هدف اکثر زبانآموزان از یادگیری زبان انگلیسی این است که بتوانند به راحتی صحبت کرده و مکالمات خوب و روانی در موقعیتهای مختلف به زبان انگلیسی داشته باشند. اگر شما جزو آن دسته از زبانآموزان شاغل هستید؛ شاید بد نباشد که بدانید چگونه میتوانید یک مکالمه انگلیسی در محل کار خود داشته باشید. اگر قصد مهاجرت و کار کردن در دیگر کشورها را دارید؛ رساندن مفهوم سخن خود به همکارانتان و ارتباط کاری برقرار کردن با آنها؛ یکی از مهمترین دغدغههایتان خواهد بود. پس با ما همراه باشید تا علاوه بر یادگیری واژگان ضروری بتواند روش ایجاد مکالمه انگلیسی در محل کار را نیز بیاموزید.
اگر دوست دارید در هر موقعیت و مکانی که هستید؛ مکالمهای شیوا و مرتبط با موقعیت با دیگران داشته باشید؛ بهتر است مقاله آموزش مکالمات انگلیسی در 74 موقعیت مختلف را مطالعه کنید.
واژگان مهم برای مکالمه انگلیسی در محل کار
برای اینکه بتوانید در شرکت، کارخانه، اداره و یا محل کار خود یک مکالمه خوب و بینقص داشته باشید؛ قبل از هرچیز بهتر است دایره لغات خود را در حوزه مسائل کاری گسترش دهید تا بتوانید از این واژگان در مکالمه انگلیسی در محل کار خود استفاده کنید. به همین دلیل در ادامه لیستی از واژگانی که مرتبط با این موقعیت هستند را در اختیار شما قرار میدهیم.
شرکت به انگلیسی معادل company و یا firm است.
اداره به انگلیسی office میشود.
محیط کار و یا دفتر کار به انگلیسی workplace است.
کارخانه به انگلیسی واژه factory خواهد بود.
شرکت تولیدی به انگلیسی manufacturing company است و واحد تولیدی به انگلیسی manufacturing concern میشود.
شرکت خصوصی به انگلیسی private company است.
به تجارت و یا کسبوکار به انگلیسی business میگویند.
شغل به انگلیسی job و یا career است.
ارگان دولتی به انگلیسی Governmental organization خواهد بود.
رئیس به انگلیسی boss میشود.
مدیر به انگلیسی manager خواهد بود و مدیرعامل به انگلیسی managing director است.
مالک به انگلیسی owner میشود.
سهامدار به انگلیسی معادل shareholder خواهد بود.
سرمابهگذار به انگلیسی investor میشود.
کارمند به انگلیسی employee است.
کارگر به انگلیسی worker میشود.
کارکنان به انگلیسی واژه staff است.
کارفرما را به انگلیسی employer مینامند.
استخدام کردن به انگلیسی فعل to hire است.
همکار به انگلیسی colleague است که جمع آن یعنی همکاران به انگلیسی colleagues میشود.
کارآموز به انگلیسی trainee است.
شاگرد به انگلیسی apprentice خواهد بود.
منشی به انگلیسی secretary است.
حسابدار به انگلیسی را میتوانید با bean-counter و یا accountant بیان کنید.
آبدارچی به انگلیسی واژههای janitor ، footman و یا butler میشود.
نگهبان به انگلیسی نیز guard و یا watchman است.
سرایدار به انگلیسی را نیز با واژههایی همچون caretaker ، janitor و یا gatekeeper بیان میکنیم.
راننده به انگلیسی معادل driver میشود.
بایگانی به انگلیسی واژه archive است.
آبدارخانه به انگلیسی pantry میشود.
قرارداد به انگلیسی را میتوانید با contract بیان کنید.
رزومه به انگلیسی CV است که مخفف Curriculum Vitae است.
مصاحبه به انگلیسی interview است.
معامله به انگلیسی برابر است با deal و یا transaction .
نشست و یا جلسه به انگلیسی session و یا meeting است.
قرار ملاقات به انگلیسی را appointment میگویند.
سابقه به انگلیسی background است.
پیشنهاد شغلی به انگلیسی job offer است.
بازاریاب به انگلیسی marketer و بازاریابی به انگلیسی marketing است.
نماینده فروش به انگلیسی sales representative است.
از کار کنارهگیری کردن را میتوانید با فعل quit بیان کنید.
