اولین بهار موش
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: بسته ی هفتم / درس: اولین بهار موشسرفصل های مهم
اولین بهار موش
توضیح مختصر
اولین بهار موشه. موش با مامانش رفته بیرون بازی کنه. درباره ی چیزایی که اطراف پیدا می کنه از مامانش می پرسه و مامانش بهش میگه چی هستن.
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی درس
Mouse’s first spring
One windy spring day, mouse and mama went out to play!
There in the grass, mouse found something glittery and flittery. What can it be? Wondered mouse. “look!” said momma. “a butterfly!”
Then whoosh! Blew the wind, and fluttery buttery the butterfly flew away.
There under a leaf, mouse found something slithery and slimy. What can it be? Wondered mouse. “look!” said momma. “a snail!”
Then whoosh! Blew the wind, and hidey insidey the snail hid away.
There on a branch, mouse found something feathery and plump. What can it be? Wondered mouse. “look!” said momma. “a bird!”
Then whoosh! Blew the wind, and dip flip flap the bird darted away.
There by the pond, mouse found something green and peeping. What can it be? Wondered mouse. “look!” said momma. “a frog!”
Then whoosh! Blew the wind, and splashy splash the frog hopped away.
There in the dirt, mouse found something pink and wiggly. What can it be? Wondered mouse. “look!” said momma. “a worm!”
Then whoosh! Blew the wind, and squiggly squeeze the worm slid away.
There on a stem, mouse found something sweet and petally. What can it be? Wondered mouse. “look!” said momma. “a flower!”
Then whoosh! Blew the wind, and rumply bumply the mouse tumbled away!
Then all around, mouse felt something soft and cuddly, and oh so cozy. What can it be? Wondered mouse.
Smooch! Came a kiss. And ooch! Came a hug! “it’s me!” said momma.
“spring is here, little mouse, and I love you!”
ترجمهی درس
اولین بهار موش
تو یه روز بادی بهاری، موش و مامان رفتن بیرون تا بازی کنن! تو چمن ها، موش یه چیز زر دار، مَر دار پیدا کرد. چی می تونه باشه؟ موش می خواست بدونه. مامان گفت: “ببین. یه پروانه!”
بعد وُوُوُش! باد وزید، و پروانه ی بال دار و کره ای پرواز کرد رفت.
زیر یه برگ، موش یه چیز لیز و لاغر پیدا کرد. چی می تونه باشه؟ موش می خواست بدونه. مامان گفت: “ببین. یه حلزون!”
بعد وُوُوُش! باد وزید، و حلزونِ تو درون قایم شو، رفت و قایم شد.
رو شاخه، موش یه چیز پردار و توپُر پیدا کرد. چی می تونه باشه؟ موش می خواست بدونه. مامان گفت: “ببین. یه پرنده!”
بعد وُوُوُش! باد وزید، و پرنده بال و پر زنان با سرعت پر زد و رفت.
کنار دریاچه، موش یه چیز سبز و جیر جیر کُن پیدا کرد. چی می تونه باشه؟ موش می خواست بدونه. مامان گفت: “ببین. یه قورباغه!”
بعد وُوُوُش! باد وزید، و شالاپ شولوپ، قورباغه پرید و رفت.
رو خاک، موش یه چیز صورتی و جنبان پیدا کرد. چی می تونه باشه؟ موش می خواست بدونه. مامان گفت: “ببین. یه کرم!”
بعد وُوُوُش! باد وزید، و کرم پیچ و تاب خوران خزید و رفت.
رو ساقه، موش یه چیز ناز و گلبرگی پیدا کرد. چی می تونه باشه؟ موش می خواست بدونه. مامان گفت: “ببین. یه گل!”
بعد وُوُوُش! باد وزید، و موش ترق توروق غلت خورد و رفت!
بعد، موش اطرافش یه چیز نرم و بغلی حس کرد و آه چقدر دنج و نرم. چی می تونه باشه؟ موش می-خواست بدونه.
ماچ! یه بوس اومد. آه! یه بغل اومد. مامان گفت: “منم!”
“بهار رسیده، موش کوچولو، و من دوستت دارم!”