جوجه اردک یه کلوچه داره!؟

توضیح مختصر

جوجه اردک با خواهش کردن مؤدبانه یک کلوچه به دست میاره و کبوتر با دیدن کلوچه اون که فقط با خواهش کردن، گرفته، حسودیش میشه و می‌گه که هیچ‌وقت با خواهش کردن چیزی به دست نیاورده. اردک هم که از ناراحتی اون ناراحت میشه، کلوچه‌اش رو به کبوتر میده.

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

the duckling gets a cookie!?

I do not like to look at that title.

Hello! May I have a cookie, please? Oh! Thanks! That was very nice of you! Oh! Look at all those nuts.

Hey! How did you get that cookie?

I asked for it.

You asked for it….

Politely.

So, does that cookie have nuts?

Yes.

So, you got a cookie with nuts just by asking!?

Politely.

I ask for the things all the time. I ask to drive the bus! I ask for hot dog parties! I’ll ask for a “French fry robot” every now and then. I’ve asked for a walrus! Do I ask for a candy? I do. It doesn’t have to be a big bus, you know… right now, I’m asking, “why?” why? Why? Why? Oh, there is more… sometimes I asked for a hug. I ask to stay up late! I’ll ask for one more story. I can’t count the times I’ve asked for my own personal iceberg. Oh yeah. I’m a asking-est pigeon in town! But do I get what I ask for? No. it’s not fair. Ducklings get everything! Pigeons like cookies too. specially with nuts.

Why did you get that cookie?

So I could give it to you.

And another thing, haboaa! you’re giving me that cookie!?

With nuts.

That is so nice. Thank you, thank you very much. Mmm… that is one cool duckling. Yes sir!

Bye! May I have another cookie, please!? But this time, no nuts.

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

جوجه اردک یه کلوچه داره!

من دوست ندارم به اون عنوان نگاه کنم.

سلام! می‌تونم یه کلوچه بگیرم، لطفاً؟ اوه! ممنونم! خیلی لطف کردید! وای! آجیل‌های روش رو ببین.

هی! اون کلوچه رو از کجا آوردی؟

به خاطرش خواهش کردم.

خواهش کردی…

مؤدبانه.

پس این کلوچه، روش آجیل هم داره؟

بله.

یعنی تو این کلوچه رو که روش آجیل هم داره فقط با یه خواهش گرفتی!

مؤدبانه. من همیشه برای چیزهای مختلف خواهش می‌کنم.

من برای اینکه اتوبوس برونم خواهش می‌کنم! من برای مهمونی سوسیسی خواهش می‌کنم! من همیشه برای “روبات سیب زمینی سرخ‌ کن” خواهش می‌کنم. من برای شیرماهی خواهش کردم. شکلات هم می‌خوام؟ آره، می‌خوام. می‌دونی چیه، لازم نیست اتوبوس بزرگی باشه؛ الان من می‌پرسم، “چرا؟” چرا؟ چرا؟ چرا؟ چیزای بیشتری هم هست… بعضی وقت‌ها من برای اینکه بغلم کنن هم، خواهش می‌کنم. برای اینکه شب‌ها تا دیروقت بیدار بمونم خواهش می‌کنم. یا برای یه داستان بیشتر خواهش می‌کنم. من نمی‌تونم تعداد دفعاتی که برای خواسته‌های شخصی‌ام خواهش کردم رو بشمارم. آهان. من کبوتر “خواهش‌کننده” شهر هستم! ولی چیزایی رو که به خاطرش خواهش کردم، به دست آوردم؟ نه! این عادلانه نیست. جوجه اردک‌ها همه چیز به دست میارن.

کبوترها هم کلوچه دوست دارن. مخصوصاً اگه روش آجیل هم باشه.

چرا تو اون کلوچه رو گرفتی؟

پس من می‌تونم بدمش به تو.

و یه چیز دیگه! تو اون کلوچه رو میدی به من!

کلوچه آجیل‌دار.

خوب این خیلی خوبه. ممنونم، خیلی ممنونم! همممممم؛ اون یه جوجه اردک باحاله! آره آقا!

خداحافظ! می‌تونم یه کلوچه دیگه بگیرم، لطفاً! ولی این بار بدون آجیله.