ورشکست شدن به انگلیسی معادل فعل to go bankrupt است.
بازنشسته به انگلیسی retired میشود و بازنشسته شدن به انگلیسی فعل to retire خواهد بود.
تعدیل نیرو به انگلیسی redundancy است و فردی که بهخاطر عدم نیاز به نیرو اخراج شده است redundant است.
حقوق بازنشستگی به انگلیسی pension scheme است.
شغل دائم به انگلیسی permanent job خواهد بود.
شغل موقت به انگلیسی نیز temporary job است.
کار نیمه وقت به انگلیسی part time job است.
کار تمام وقت به انگلیسی full time job میشود.
کار به صورت شیفتی به انگلیسی shift work است.
اضافه کار به انگلیسی overtime خواهد بود.
حقوق به انگلیسی salary است.
اجرت یا مزد کار به انگلیسی wages میشود.
بودجه به انگلیسی budget است.
ساعات کاری به انگلیسی working hours و شرایط کاری به انگلیسی working conditions است.
افزایش حقوق به انگلیسی salary increase خواهد بود.
پاداش به انگلیسی bonus میشود.
مرخصی گرفتن به انگلیسی holiday entitlement است.
مرخصی استعلاجی به انگلیسی sick leave میشود.
حقوقی که در دوره بیماری به فرد پرداخت میشود sick pay است.
مرخصی استحقاقی به انگلیسی نیز معادل earned leave خواهد بود.
مرخصی زایمان به انگلیسی را maternity leave میگویند. این مرخصی به مادر داده میشود.
مرخصی زایمان پدر به انگلیسی paternity leave است.
ماموریت به انگلیسی mission خواهد بود.
سفر کاری به انگلیسی نیز business trip میشود.
بیمه به انگلیسی insurance است.
بیمه سلامت به انگلیسی health insurance میشود.
بیمه درمانی رایگان به انگلیسی free medical insurance است.
شرح وظایف کاری به انگلیسی job descriptions خواهد بود.
گزارش به انگلیسی report میشود.
دوره کارآموزی و یا آموزشی به انگلیسی training scheme است.
مهارتهای فنی به انگلیسی qualifications میشود.
ارتقا و یا ترفیع شغلی به انگلیسی را میتوانید با promotion بیان کنید.
مجوز کاری به انگلیسی work permit است.
دوره آزمایشی کاری به انگلیسی trial period گفته میشود.
استعفا دادن به انگلیسی to resign است.
اصطلاحات مربوط به مکالمه انگلیسی در محل کار
حال که واژگان مختلف حوزه کاری را آموختید؛ بهتر است با اصطلاحات و عبارات پرکاربرد برای برقراری مکالمه انگلیسی در محل کار نیز آشنا شوید.
اگر بخواهید به کاری مسلط شوید و تمام موارد آن را یاد بگیرید؛ در اصطلاح به راه و چاه کاری را یاد گرفتن به انگلیسی learn the ropes میگویند.
اگر اخطار اخراج دریافت کردهاید و یا به کسی اخطار اخراج دادهاید میتوانید از عبارت pink slip و یا pink-slipped استفاده کنید.
زمانی که اخراج شدهاید میتوانید برای اخراج شدن به انگلیسی از be sacked و یا be fired استفاده کنید.
اگر قصد دارید کسی را از تیم خود اخراج کنید میتوانید اصطلاح give someone the old heave-ho نیز استفاده کنید.
اگر بیکار هستید و به دنبال کار میگردید. این بیکار بودن به انگلیسی را میتوانید با عبارت to be out of work بیان کنید.
گاهی شما برای کار در شرکت باید از ماشین شخصی خود استفاده کنید. برای اینکه بدانید هزینههای ماشین با شرکت است یا خیر میتوانید از car allowance استفاده کنید.
اگر از انجام کاری فارغ و راحت شدهاید میتوانید از عبارت off the hooked و یا on the hooked برای بیان فراغ بال و یا آزاد بودن به انگلیسی استفاده کنید.
اگر چندین نفر برای ساخت و اجرای پروژهای با هم همکاری میکنند به این همکاری co-creation میگویند.
برخی مواقع باید کاری بین چند نفر تقسیم شود. در واقع به تقسیم کار به انگلیسی labor division و یا division of labor میگویند.
گاهی به خاطر شرایط موجود؛ شغل شما در خطر شکست یا حذف شدن است. میتوانید این عبارت را به صورت hanging by a threat بیان کنید.
