فقط یک کلمه سرچ کن، کلی چیز یاد بگیر
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: انگلیسی با فاطمه / فصل: اموزش زبان با فاطمه / فصل: فقط یک کلمه سرچ کن، کلی چیز یاد بگیرسرفصل های مهم
فقط یک کلمه سرچ کن، کلی چیز یاد بگیر
توضیح مختصر
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل ویدیویی
متن انگلیسی فصل
Don’t just search a word
read the dictionary
you can learn so many things
just by studying a dictionary!
Ok so let’s do it!
Hey guys!
Today I’m here to show you
how you can study your dictionary.
so first I need a word.
mess
ok
So what is the meaning of mess?
let’s search it!
the first thing that I see is this:
Mess is both a verb and a noun.
Let’s take a look at mess as a noun:
Mess means dirty or untidy.
Oh my god, my room is a mess
as always!
It’s not like that.
I live here, remember?
you can’t lie.
OK
So where was I?
also “in a mess”
For example her room is in a mess all the time.
What?
What?
And here is the best part:
make a mess of something
now we’re going to learn
other ways to use mess.
For example
many people make a mess dealing with money.
Now let’s take a look at mess as a verb:
Number 1
mess something
It means to make something dirty or untidy.
Don’t mess the room!
Number 2
mess around
or in British
mess about
it means to spend your time lazily
or doing something slowly!
Please stop giving examples about my room!
I spent my summer messing around cafes.
Nice!
Number 3
mess up
means to spoil or ruin something.
what was that sound?
Nothing I just messed up, sorry!
And number 4
mess someone up:
means to cause somebody experience
emotional or mental problem!
The breakup really has messed her up.
You know?
ترجمهی فصل
فقط یه کلمه رو سرچ نکن
دیکشنری رو بخون
کلی چیز میتونی
فقط با مطالعهی دیکشنری یاد بگیری!
خب پس بریم همین کارو کنیم!
سلام بچهها!
امروز اومدم که بهتون نشون بدم
چطور میتونید دیکشنریتون رو مطالعه کنید.
خب اول از همه یه کلمه احتیاج دارم.
mess
خب
پس معنی mess چیه؟
بریم سرچش کنیم!
اولین چیزی که میبینم اینه:
Mess هم فعله هم اسم.
بریم یه نگاهی به Mess به عنوان اسم بندازیم:
Mess یعنی کثیف و نامرتب.
وای خدا اتاقم ریخت و پاشه
مثل همیشه!
اینطوریام نیست.
یادته که من اینجا زندگی میکنم دیگه؟
نمیتونی دروغ بگی.
باشه
خب کجا بودم؟
همچنین “بهم ریخته”
مثلا اتاقش همش بهم ریختهست.
چی؟
چیه؟
و بهترین قسمتش اینه:
خرابکاری کردن
حالا میخوایم
راههای دیگه برای بکار بردن mess رو یاد بگیریم.
برای مثال
خیلی از آدما تو مدیریت پول گند میزنن.
حالا بریم به mess به عنوان فعل نگاه بندازیم:
شماره یک
ریخت و پاش کردن
یه چیز رو کثیف یا نامرتب کردن.
اتاقو ریخت و پاش نکن!
شماره دو
وقت گذرونی
یا تو بریتانیایی
وقت تلف کردن
یعنی زمانت رو با تنبلی بگذرونی
یا یه کاری رو آروم آروم انجام بدی!
لطفا مثال زدن از اتاقمو تموم کن!
من تابستونمو با وقت گذرونی تو کافهها گذروندم.
خوبه!
شماره سه
خرابکاری کردن
یعنی گند زدن یا خراب کردن چیزی
صدای چی بود؟
هیچی، خرابکاری کردم ببخشید!
و شماره چهار
بهم ریختن کسی:
یعنی باعث بشی کسی مشکل
احساسی یا روانی تجربه کنه.
کات کردن واقعا بهمش ریخته.
میدونی؟