داستان 58- سم و بتی از بیرون رفتن لذت می‌برند

آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: نیمچه داستان‌ها / داستان انگلیسی: داستان 58- سم و بتی از بیرون رفتن لذت می‌برند

نیمچه داستان‌ها

60 داستان انگلیسی

داستان 58- سم و بتی از بیرون رفتن لذت می‌برند

توضیح مختصر

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل صوتی

دانلود فایل صوتی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

Now let’s hear the story about Sam and Betty who enjoy going out for dinner with their friends.

A) Sam and Betty enjoy going out for dinner with friends. They enjoy having a glass or two of wine with their meal when they eat out.

For that reason, it is important for them to think about how they are going to get home after dinner.

They usually drive their car to the restaurant, or to their friends’ place, because it is too expensive to take a taxi.

They usually decide ahead of time who is going to drive home, since the person who drives home can’t have had any wine.

Sometimes they know that it will be difficult to refuse to drink with the other guests, for example, if friends are celebrating an event like a birthday.

In those cases, they have to make other arrangements.

One solution is to go together with other friends who live nearby, one of whom will have to agree not to drink.

It is always useful to have friends who simply do not drink at all.

Such people are always in demand as designated drivers.

The best situation of all is when the dinner party is within walking distance.

Unfortunately, that is not often the case in large cities.

Now let’s hear Sam tells the same story.

B) We used to enjoy going out for dinner with friends when we lived in the big city. We enjoyed having a glass or two of wine with our meal when we ate out.

For that reason, we had to think about how we were going to get home after dinner.

We usually drove our car to the restaurant, or to our friends’ place, because it was too expensive to take a taxi.

We always decided ahead of time who was going to drive home, since the person who drove home couldn’t have any wine.

Sometimes we knew that it would be difficult to refuse to drink with the other guests, for example, if friends were celebrating an event like a birthday.

In those cases, we had to make other arrangements.

One solution was to go together with other friends who lived nearby, one of whom would have to agree not to drink.

I found it useful to have friends who didn’t drink at all.

Such people were always in demand as designated drivers.

The best situation of all was when the dinner party was within walking distance.

Unfortunately, that was not often the case in large cities. So we moved to a small town and spend more time with our neighbors.

Now here are some questions, you can try to answer or simply listen to the answer.

1) Sam and Betty enjoy having a glass or two of wine with their meal when they eat out. How many glasses of wine do they enjoy with their meal when they eat out? They enjoy having a glass or two of wine with their meal when they eat out.

2) For that reason, it is important for them to think about how they are going to get home after dinner. What is important for Sam and Betty to think about? It’s important for them to think about how they are going to get home after dinner.

3) They usually drive their car to the restaurant, or to their friends’ place, because it is too expensive to take a taxi. Why don’t they take a taxi? Because it’s too expensive to take a taxi.

4) They usually decide ahead of time who is going to drive home. What do they decide ahead of time? They usually decide ahead of time who is going to drive home.

5) Sometimes we knew that it would be difficult to refuse to drink with the other guests. Did we think it would be easy or difficult to refuse to drink with the other guests? We knew that it would be difficult to refuse to drink with the other guests.

6) In those cases, we had to make other arrangements. What did we have to do in those cases? We had to make other arrangements in those cases.

7) I found it useful to have friends who didn’t drink at all. What kinds of friends did I find it useful to have? I found it useful to have friends who didn’t drink at all.

8) Such people were always in demand as designated drivers. What were such people always in demand as? Such people were always in demand as designated drivers.

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

حال بیایید داستان سم و بتی را بشنویم که از رفتن برای شام با دوستانشان لذت می‌برند.

الف) سم و بتی از بیرون رفتن برای خوردن شام با دوستان لذت می‌برند. آن‌ها وقتی غذا می‌خورند، از نوشیدن یک یا دو گیلاس شراب لذت می‌برند.

به همین دلیل، برای آن‌ها مهم است که در مورد چگونگی بازگشتن به خانه پس از شام فکر کنند.

آن‌ها معمولاً با ماشینشان به رستوران یا خانه‌ی دوستشان می‌برند، زیرا تاکسی گرفتن بسیار گران است.

آن‌ها معمولاً از قبل تصمیم می‌گیرند که چه کسی قرار است رانندگی کند، چرا که فردی که می‌خواهد تا خانه رانندگی کند نمی‌تواند شراب نوشیده باشد.

گاهی اوقات آن‌ها می‌دانند که سخت خواهد بود که از نوشیدن مشروب با مهمانان دیگر امتناع کنند، مثلاً اگر دوستان یک رویدادی مانند تولد را جشن می‌گیرند.

در آن موارد، آن‌ها باید ترتیب دیگری بدهند.

یک راه حل این است که با دوستان دیگرشان که در نزدیکی آن‌ها زندگی می‌کنند بروند، و یکی از آن‌ها قبول کند که شراب ننوشد.

همیشه داشتن دوستانی که به‌سادگی اصلاً مشروب نمی‌نوشند مفید است.

