?

«آیا تا به‌حال از این قرص استفاده کرده‌اید؟»

Customer: No.

«نه»

Pharmacist: Are you on any other medication at the moment?

«آیا در حال حاضر داروی خاصی مصرف می‌کنید؟»

Customer: No.

«نه»

Pharmacist: OK. I’ll just go over the dosage with you. You can take one capsule two times a day. One in the morning and one at night. Take it with food. The bottle should last one week. And you shouldn’t drink alcohol while taking this medication.

«بسیار خب. من فقط میزان دوز دارو و نحوهٔ مصرف آن را به شما توضیح می‌دهم. می‌توانید در روز دوبار این کپسول را مصرف کنید؛ یک بار در صبح و یک بار هم در شب. آن را همراه با غذا مصرف کنید. احتمالا پوکهٔ دارویتان برای یک هفته کافی باشد و نباید در دوره‌ٔ مصرف دارو مشروبات الکلی بنوشید.»

Customer: I see. Are there any side effects?

«متوجه شدم. آیا عوارض خاصی هم دارد؟»

Pharmacist: It might cause loss of appetite, nausea or stomach ache. But that isn’t very common. If you experience serious side effects, stop taking the medication and call your doctor.

«ممکن است باعث کم‌اشتهایی، حالت تهوع و معده‌درد شود؛ البته این عوارض اصلا شایع نیستند. اگر عارضهٔ جدی برایتان رخ داد، مصرف دارو را متوقف کنید و با پزشکتان تماس بگیرید.»

Customer: Alright. Are there any repeats?

«آیا تکراری وجود دارد؟» یعنی بعد از اتمام، مصرف آن باید ادامه پیدا کند؟

Pharmacist: No. You won’t need any more after you finish the bottle.

«نه بعد از تمام‌کردن این بسته دیگر نیازی به آن ندارید.»

Customer: OK. How much is it?

«بسیار خب، قیمت آن چقدر می‌شود؟»

Pharmacist: Including tax, it comes to $23.47.

«با احتساب مالیات، ۲۳ دلار و ۴۷ سنت می‌شود.»

جملات پرکاربرد انگلیسی در اداره پلیس

تصویری از دو نیروی پلیس مقابل یک ساختمان

نگارش این بخش برای تیم زبانشناس بسیار تلخ و سخت بود، اما چاره‌ای نداریم؛ زیرا حادثه هیچ‌گاه خبر نمی‌کند. در ادامه سوالات و مکالمات ضروری در ادارهٔ پلیس را باهم یاد می‌گیریم. امیدواریم که هیچ‌وقت به این بخش نیاز پیدا نکنید.

Woman: Help! Police!

«کمک! پلیس!»

Police: What's wrong?

«چه اتفاقی افتاده است؟»

Woman: My daughter is missing. I can't find her anywhere!

«دخترم گم شده است. نمی‌توانم او را پیدا کنم.»

Police: Okay. Calm down. I'm going to help you find her. What's her name?

«بسیار خب آرام باشید. من به شما کمک می‌کنم تا او را پیدا کنید. نام او چیست؟»

Woman: Raha. She's only five. She doesn't know how to speak English!

«رها. فقط ۵ساله‌ش است. او بلد نیست انگلیسی صحبت کند.»

Police: Okay. What does Raha look like?

«بسیار خب. رها چه شکلی است؟»

Woman: She has brown curly hair. She's skinny and small for her age.

«او موهای فرفری قهوه‌ای‌رنگی دارد و نسبت به سنش لاغر و کوچک است.»

Police: Okay. What is she wearing today?

«باشه. او امروز چه لباسی پوشیده است؟»

Woman: Blue shorts and a pink T-shirt. She has a hat on too, I think.

«شلوارک آبی و تی‌شرت صورتی. فکر کنم کلاه هم بر سرش دارد.»

Police: How long ago did she go missing?

«چقدر پیش گم شده است؟»

Woman: I've been looking for her for almost an hour now.

