داستان 22- اما حالش خوب نیست
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: نیمچه داستانها / داستان انگلیسی: داستان 22- اما حالش خوب نیستسرفصل های مهم
داستان 22- اما حالش خوب نیست
توضیح مختصر
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
این داستان انگلیسی را میتوانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید
راهنمای خواندن این داستان انگلیسی
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل صوتی
متن انگلیسی داستان انگلیسی
Story twenty-two. This story is about a woman called Emma who is not well.
A) Emma isn’t feeling very well. She has a headache and a sore throat.
She is also sneezing a lot.
She decides to go to the doctor.
She tells the doctor how she feels.
The doctor tells Emma she has a cold.
Emma asks the doctor for some medicine.
The doctor says Emma doesn’t need medicine for a cold.
The doctor tells Emma to sleep and drink water instead.
Emma isn’t feeling better when she leaves the doctor.
Now Emma tells the story.
B)I didn’t feel very well. I had a headache and a sore throat.
I was also sneezing a lot.
I decided to go to the doctor.
I told the doctor how I felt.
The doctor told me I had a cold.
I asked the doctor for some medicine.
The doctor said I didn’t need medicine for a cold.
The doctor told me to sleep and drink water instead.
I didn’t feel better when I left the doctor.
I will ask some questions next. You can answer out loud with me, or just listen.
1) Emma isn’t feeling well. Is Emma feeling well? No, she isn’t feeling well.
2) Emma has a headache and a sore throat. What does she have? She has a headache and a sore throat.
3) Emma is sneezing a lot. What is Emma doing a lot? She is sneezing a lot.
4) Emma decides to go to the doctor. What does Emma decide to do? She decides to go to the doctor.
5) Emma tells the doctor how she feels. What does she tell the doctor? She tells the doctor how she feels.
6) The doctor told Emma that she has a cold. What did the doctor tell Emma? The doctor told her that she has a cold.
7) The doctor said Emma didn’t need medicine for a cold. Did the doctor say Emma needs medicine? No, the doctor said Emma didn’t need medicine for a cold.
8) The doctor told Emma to sleep and drink water instead. What did the doctor tell Emma to do instead? The doctor told Emma to sleep and drink water instead.
9) Emma didn’t feel better when she left the doctor. Did Emma feel better when she left the doctor? No, Emma didn’t feel better when she left the doctor.
Let’s hope Emma feels better soon.
ترجمهی داستان انگلیسی
داستان بیستودوم. این داستان در مورد زنی به نام اِما است که حالش خوب نیست.
الف) اِما حالش خیلی خوب نیست. او سردرد و گلودرد دارد.
او همچنین زیاد عطسه میکند.
او تصمیم میگیرد که به دکتر برود.
او به دکتر میگوید که حالش چگونه است.
دکتر به اِما میگوید که او سرما خورده است.
اِما از دکتر درخواست دارو میکند.
دکتر به اِما میگوید که برای سرماخوردگی دارو لازم ندارد.
دکتر به اِما میگوید که بهجای آن، استراحت کند و زیاد آب بنوشد.
اِما وقتی که از پیش دکتر میرود حالش بهتر نیست.
حالا اِما این داستان را میگوید.
ب) من حالم خیلی خوب نبود. من سردرد و گلودرد داشتم.
من همچنین زیاد عطسه میکردم.
من تصمیم گرفتم که به دکتر بروم.
من به دکتر گفتم که حالم چگونه است.
دکتر به من گفت که من سرما خوردهام.
من از دکتر درخواست دارو کردم.
دکتر به من گفت که برای سرماخوردگی دارو لازم ندارم.
دکتر به من گفت که بهجای آن، استراحت کنم و زیاد آب بنوشم.
وقتی که از پیش دکتر رفتم حالم خوب نبود.
بعد چند سؤال خواهم پرسید. میتوانید با من با صدای بلند جواب دهید، یا فقط گوش دهید.
۱) اِما حالش خوب نیست. آیا اِما حالش خوب است؟ نه، او حالش خوب نیست.
۲) اِما سردرد و گلودرد دارد. او چه چیزی دارد؟ او سردرد و گلودرد دارد.
۳) اِما زیاد عطسه میکند. اِما چه کاری را زیاد انجام میدهد؟ او زیاد عطسه میکند.
۴) اِما تصمیم میگیرد که به دکتر برود. اِما چه تصمیمی میگیرد؟ او تصمیم میگیرد که به دکتر برود.
۵) اِما به دکتر میگوید که حالش چگونه است. اِما چه چیزی به دکتر میگوید؟ او به دکتر میگوید که حالش چگونه است.
۶) دکتر به اِما گفت که او سرما خورده است. دکتر به اِما چه چیزی گفت؟ دکتر به او گفت که او سرما خورده است.
۷) دکتر به اِما گفت که برای سرماخوردگی دارو لازم ندارد. آیا دکتر به اِما گفت که دارو لازم دارد؟ نه، دکتر به اِما گفت که برای سرماخوردگی دارو لازم ندارد.
۸) دکتر به اِما گفت که بهجای آن، استراحت کند و زیاد آب بنوشد. دکتر به اِما گفت که چه کاری را بهجای آن انجام دهد؟ دکتر به اِما گفت که بهجای آن، استراحت کند و زیاد آب بنوشد.
۹) اِما وقتی که از پیش دکتر رفت حالش بهتر نبود. آیا اِما وقتی که از پیش دکتر رفت حالش بهتر بود؟ نه، اِما وقتی که از پیش دکتر رفت حالش بهتر نبود.
بیایید امیدوار باشیم اِما زود بهتر شود.