اگر میخواهید به کسی بگویید که کارم همینه و یا برای همین کاره که اینجام میتوانید از اصطلاح all in a day’s work استفاده کنید.
دست به کار شدن به انگلیسی یا راهاندازی مجدد کار و پروژه به انگلیسی را میتوانید با اصطلاح get the ball rolling بیان کنید.
تامین هزینههای زندگی یک خانواده به انگلیسی را میتوانید با استفاده از عبارت to bring home the bacon بیان کنید.
اگر مجبور باشید کاری را مجدد از نو شروع کنید به این کار back to the drawing point میگوییم که معنای سر جای اول برگشتن به انگلیسی را میدهد.
به اعضای عادی یک سازمان به انگلیسی rack and file میگویند.
اگر مسئولیت همه کارها با شماست و یا اینکه باید مسئول تمام کارها باشید میتوانید از عبارت chief cook and bottle washer استفاده کنید که به معنای مسئول همه چیز بودن در انگلیسی است.
هزینههای نهایی یا رقم نهایی به انگلیسی را میتوانید با bottom line بیان کنید.
برای بیان یک عدد و یا رقم تخمینی میتوانید از a ballpark estimate و یا a ballpark number و یا a ballpark figure استفاده کنید.
اگر محصول یا خدماتی دارید که منجر به ایجاد سود زیادی برای شرکت شما میشود میتوانید آن را با a cash cow بیان کنید.
برای بیان این موضوع که دخل و خرج با هم برابر است و یا درآمد و خرجکرد یکسان است میتوانید از اصطلاح to break even استفاده کنید.
در صورتی که بخواهید برای همکار خود آرزوی موفقیت بکنید میتوانید از عبارت Good Luck استفاده کنید. برای اینکه بدانید در جواب good luck چه پاسخی بدهید؛ بهتر است مقاله فوق را مطالعه نمایید.
اگر بین کارکنان شرکت و یا بین شرکت با دیگر شرکتها مشکلات و معضلات جدی وجود داشته باشد که موجب کشمکش و تنش است میتوانید برای بیان آن اصطلاح blood on the carpet را به کار ببرید.
گاهی میخواهید در خصوص یک رهبر و یا فرد بسیار مهم در تجارت صحبت کنید. به این فرد مهم به انگلیسی a big cheese میگویند.
اگر در شرکت بازاریاب تلفنی دارید که باید بدون هماهنگی قبلی با مشتریان تماس بگیرد؛ به این تماس تبلیغاتی به انگلیسی to cold call میگویند.
گاهی فردی (مثلا یک حسابدار) حسابهای مالی را به صورت غیرقانونی دستکاری میکند؛ این کار به انگلیسی to cook the books است.
اگر شغلی دارید که هیچ جای پیشرفتی ندارد و از ابتدا تا انتها به همان صورت باقی خواهید ماند، به اینگونه مشاغل به انگلیسی a dead-end job میگویند.
معامله دو سر برد به انگلیسی را میتوانید با اصطلاح a win-win situation بیان کنید.
اگر دوست دارید کارمندان شما خلاق باشند و خلاقانه فکر کنند باید از اصطلاح to think outside the box استفاده کنید.
برخی از افراد حس میکنند همه فن حریف هستند اما در واقع تخصص خاصی در هیچ زمینهای ندارند. به فردی که همهکاره و هیچکاره باشد به انگلیسی Jack of all trades و یا Jill of all trades میگویند.
اگر پروژه شما باید فوری و سریع انجام شود باید کارمندان را تشویق کنید با شور و اشتیاق شروع به انجام کار کنند. برای این منظور میتوانید از عبارت hit the ground running استفاده کنید.
برخی اوقات باید تمام توجه و تمرکز خود را روی یک کار و موضوعی خاص قرار دهید. برای این منظور میتوانید اصطلاح to keep an eye on the ball را به کار ببرید.
اگر بخواهید برخی از اخبار و اطلاعات را به صورت شفاهی و یا دهان به دهان به باقی منتقل کنید میتوانید از اصطلاح word of mouth استفاده کنید.
در محیط کاری برخی مواقع با فرد یا افرادی همنظر هستید و میخواهید این اتفاق نظر داشتن با همکارتان را بیان کنید. در این صورت میتوانید از عبارت on the same page برای بیان اتفاق نظر داشتن روی موضوعی به انگلیسی استفاده کنید. اگر خیلی با آن فرد موافق هستید میتوانید جمله I couldn’t agree more را به کار ببرید.
