ببین چطور توپم رو پرتاب می کنم!

آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: فیلی و فیگی / داستان انگلیسی: ببین چطور توپم رو پرتاب می کنم!

داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 داستان انگلیسی

ببین چطور توپم رو پرتاب می کنم!

توضیح مختصر

فیل داره با توپش بازی میکنه و اون رو به جاهای دور پرتاب می کنه. خوک از راه می رسه و اونم دوست داره توپ رو پرتاب کنه. فیل فکر می کنه که برای یک پرتاب خوب، خوک نیاز به تمرین و مهارت داره. اما آیا خوک واقعا" می تونه توپ رو یه جای دور پرتاب کنه؟

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

Watch Me Throw the Ball

By Mo Willems.

Pig: “La, la, la… A ball!”

Elephant: “You found my ball!”

Pig: “This is your ball?”

Elephant: “Yes, I threw it from way over there!”

Pig: “You threw this from way over there?”

Elephant: “I am very good at throwing.”

Pig: “Wow… May I throw your ball?”

Elephant: “You want to throw my ball?”

Pig: “Yes…”

Elephant: “Do you know the secret to throwing?”

Pig: “Sure, “Have fun!”.”

Elephant: “FUN? Throwing this ball is not easy. It takes skill. It takes practice. It takes skill and practice. I worked very hard to learn how to throw a ball. Very. Hard.”

Pig: “Got it. May I try now?”

Elephant: “Yes, maybe one day you can throw like me. But…”

Pig: “STAND BACK!”

“THE PIG IS THROWING!”

FLING… FLOP…

“Well, how about that? I threw the ball so far, you cannot even see it. Woo! Woooo! Who rocks? The Pig rocks! Call me “Super Pig”! With my arm of power! Ha!”

Elephant: “Uh… Piggie?”

Pig: “Need to throw a ball? Here is the pig to call!”

Elephant: “Piggie!”

Pig: “You mean “Super Pig”, right?”

Elephant: “Super Pig, I can see your ball… back here. Do you know what this means?”

Pig: “Yes… I THREW THE BALL ALL THE WAY AROUND THE WORLD!”

“THE PIG DOES IT AGAIN.”

“Super Pig” is really neat, “Super Pig” cannot be beat!”

Elephant: “PIGGIE, YOU DID NOT THROW THE BALL AROUND THE WORLD!!!! The ball flew behind you and fell here. And that is not very far! Not very far at all…” Pig: “You are right, Gerald. I did not throw the ball very far. But I had fun… La, la, la…”

FLING…

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

ببین چطور توپم رو پرتاب می کنم!

خوک: “ لا لا لا… وای! یه توپ!”

فیل: “ تو توپ منو پیدا کردی!”

خوک: “این توپ برای توئه؟”

فیل: “ آره، از اون سر پرتابش کردم!”

خوک: “از اون سر پرتابش کردی؟”

فیل: “توی پرتاب کردن خیلی واردم.”

خوک: “وای… میشه من هم توپت رو پرتاب کنم؟”

فیل: “ میخوای توپ منو پرتاب کنی؟”

خوک: “آره…”

فیل: “می دونی راز خوب پرتاب کردن چیه؟”

خوک: “البته. رازش اینه که خوش بگذرونی!”

فیل: “خوش بگذرونی؟ پرتاب این توپ اصلا آسون نیست. مهارت می خواد. تمرین می خواد. مهارت و تمرین می خواد! من خیلی سخت تلاش کردم تا یاد بگیرم چطوری پرتابش کنم. خیلی سخت!”

خوک: “فهمیدم. حالا میشه من سعیم رو بکنم؟”

فیل: “آره. شاید یه روز بتونی مثل من خوب پرتاب کنی اما…”

خوک: “همگی عقب بایستید!”

“جناب خوک داره پرتاب رو انجام میده!”

پرتاب… فلپ…

خوک: “خب، حالا چی میگی هان؟ انقدر توپ رو دور پرتاب کردم که اصلا نمی تونی ببینیش. هورا… هورا… کی کارش درسته؟ جناب خوک کارش درسته! منو خوک قهرمان صدا کنید! با این زور بازوم… ها!”

فیل: “آه…خوک کوچولو؟”

خوک: “می خواهید توپ پرتاب کنید؟ با جناب خوک تماس بگیرید!”

فیل: “خوک کوچولو!”

خوک: “منظورت خوک قهرمان هست دیگه؟”

فیل: “خوک قهرمان، توپت این پشت افتاده. می دونی معنیش چیه؟”

خوک: “آره! توپم یه دور کامل دور دنیا چرخیده!”

“جناب خوک دوباره یه کار فوق العاده میکنه…”

“خوک قهرمان کارش عالیه! خوک قهرمان شکست ناپذیره!”

فیل: “خوک کوچولو، توپت دور دنیا نچرخیده! توپت از دستت رها شد و پشت سرت افتاد. این فاصله ی زیادی نیست… اصلا دور نیست.”

خوک: “حق با توئه جرالد. فاصله اش زیاد نیست، ولی بهم خوش گذشت… لا لا لا…”

پرتاب…