تقویم نجومی خرس ها

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

تقویم نجومی خرس ها

یک سال در سرزمین خرس ها، شامل: مناسبت ها، فصل ها، آب و هوا، حقایقی درباره برف، باد، بارون، رعد، برق، خورشید، ماه و خیلی چیزای دیگه است. خونواده ی خرس ها میخوان برامون درباره ی یه سال کامل توی سرزمین خرس ها صحبت کنن. اینم جناب اکچوال فکچوال. یک سال از چی تشکیل میشه؟ چهار فصل. این چهار فصل اینهان: زمستون، بهار، تابستون، پاییز. و دوازده ماه. یعنی، ژانویه، فوریه، مارس، آوریل، می، ژوئن، جولای (ژوئیه)، آگوست، سپتامبر، اکتبر، نوامبر و دسامبر. از کجا می فهمین که الآن چه فصلیه؟ همراه ما بیاین تا یه سال از سرزمین خرس ها رو نشونتون بدیم.

روز عید سال نو، خرس کوچولو از تخت خوابش میپره بیرون و یه زنگوله ی بزرگ برمیداره و میگه: یه تقویم نوی نو! هورا! هورا! امروز یه سال جدید شروع میشه! توی اولین روز از اولین ماه سال، همگی میگیم سال نو مبارک!

سه ماه اول سال میشن زمستون. ژانویه و فوریه و مارس. از کجا می فهمین که زمستونه؟ زانوهاتون میلرزن. روی رودخونه یخ می بنده. نفستون توی هوا معلوم میشه. آبریزش بینی پیدا می کنین. مجبورین شال گردن بندازین و کلاه سرتون کنین. خرس بزرگ طبیعت نشین خواب زمستونی طولانیش رو شروع میکنه. شب بخیر، خرس کوچولو. بهار سال آینده می بینمت. بابا زیرشلواری بلندش رو تنش میکنه. دونه برف های درشت توی هوا دیده میشن. قرمزی دما سنج میاد پایین. بعضی وقتها اصلاً قرمزی ای دیده نمیشه. زمستون شده!

حقایقی درباره ی برف: وقتی هوا سرد میشه ابرها یخ میزنن و به دونه های یخ تبدیل میشن. این دونه های یخ از آسمون میبارن… این میشه برف. به نظر بچه ها برف قشنگه. بعداً می بینین که بعضی جاها اصلاً برف ندارن. اما به نظر نمیرسه بچه های اونجا مشکلی داشته باشن. توی مناطق آفتابی این چنینی، هوا گرم تر از اونیه که ابرها بتونن یخ بزنن. بعضی اوقات برف یه مرتبه میاد و زودی هم قطع میشه. به چنین برفی میگن… رگبار. کولاک: به بارش برف خیلی خیلی شدید میگیم کولاک. ممکنه برفی که می بینین به شکل رگبار باشه، یا توی هوا حرکت کنه، اما برف پیچیده تر از اونیه که به ظاهر به نظر میاد. شما با خواهرها و برادراتون فرق می کنین. دونه های برف هم تک تک شون با هم فرق میکنن. خوبه که دفعه ی بعدی که برف رو نگاه می کنین به این مسئله هم دقت کنین.

بعضی از چیزهایی که همراه زمستون میان: پاروی برف پاک کنی، ماشین برف خوار، ماشین برف روب، ماشین پرتاب برف، و گلوله برف هایی که توی هوا پرتاب میشن. آخ! الآن یه گلوله برف میخوره به بابا خرسه! آخ، یه خرس مریض توی تخت خواب! قطره ی بینی! یه سورتمه نوی نو! سورتمه سواری روی شکم! چرخ های چرخون! اسنوموبیل! خرسی که میتونه شکل عدد هشت انگلیسی اسکیت کنه! هی، ببین این یکی چیکار میکنه! عدد شش هزار و نهصد و سی و دو! هنوزم گیر کردم. یدک کش! مسابقه هاکی! چوب! پاک (توپ هاکی)! دروازه بان! دروازه! ماهیگیری تو یخ از توی یه سوراخ! پریدن از روی بشکه! صدای تاپ تاپ! تپه ی دِد مَن! بدجوری افتاد! پیست اسکی! تله اسکی! کفش اسکی! برف بادآورده! بعضی جاهای برف خیلی عمیقه! خرس بزرگ طبیعت نشین هنوز خوابه!

تو ماه فوریه تو روز ولنتاین، همگی میگیم دوستت دارم. اما اگه خجالتی باشین یه پیام با مضمون “حدس بزن از طرف کیه” هم کافیه. دوستان، ماه مارس که میرسه، زمستون هم تموم میشه.