چنین افرادی همیشه به‌عنوان راننده‌ی تعیین‌شده مورد تقاضا هستند.

بهترین وضعیت زمانی است که فاصله تا مهمانی شام در حد پیاده‌روی باشد.

متأسفانه، این در شهرهای بزرگ اغلب امکان‌پذیر نیست.

حالا همین داستان را که سم می‌گوید، بشنویم.

ب) ما وقتی که در شهر بزرگی زندگی می‌کردیم به همراه دوستانمان برای شام به بیرون می‌رفتیم. ما وقتی که بیرون غذا می‌خوردیم، از نوشیدن یک یا دو گیلاس شراب لذت می‌بردیم.

به همین دلیل، ما باید در مورد چگونگی بازگشتن به خانه پس از شام فکر می‌کردیم.

ما معمولاً با ماشینمان به رستوران یا خانه‌ی دوست خود می‌رفتیم، زیرا تاکسی گرفتن بسیار گران بود.

ما معمولاً از قبل تصمیم می‌گرفتیم که چه کسی قرار است رانندگی کند، چرا که فردی که می‌خواست تا خانه رانندگی کند نمی‌توانست شراب بنوشد.

گاهی اوقات ما می‌دانستیم که سخت خواهد بود که از نوشیدن مشروب با مهمانان دیگر امتناع کنیم، مثلاً اگر دوستان یک رویدادی مانند تولد را جشن می‌گرفتند.

در آن موارد، ما باید ترتیب دیگری می‌دادیم.

یک راه حل این بود که با دوستان دیگرمان که در نزدیکی ما زندگی می‌کردند برویم، و یکی از آن‌ها قبول می‌کرد که شراب ننوشد.

من داشتن دوستانی که مشروب نمی‌نوشیدند را مفید یافتم.

چنین افرادی همیشه به‌عنوان راننده‌ی تعیین‌شده مورد تقاضا بودند.

بهترین وضعیت زمانی بود که فاصله تا مهمانی شام در حد پیاده‌روی بود.

متأسفانه، این در شهرهای بزرگ اغلب امکان‌پذیر نبود. پس ما به شهر کوچکی نقل مکان کردیم و زمان بیشتری را با همسایه‌های خود می‌گذرانیم.

حالا چند سؤال این‌جا هست، می‌توانید پاسخ دهید یا فقط به پاسخ گوش دهید.

۱) سم و بتی وقتی بیرون غذا می‌خورند از نوشیدن یک یا دو گیلاس شراب با غذایشان لذت می‌برند. آن‌ها وقتی بیرون غذا می‌خورند از نوشیدن چند گیلاس شراب با غذایشان، لذت می‌برند؟ آن‌ها وقتی بیرون غذا می‌خورند از نوشیدن یک یا دو گیلاس شراب با غذایشان لذت می‌برند.

۲) به همین دلیل، برای آن‌ها مهم است که در مورد چگونگی بازگشتن به خانه پس از شام فکر کنند. برای آن‌ها چه چیزی مهم است؟ برای آن‌ها مهم است که در مورد چگونگی بازگشتن به خانه پس از شام فکر کنند.

۳) آن‌ها معمولاً ماشین خود را به رستوران یا خانه‌ی دوستانشان می‌برند، زیرا تاکسی گرفتن بسیار گران است. چرا آن‌ها تاکسی نمی‌گیرند؟ زیرا تاکسی گرفتن بسیار گران است.

۴) آن‌ها معمولاً از قبل تصمیم می‌گیرند که چه کسی قرار است رانندگی کند. آن‌ها معمولاً از قبل چه تصمیمی می‌گیرند؟ آن‌ها معمولاً از قبل تصمیم می‌گیرند که چه کسی قرار است رانندگی کند.

۵) گاهی اوقات ما می‌دانستیم که سخت خواهد بود که از نوشیدن مشروب با مهمانان دیگر امتناع کنیم. ما فکر کردیم که امتناع از نوشیدن مشروب با مهمانان دیگر سخت خواهد بود یا آسان؟ ما می‌دانستیم که سخت خواهد بود که از نوشیدن مشروب با مهمانان دیگر امتناع کنیم.

۶) در آن موارد، ما باید ترتیب دیگری می‌دادیم. در آن موارد، ما باید چه کار می‌کردیم؟ در آن موارد، ما باید ترتیب دیگری می‌دادیم.

۷) من داشتن دوستانی که اصلاً مشروب نمی‌خوردند را مفید یافتم. من داشتن چه نوع دوستانی را مفید یافتم؟ من داشتن دوستانی که اصلاً مشروب نمی‌خوردند را مفید یافتم.

۸) چنین افرادی همیشه به‌عنوان راننده‌ی تعیین‌شده مورد تقاضا بودند. چنین افرادی برای چه چیزی همیشه مورد تقاضا بودند؟ چنین افرادی همیشه به‌عنوان راننده‌ی تعیین‌شده مورد تقاضا بودند.