مربعِ بی نقص
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: بسته ی هفتم / درس: مربعِ بی نقصسرفصل های مهم
مربعِ بی نقص
توضیح مختصر
یه مربع بی نقص هست که هر اتفاقی براش بیفته، خودش رو تبدیل به یه چیز خوشگل می کنه. و خودش رو با شرایط تطبیق میده.
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی درس
Perfect square
It was a perfect square. it had four matching corners and four equal sides.
and it was perfectly happy.
but on Monday, the square was cut into pieces and poked full of holes. it wasn’t perfectly square anymore.
so it made itself into a fountain that babbled and giggled and clapped.
on Tuesday, the square was torn into a scraps. so it made itself into a garden.
and Wednesday, the square was shredded in a strips. so it’s made itself into a park.
on Thursday, the square was shattered. so it made itself into a bridge.
on Friday, the square was snipped into ribbons. so it made itself into a river.
on Saturday, the square was crumpled and ripped and wrinkled. So it made itself into a mountain.
on Sunday, the square waited to see what was next. it waited and waited. nothing happened.
it’s four equal sides were confining. it’s for matching corners were rigid and cramped.
so it made itself into a window … that looked out on the mountain, that gave birth to a river, that was crossed by a bridge, that led to a park, that was home to a garden, that had, at its center, a fountain … that babbled and giggled and clapped.
ترجمهی درس
مربعِ بی نقص
این یه مربع بی نقص بود. چهار تا گوشه ی منطبق و چهار تا ضلع برابر داشت.
و به طور بی نقصی شاد بود.
ولی روز دوشنبه، مربع به تیکه هایی بریده شد و پر از سوراخ شد. دیگه مربع بی نقص نبود.
پس خودش رو تبدیل به آبنمایی کرد که وِر وِر حرف میزد و کِر کِر می خندید و کف میزد.
سه شنبه، مربع به تیکه های کوچولو پاره شد. پس خودش رو تبدیل به یه باغچه کرد.
چهارشنبه، مربع به شکل نواری تیکه تیکه شد. پس خودش رو تبدیل به یه پارک کرد.
پنجشنبه، مربع خرد شد. پس خودش رو تبدیل به یه پل کرد.
جمعه، مربع روبانی بریده شد. پس خودش رو تبدیل به یه رودخونه کرد.
شنبه، مربع مچاله شد، پاره شد و چروک شد. پس خودش رو تبدیل به یه کوه کرد.
یکشنبه، مربع منتظر شد تا ببینه بعد چی میشه. صبر کرد و صبر کرد. هیچ اتفاقی نیفتاد.
چهار تا گوشه ی منطبقش محدود بودن. چهار تا ضلع برابرش سفت و محکم و محدود بودن.
پس خودش رو تبدیل به یه پنجره کرد …
که به یه کوه باز میشد. به یه رودخونه حیات میداد. با یه پل روبرو بود. به یه پارک ختم میشد. خونه ی یه باغچه ی بود. که تو مرکزش یه آبنما داشت … که وِر وِر حرف میزد و کِر کِر می خندید و کف میزد.