چایی با پدربزرگ
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: بسته ی پنجم / درس: چایی با پدربزرگسرفصل های مهم
چایی با پدربزرگ
توضیح مختصر
یک دختر بچه با ما در مورد رسم روزانه چایی خوردن با پدربزرگش که در آن با کمک کامپیوترهایشان آواز می خوانند، می خندند، و فنجان های چای خود را به هم می زنند صحبت می کند.
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی درس
TEA WITH GRANDPA
Every day at half past three . . . Me and Grandpa. Time for tea.
I can pour so carefully.
Grandpa holds his cup for me.
He tells me stories. I sing a song.
Grandpa laughs and sings along.
When I dance . . . He laughs some more.
I am a lion, Ro . . . RO . . . ROAR!
“I’d like some muffin,” he will say.
I have to tell him, “Too far away.” We clink our cups . . . I say “Good-bye.” He says, “Tomorrow, sweetie pie.” ‘Cause every day at half past three . . . Me and Grandpa, time for tea.
ترجمهی درس
چایی با پدربزرگ
هر روز ساعت سه و نیم . . .
پدربزرگم و من، با هم چایی می خوریم میریزم من چایی را ، با دقتی فراوان دارد به دست برایم، بابابزرگم فنجان برایم می خواند قصه. من یک آواز می خوانم.
پدربزرگ می خندد، بعد هم می خوانیم با هم.
وقتی که من می رقصم . . . بیشتر می گردد خندان.
من یک شیرم. غر . . .غر . . . من هستم شیری غران!
پدر بزرگ می گوید “چند تا مافین می خواهم”
به او باید بگویم “خیلی دورند برایم.”
می زنیم دو فنجان به هم . . . “خداحافظ” می گویم او هم به من می گوید، که “فردا، ای عزیزم.”
برای اینکه هر روز، در ساعت سه و نیم . . . پدربزرگم و من، با هم چایی می خوریم