داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 داستان انگلیسی

بیا بریم رانندگی کنیم

توضیح مختصر

فیل و خوک خیلی کامل برای رانندگی کردن برنامه ریزی می کنند. ولی یک چیزی هست که آن ها ندارند. می توانید حدس بزنید چه چیزی می تواند باشد؟

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

Let’s Go for A Drive

By Mo Wilance

Elephant: “Piggie, I have a great idea! Let’s go for a drive!”

Pig: “That sounds fun! Drive! Drive! Drivey-drive-drive!”

Elephant: “Wait, if we are going on a drive—- We need a plan.”

Pig: “A plan?”

Elephant: “First we need a map.”

Pig: “I HAVE A MAP!”

Elephant: “GET THAT MAP!”

Elephant: “You cannot go for a drive without a map.”

Pig: “I have the map!”

Both: “Drive! Drive! Drivey-drive-drive! Map! Map! Mappy-map-map!”

Elephant: “WAIT! It might be sunny while we drive. We need sunglasses!”

Pig: “I have sunglasses!”

Elephant: “GET THOSE SUNGLASSES!”

Elephant: “Bringing sunglasses on a drive is smart planning.”

Pig: “I have the sunglasses!”

Both: “Drive! Drive! Drivey-drive-drive! Sunglasses! Sunglasses! Sunny-sunglasses!”

Elephant: “Wait! It might rain while we drive. WE NEED UMBRELLAS”

Pig: “I have umbrellas!”

Elephant: “GET THOSE UMBRELLAS! Make a plan and stick to it is what I say.”

Pig: “I have the umbrellas!”

Both: “Drive! Drive! Drivey-drive-drive! Umbrellas! Umbrellas! Umbrelly-Umberalls!”

Elephant: “WAIT! We have so much stuff to pack. We need bags!”

Pig: “I have bags!”

Elephant: “GET THOSE BAGS! You cannot go wrong with a good plan.”

Pig: “I have the bags!”

Both: “Drive! Drive! Drivey-drive-drive! Bags! Bags! Baggy-bag-bags!”

Elephant: “WAIT! There will be a lot of driving on our drive. WE NEED A CAR! I said “WE NEED A CAR!” Um… Do you have a car, Piggie? “

Pig: “No. I’m a pig. A pig with a car would be silly. Do you have a car?”

Elephant: “I do not have a car. OH NO! We have everything we need for our drive… except a car. Our plans are ruined. WHAT ARE WE GOING TO DO NOW?”

Pig: “We could play “Pirate.”

Elephant: “Who needs plans when you have a pig for a pal?”

Pig: “Arrrrrrgh”

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

بیا بریم رانندگی کنیم

فیل: “خوک کوچولو من یک ایده ی عالی دارم! بیا بریم رانندگی کنیم!”

خوک: “خیلی خوش می گذره! رانندگی! رانندگی! رانندگییی— و رانندگی!”

فیل: “صبر کن! اگر داریم برای رانندگی می رویم به یه برنامه ریزی نیاز داریم.”

خوک: “برنامه ریزی؟”

فیل: “اول به یک نقشه نیاز داریم.”

خوک: “من نقشه دارم!”

فیل: “برو نقشه رو بیار! نمیشه بدون نقشه رانندگی کرد.”

خوک: “نقشه رو آوردم.”

هر دو: “رانندگی! رانندگی! رانندگییی— و رانندگی! نقشه! نقشه! نقشششه و نقشه!”

فیل: “صبر کن! ممکنه موقع رانندگی هوا آفتابی باشه. ما به عینک آفتابی نیاز داریم.”

خوک: “من عینک آفتابی دارم!”

فیل: “برو عینک های آفتابی رو بیار! بردن عینک آفتابی موقع رانندگی برنامه ریزی هوشمندانه ایه!”

خوک: “عینک آفتابی ها رو آوردم!”

هر دو: “رانندگی! رانندگی! رانندگییی— و رانندگی! عینک آفتابی! عینک آفتابی! عیننننک- و عینک آفتابی!”

فیل: “صبر کن. ممکنه موقع رانندگی بارون بباره. ما به چتر نیاز داریم!”

خوک: “من چتر دارم!”

فیل: “برو چتر ها رو بیار!”

خوک: “چتر ها رو آوردم.”

هر دو: “رانندگی! رانندگی! رانندگییی— و رانندگی! چتر! چتر! چتتتر و چتر!”

فیل: “صبر کن! باید کلی وسیله جمع کنیم. به چمدون نیاز داریم!”

خوک: “من چمدون دارم.”

فیل: “برو چمدون ها رو بیار. با برنامه ریزی خوب همه چیز درست پیش میره.”

هر دو: “رانندگی! رانندگی! رانندگییی— و رانندگی! چمدون! چمدون! چمدووون و چمدون!”

فیل: “صبر کن! موقع رانندگیمون باید کلی رانندگی کنیم! ما به یه ماشین احتیاج داریم. خوک کوچولو، تو ماشین داری؟ میگم تو ماشین داری؟”

خوک: “نه، من یه خوکم! یه خوک با ماشین خیلی مسخره میشه. تو ماشین داری؟”

فیل: “من ماشین ندارم! وای نه! ما همه چیز برای رانندگیمون داریم به جز یه ماشین! همه ی برنامه هامون خراب شد! حالا چی کار کنیم؟”

خوک: “می تونیم بازی دزدان دریایی رو انجام بدیم.”

فیل: “کی به برنامه ریزی نیاز داره وقتی رفیقش یه خوک باشه؟”

خوک: “آرررره…”