داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 داستان انگلیسی

من میروم

توضیح مختصر

خوک به دوستش می گوید که می خواهد برود! فیل خیلی ناراحت می شود. او دلش نمی خواهد دوستش ترکش کند. اما واقعا خوک به کجا می رود؟

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

I Am Going

This is a good day. Just like yesterday.

Yes, Yesterday was a good day too.

Well, I am going.

You are going? You are going away?

Yes.

You cannot go! You must not go! I WILL NOT LET YOU GO!!!!

I am going.

PIGGIE! What about me? Who will I skip with? Who will I play Ping-Pong with? Who will I wear a silly hat with? WHO WILL I SKIP AND PLAY PING PONG AND WEAR A SILLY HAT WITH?

I’m sorry, Gerald. But I am going.

Fine. Then I will go, too! Watch me go! I am going! Look at me go!

Have fun.

Wait! Go later! Go tomorrow! Go next week! Go next month! GO NEXT YEAR!!!!

I am going now.

NOW? Why Piggie? Why? Why? Why? Why? Why? Why? Why?

Why? Why? Why? Why? Why? Why? Why?

Why? Why? Why? Why? Why? Why? Why?

Why? Why? Why? Why?

It is lunchtime, Gerald.

Lunchtime?

I am going to eat lunch.

You are going to eat lunch?

Yes.

Oh! Piggie?

Yes, Gerald?

Is it a big lunch?

This is a good day.

Just like yesterday…

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

من میروم

خوک: “امروز روز خوبیه. درست مثل دیروز.”

فیل: “آره دیروز هم خوب بود!”

خوک: “خب، من دارم میرم!”

فیل: “داری میری؟ داری از اینجا میری؟”

خوک: “آره.”

فیل: “تو نمی تونی بری! تو نباید بری! من نمیذارم که بری!”

خوک: “دارم میرم.”

فیل: “خوک کوچولو! پس من چی؟ با کی بپر بپر کنم؟ با کی پینگ پونگ بازی کنم؟ با کی کلاه مسخره سرم کنم؟ با کی در حالی که کلاه مسخره پوشیدم بپر بپر کنم و پینگ پونگ بازی کنم؟”

خوک: “متاسفم جرالد. ولی دارم میرم.”

فیل: “باشه. پس منم میرم. ببین که میرم! دارم میرم! رفتنمو ببین!” خوک: “خوش بگذره.”

فیل: “صبر کن! فردا برو! هفته ی بعد برو! ماه بعد برو! سال بعد برو!”

خوک: “دارم الان میرم!”

فیل: “الان؟ چرا خوک کوچولو؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟”

چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟”

چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟”

چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ خوک: “وقت ناهاره جرالد.”

فیل: “وقت ناهار؟”

خوک: “دارم میرم ناهار بخورم.”

فیل: “داری میری ناهار بخوری؟”

خوک: “آره!”

فیل: “اوه، خوک کوچولو؟”

خوک: “بله، جرالد؟”

فیل: “ناهار بزرگیه؟؟”

فیل: “امروز روز خوبیه.”

خوک: “درست مثل دیروز.”