سه ماه بعدی سال میشن بهار. آوریل، می، ژوئن. از کجا می فهمین که بهار شده؟ به خاطر آب شدن برف ها همه جا پر از برفابه. پرنده ها آواز میخونن. گیاه ها رشد می کنن. از بین برف ها یه گل زعفرون رشد میکنه و بالا میاد. باد کلاه همه رو میبره. دوچرخه هامون رو میبریم بیرون. سورتمه ها رو میذاریم سر جاشون. وقتشه که جارو و تی رو بیاریم بیرون. بارون میگیره… بعد بند میاد. خورشید کم کم هوا رو گرم میکنه. خرس بزرگ طبیعت نشین از لونه اش میاد بیرون. چه روز خوبیه، خرس کوچولو! هورا! بهار شده!

اولین روز ماه آوریل روز دروغ آوریله. امروز دوستاتون سعی میکنن دستتون بندازن. بعضی از چیزایی که میگن اینهان… یه حشره روی بینیته! بند کفشات بازه! شلوارت سوراخه! یه هیولای بنفش بزرگ بیرون دره! البته معلومه که حشره ای روی بینیتون نیست. شلوارتون هم سوراخ نیست. جفت بند کفشاتون هم بسته ان. و در مورد هیولای بزرگ بنفش… کمک! یه هیولای بزرگ بنفش پشت دره! احمق آوریل!

بادباک هوا کردن… یه کار خیلی دوست داشتنیه که میتونیم توی بهار انجامش بدیم. من آماده ام، بابا. بذار امتحان کنم. همین الآن میبرمش بیرون و هواش می کنم. فعلاً نه، پسرم. صبر داشته باش، عزیزم. اول، بذار روشش رو بهت یاد بدم. حالا، نخ رو چک کن. نخ زیادی لازم داری. یه جای پر باد هم میخوای. ولی، بابا جون! مگه برای اینکه بادبادک بتونه بره هوا… نباید دم داشته باشه؟ درسته، خرس کوچولو! داری یاد میگیریا! الآن این دم قشنگ و بلند رو بهش وصل می کنیم! حالا، باید بدونی که کدوم طرفی بدوی. ببین باد کدوم طرفی میوزه و برو همون طرف، پسرم. اما، بابا جون! اونطرفی درسته؟ نباید وقتی بادباک دستته اینطرفی بدوی؟ آره، درسته، درسته! بفرمایین! بادباک رو بالا نگه دار! یه خرده نخ باز می کنم و بعد میذاریم پرواز کنه! فهمیدم، بابا جون! فقط یه چیزی. پات لای نخ گیر کرده. پسرم، من روش درستش رو بهت نشون دادم. حالا چطوره بری بادبادکت رو هوا کنی؟ چیزایی که لازم داری اینهان: یه بادباک محکم. یه عالمه نخ. یه دم بلند. و یه روز بهاری.

حقایقی درباره ی باد: هوا. هوا. هوا همه جا هست. وقتی هوا از یه جا میره جای دیگه… میشه باد. این باده که باعث میشه قایق ها و هواپیماهای کاغذی حرکت کنن. باده که آسیاب های بادی و بادنماها را حرکت میده. بادنما همیشه جهت وزش باد رو نشون میده. به باد ملایمی که لای درخت ها میوزه… به بادهای ملایم میگن نسیم. اما… بعضی وقت ها باد اونقدر شدیده که کلاه بن کشاورز رو میبره. چهارپایه و سطلش رو هم میبره هوا… به این نوع باد میگن تندباد. گرد باد. گردباد! به باد شدیدی که بن کشاورز بیچاره رو از زمین بلند میکنه، میگن گردباد. گردباد خودش و گاوش و همه چیزو از جا بلند میکنه و دائم به صورت دایره ای دور خودش میچرخه. تحمل چنین بادی برای بن کشاورز سخته.

حقایقی درباره بارون: توی ابرها قطرات آب وجود دارن. این قطرات خیلی خیلی کوچیکن. وقتی این قطره ها کنار هم جمع میشن، اونقدر بزرگ میشن که میتونن ببارن. وقتی فقط چند قطره بارون میباره، بهش میگن نم نم بارون. نم نم بارون شدید نیست… زیاد خیستون نمیکنه. وقتی قطره های بیشتری میبارن، بهش میگن رگبار. رگبار حسابی خیستون میکنه. وقتی چندین میلیون قطره میبارن، بهش میگن بارون شدید. بارون شدید باعث میشه مثل موش آبکشیده خیس بشین. بعضی وقت ها بعد از بارون رنگین کمون درست میشه. رنگین کمون ارزش همه ی اون خیس شدن ها رو داره.