«من حدود یک ساعت است که به‌دنبال او می‌گردم.»

Police: And where did you last see her?

«آخرین مکانی که او را دیدید کجا بود؟»

Woman: We were just shopping in the vegetable section. I turned around and she was gone.

«داشتیم از بخش سبزیجات فروشگاه خرید می‌کردیم؛ وقتی که برگشتم دیدم او نیست.»

Police: Don't worry, everything is going to be okay.

«نگران نباشید، همه‌چیز درست می‌شود.»

Woman: What should I do?

«من باید چه‌کاری انجام دهم؟»

Police: Stay right at the front of the store in case she comes looking for you. We'll start looking for her now.

«لطفا در جلوی فروشگاه بمانید زیرا ممکن است به‌دنبال شما بیاید. ما همین الان جستجو را آغاز می‌کنیم.»

سوالاتی که ممکن است شما از پلیس بپرسید:

I'm lost. Can you help me find the Pacific Hotel?

«من گم شده‌ام. امکانش هست به من کمک کنید تا هتل‌ پاسیفیک را پیدا کنم؟»

I'm looking for the Iranian Consulate / Embassy.

«من به‌دنبال سفارت/کنسولگری ایران می‌گردم.»

My luggage / suitcase was stolen. What should I do?

«چمدان/ کیف من دزدیده شده است. چه‌کاری باید برای آن انجام دهم؟»

Who can we trust to exchange our money?

«به چه‌کسی می‌توانیم برای مبادلهٔ پول‌مان اعتماد کنیم؟»

Where is the bad part of town?

«کدام منطقه، قسمت ناامن شهر است؟»

Please help us. Our child is missing.

«لطفا کمکمان کنید. فرزند ما گم شده است.»

سوالاتی که ممکن است پلیس از شما بپرسد :

Which hotel are you staying at?

«در کدام هتل اقامت دارید؟»

When did you lose your wallet?

«کیف پول خود را چه زمان گم کردید؟»

How much money was in your purse?

«چقدر پول در کیفتان بوده است؟»

What did the thief look like?

«دزد چه شکلی بود؟»

What was the man wearing?

«آن مرد (دزد) چه لباسی پوشیده بود؟»

Did he have a weapon?

«آیا او تفنگ داشت؟»

Where/When did you last see your child?

«آخرین‌باری/آخرین مکانی که فرزند خود را دیدید چه‌ زمانی/کجا بود؟»

How old is your child?

«فرزندتان چندساله است؟»

What was your child wearing?

«فرزندتان چه لباسی پوشیده است؟»

جملات احتمالی که پلیس برای آرام‌کردن شما خواهد گفت:

Please stay calm. I am going to help you.

«لطفا آرام باشید. من به شما کمک خواهم کرد.»

We will do everything we can.

«ما هرکاری که در توانمان باشد برای شما انجام خواهید داد.»

I'll give you a map of the city.

«من به شما نقشهٔ شهر را می‌دهم.»

Try not to panic.

«سعی کنید وحشت‌زده نشوید.»

I can give you a ride to the hospital.

«من می‌توانم شما را تا بیمارستان برسانم.»

The ambulance is on its way.

«آمبولانس در راه است.»

Don't worry, everything is going to be okay.

«نگران نباشید، همه‌چیز درست خواهد شد.»

جمع‌بندی

برای انگلیسی در سفر، نیازی نیست گرامر و سایر موارد این زبان را بلد باشید، تنها با استفاده از جملات بالا می‌توانید یک مسافرت به‌یادماندنی را برای خانواده یا دوستان‌تان رقم بزنید! با تغییر واژه‌های درون مکالمات این مطلب، این امکان را خواهید داشت تا منظورتان را به‌بهترین شکل به طرف خارجی‌تان برسانید.

ما در تیم زبانشناس یک سفر رویایی را برایتان آرزومندیم!

دیدگاهتان را بنویسید