نذار کبوتر اتوبوس رو برونه!

توضیح مختصر

راننده ی اتوبوس مجبوره چند دقیقه اتوبوس رو ترک کنه و از خواننده میخواد اجازه نده کبوتر اتوبوس رو برونه.

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

Don’t Let the Pigeon Drive the Bus

Hi! I’m the bus driver.

Listen, I’ve got to leave for a little while, so can you watch things for me until I get back?

Thanks. Oh, and remember: don’t let the pigeon drive the bus!

I thought he’d never leave.

Hey, can I drive the bus?

Please? I’ll be careful.

I tell you what: I’ll just steer.

My cousin Herb drives a bus almost every day!

True story.

Vroom- Vroom! Vroomy- Vroom- Vroom!

Pigeon at the wheel!

No? I never get to do anything!

Hey, I’ve got an idea.

Let’s play “Drive the Bus”!

I’ll go first!

C’mon! Just once around the block!

I’ll be your best friend!

How about I give you five bucks?

No fair!

I bet your mom would let me.

What’s the big deal?

It’s just a bus!

I have dreams, you know!

Fine.

Let me drive the bus!

I’m back!

You didn’t let the pigeon drive the bus, did you?

Great. Thanks a lot.

Uh-oh!

Bye!

Hey!

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

نذار کبوتر اتوبوس رو برونه!

سلام! من راننده ی اتوبوسم. گوش کن، من مجبورم چند دقیقه اینجا رو ترک کنم، پس میتونی تا من برگردم حواست به همه چیز باشه؟ ممنون. اه، راستی یادت باشه، نذار کبوتر اتوبوس رو برونه!

با خودم گفتم قصد نداره بره. هی، میشه من اتوبوس رو برونم؟ خواهش میکنم؟ قول میدم احتیاط کنم. اصلاً یه چیزی، فقط فرمون رو می چرخونم. پسر عموم هرب تقریباً هر روز اتوبوس میرونه! راست میگم. غیژ غیژ! غیغیژ غیژ! کبوتر میره که بشینه پشت فرمون!

نه؟ هیچ وقت نمیذارن من هیچ کاری انجام بدم. هی، یه فکری دارم. بیا راننده بازی کنیم! اول من! بیخیال دیگه! فقط یه بار تا سر کوچه! میشم بهترین دوستت ها! پنج دلار بهت بدم چی؟

قبول نیست! مطمئنم مامانت بهم اجازه می داد. چرا اینقدر شلوغش میکنی؟ فقط یه اتوبوسه دیگه! خب، منم برای خودم آرزو دارم! باشه! بذار من اتوبوس رو برونم!

من برگشتم! نذاشتی که کبوتر اتوبوس رو برونه، مگه نه؟ عالی شد. خیلی ممنون.

اوه اوه.

خداحافظ!

به، سلام!