گاهی در جلسات کاری باید در خصوص یک ایده و نظری همفکری صورت پذیرد. برای اینکه بتوانید این موضوع را بیان کنید باید عبارت to brainstorm an idea را به کار ببرید.
اگر میخواهید دادههای خود را بهروز کنید و جدیدترین اطلاعات را در حوزهای خاص به دست آورید میتوانید عبارت get up to speed را به کار ببرید. معمولا زمانی از این عبارت استفاده میشود که برای مدتی از شغل یا حوزه مورد نظر دور بودهاید و اطلاعات شما در این مورد قدیمی شده است.
اگر کار را به صورت کامل انجام ندادهاید و از سر و ته آن زدهاید عبارت to cut the corners برای بیان چنین موقعیتی استفاده میشود.
جملات کاربردی برای مکالمه انگلیسی در محل کار
حال که واژگان و اصطلاحات مهم و کاربردی برای ایجاد یک مکالمه انگلیسی در محل کار را آموختید؛ بهتر است بتوانید از این عبارات در قالب جمله استفاده کنید. به این منظور در ادامه چندین جمله مهم وکاربردی در این حوزه را به شما بیان میکنیم.
It will take you 3 months to learn the ropes.
سه ماه طول میکشد تا راه و چاه کار را یاد بگیری.
I’m interested in this job. Could I have an application form?
من به این شغل علاقهمندم. میتوانم فرم درخواست استخدام داشته باشم؟
I’ve done nothing wrong. But I’ve got a pink slip today.
من هیچ کار اشتباهی انجام ندادم؛ اما امروز اخطار اخراج گرفتم.
I was sacked 2 months ago.
دو ماه پیش اخراج شدم.
How much were you paid in your last job?
در شغل قبلی خود چه مقدار حقوق میگرفتید؟
I used to be a good worker. But now I’m out of work!
من همیشه کارگر خوبی بودم؛ اما الان بیکارم.
We’ve finished the project! So, we are off the hook this week.
پروژه را تمام کردهایم! بنابراین این هفته آزادیم.
We’ve tried hard for this project. But now we are back to the drawing board.
ما برای این پروژه خیلی تلاش کردیم اما الان برگشتیم سر خانه اول!
Your company is hanging by a threat. You really need to improve.
شرکت شما در معرض خطر است. واقعا نیاز به پیشرفت دارید.
He hasn’t done his work for a while. I think we should give him the old heave-ho.
او مدتی است که کارش را انجام نداده است. فکر میکنم باید از تیم اخراجش کنیم.
Alice, you’ve been great at this meeting.
Oh, thank. Don’t mention it! All in a day’s work.
آلیس تو جلسه عالی بودی.
مرسی. قابلی نداشت. کارم همینه (واسه همین کاره که اینجام)
In our family it’s my mom’s responsibility to bring home the bacon.
در خانواده ما، تامین هزینههای خانواده به عهده مادرمه.
Our new product is really a cash cow.
محصول جدیدمان سود زیادی برای شرکت دارد.
We had a short meeting last week. After that, there was blood on the carpet.
هفته پیش جلسه کوتاهی داشتیم. بعدش مشکلات و تنش جدی بین اعضا به وجود آمد.
The bottom line of the project was so high that we decided not to go through it.
هزینههای نهایی پروژه آنقدر بالا بود که تصمیم گرفتیم انجامش ندهیم.
Our company broke even during my management period.
در دوران مدیریت من، دخل و خرج شرکت با هم برابر بود.
In order to have your own business, you have to be chief cook and bottle washer.
برای اینکه تجارت خود را داشته باشی باید مسئول همه کارها باشی.
Maria is a big cheese in our company.
ماریا در شرکت ما فرد بسیار مهمی است.
Yesterday I cold called a customer who was really rude.
دیروز با یک مشتری تماس تبلیغاتی گرفتم که خیلی بیادب بود.
Last year we found out that our accountant had cooked the books and we fired him.
سال گذشته فهمیدیم که حسابدارمان حسابها را به صورت غیرقانونی دستکاری کرده است و اخراجش کردیم.
I quit working in that company, because it was a dead end job.
من کارکردن در آن شرکت را متوقف کردم چرا که شغلی بدون پیشرفت بود.