بعضی از چیزایی که همراه بهار میان: دراومدن جوجه ها از تخم، پشت خاروندن خرس ها، تمیزکاری های مامان، جارو کردن برادر خرسه، نقاشی خواهر خرسه، خوابیدن بابا خرسه، کندن علف های هرز، دونه کاشتن، ذرت، نخود، لوبیا، سیب زمینی، کلم، هویج، چغندر، گوجه فرنگی، طناب بازی، حلقه بازی. من منتظر سوپ سبزیجاتم! تخم مرغ رنگی، آبنبات ژله ای، خوردن آبنبات های قرمز، خوردن آبنبات های سبز. الآن یه خرگوش شکلاتی رو گاز زدم. هی! من یه خرگوشم و به نظرم کار چندان جالبی نکردی!

یه چیز دیگه ای که همراه بهار میاد، بچه ی حیوون های مختلفه. بچه گربه، بچه سنجاب، یازده تا پسر، هفت تا دختر. به بچه ی گربه میگیم پیشی. به بچه ی سگ میگیم توله سگ. سلام! ما بچه ماهی گوپی هستیم! مامان قورباغه و بچه قورباغه هاش بین برگ های نیلوفر شنا میکنن. به بچه ی مرغ میگن جوجه. اون شش تا جوجه داره. به بچه ی اردک میگن جوجه اردک. اون نه تا جوجه اردک داره. منم یه بچه جوجه تیغی ام! چیزی نمونده! بهار هم توی ماه ژوئن تموم میشه.

سه ماه بعدی سال میشن تابستون. جولای، آگوست، سپتامبر. از کجا می فهمیم که تابستون شده؟ مدرسه ها تعطیل میشن. بابا میره توی استخر شنا. مامان لیموناد درست میکنه. مامان بزرگ میشینه توی سایه. پشه ها نیشمون میزنن. وقتی می خوابیم هوا هنوز روشنه. همه حسابی تنبل میشن… البته جز گیاه ها. اونها حسابی رشد میکنن. قرمزی دماسنج سریع میره بالا. تقریباً دیگه جایی نمونده. اوف! تابستون شده!

حقایقی درباره خورشید: خورشید میلیون ها کیلومتر با ما فاصله داره، اما هر روز به خاطرمون فعالیت میکنه. گیاه های بن کشاورز برای اینکه رشد کنن و به چیزایی که ما دوست داریم بخوریمشون تبدیل شن، به نور و گرما نیاز دارن. خورشید باعث میشه گندم و ذرت رشد کنن و قد بکشن. بدون وجود خورشید، اونها اصلاً رشد نمیکردن. اونوقت دیگه نه نخودی بود نه لوبیایی نه گوجه فرنگی ای. حتی سیب زمینی هم نداشتیم. با اینکه سیب زمینی ها زیرزمینن… خورشید کمک میکنه تا گرد و قلمبه بشن. خورشید میتونه یه بذر به این کوچیکی رو به یه گل آفتابگردون سه متری تبدیل کنه. خورشید برکه هایی رو که ماهی ها توش تخم میذارن گرم میکنه. و باعث میشه کلی ماهی وجود داشته باشه که بتونیم بگیریمشون. خورشید لاک پشت ها رو گرم میکنه. قورباغه ها رو گرم میکنه. ما عاشق اینیم که روی کنده های آفتابی دراز بکشیم. خفاش ها و جغدها زیر آفتاب نمیان. ما اصلاً از آفتاب خوشمون نمیاد. آفتاب جون میده که بری توی ننو دراز بکشین… و زیر شلنگ آب بازی کنین… اما زیاد توی آفتاب نمونین. آفتاب بیش از حد برای بینی مضره.

روز چهارم جولای، توپ ها شلیک میکنن! موشک ها میرن توی هوا! ترقه های چرخنده میچرخن! آسمون پر از آتیشبازی میشه. چرا؟ چون روز چهارم جولای، چهارم جولایه! بهش روز استقلال هم میگن. توی این روز، همگی میگیم… تولدت مبارک آمریکا!

