دندون لق خرس
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: بسته ی سوم / درس: دندون لق خرسسرفصل های مهم
دندون لق خرس
توضیح مختصر
خرس یه دندون لق داره. اول بابتش ناراحته. ولی به جای دندون کهنه، یه دونه تازه در میاد. همه ی حیوون ها دونه دونه امتحان می کنن تا دندون لق رو در بیارن ولی موفق نمی شن. نهایتاً خرس با زبونش امتحان می کنه و دندون لق در میاد. شب با دندونش کنار سرش می خوابه. یه پری میاد تو و کمی تمشک میذاره اونجا. صبح که با دوستاش می خوان صبحانه بخورن، خرس یه چیزی لق تو دهنش حس می کنه!
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی درس
Bear’s loose tooth
From a cave in the forest came a munch, munch, crunch as bear and his friends all nibbled on their lunch.
Bear savored every bite. He gulped and he gobbled. Then there in his mouth something wiggled, and it wobbled. As bear nibbled food, something moved when he chewed! It was … bear’s a loose tooth!
Bear pointed in his mouth and he said, “oh, dear! My tooth feels funny. It’s the one right here.” Bear frowned and he worried. Tears welled in his eyes. “But how will I eat if my tooth says goodbye?” Hare said, “open wide,” then he looked inside and saw bear’s loose tooth.
Mouse squeaked, “don’t fret. don’t fuss. look, see? A new tooth will grow where the old used to be.” “I’ll help!” said Wren. “I know what to do! It’s out with the old and in with the new!” Wren perched on bear’s lip and he got a good grip on bear’s loose tooth.
Wren pulled on the tooth with all of his might. “is it out?” Ask the bear. but it stayed stuck tight. “I’m a bit too small for the job,” said wren. so owl grabbed the tooth. but the truth is stayed in.
Badger said, “I will try.” and he gave a big pry on bear’s loose tooth. they all took a turn, but the tooth wouldn’t budge. then … Bear used his tongue and he gave a little budge. he’s tooth wiggled to and fro; then what do you know …
Bear’s tooth fell out!
Bear danced a big dance. Bear grinned a big grin. Fair held up his tooth and he showed all his friends.
Bear looked in the mirror, and he laughed at his smile. A new tooth would come, but it might take a while. That night in bed, right next to his head lay bear’s loose tooth.
While he slept and he snored, a fairy flattered in, and she left blueberries where bear’s tooth had been!
He woke up in the morning and found the sweet treat. Bear’s friends came for breakfast. they sat down to eat. Bear gulped and he gobbled, and he felt something wobble… uh-oh!
Bear’s loose tooth!
ترجمهی درس
دندون لق خرس
از توی غاری تو جنگل وقتی خرس و دوستاش نهارشون رو گاز میزدن صدای ملچ مولوچِ جویدن غذاشون میومد.
خرس از هر لقمه لذت می برد. اون قورت میداد و فرو می برد. بعد، تو دهنش چیزی تکون خورد. همین که خرس غذا رو گاز میزد، و می جوید یه چیزی تکون خورد … دندون لق خرس!
خرس به دهنش اشاره کرد و گفت: “آه عزیزم! دندونم یه جورِ خنده داری شده. همین یکیه که اینجاست.” خرس اخم کرد و نگران شد. چشماش پرِ اشک شد. “ولی اگه دندونم خداحافظی کنه، چطور غذا بخورم؟”
خرگوش صحرایی گفت: “کامل باز کن.” بعد توی دهنش رو نگاه کرد و دندون لق خرس رو دید.
موش جیرجیر کرد: “ناراحت نباش و سر و صدا راه ننداز. خوب، می بینی؟ دندون جدید از جای دندون قدیمی در میاد.” چکاوک گفت: “ما کمک می کنیم! می دونم چیکار باید کرد! قدیمی میاد بیرون، جدید میره تو!”
چکاوک نشست رو دهن خرس و یه چنگ درست و حسابی به دندون لق خرس زد.
چکاوک با همه ی زورش دندون رو کشید. خرس پرسید: “در اومد؟” ولی محکم سر جاش چسبیده بود.
چکاوک گفت: “من برای این کار، کمی کوچیکم.” پس، جغد دندون رو گرفت. ولی دندون موند همون تو.
گورکن گفت: “من امتحان می کنم.” و دندون لق خرس و محکم بلند کرد. همه نوبتی امتحان کردن. ولی دندون از جاش جُم نخورد. بعد …
خرس از زبونش استفاده کرد و یه کوچولو تکونش داد. دندون تکون خورد و کمی عقب و جلو رفت، بعد چه می دونی چی شد … دندون خرس افتاد بیرون!
خرس یه رقصِ جانانه کرد. خرس یه خنده ی حسابی کرد. خرس دندونش رو برداشت و به همه ی دوستاش نشون داد.
خرس تو آینه نگاه کرد، و به لبخندِ خودش خندید. دندون جدید در میاد، ولی ممکنه کمی زمان ببره. اون شب تو رخت خواب، درست کنار سرش، دندون لق خرس خوابیده بود.
وقتی خرس خواب بود و خر و پف می کرد، یه پری پر زد و اومد تو، و جای دندون خرس تمشک گذاشت.
صبح بیدار شد و خوردنی شیرین رو دید. دوستای خرس برای صبحانه اومدن. نشستن تا بخورن. خرس قورت میداد و می بلعید، و حس کرد چیزی تکون می خوره …. آه!
دندون لق خرس!