He turns his hand to anything. Actually he is a Hack of all trades.
او هرکاری را به عهده میگیرد. در واقع او همهکاره و هیچکاره است.
Sorry. That was my fault.
عذرخواهم! تقصیر من بود. (برای مواقعی استفاده میشود که کار اشتباهی انجام شده است و شما مسئولیتش را به عهده میگیرید.)
Do I have to work shifts?
آیا باید شیفتی کار کنم؟
How much do you pay for this job?
برای این کار چه مقدار حقوق پرداخت میکنید؟
Your hardworking personality means a lot to us.
شخصیت سختکوش شما ارزش زیادی برای ما دارد.
I have a problem. Can I get your advice on this?
مشکلی دارم. میتوانم از راهنمایی شما استفاده کنم؟ (میتوانید در این مورد مرا راهنمایی کنید؟)
What can I do to help?
چه کمکی میتوانم بکنم؟ (چه کمکی از دستم برمیآید؟)
Thanks a lot for your help. I couldn’t have done it without you.
خیلی از کمکت ممنونم. بدون تو نمیتونستم انجامش بدم.
The new project would have a ballpark figure of about 2000 dollars.
پروژه جدید رقم تخمینی حدود 2000 دلار خواهد داشت.
We can discuss other alternatives.
میتوانیم در خصوص گزینههای پیش روی دیگر بحث و تبادل نظر کنیم.
I didn’t catch the last bit! Would you please say it again?
من متوجه قسمت آخر نشدم. ممکنه مجدد بیانش کنید؟
Sorry! But from my perspective it’s a little different.
ببخشید اما از نقطه نظر من این موضوع کمی متفاوت است. (ببخشید ولی نظر من با شما متفاوت است.)
You will have a 2 months trial period.
دو ماه دوره آزمایشی خواهید داشت.
مکالمه انگلیسی در محل کار
حال که با اکثر لغات، اصطلاحات و جملات پرکاربرد برای مکالمه انگلیسی در محل کار آشنا شدید؛ وقت آن است که در قالب یک مکالمه کوتاه بتوانید این عبارات را به کار ببرید. در ادامه ما نمونهای را در اختیار شما قرار میدهیم.
A : Mary, I have a problem. Can I get your advice on this?
B : Sure! What can I do to help?
A : I don’t know how to figure out these costs.
B : Ok! You have to sum up this column.
A : Oh! Thanks a million. I couldn’t have done it without your help.
B : Oh come on! All in a day’s work!
A : I’m really afraid of being sacked.
B : don’t worry! You are a trainee now! You’ll be a master after these three months of training period.
الف: ماری من یک مشکلی دارم. میتونم از راهنماییت استفاده کنم؟
ب: البته! چه کمکی میتونم بکنم؟
الف: نمیدانم چطور این هزینهها را محاسبه کنم!
ب: بسیار خب! باید میانگین این ستون را بگیری.
الف: اُه خیلی ممنونم. بدون کمک تو نمیتونستم انجامش بدم.
ب: بیخیال! من واسه همین اینجام!
الف: خیلی میترسم که اخراج بشم.
ب: نگران نباش. تو الان یک کارآموزی. بعد از این دوره سه ماهه آموزشی کاملا حرفهای میشوی.
کلام آخر
این مقاله به طور کامل به واژگان، اصطلاحات، عبارات و جملات کاربردی برای مکالمه انگلیسی در محل کار اختصاص داشت. با خواندن این مقاله با واژههای بسیار زیادی در حوزه کاری آشنا شدید و میتوانید از اصطلاحات جدید و عامیانه در مکالمات خود به زبان انگلیسی در محیط کاری استفاده کنید. علاوه بر این، با آوردن یک مکالمه کوتاه بین دو همکار به شما نحوه بیان برخی از این جملات در موقعیت واقعی را نیز نشان دادیم. امیدواریم که بتوانید با یادگیری موارد آموزش داده شده، یک مکالمه انگلیسی خوب و روان در محل کار خود داشته باشید.
اگر دوست دارید بتوانید مهارتهای چهارگانه زبانی خود را به جدیدترین متد و سادهترین و کاربردیترین روش ارتقا دهید و همچون یک native speaker به زبان انگلیسی صحبت کنید؛ کافی است اپلیکیشن زبان شناس را دانلود و نصب کرده و به خودآموزی زبان انگلیسی با استفاده از جامعترین منابع بپردازید.