گرگ و هفت گوسفند
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: بسته ی سوم / درس: گرگ و هفت گوسفندسرفصل های مهم
گرگ و هفت گوسفند
توضیح مختصر
گوسفند مادر میره خرید و به بچههاش میگه، در رو برای کسی باز نکنن. ولی بچهها در رو برای گرگ باز میکنن
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی درس
The wolf and the seven sheep
There is a mama sheep with seven little sheep. Before she goes to the market, she says, “don’t open the door for anyone!”
The wolf sees the mama sheep leave. He waits until she is far away. Then he goes to the seven little sheep.
Knock! knock! The wolf knocks the door. “who is it?” ask the sheep. “open the door, it’s your mam.” But the sheep see black feet under the door. They say, “you aren’t our mama. She doesn’t’ have black feet!”
So the wolf puts white flour on his feet. “open the door, it’s your mam.” The seven little sheep see white feet under the door. So they open the door. The wolf runs into the house.
“Aah, this is wolf!” the seven little sheep hide all our the house. The wolf finds six little sheep one by one. And he swallows them whole. But he can’t find the seventh sheep.
The seventh sheep is hiding in the clock case. “Cuckoo! Cuckoo! Cuckoo!” as it turns three o’clock, the Cuckoo comes out. The Cuckoo pokes the wolf’s eye. “oh, my eye!” the wolf screams and leaves.
Mama sheep comes home. “where are my babies?” the seventh sheep says, “mama, I am here!” she finds him. Mama sheep and the seventh sheep look for the wolf. “zzzzz …. Zzzz ….” The wolf is sleeping in the field. And his stomach is huge!
Mama sheep cuts open the wolf’s stomach with scissors. “oh, my dear!” six little sheep come out if the wolf. Then she puts stones in the wolf’s stomach. The wolf wakes and goes to a pond. Splash! He falls into the pond. “help! Help!” he screams. Mama and the seven little sheep laugh loudly.
ترجمهی درس
گرگ و هفت گوسفند
یه گوسفند مادر و هفت تا بره، با هم زندگی میکنن. قبل از اینکه گوسفند مادر بره خرید، میگه: “درو، رو هیچکسی باز نکنین!”
گرگ، رفتن گوسفند مادر رو میبینه. صبر میکنه، تا وقتی که گوسفند مادر کاملاً دور بشه. بعد میره سراغ هفت تا بره.
تق تق! تق تق! گرگه در رو میزنه. گوسفندا میپرسن: “کیه؟” “درو باز کنین، منم مامانتون.” ولی گوسفندا پاهای سیاه رو از زیر در میبینن. برهها می گن: “تو مامان ما نیستی.پاهای اون سیاه نیست!”
بنابراین گرگه، آرد سفید میپاشه به پاهاش. “در رو باز کنین! منم مامانتون.” هفت تا بره پاهای سفید رو از زیر در میبینن، و در رو باز میکنن. گرگه میاد تو خونه.
“وای، گرگه!” هفت تا بره، همه جای خونه، قایم میشن. گرگه دونه به دونه، شش تا بره رو پیدا میکنه و همهشون رو قورت میده. ولی نمیتونه بره هفتم رو پیدا کنه.
بره هفتم توی ساعت قایم شده. “کوکو! کوکو! کوکو!” همین که ساعت سه شد، کوکو اومد بیرون. کوکو چشم گرگ رو سوراخ کرد. “آخ! چشمم!” گرگه داد زد و فرار کرد، رفت.
گوسفند مادر اومد خونه. “بچهها من کجان؟” بره هفتم گفت: “مامان، من اینجام!” اونو پیداش کرد. گوسفند مادر و بره هفتم رفتن سراغ گرگه. “زززز … ، ززز …..” گرگه تو مزرعه خوابش برده، و شکمش گنده شدهبود.
گوسفند مادر شکم گرگ رو با قیچی پاره میکنه. “اوه، عزیزای من!” شش تا بره از شکم گرگ اومدن بیرون. بعد شکم گرگ رو با سنگ پر کرد. گرگه بیدار میشه و میره کنار برکه. شالاپ! افتاد تو برکه. داد زد: “کمک! کمک!” مامان و هفت تا بره با صدای بلند خندیدن.