داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

امواج عشق

توضیح مختصر

وقتی پدر یا مادر بچه ای جایی میرن چطور میشه اون بچه رو آروم کرد؟

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

Love Waves

Mama goes to work

Be brave. As I leave, I see you wave. I have to go where I must be, serving cookies, cakes and tea. Soon I wonder where you are: Zooming in your racing car? Swinging high above the trees? Eating honey with your peas? Is that you at the window on the street? No. someone else, racing off on someone else’s feet.

I bring a coffee with éclair, then send you love waves through the air. Around the world, around the Sun, they fly a thousand miles or one. Nothing stops them on their way. “I’m coming home!” the love wave say. Listen for my turning key. Find our chair and wait for me.

Daddy goes to work

Kiss me. Tell me that you’ll miss me. I will miss you more. I must go down in the subway train, then up to the highest floor. Ring! Ring! goes my telephone. Could it please be you? Are you trying to button your shirt? Can you tie your shoe?

Out of my office window, can you hear me sing, over the noise of the city, the song of the Pirate King? I send love waves of speeding, flying as fast as birds, catching rides in taxis… silvery ribbons of words: “Daddy is coming. He’s on his way.” Tell me all about your day.

When we are far away or only down the hall, we will send you love waves, let them fall… like twinkles on your pillow and in your sleeping hand, spilling over the hills of bed, warm as Island sand. And in your dreams, mysterious as Mars, you’ll send the love waves back like shooting stars.

ترجمه‌ی درس

امواج عشق

مامان میره سر کار

شجاع باش. وقتی دارم میرم می بینمت که دست تکون میدی. باید برم جایی که مجبورم اونجا باشم و شیرینی و کیک و چای سرو کنم. خیلی زود از خودم می پرسم یعنی تو کجایی؟ سوار ماشین مسابقه ایت شدی و قام قام میکنی؟ بالای درخت ها تاب میخوری؟ با نخودهات عسل میخوری؟ اونی که توی خیابون پشت پنجره است تویی؟ نه. یه نفر دیگه است که با سرعت پای یه نفر دیگه رو لگد میکنه.

قهوه و شیرینی اکلر میارم، بعد از طریق هوا برات امواج عشق می فرستم. امواج دور دنیا، دور خورشید میگردن و فاصله ی دور و نزدیک رو طی میکنن. هیچ چیز سر راهشون رو نمیگیره. موج عشق میگه: من دارم میام خونه! حواست به صدای کلید چرخوندنم باشه. صندلیمون رو پیدا کن و منتظرم باش.

بابا میره سر کار

من رو ببوس. بهم بگو که دلت برام تنگ میشه. من بیشتر دلم برات تنگ میشه. باید برم پایین و سوار قطار مترو بشم، بعد بیام بالا و به بالاترین طبقه برم. تلفنم زنگ میخوره. ممکنه لطفاً تو باشی؟ یعنی داری سعی میکنی دکمه های پیراهنت رو ببندی؟ یعنی میتونی بند کفشت رو ببندی؟ از پنجره ی دفترم، بین سر و صدای شهر، صدای آوازم رو میشنوی که ترانه ی شاه دزدان دریایی رو میخونم؟ برات امواج عشق پر سرعت می فرستم، که با سرعت پرنده ها پرواز میکنن و سوار تاکسی میشن… ربان هایی نقره ای از کلمات: بابا داره میاد. اون تو راهه. کل روزت رو برام تعریف کن.

وقتی کیلومترها ازت دوریم یا همین توی هال نشستیم، برات امواج عشق می فرستیم و میذاریم مثل بارقه های نور روی بالشت و توی دستت که خوابیدی ببارن و مثل ماسه ی ساحل های یه جزیره، از روی تپه های تختخواب سرازیر بشن. و تو توی رؤیاهات که مثل مریخ اسرارآمیزن، امواج عشق رو مثل ستاره های دنباله دار به سمت ما میفرستی.