کامبیز می خواهد با دختری قرار بگذارد
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: داستانی / : سم و داستانهای دیگر / درس: کامبیز می خواهد با دختری قرار بگذاردسرفصل های مهم
کامبیز می خواهد با دختری قرار بگذارد
توضیح مختصر
کامبیز تلاش می کند تا با دختری قرار بگذارد.
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل ویدیویی
متن انگلیسی درس
Kambiz asks a girl out
Sarah?
Can I…?
Hey…
Alright…good…
I just…
Can I…Can I talk to you for a minute?
Okay? So…
I just…
I know it’s a little bit awkward…you know? In a place like this…but…. Please
Okay
I’m gonna come out and tell you I’m asking you out But…but…please…
Do…Don’t…Don’t talk yet…please…I know as soon as you start…Moving your lips, you’re gonna say no…
But please let me explain couple of things…alright?
Actually…
I know you’re so cute…
No question…alright?
And a lot of people are hitting on you…
I’m perfectly sure about that…
Because being a girl in our country is really tough….
But I want you to know that I’m not hitting on you at all.
Okay? because…
I think…. This…
IT is …
Disrespectful…
And I don’t want to be disrespectful…
Especially to someone like you…okay?
Beside that…
I don’t look good at all…Yknow? I’m not rich…
But you’re so beautiful…I’m the opposite…
Why exactly should you…go out with someone like me? right?
Just…
Do…Don’t…Don’t talk yet…please…
I know as soon as you start…
Moving your lips, you’re gonna say no…
Just please let me explain couple of things
I just want you to know that it’s totally
Totally low risk going out with me…
Totally low risk…
You know…Just a drink or something… And even…
I just want you to know… And beside…
Because I wanna show How low risk our date is gonna be…
Even…
Alright?
Even if you suddenly get up and leave I’m not gonna judge you at all… Umm…that…
I just want you to know…
And beside…
Umm…that…
Shit…
I just…
I don’t have anything else to say…
Go ahead and say no…
So I can just go and kill myself…
Yes, I’ll go out with you. Rea….
Really? just…
Oh my god… I just…
By the way…
Grow some confidence for god’s sake.
You’re not a troll…
For sure…I’m just working on it…
See you tonight…Okay? Yeah…um…Amazing…
Cool…
Yeah…
Goo…goodbye…
That was..
Unexpected…
I need some water man…
ترجمهی درس
کامبیز درخواست دعوت از دختری میکند
سارا؟
آیا میتونم…
سلام
حقیقتش…اممم
من فقط
میتو…میتونم یه دقیقه باهات صحبت کنم؟
خیلی خب…خوبه
من فقط
میدونم که یکم عجیبه،میدونی؟
تو مکانی مثل اینجا یهویی از نا کجا آباد پیدام شد، ولی… لطفا
اوکی
می خوام مستقیم بهت بگم که دارم به بیرون دعوتت می کنم، ولی، ولی، لطفاً
فعلا جواب نده چرا که می دونم ممکنه یه نه تو سرت داشته باشی، یهویی میگیش
ولی لطفاً اجازه بده چند تا چیزو توضیح بدم، باشه؟
حقیقتش…
میدونم که تو خیلی با نمکی… شکی درش نیست، درست؟ …و خیلی از مردم دارن باهات لاس میزنن …من کاملا مطمئنم
چرا که دختر بودن تو کشور ما واقعاً سخته اما
ولی می خوام بدونی که اصلا من باهات لاس نمی زنم …
خب؟ چون
فکر میکنم…این
این…
بی احترامیه
و من نمی خوام که احترامو زیر پا بزارم
مخصوصاً به شخصی مثل تو، باشه؟ بعدشم…
من قیافمم اصلا خوب نیس،میدونی؟
من پولدار نیستم …
ولی تو خیلی خوشگلی، من برعکسم
اصلا چرا تو باید با یکی مثل من بری بیرون؟ درسته؟
فقط…
نه، نه، فعلا حرف نزن، خواهش میکنم…
میدونم بلافاصله وقتی…
لباتو حرکت بدی، میگی نه…
فقط اجازه بده یه چیزایی رو توضیح بدم
فقط میخوام بدونی که کاملاً…
کاملا بیرون رفتن با من بی خطره …کاملا کم خطر
میدونی…فقط یه نوشیدنی یا هرچی… و حتی
می خوام اونم بدونی …اینم همینطور
میخوام بهت نشون بدم که چقدر قرارمون کم خطر میتونه باشه… حتی
باشه؟
حتی اگه یهویی پاشی و بری اصلا قضاوتت نمی کنم …خب؟ پس
فقط می خوام که بدونی …و بعدش
اوممم، که…
گندش بزنه
من
من هیچی دیگه ندارم بگم …بفرما و بگو نه
که من بتونم برم و خودمو بکشم .
آره، من باهات بیرون میام …واقع
واقعاً؟ آخه
خدای من، من حقیقتش… یه چیزی…
محض رضای خدا یکم اعتماد بنفست رو بالا ببر…
هیولا نیستی که…
آره حتما… من دارم روش کار می کنم…
امشب میبینمت…باشه؟ …آره…اوم…فوقالعادست
عالیه
آره
خدا…خداحافظ
این
غیر قابل انتظار بود
من کمی آب نیاز دارم پسر