تابستون با خودش آفتاب و شادی میاره: شنا، شناور بودن روی آب، شیرجه زدن، قایق سواری، آفتاب گرفتن، با بادبزن باد زدن، ماهیگیری. نگاه کن! آشپزی توی فضای باز. توپ، چوب، کلاه حصیری، خرس ها در حال پیک نیکن. بابا یه خرده حالش بده. حتماً زیاد هندونه خورده. نگاه کنین. هات داگ، خردل، کشک یخ زده، سیب زمینی سرخ کرده، پای. کی این همه مگس رو دعوت کرده؟ مورچه ها، مورچه ها، مورچه ها، مورچه ها. پیک نیک بدون مورچه ها نمیشه! خواهش میکنم، ورود حشره های کوچیک ممنوعه! مواظب باشین، یه ابر صاعقه دار داره نزدیک میشه!

حقایقی درباره رعد و برق: الکتریسیته توی خونه های شما چراغ هاتون رو روشن میکنه. باعث میشه جاروبرقی مامانتون کار کنه. الکتریسیته ی توی ابرها باعث میشه بین ابرها جرقه های عظیمی رد و بدل بشه. به این میگن برق. که بعضی وقت ها خیلی هم ترسناکه. وقتی برق بین ابرها منتقل میشه، یه صدای خیلی بلندی تولید میکنه. اگه میخواین بدونین… به اون میگن رعد. راستی یادتون باشه. تابستون توی سپتامبر تموم میشه.

سه ماه بعدی سال میشه پاییز. اکتبر، نوامبر، دسامبر. از کجا می فهمین که پاییز شده؟ پاییز موقعیه که ماه بدر فصل درو رو می بینیم. وقتی که کرم ابریشم پیله میتنه. هوا یه خرده خنک میشه. بعضیامون دوباره میریم مدرسه. پرنده هایی که به سمت جنوب پرواز میکنن آسمون رو پر میکنن. گیاهای تابستونی قهوه ای و خشک میشن. همه جا پر از کدو حلوایی و سیب میشه. یه فرش قرمز و طلایی از برگ ها زمین رو میپوشونه. پس حتماً پاییز شده!

آخر اکتبر میشه هالووین. یعنی موقع تریک ار تریت. لباس های بامزه میپوشیم و میریم بیرون و خوراکی های خوشمزه می گیریم. جادوگر، دلقک، دزد دریایی، شیطان، کشاورز کدو حلوایی کار، روح، اسکلت، گربه ی سیاه گنده، هیولا. کمک! یه خفاش عظیم الجثه! عید شکرگزاری کیه؟ اینطوری یادتون میمونه. چهارمین پنج شنبه ی ماه نوامبر میشه عید شکرگزاری. بوقلمون، مواد داخل شکم بوقلمون، سس گریوی، سیب زمینی هندی، ساندویچ رل، کره، ژله، مربا، ذرت، عسل، پای گوشت داغ، میوه، آجیل، پای کدو حلوایی. پدر و مادر و خواهر و برادر همگی از بابت داشتن همدیگه شکرگزارن.

حقایقی درباره ی ماه:

ماه کامل یا ماه بدر یا مهتاب: بعضی وقت ها ماه گرد و روشنه و توی شب راه رو برامون روشن میکنه.

ماه هلال: باقی شب ها ماه باریکه. نور داره اما نورش کم سوئه.

شب های بدون ماه: وقتی ماه دیده نمیشه هوا خیلی خیلی تاریک میشه. اگه توی همچین شب هایی بیرون میرین، حتماً چراغ قهوه ببرین.

ماه مثل یه توپ گرد و صاف به نظر میاد، اما اگه از نزدیک نگاهش کنین می بینین که ماه اصلاً صاف نیست. یه روزی در آینده ی نزدیک، میرین به ماه. برای پدر و مادرتون دست تکون میدین و با موشک میرین ماه و یه سنگ ماه برای برادرتون میارین. دوستان، توی ماه دسامبر، پاییز هم تموم میشه.

دسامبر آخرین ماه ساله و بهترین روز سال هم توی این ماهه! ستاره، پولک، آبنبات عصایی، چراغ، گوی، زنگوله، زنجیر، گوزن پاپانوئل، قطار برقی، عروسک، کامیون، دلقک توی جعبه، قایق، جت، خونه سازی، دستکش، کلاه، یه جفت جوراب، شیرینی، کیک میوه ای، آبنبات تخته ای، پازل، کتاب، ماشین کوکی، جوراب ساق بلند، سورتمه، شیشه ی عسل.

توی این روز، همگی میگیم کریسمس مبارک! شب سال نو، خرس کوچولو زنگوله اش رو درمیاره و میذاردش کنار تختش. شب سال نو شده! امشب یه سال کامل تموم میشه. فردا یه سال جدید رو شروع می کنیم، دوستان. پس، حالا، میتونیم برگردیم اول تقویم نجومی مون.