داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 داستان انگلیسی

برف

توضیح مختصر

یه روز برفی و کلی بازی که باید تو روز برفی بکنی. رو برف‌ها سُر بخوری، آدم برفی درست کنی، ولی وقتی آفتاب در بیاد همه‌ی برف‌ها آب می‌شن، همچنین آدم برفی‌ای که درست کردی.

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

Snow

Snow! Snow! Come out in the snow.

Snow! Snow! Just look at that snow! Come out! Come out! Come out in the snow.

I want to know if you like snow. Do you like it? Yes or no? oh yes! oh yes! I do like snow.

Do you like it in your face? yes! I like it any place.

What is snow? We do not know. But snow is lots of fun, we know.

What makes it snow? We do not know. But snow is fun to dig and throw.

Snow is good for me and you, for men and women, horses, too.

Snow is good. It makes you slide. It lets you give your dog a ride.

Snow is good for making tracks… and making pictures with your backs.

We go up hill. The snow is deep. We can’t go fast. The hill is steep. We think our dog has gone to sleep.

But then we get up top at last. Then down we come. We come down fast!

Sometimes we put on long, long feet and walk up every hill we meet.

Down hill we fly! Down hill we sail! Our dog sails after, on his tail.

What a silly thing to do! Are your feet too long for you?

Come on! Get up! Get on your way! We have a lot to do today.

Now take some snow and make a ball. A lot of snow balls make a wall.

Put on more snow balls one by one. Our house of snow will soon be done.

Do you like bread? Do you like meat? Come in our house. Come in and eat.

Snow is lots of fun, all right! It gives you a big appetite.

We had our bread. We had our meat. Some bread is left for birds to eat.

Now make another ball of snow. Push it! Push it! See it go. What a snow ball! See it grow! See it grow and grow and grow!

What will we make? Let’s make a man! Let’s make the biggest man we can!

We will call our snow man Ned. But first he has to have a head.

His head will have to have a hat. His hat is on. Just look at that! He is so big. He is so tall. He is the biggest man of all!

The sun! that sun! it came out fast. Do you think Ned is going to last?

keep that sun away from Ned! That sun is going to his head.

The biggest snow man of them all is very, very, very small.

The way that sun is coming down, there soon will be no snow in town! Take some! Save it from the sun! take all you can and run! Run! Run!

The snow out there will come and go, but snow will keep in here, we know. So we will put this snow away and play with it some other day.

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

برف

برف! برف! تو برف بیا بیرون.

برف! برف! برف رو نگاه کن! بیا بیرون! بیا بیرون! تو برف بیا بیرون.

می‌خوام بدونم که برف رو دوست داری. برف رو دوست داری؟ آره یا نه؟ آره! آره! من برف و خیلی دوست دارم.

دوست داری برف رو بزنن تو صورتت؟ آره! دوست دارم، هر جایی شد بزنن.

برف چیه؟ نمی‌دونیم. ولی می‌دونیم که وقتی برف بباره، خیلی خوش می‌گذره.

چی باعث می‌شه، برف بباره؟ نمی‌دونیم. ولی خیلی حال میده، که برف رو پارو کنی و پرت کنی.

برف برای من و تو خوبه، برای مردها و زن‌ها، و همچنین اسب‌ها.

برف خوبه. برف باعث می‌شه سُر بخوری. باعث می‌شه سگت رو ببری سورتمه سواری.

برف برای رد پا جا گذاشتن خوبه … و اینکه با پشتت، رو برف شکل درست کنی.

از تپه می‌ریم بالا. برف خیلی باریده. نمی‌تونیم سریع راه بریم. تپه شیب‌داره. فکر می‌کنیم سگ‌مون خوابش برده.

ولی بالاخره رسیدیم به بالا. بعد اومدیم پایین. سریع و تند اومدیم پایین!

بعضی وقت‌ها، کفش‌های بلندِ بلند می‌پوشیم و از هر تپه‌ای که می بینیم بالا می‌ریم.

بعد از روی تپه پرواز می‌کنیم پایین. به طرف پایین تپه بال می‌کشیم! سگ‌مون بعد ما با دُمش پرواز می‌کنه، میاد پایین.

چه کار احمقانه‌ای! کفش‌هات خیلی برات بلندن؟

زود باش! بلند شو! به راهت ادامه بده! امروز، کلی کار داریم که انجام بدیم.

حالا یه کم برف بردار و یه توپ درست کن. کلی توپ برفی، یه دیوار می‌سازه.

توپ‌های برفی رو یکی یکی رو هم بذار. خونه‌ی برفی‌مون به زودی آماده میشه.

نون دوست داری؟ گوشت دوست داری؟ بیا خونمون. بیا و بخور.

بوقتی برف می باره، خیلی خوش می‌گذره، درسته! کلی اشتهات رو باز می‌کنه.

ما نون خودمون رو داشتیم. ما گوشت خودمون رو داشتیم. یه کم نون مونده تا پرنده‌ها بخورن.

حالا یه توپ برفی دیگه درست کن. هُلش بده! هُلش بده! ببین که قِل می‌خوره. چه توپ برفی‌ایه! ببین داره بزرگ می‌شه! ببین داره بزرگ می‌شه! بزرگ می‌شه و بزرگ می‌شه!

چی می‌خوایم درست کنیم؟ بیا یه مرد درست کنیم! بزرگ‌ترین مردی رو که می‌تونیم!

اسم آدم برفی‌مون رو نِد می‌ذاریم. ولی قبل از اون، باید یه سر داشته باشه.

سرش باید کلاه داشته باشه. کلاه سرشه. نگاش کن! خیلی بزرگه. خیلی بلنده. بزرگ‌ترین آدم‌برفیه دنیاست.

خورشید! اون خورشید! خیلی زود در اومد. فکر می‌کنی نِد آب بشه؟

اون آفتاب رو، دور از نِد نگه دار! آفتاب میزنه تو سرش.

بزرگ‌ترین آدم برفیِ دنیا، خیلی خیلی کوچیک شده.

این‌طوری که آفتاب اومده بیرون، دیگه هیچ برفی تو شهر نمی‌مونه! کمی بردار! دور از آفتاب نگهش دار! اونقدر که می‌تونی بردار و فرار کن! فرار کن! و فرار کن!

افتاب اون بیرون، هِی میاد و میره، ولی می‌دونیم که اینجا می‌تونیم برف رو نگه داریم. پس این برف رو نگه می‌داریم و یه روز دیگه باهاش بازی می‌کنیم.