بیا بریم رانندگی کنیم
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: فیلی و فیگی / داستان انگلیسی: بیا بریم رانندگی کنیمسرفصل های مهم
بیا بریم رانندگی کنیم
توضیح مختصر
فیل و خوک خیلی کامل برای رانندگی کردن برنامه ریزی می کنند. ولی یک چیزی هست که آن ها ندارند. می توانید حدس بزنید چه چیزی می تواند باشد؟
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
این داستان انگلیسی را میتوانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید
راهنمای خواندن این داستان انگلیسی
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی داستان انگلیسی
Let’s Go for A Drive
By Mo Wilance
Elephant: “Piggie, I have a great idea! Let’s go for a drive!”
Pig: “That sounds fun! Drive! Drive! Drivey-drive-drive!”
Elephant: “Wait, if we are going on a drive—- We need a plan.”
Pig: “A plan?”
Elephant: “First we need a map.”
Pig: “I HAVE A MAP!”
Elephant: “GET THAT MAP!”
Elephant: “You cannot go for a drive without a map.”
Pig: “I have the map!”
Both: “Drive! Drive! Drivey-drive-drive! Map! Map! Mappy-map-map!”
Elephant: “WAIT! It might be sunny while we drive. We need sunglasses!”
Pig: “I have sunglasses!”
Elephant: “GET THOSE SUNGLASSES!”
Elephant: “Bringing sunglasses on a drive is smart planning.”
Pig: “I have the sunglasses!”
Both: “Drive! Drive! Drivey-drive-drive! Sunglasses! Sunglasses! Sunny-sunglasses!”
Elephant: “Wait! It might rain while we drive. WE NEED UMBRELLAS”
Pig: “I have umbrellas!”
Elephant: “GET THOSE UMBRELLAS! Make a plan and stick to it is what I say.”
Pig: “I have the umbrellas!”
Both: “Drive! Drive! Drivey-drive-drive! Umbrellas! Umbrellas! Umbrelly-Umberalls!”
Elephant: “WAIT! We have so much stuff to pack. We need bags!”
Pig: “I have bags!”
Elephant: “GET THOSE BAGS! You cannot go wrong with a good plan.”
Pig: “I have the bags!”
Both: “Drive! Drive! Drivey-drive-drive! Bags! Bags! Baggy-bag-bags!”
Elephant: “WAIT! There will be a lot of driving on our drive. WE NEED A CAR! I said “WE NEED A CAR!” Um… Do you have a car, Piggie? “
Pig: “No. I’m a pig. A pig with a car would be silly. Do you have a car?”
Elephant: “I do not have a car. OH NO! We have everything we need for our drive… except a car. Our plans are ruined. WHAT ARE WE GOING TO DO NOW?”
Pig: “We could play “Pirate.”
Elephant: “Who needs plans when you have a pig for a pal?”
Pig: “Arrrrrrgh”
ترجمهی داستان انگلیسی
بیا بریم رانندگی کنیم
فیل: “خوک کوچولو من یک ایده ی عالی دارم! بیا بریم رانندگی کنیم!”
خوک: “خیلی خوش می گذره! رانندگی! رانندگی! رانندگییی— و رانندگی!”
فیل: “صبر کن! اگر داریم برای رانندگی می رویم به یه برنامه ریزی نیاز داریم.”
خوک: “برنامه ریزی؟”
فیل: “اول به یک نقشه نیاز داریم.”
خوک: “من نقشه دارم!”
فیل: “برو نقشه رو بیار! نمیشه بدون نقشه رانندگی کرد.”
خوک: “نقشه رو آوردم.”
هر دو: “رانندگی! رانندگی! رانندگییی— و رانندگی! نقشه! نقشه! نقشششه و نقشه!”
فیل: “صبر کن! ممکنه موقع رانندگی هوا آفتابی باشه. ما به عینک آفتابی نیاز داریم.”
خوک: “من عینک آفتابی دارم!”
فیل: “برو عینک های آفتابی رو بیار! بردن عینک آفتابی موقع رانندگی برنامه ریزی هوشمندانه ایه!”
خوک: “عینک آفتابی ها رو آوردم!”
هر دو: “رانندگی! رانندگی! رانندگییی— و رانندگی! عینک آفتابی! عینک آفتابی! عیننننک- و عینک آفتابی!”
فیل: “صبر کن. ممکنه موقع رانندگی بارون بباره. ما به چتر نیاز داریم!”
خوک: “من چتر دارم!”
فیل: “برو چتر ها رو بیار!”
خوک: “چتر ها رو آوردم.”
هر دو: “رانندگی! رانندگی! رانندگییی— و رانندگی! چتر! چتر! چتتتر و چتر!”
فیل: “صبر کن! باید کلی وسیله جمع کنیم. به چمدون نیاز داریم!”
خوک: “من چمدون دارم.”
فیل: “برو چمدون ها رو بیار. با برنامه ریزی خوب همه چیز درست پیش میره.”
هر دو: “رانندگی! رانندگی! رانندگییی— و رانندگی! چمدون! چمدون! چمدووون و چمدون!”
فیل: “صبر کن! موقع رانندگیمون باید کلی رانندگی کنیم! ما به یه ماشین احتیاج داریم. خوک کوچولو، تو ماشین داری؟ میگم تو ماشین داری؟”
خوک: “نه، من یه خوکم! یه خوک با ماشین خیلی مسخره میشه. تو ماشین داری؟”
فیل: “من ماشین ندارم! وای نه! ما همه چیز برای رانندگیمون داریم به جز یه ماشین! همه ی برنامه هامون خراب شد! حالا چی کار کنیم؟”
خوک: “می تونیم بازی دزدان دریایی رو انجام بدیم.”
فیل: “کی به برنامه ریزی نیاز داره وقتی رفیقش یه خوک باشه؟”
خوک: “آرررره…”